×

درباره میز پرسمان دینی (چون)

«پرسمان» به معنای «سرای پرسش» و «از ما بپرس» تفسیر شده است. پرسمان دینی، هم حوزه دین به معنای مصطلح آن را فرامی‌گیرد و هم مباحث عقلانی بنیاد دین را و هم….
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
۱۷ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

چگونه با خداوند ارتباط پیدا می‌کنیم؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۰/۲۳-۱۰:۳۶:۳۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۹/۱۰/۲۳-۱۰:۳۶:۳۳
    • کد مطلب:23628
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1062

چگونه با خداوند ارتباط پیدا می‌کنیم؟

کیفیت و راه‌های ارتباط با خداوند متنوع است.

برای عموم مردم، ارتباط صریح با خدا در حالت اضطرار اتفاق می‌افتد.

فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ‏ (العنكبوت :  65)

و هنگامى كه بر كشتى سوار مى‏شوند، خدا را پاكدلانه مى‏خوانند، و[لى‏] چون به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، بناگاه شرك مى‏ورزند.

قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دُلَّنِي عَلَى اللَّهِ مَا هُوَ فَقَدْ أَكْثَرَ عَلَيَّ الْمُجَادِلُونَ وَ حَيَّرُونِي‏ فَقَالَ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ هَلْ رَكِبْتَ سَفِينَةً قَطُّ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ كُسِرَ بِكَ حَيْثُ لَا سَفِينَةَ تُنْجِيكَ وَ لَا سِبَاحَةَ تُغْنِيكَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُكَ هُنَالِكَ أَنَّ شَيْئاً مِنَ الْأَشْيَاءِ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُخَلِّصَكَ مِنْ وَرْطَتِكَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ الصَّادِقُ ع فَذَلِكَ الشَّيْ‏ءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيْثُ لَا مُنْجِيَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَيْثُ لَا مُغِيثَ (توحید ص231)

مردی به امام صادق علیه السلام گفت ای پسر پیامبر خدا، مرا به شناخت خدا راهنمایی کن، واقعا که اهل جدل بر من زیاد سخن گفتند و مرا سرگردان کردند.

امام به او فرمود ای بنده خدا آیا تا کنون کشتی سوار شده‌ای؟ گفت آری. فرمود آیا کشتی تو شکسته است به جوری که نه کشتی‌ای باشد که تو را نجات دهد و نه شناگری تو را بی‌نیاز کند؟ گفت آری. فرمود آیا آنجا دلت به چیزی متصل شد که بر خلاصی تو از مهلکه تواناست؟ گفت آری. امام صادق علیه السلام فرمود پس همان چیز آن خدایی است که هنگامی که نجات دهنده‌ای نیست بر نجات دادن تواناست و هنگامی که فریاد رسی نیست بر فریادرسی تو قدرتمند است.

اما ارتباط با خدا برای خواص افق بلندی دارد که پرداختن به آن در صلاحیت ما نیست ولی شواهد فراوانی دارد همانند خبرهای غیبی قرآن و… که بحث مفصلی دارد.

با این همه در اینجا به یک اشاره بسنده می‌کنیم.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ حِبْرٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ حِينَ عَبَدْتَهُ قَالَ فَقَالَ وَيْلَكَ مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ قَالَ وَ كَيْفَ رَأَيْتَهُ قَالَ وَيْلَكَ لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ فِي مُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ.

یکی از دانشمندان یهود نزد امیرالمؤمنین صلوات خدا بر او باد، آمد و گفت ای امیرالمؤمنین آیا هنگام پرسش، پروردگارت را دیده‌ای؟ حضرت فرمود وای بر تو من پروردگاری را که ندیده‌ام، عبادت نمی‌کردم، گفت چگونه او را دیده‌ای؟ گفت وای بر تو، چشمان سر در نگاه کردن به او نمی‌رسند و لکن دلها به حقایق ایمان او را می‌بینند.

پرداختن به بحث ارتباط با خدا بسیار گسترده است و در اینجا نمی‌گنجد.

اما همین اشاره کوتاه برای یافتن پاسخ کفایت می‌کند.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما