×

درباره میز پرسمان دینی (چون)

«پرسمان» به معنای «سرای پرسش» و «از ما بپرس» تفسیر شده است. پرسمان دینی، هم حوزه دین به معنای مصطلح آن را فرامی‌گیرد و هم مباحث عقلانی بنیاد دین را و هم….
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۴
۱۴ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

شبهاتی پیرامون رحمت الهی در دوران ظهور

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۲-۱۷:۴۵:۳۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23413
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (1) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 22236

تردیدی نیست که رحمت رحمانی و رحیمی الهی در دوران ظهور امام زمان علیه السلام به اوج ممکن می‌رسد، تا آن جا که از دوران ظهور با تعبیر بهشت زمینی یاد می‌شود.

این امر، مسلم و تردید ناپذیر است و منابع و مستندات آن فراوان.

اما با این همه نگاه سطحی به برخی از روایات، موجب توهماتی در این باره شده است.

در این بخش به برخی از توهمات می‌پردازیم.

قاطعیت، پیش نیاز عدالت فراگیر جهانی

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۲-۱۷:۴۵:۳۸
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۹/۰۲/۲۳-۱۱:۱۱:۱۸
    • کد مطلب:23407
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1663

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد ظهور، ویژگی «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا» است.

«امام زمان علیه السلام پس از ظهور زمین را از عدل و داد لبالب می‌سازد همچنان که پیش از ظهور (در آخر الزمان و پایان دوران غیبت) از ظلم و جور پر گشته بود».

پر شدن یک ظرف (هر ظرفی که باشد ظرف زمانی یا مکانی و یا…) به معنای پایان یافتن ظرفیت آن ظرف است، آن چنان که دیگر افزودن به آن ممکن نباشد.

لذا در دوران ظهور امام زمان علیه السلام، لبالب شدنِ همه ابعاد زمین از عدالت چه غوغایی را رقم می‌زند، تنها خدا می‌داند!

دیگر هیچ نقطه سیاهی باقی نمی‌ماند. زمین می‌ماند پاک، با زمینیانی پاک‌پاک.

به حدیثی که در واقع بیان چند نماد کلیدی در عدالت است توجه کنید.

الْمَرْأَةُ بَيْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَيْهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زَبِيلُهَا لَا يُهَيِّجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ

در زمان ظهور اگر زنی از عراق تا شام را پیاده طی کند (آن چنان زمین آباد است که) پایش را جز بر سبزه نگذارد و اگر زنبیلش بر سرش باشد (آن چنان آرامش دارد که حتی) از درندگان مضطرب نگردد و نترسد و زنبیلش از سرش نیفتد.

در زمان ظهور، امنیت جانی و امنیت مالی و امنیت عرضی و… آن چنان گسترده می‌گردد که اوج عدالت واقعی تحقق می‌یابد.

زمانی که قائم قیام نماید به عدالت حکم نماید و جور در آن ایام برطرف شود و راه‌ها امن گردد و زمین برکاتش را بیرون بریزد و هر حقی به اهل آن بر‌گردانده می‌شود

وَ رَوَى عَلِيُّ بْنُ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ‏ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ وَ آمَنَتْ بِهِ السُّبُلُ وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ بَرَكَاتِهَا وَ رُدَّ كُلُّ حَقٍّ إِلَى أَهْلِهِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ دِينٍ حَتَّى يُظْهِرُوا الْإِسْلَامَ وَ يَعْتَرِفُوا بِالْإِيمَانِ أَمَا سَمِعْتَ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ‏ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ‏ وَ حَكَمَ بَيْنَ النَّاسِ بِحُكْمِ دَاوُدَ وَ حُكْمِ مُحَمَّدٍ ع فَحِينَئِذٍ تُظْهِرُ الْأَرْضُ كُنُوزَهَا وَ تُبْدِي بَرَكَاتِهَا فَلَا يَجِدُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ يَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّه‏ لِشُمُولِ الْغِنَى جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ دَوْلَتَنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مَلَكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مَلَكْنَا سِرْنَا بِمِثْلِ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى‏ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‏ (الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 384)

پشتوانه عدالت واقعی، حکم داودی است، حکمی که در آن از شاهد و قسم استفاده نمی‌شود. حتی در صورت فقدان تمامی مستندات، با علم امامت، حقیقت قضایا آشکار می‌شود و حق به حقدار واقعی می‌رسد.

چون قائم آل محمد عليهم السلام قيام نماید بحكم داود ميان مردم حكم كند، نيازمند به گواه نباشد، خداى تعالى به او الهام فرمايد و او از روى علم خود داورى كند و هر مردمی را به آن چه که پنهان کرده‌اند خبر می‌دهد…

وَ رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام حَكَمَ بَيْنَ النَّاسِ بِحُكْمِ دَاوُدَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى بَيِّنَةٍ يُلْهِمُهُ اللَّهُ تَعَالَى فَيَحْكُمُ بِعِلْمِهِ وَ يُخْبِرُ كُلَّ قَوْمٍ بِمَا اسْتَبْطَنُوهُ… (الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص 386)

اوج عدالت واقعی، اوج شادمانی را به ارمغان می‌آورد تا آن جا که:

در هنگام ظهور امام زمان علیه السلام (شادمانی منحصر به انسانها نیست، بلکه) پرندگان در لانه‌هایشان و ماهی‌ها در دریاهایشان شادمان خواهند شد.

فعند ذلك تفرح‏ الطيور في أوكارها، و الحيتان في بحارها.

پیش نیاز عدالت فراگیر جهانی، ریشه‌کن کردن همه خارها از گلستان وجود است.

تمامی غده‌های فاسد و لاعلاج بشریت دفع می‌شود، لبخند سلامت و آسایش و آرامش بر لب انسان می‌نشیند، جهان آن چنان شکوفا می‌گردد که حتی پرندگان نیز آواز شادمانی سرخواهند داد و….

آن چه مهم است درک درست ضرورت ریشه‌کنی خارها و جراحی غده‌های فاسد است.

آن گاه روایاتی که ناظر به تصفیه زمین از کافران و منافقان است به خوبی درایت می‌گردد.

و آن گاه روشن می‌گردد که روایاتی که متهم به خشونت و بی‌رحمی است در واقع روی دوم سکه عدالت و آبادانی و آسایش است.

به سخن دیگر لازمه عدالت فراگیر، قاطعیت و صلابت در برخورد با فساد و مفسدان است.

با این اشاره کوتاه تمامی شبهات درباره خشونت امام زمان علیه السلام برطرف می‌گردد.

اما با این همه برخی از شبهات در این زمینه را بررسی می‌کنیم.

شبهه اول: دریدن شکم زنان حامله

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۲-۱۷:۴۵:۴۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23408
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1630

پیش از هر چیزی متن روایتی را که مستند شبهه است مرور می‌کنیم.

متن روایت منبع شبهه

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۲-۱۷:۴۶:۱
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۹/۰۲/۲۳-۱۱:۱۲:۱۹
    • کد مطلب:23409
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1667

روایت زیر مستند شبهه دریدن شکم زنان حامله است:

أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ إِلَى أَنْ قَالَ: وَ يَنْهَزِمُ قَوْمٌ كَثِيرٌ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ حَتَّى يَلْحَقُوا بِأَرْضِ الرُّومِ فَيَطْلُبُوا إِلَى مَلِكِهَا أَنْ يَدْخُلُوا إِلَيْهِ فَيَقُولُ لَهُمُ الْمَلِكُ لَا نُدْخِلُكُمْ حَتَّى تَدْخُلُوا فِي دِينِنَا وَ تَنْكِحُونَا وَ نَنْكِحَكُمْ وَ تَأْكُلُوا لَحْمَ الْخَنَازِيرِ وَ تَشْرَبُوا الْخَمْرَ وَ تَعَلَّقُوا الصُّلْبَانَ فِي أَعْنَاقِكُمْ وَ الزَّنَانِيرَ فِي أَوْسَاطِكُمْ فَيَقْبَلُونَ ذَلِكَ فَيُدْخِلُونَهُمْ فَيَبْعَثُ إِلَيْهِمْ الْقَائِمُ ع أَنْ أَخْرِجُوا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَدْخَلْتُمُوهُمْ فَيَقُولُونَ قَوْمٌ رَغِبُوا فِي دِينِنَا وَ زَهِدُوا فِي دِينِكُمْ فَيَقُولُ ع إِنَّكُمْ إِنْ لَمْ تُخْرِجُوهُمْ وَضَعْنَا السَّيْفَ فِيكُمْ فَيَقُولُونَ لَهُ هَذَا كِتَابُ اللَّهِ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فَيَقُولُ قَدْ رَضِيتُ بِهِ فَيَخْرُجُونَ إِلَيْهِ فَيَقْرَأُ عَلَيْهِمْ وَ إِذَا فِي شَرْطِهِ الَّذِي شَرَطَ عَلَيْهِمْ أَنْ يَدْفَعُوا إِلَيْهِ مَنْ دَخَلَ إِلَيْهِمْ مُرْتَدّاً عَنِ الْإِسْلَامِ وَ لَا يَرُدَّ إِلَيْهِمْ مَنْ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهِمْ رَاغِباً إِلَى الْإِسْلَامِ فَإِذَا قَرَأَ عَلَيْهِمُ الْكِتَابَ وَ رَأَوْا هَذَا الشَّرْطَ لَازِماً لَهُمْ أَخْرَجُوهُمْ إِلَيْهِ فَيَقْتُلُ الرِّجَالَ وَ يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَى وَ يَرْفَعُ الصُّلْبَانَ فِي الرِّمَاحِ قَالَ وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ إِلَى أَصْحَابِهِ يَقْتَسِمُونَ الدَّنَانِيرَ عَلَى الْجُحْفَةِ ثُمَّ تُسْلِمُ الرُّومُ عَلَى يَدِهِ فَيَبْنِي فِيهِمْ مَسْجِداً وَ يَسْتَخْلِفُ عَلَيْهِمْ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ ثُمَّ يَنْصَرِفُ.

