بعثت خاتم پیامبران؟ص؟ برترین نقطه عطف تاریخ بشر است که با سه نقطه عطف ۱- بیعت غدیر خم، ۲- غصب خلافت و ۳- ظهور امام زمان؟عج؟ رابطه تنگاتنگی دارد.
هدف این نوشتار شناخت تنها یک پرده از غصب خلافت است.
منافقین با غصب خلافت، در کنار کسب قدرت سیاسی، نابودی اصل اسلام را هدف گرفته بودند.
برای بقای اسلام، باید علی؟ع؟ بمانَد، اما چگونه؟!
راز بقای امیرالمؤمنین؟ع؟ را باید در شکیبایی حضرتش جستجو کرد.
نقطه آغاز شناخت شکیبایی امیرالمؤمنین؟ع؟، تحقیق در این است که: سقیفه چه بر سر امیرالمؤمنین؟ع؟ آورد؟!
هنگامی که امیرالمؤمنین؟ع؟از چگونگی شکیباییش سخن میگوید، اوج مظلومیتش را این چنین فریاد میزند:
فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی….[1]
پس شکیبایی کردم (آن چنان سخت و دشوار) که گویا خار در چشم و استخوان در گلو باشد….
چه ظلمی بر امیرالمؤمنین؟ع؟رفته است که این چنین فریاد میکند؟!
آن چه مسلم است این است که: ۱- شکیبایی امیرالمؤمنین؟ع؟ از نوع شکیبایی در برابر بلا و مصیبتی بود که بدان مبتلا شده بود. ۲- این شکیبایی، در واقع شیوه و تکنیک بایستهای برای موفقیت در آینده بود.
اما از آن جایی که: ۱- هدف سقیفه مصادره اسلام برای بازگشت به جاهلیت بود. ۲- با مقایسه اسلام سقیفه و اسلام امیرالمؤمنین؟ع؟، مصادره اسلام دشوار میگردید. ۳- لذا امیرالمؤمنین؟ع؟ باید کشته میشد! در غیر این صورت سقیفه سرانجام نمییافت!
تاریخ ردّ پاهای متعددی از توطئه برای قتل امیرالمؤمنین؟ع؟ ثبت کرده است که نشان میدهد منافقین بارها اقدام به ترور کرده اما موفق نشدند.
امیرالمؤمنین؟ع؟ شکیبایی کرد تا کشته نشود و تا اصل اسلام باقی بماند و تا جوانه زدن اسلام حقیقی در نخستین فرصت ممکن گردد.
برای شناخت بیشتر رازهای شکیبایی امیرالمؤمنین؟ع؟ شایسته است نگاهی به واکنشهای امیرالمؤمنین؟ع؟ در برابر کنشهای ظالمین بیفکنیم.
توهم سازش امیرالمؤمنین؟ع؟ با غاصبین، به معنی تسلیم شدنِ همراه با خواری و ذلت، معلول اموری است که بطلان همه آن مسلم است. پس سازش هم از اساس منتفی است.
همکاری هم عبارت است از تعامل طرفینی در یک فعالیت مشترک است، اما هدف واحدی میان امیرالمؤمنین؟ع؟و غاصبین محتمل نیست، پس موضوع همکاری از اساس منتفی است.
آن چه مستند است، شواهد فراوان در سرتاسر تاریخ امیرالمؤمنین؟ع؟ برای مبارزه و قهر و ستیز با غاصبین است.
علاوه بر علل کلی مبارزه و ستیز، شواهد ریز فراوانی نیز بر تیرگی روابط تأکید و ثابت میکند که امیرالمؤمنین؟ع؟: ۱- از هر گونه تلاشی برای ابطال سقیفه فروگذار نمیکرد. ۲- از هر حرکتی در مخالفت با غاصبین چشم پوشی نمیکرد. ۳- از هیچ نبردی با آنان فروگذار نمیکرد.
امیرالمؤمنین؟ع؟ پس از غصب خلافت دست به جنگ ترکیبیِ گستردهای زد که تنها یک استثنا داشت و آن، پس گرفتن خلافت با شمشیر بود.
بخشی از جنگ ترکیبی، در قالب انواع جنگهای نرم صورت گرفته است.
اما در حوزه جنگ سخت هر چند امیرالمؤمنین؟ع؟ نتوانسته است با شمشیر خلافت را پس بگیرد، اما بارها و بارها در مقابل جبهه منافقین مُجدّانه ایستاد و سخت درگیر شد و احیانا دست به شمشیر هم برده و کار به برخورد مسلحانه نیز کشیده شده است. ولی منافقین به محض این که متوجه تصمیم جدی حضرت شدند، عقب نشینی کردند.
لذا شکیبایی امیرالمؤمنین؟ع؟هرگز به معنی استفاده نکردن از قوه قهریه نیست و هرگز به معنی این نیست که حضرت هیچ گاه دست به شمشیر نبرده است.
مستندات فراوانی نیز برخورد مسلحانه و قهری را ثابت میکند.
اما امیرالمؤمنین؟ع؟در نهایت از جنگ سخت برای پس گرفتن خلافت عدول کرد و ناچار شکیبایی تلختر از حنظل را پیشه ساخت.
علل و دلایل این امر عبارت بود از:
۱) همان حکمتی که خداوند در مورد جلوگیری نکردن از ظلم ظالم دارد، همان حکمت در مورد عدم اقدام امیرالمؤمنین؟ع؟نیز جاری است.
۲) سرتاسر زندگی پیامبران پر از شکیبایی سخت و تلخ در مقابل ظالمین بوده است. شکیبایی امیرالمؤمنین؟ع؟ نیز از منظر حکمت همانند شکیبایی سایر پیامبران بوده است.
۳) حکمت الهی آزمایش برای شناساندن شخصیت والای امیرالمؤمنین؟ع؟و فاطمه زهرا؟عها؟ و نیز شناخته شدن غاصبین خلافت و جایگاه امت، شکیبایی امیرالمؤمنین؟ع؟را میطلبید.
۴) یکی از دلایل شکیبایی، إخبار و سفارش پیامبر؟ص؟ است.
۵) با نبود یار و یاور، شکیبایی یک ضرورت حکیمانه بود.
۶) جلوگیری از ارتداد امت و نیز جلوگیری از ارتداد ناشی از غلو نادانان، متوقف بر شکیبایی حضرت بود.
7) شکیبایی، عاقلانهترین کار و حکیمانهترین تدبیر و بهترین تکنیک ممکن، برای گذر از بحران و فاجعه بود.
برای توضیح منظر حکمت پیش از هر چیزی باید تحقیق شود که:
آیا مبارزه نظامی و جنگ سخت برای پس گرفتن خلافت ممکن بود؟
و در صورت امکان:
آیا مبارزه نظامی نتیجه مطلوب امیرالمؤمنین؟ع؟را تأمین میکرد؟
طبق سنت الهی، امیرالمؤمنین؟ع؟ برای پس گرفتن خلافت از غاصبین تنها از راه عادی حرکت میکرد و نه از راه اعجاز.
اگر عِدّة و عُدّة مناسب با هم جمع شود، از منظر عقل و شرع، اقدام به پس گرفتن خلافت غصب شده، شایسته و بایسته است.
اما بر اثر نفاق منافقین و سستی مسلمانان، هرگز عِدّة لازم برای امیرالمؤمنین؟ع؟ فراهم نیامد و امکان پیروزی وجود نداشت.
از سوی دیگر ۱ــ هدف دشمن کشتن امیرالمؤمنین؟ع؟ بود، ۲ــ دشمن برای رسیدن به این هدف تدبیر و برنامه ریزی هم کرده بود، ۳ــ چندین بار هم به کشتن امیرالمؤمنین؟ع؟ اقدام ناموفق کرده بود.
این در حالی است که امیرالمؤمنین؟ع؟دست به شمشیر نبرده و مبارزه مستقیم نظامی با غاصبین نداشته است.
اگر امیرالمؤمنین؟ع؟با عِدّه ناکافی جنگ سخت میکرد و شکست میخورد، نتیجه عبارت بود از: ۱- نابودی کل اهل بیت؟عهم؟، ۲- معرفی امیرالمؤمنین؟ع؟به عنوان خارجی و کافری که کشتنش واجب است و ۳- با نابودی تمام عترت؟عهم؟، محال بود که اسلام باقی بماند.
اما با توجه به دو ویژگی برجسته امیرالمؤمنین؟ع؟ یعنی قدرت بدنی فوق العاده و ایمان قوی، میتوان گفت که امیرالمؤمنین؟ع؟بر مخالفین پیروز میگردید.
ولی با توجه به: ۱- تفرقه مسلمانان، ۲- آمار بالای ارتداد مردم داخل مدینه، ۳- خروج قبایل خارج از مدینه و قبایل ساکن در مرزها از اسلام، ۴- آمار بالای کشتهها، ۵- عدم تأثیر گذاری اندک باقیماندهها، ۶- محو شدن جایگاه الهی غدیر، ۷- ایجاد وجهه منفی برای حضرت و ۸- نابود شدن قداست اسلام و تنزل آن در حد حکومت نظامی که با شمشیر پیروز شده، محتمل بود.
