آیا میتوان خدا را دید؟
نخست باید دید هدف از این پرسش چیست و چه نتیجهای از آن گرفته میشود؟
اگر با این پرسش میخواهند نتیجه بگیرند که چون کسی خدا را ندیده پس خدایی در کار نیست، این نتیجه گیری از منظر خرد نادرست است.
زیرا:
اثبات وجود هر چیزی (از جمله اثبات وجود خداوند متعال) منحصر به حواس پنجگانه نیست.
برای این منظور به نوشتار زیر مراجعه نمایید.
پذیرفتن واقعیتهایی بیرون از حواس پنجگانه؟
از این نتیجه گیری نادرست که بگذریم نوبت به اصل پرسش میرسد.
هدف از دیدن و نتیجه مشاهده، شناخت شیئ است.
شناخت یک شیئ دو گونه متصور است:
الف) شناخت مستقیم آن شیئ
ب) شناخت آثار و نشانههای آن
این تقسیم کلی است و در همه چیز متصور است.
در مورد خداوند نیز چنین است. از شناخت مستقیم با تعبیر معرفت ذات به ذات یاد میشود و از شناخت غیر مستقیم با تعبیر معرفت بالآیات یاد میشود.
بحث معرفت ذات به ذات، عمیق و گسترده است لذا مجال دیگری میطلبد.
اما مصادیق و شواهد معرفت بالآیات آن چنان فراوان است که قابل گردآوری نیست
قرآن میفرماید:
أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (17) وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ (18) وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ (19) وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ (غاشیه 20)
آيا به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده؟ و به آسمان كه چگونه برافراشته شده؟ و به كوهها كه چگونه برپا داشته شده؟ و به زمين كه چگونه گسترده شده است؟
و آیات بسیار دیگری در قرآن در این زمینه وجود دارد.
در بخشی از حدیث جالبی ابن ابی العوجاء همین پرسش را از امام صادق علیه السلام میپرسد. توجه کنید:
فَاغْتَنَمْتُهَا مِنْهُ فَقُلْتُ لَهُ مَا مَنَعَهُ إِنْ كَانَ الْأَمْرُ كَمَا يَقُولُونَ أَنْ يَظْهَرَ لِخَلْقِهِ وَ يَدْعُوَهُمْ إِلَى عِبَادَتِهِ حَتَّى لَا يَخْتَلِفَ مِنْهُمُ اثْنَانِ وَ لِمَ احْتَجَبَ عَنْهُمْ وَ أَرْسَلَ إِلَيْهِمُ الرُّسُلَ وَ لَوْ بَاشَرَهُمْ بِنَفْسِهِ كَانَ أَقْرَبَ إِلَى الْإِيمَانِ بِهِ فَقَالَ لِي وَيْلَكَ وَ كَيْفَ احْتَجَبَ عَنْكَ مَنْ أَرَاكَ قُدْرَتَهُ فِي نَفْسِكَ نُشُوءَكَ وَ لَمْ تَكُنْ وَ كِبَرَكَ بَعْدَ صِغَرِكَ وَ قُوَّتَكَ بَعْدَ ضَعْفِكَ وَ ضَعْفَكَ بَعْدَ قُوَّتِكَ وَ سُقْمَكَ بَعْدَ صِحَّتِكَ وَ صِحَّتَكَ بَعْدَ سُقْمِكَ وَ رِضَاكَ بَعْدَ غَضَبِكَ وَ غَضَبَكَ بَعْدَ رِضَاكَ وَ حُزْنَكَ بَعْدَ فَرَحِكَ وَ فَرَحَكَ بَعْدَ حُزْنِكَ وَ حُبَّكَ بَعْدَ بُغْضِكَ وَ بُغْضَكَ بَعْدَ حُبِّكَ وَ عَزْمَكَ بَعْدَ أَنَاتِكَ وَ أَنَاتَكَ بَعْدَ عَزْمِكَ وَ شَهْوَتَكَ بَعْدَ كَرَاهَتِكَ وَ كَرَاهَتَكَ بَعْدَ شَهْوَتِكَ وَ رَغْبَتَكَ بَعْدَ رَهْبَتِكَ وَ رَهْبَتَكَ بَعْدَ رَغْبَتِكَ وَ رَجَاءَكَ بَعْدَ يَأْسِكَ وَ يَأْسَكَ بَعْدَ رَجَائِكَ وَ خَاطِرَكَ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِي وَهْمِكَ وَ عُزُوبَ مَا أَنْتَ مُعْتَقِدُهُ عَنْ ذِهْنِكَ وَ مَا زَالَ يُعَدِّدُ عَلَيَّ قُدْرَتَهُ الَّتِي هِيَ فِي نَفْسِي الَّتِي لَا أَدْفَعُهَا حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيَظْهَرُ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَهُ الكافي ج1، ص: 76
