در مطلبی با عنوان «ضرورت استغفار» گذشت:
عفو، جرم را پاک میکنه.
اما آثار جرم و خرابکاریهای حاصل از جرم، داستان دیگری داره، باید مغفرت بیاید تا آثار گناه را پاک کنه و الا محاله لیاقت بهشت پیدا بشه.
در حاشیه این مطلب، توجه به یک نکته شایسته هستش، تا اندکی بیشتر با رحمت خدامون آشنا بشیم.
کار مغفرت، صافکاری خسارتها و ظلمهایی هستش که گنهکار بر خودش وارد ساخته.
خب این رحمت بسیار بزرگیه.
درک بزرگی این رحمت اون وقت ممکن میشه که عظمت گناه و آثار آن شناخته بشه.
اما رحمت خدا به اینجاها تمام نمیشه…
اگر من واقعا توبه کنم، علاوه بر این که خداوند مهربان، خسارتها و خرابکاریهایی را که بر سر خودم درآوردم، صاف میکنه، چه بسا که خرابکاریها را تبدیل به آبادانی هم بکنه و بدیها را تبدیل به خوبیها کنه.
برای همینم یکی از صفات قشنگ الهی «مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ حَسَنَات» هستش (کسی که بدیها را به خوبی تبدیل میکند).
این صفت زیبا، اون زمان هوش از سر میربایه که میشه «مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَات» (کسی که بدیها را به چند برابر خوبی تبدیل میکند).
به خودش قسم
اگه ارحم الراحمینی خدا اندکی درک بشه…
خیلی شرمندهاش میشیم،
و جور دیگهای خدا رو دوست میداریم.
به نظر شما این جور نیست؟!