اما این گونه پیروز شدن، در واقع نابودی و شکست نرم اسلام بود.
حاصل شکیبایی حکیمانه، بقای امیرالمؤمنین؟ع؟و بقای اصل اسلام بود. با این همه منافقین تلاش داشتند با ترور شخصیتی برای تخریب وجههی اجتماعی حضرت و نیز حذف حضرت از تمام فعالیتهای اجتماعی، جایگاه اجتماعی والای حضرت را به ویژه در نسلهای آینده، بفراموشانند.
لذا همراه با بایکوت امیرالمؤمنین؟ع؟، ترفندهای متعددی را برای ترور شخصیتی امیرالمؤمنین؟ع؟ به کار بستند. از جمله: ۱ــ اتهام حسادت، ۲ــ اتهام تفرقه، ۳ــ اتهام ترس و بزدلی، 4ــ ریا و ۵ــ….
از یک سو امیرالمؤمنین؟ع؟ پیوسته مراقب بود که برچسب و اتهامِ خارجی به آن حضرت نخورد.
از سوی دیگر سکوت مطلق و ترک صحنه نیز دقیقا به نفع منافقین بود.
باید این بنبست شکسته شود، نه صحنه را ترک کند و نه اقدامی کند که به خروج بر خلیفه و کفر متهم گردد.
تنها گزینه عقلانی و حکیمانهترین حرکت این بود که: ۱- امیرالمؤمنین؟ع؟ هم در صحنه بماند و هم ۲- جنگ ترکیبی علیه غاصبین را مدیریت نماید.
البته ترک نکردن صحنه، هزینه بسیار سنگینی میطلبید و آن شکیباییِ شگفتی بود که تنها از امیرالمؤمنین؟ع؟ ساخته بود.
درباره رابطه امیرالمؤمنین؟ع؟ با خلفا دیدگاهها و نظرات متضادی وجود دارد. اما آن چه گذشت حقیقت امر را به خوبی روشن میکند.
در آغاز این دیدگاهها را مرور میکنیم.
۱ــ دیدگاه ناصبیان مبنی بر تأخر فضیلت امیرالمؤمنین؟ع؟ از سایر خلفا
۲ــ دیدگاه عمومی سنیان مبنی بر روابط حسنه طبیعی بدون غصب خلافت
۳ــ سازش امیرالمؤمنین؟ع؟با غاصبین
۴ــ خلافت غصب شد، اما در ادامه مورد امضای امیرالمؤمنین؟ع؟قرار گرفت
۵ــ پذیرفتن غصب خلافت، همراه با همکاری و روابط حسنه
6ــ پذیرفتن غصب خلافت، همراه با قهر و سکوت و خانهنشینی امیرالمؤمنین؟ع؟
۷ــ مخالفت همه جانبه با غاصبین و جنگ با آنها در حد امکان
بطلان سه دیدگاه نخست آشکارا به اثبات رسیده است.
بطلان مبنای دیدگاه چهارم، در سرفصل «ازدواج با اسیران خلفا» به اثبات رسیده است.
دیدگاه همکاری نیز فاقد پشتوانه تاریخی است.
گذشته از این که فریاد مظلومیت امیرالمؤمنین؟ع؟و مناشدات آن حضرت از آغاز غصب خلافت تا هنگام شهادت، آن چنان بلند است که هر گونه توهم همکاری را باطل میکند.
حتی با صرف نظر از همه مستندات فراوان تاریخی، به صرف بطلان همه دیدگاهها، دیدگاه هفتم یعنی مخالفت همه جانبه با غاصبین ثابت میشود.
هر چند اگر خلافت غصب نمیشد، بهشتِ زمینی بر باد نمیرفت و این وعده الهی تحقق مییافت که:
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّریقَةِ لَأَسْقَیناهُمْ ماءً غَدَقاً.[2]
و اگر [مردم] در راه درست، پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی بدیشان مینوشانیم.
و به تعبیر سلمان در خطاب به ابوبکر، «مردم تا روز قیامت از سفره او فراوان برخوردار گردند و تا این که (آن چنان صلح حاکم گردد که حتی) دو شمشیر با هم درگیر نشوند…به خدا سوگند (اگر از غصب خلافت دست برداری) مردم از سفره سبز آن تا قیامت برخوردار گردند».