ابن ابی العوجاء: من فرصت را مغتنم شمردم و به او گفتم: اگر امر همچنان است که آنها میگویند، چه چیز او (یعنی خدا) را باز داشت از این که برای خلقش آشکار شود و آنها را به عبادت خودش بخواند، تا این که دو نفر از مردمان با هم (درباره وجود او) اختلاف نکنند؟ و چرا او از مردم پنهان است و (به جای خودش) پیامبران را به سوی مردم فرستاده است؟ اگر خودش بدون واسطه این کار را میکرد، (زودتر به نتیجه میرسید و) به ایمان به او نزدیکتر بود؟
امام: وای بر تو! چگونه از تو پوشیده است کسی که تواناییاش را در خودت نشان داده؟! پیدایشت بعد از این که نبودی، و بزرگ شدنت بعد از کوچکیات، و تواناییات بعد از ناتوانیات، و ناتوانیات بعد از تواناییات، و بیماریات بعد از سلامتیات، و سلامتیات بعد از بیماریات، و خشنودیات بعد از ناراحتیات، و ناراحتیات بعد از خشنودیات، و غمگینیات بعد خوشحالیات، و خوشحالیات بعد از غمگینیات، و دوستیات بعد از دشمنیات، و دشمنیات بعد از دوستیات، خواستنت بعد از نخواستنت، و نخواستنت بعد از خواستنت، و شهوتت بعد از ناخوش داشتنت، و ناخوش داشتنت بعد از شهوتت، و میل داشتنت بعد از ترسیدنت، و ترسیدنت بعد از میل داشتنت، و امیدت بعد از ناامیدیات، و ناامیدیات بعد از امیدت، و به یاد آوردنت بعد از فراموش کردنت، و رفتن آن چه تو به آن اعتقاد داشتی از ذهنت و…
و امام قدرت خدا را که در نفس من بود و من نمیتوانستم آنها را انکار کنم، پیوسته بر من میشمرد، تا آنجا که گمان کردم خداوند همین الان میان من و او آشکار میشود.
روشن شد که شناخت خداوند از راه دیدن آثار و نشانهها کاملا ممکن است و فراوان اتفاق افتاده و میافتد.
آیا میتوان خدا را دید؟
نخست باید دید هدف از این پرسش چیست و چه نتیجهای از آن گرفته میشود؟
اگر با این پرسش میخواهند نتیجه بگیرند که چون کسی خدا را ندیده پس خدایی در کار نیست، این نتیجه گیری از منظر خرد نادرست است.
زیرا:
اثبات وجود هر چیزی (از جمله اثبات وجود خداوند متعال) منحصر به حواس پنجگانه نیست.
برای این منظور به نوشتار زیر مراجعه نمایید.
پذیرفتن واقعیتهایی بیرون از حواس پنجگانه؟
از این نتیجه گیری نادرست که بگذریم نوبت به اصل پرسش میرسد.
هدف از دیدن و نتیجه مشاهده، شناخت شیئ است.
شناخت یک شیئ دو گونه متصور است:
الف) شناخت مستقیم آن شیئ
ب) شناخت آثار و نشانههای آن
این تقسیم کلی است و در همه چیز متصور است.
در مورد خداوند نیز چنین است. از شناخت مستقیم با تعبیر معرفت ذات به ذات یاد میشود و از شناخت غیر مستقیم با تعبیر معرفت بالآیات یاد میشود.
بحث معرفت ذات به ذات، عمیق و گسترده است لذا مجال دیگری میطلبد.
اما مصادیق و شواهد معرفت بالآیات آن چنان فراوان است که قابل گردآوری نیست
قرآن...