و به تعبیر امام حسن؟ع؟ «اگر مردم گوش به حرف خدا و پیامبر؟ص؟ داده بودند، آسمان بارانش را میبارید و زمین برکتش را میداد و هیچ اختلافی به وجود نمیآمد و تا روز قیامت از نعمتهای زمین میخوردند در حالی که زمین سرسبزِ خرم بود و دیگر تو ای معاویه طمع به خلافت پیدا نمیکردی…»
هر چند با گردباد سقیفه بهشت زمینی بر باد رفت، اما اندکی از «بهشت بر باد رفته» را میتوان در آینه دوران طلایی ظهور امام زمان؟عج؟، دید که حاصل اجرای واقعی اسلام حقیقی است.
اما هزاران افسوس که بهشت تدبیر شده الهی، در اثر توفان سقیفه، تاراج شد و جز اسمی از اسلام باقی نماند.
باغبان با چشمی پر اشک و دلی پر از خون، در برابر توفان انحراف، سینه سپر کرده و با شکیبایی شگفتش، مقاومت کرد، به امید این که فرصتی فراهم آید تا انحراف سقیفه را و اسلام واقعی را در گوش جهانیان فریاد زند.
با غصب خلافت سرنوشت اسلام در هالهای از ابهام فرو رفت. اما شکیبایی حکیمانه علوی و به میدان آمدن فداکارانه فاطمی، اسلام را نجات داد!
ولی ظلم غصب خلافت، هرگز جبران شدنی نیست.
زخم مظلومیت امیرالمؤمنین؟ع؟ نه تنها التیام نمییابد، بلکه با مصادرههای ظالمانه، هر روز این مظلومیت عمیقتر و شگفتتر میگردد. چرا که:
هنوز هم محکمات تاریخی مبارزه امیرالمؤمنین؟ع؟با غاصبین، با چند جمله درایت نشده مصادره میشود!
هنوز هم احقاق حقهای امیرالمؤمنین؟ع؟ نسبت به اسلام و مظلومین، به یاری غاصبین و ظالمین مصادره میشود!
هنوز هم جنگ نرم امیرالمؤمنین؟ع؟، به همکاری با غاصبین مصادره میشود!
هنوز هم فداکاری امیرالمؤمنین؟ع؟برای مصلحت اسلام، به مصلحت حکومت غاصبین مصادره میشود!
هنوز هم امیرالمؤمنین؟ع؟مظلوم و مظلومتر میگردد!
هنوز هم…!!!
[1]) روایت 1: نهجالبلاغه خطبه۳ ص48
بعثت خاتم پیامبران؟ص؟ برترین نقطه عطف تاریخ بشر است که با سه نقطه عطف ۱- بیعت غدیر خم، ۲- غصب خلافت و ۳- ظهور امام زمان؟عج؟ رابطه تنگاتنگی دارد.
هدف این نوشتار شناخت تنها یک پرده از غصب خلافت است.
منافقین با غصب خلافت، در کنار کسب قدرت سیاسی، نابودی اصل اسلام را هدف گرفته بودند.
برای بقای اسلام، باید علی؟ع؟ بمانَد، اما چگونه؟!
راز بقای امیرالمؤمنین؟ع؟ را باید در شکیبایی حضرتش جستجو کرد.
نقطه آغاز شناخت شکیبایی امیرالمؤمنین؟ع؟، تحقیق در این است که: سقیفه چه بر سر امیرالمؤمنین؟ع؟ آورد؟!
هنگامی که امیرالمؤمنین؟ع؟از چگونگی شکیباییش سخن میگوید، اوج مظلومیتش را این چنین فریاد میزند:
فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی….[1]
پس شکیبایی کردم (آن چنان سخت و دشوار) که گویا خار در چشم و استخوان در گلو باشد….
چه ظلمی بر امیرالمؤمنین؟ع؟رفته است که این چنین فریاد میکند؟!
آن چه مسلم است این است که: ۱- شکیبایی امیرالمؤمنین؟ع؟ از نوع شکیبایی در برابر بلا و مصیبتی بود که بدان مبتلا شده بود. ۲- این شکیبایی، در واقع شیوه و تکنیک بایستهای برای موفقیت در آینده بود.
اما از آن جایی که: ۱- هدف سقیفه مصادره اسلام برای بازگشت به جاهلیت بود. ۲- با مقایسه اسلام سقیفه و اسلام امیرالمؤمنین؟ع؟،...