فعلا سیاق روایت را در نظر نمی‌گیریم، احتمال تقیه را هم بررسی نمی‌کنیم و به اشکالات سندی روایت هم کاری نداریم.، بلکه بر اصل جمله مورد نظر متمرکز می‌شویم:

يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی

مقصود از «يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی» چیست؟

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۲-۱۷:۴۶:۳
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۹/۰۲/۲۳-۱۱:۱۳:۱۴
    • کد مطلب:23410
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1614

البته روشن است که معنی «يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی» کشتن زنان نیست. چرا که کشتن زنان به شکل کلی در پاکسازی دنیا از کافران مطرح شده است.

و صد البته مقصود کشتن جنین‌هایی که با مرگ مادران می‌میرند، نیست. چرا که چنین کاری تنها از یک بیمار روانی سرمی‌زند و هرگز شایسته مصلح جهانی نیست.

پس معنی این جمله از روایت چیست؟!

«يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی» یک نماد است که کلید فهم آن در قرآن است.

یکی از آیات کلیدی قرآن، درباره دلیل تأخیر ظهور امام زمان علیه السلام این آیه است:

لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً (فتح 25)

اگر [كافر و مؤمن‏] از هم متمايز مى‏شدند، قطعاً كافران را به عذاب دردناكى معذّب مى‏داشتيم.

در ضمن روایتی، امام صادق علیه السلام فرمود:

برای خداوند در نسل کفار و منافقین، امانتهایی است که مؤمن هستند (و هنوز به دنیا نیامدند).

از این رو علی صلوات الله علیه، پدران کافر را نمی‌کشت تا امانتهای خدا از نسل آنها بیرون آیند. اما هنگامی که این امانتها بیرون آمدند (و مؤمنان متولد شدند) حضرت بر کسانی که باید پیروز شوند پیروز شدند و آنان را کشتند.

قائم ما اهل بیت نیز چنین است.

نتیجه این روایت این است که هنگامی حضرت ظهور می‌کند دیگر مؤمنی در صلب کافران باقی نمانده است. لازمه این مطلب هم این است که تمامی افراد متولد نیافته از جمله جنین‌های زمان ظهور، همگی کافر هستند.

یک روی سکه شد، حفظ امانتهای الهی که همان مؤمن تولد نیافته هستند.

روی دوم سکه نابودی تمامی کفار، حتی کفاری که در مرحله جنینی هستند و بعد متولد می‌گردند.

با توجه به آیه و روایت فوق معنی «يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی» روشن می‌شود. مقصود این است که ضرورت تحقق عدالت جهانی تصفیه تمامی کفار است. از جمله جنین‌های کافری که تولد آنها نزدیک است و حتی با مرگ مادرشان زنده می‌مانند، نیز نباید باقی بمانند.

البته و صد البته این مسئله حکمتی دارد که در ادامه خواهد آمد.

پس موضوع این روایات شد نابودی جنین‌های کافری که اگر متولد شوند، عدالت فراگیر تحقق یافتنی نیست.

محورهای تحقیق شبهه اول

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۲-۱۷:۴۶:۱۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۹/۰۲/۲۳-۱۱:۱۳:۲۴
    • کد مطلب:23411
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1989

کشتن جنین‌های کافری که پس از مرگ مادر زنده می‌مانند، از چند منظر قابل بررسی و تحقیق است.

در مرحله نخست باید تحقیق کرد آیا اصل این مسئله، با صرف نظر از سند روایت و دلالت آن، با قواعد کلی سازگار است یا خیر؟

در مرحله دوم باید تحقیق کرد آیا مستند این مسئله معتبر است یا خیر؟

و در مرحله سوم باید تحقیق کرد که بر فرض معتبر بودن مستند آن و یا احتمال صدور، آیا محتوای آن قابل اشکال است یا خیر؟

در این مرحله قتل جنین از چند منظر قابل بررسی است:

قتل جنین از منظر احساسات

قتل جنین از منظر حکمت

قتل جنین از منظر عدل

قتل جنین از منظر رحمت برای جنین

قتل جنین از منظر رحمت برای غیر

 

مرحله ۱: تطبیق قاعده کلی ارجاع متشابهات به محکمات

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۳-۱۲:۰:۴۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۹/۰۲/۲۳-۱۲:۲:۴۲
    • کد مطلب:23423
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1772

یکی از «قوانین عمومی و کاربردی اندیشه و تفاهم علمی»، «تفکیک محکمات و متشابهات» است. بر اساس این قانون:

محکمات هر حوزه‌ای، چنان شناخته شده هستند که تشکیک و انکار به آنها راه نمی‌یابد. اما متشابهات همان گونه که از نامش هم پیداست، ممکن است برای ناآشنایان مورد شبهه قرار گیرد.

مثلا یکی از محکمات دین این است که خداوند جسم نیست. اما در قرآن از «وجه» و «ید» برای خدا صحبت به میان آمده است. با این که صدور قرآن قطعی است، اما به دلیل تعارض معنای لغوی وجه و ید، با محکمات دین و قرآن، هرگز معنای لغوی این دو کلمه پذیرفته نمی‌شود. بلکه در چنین آیاتی اگر مقصود خداوند برای ما روشن نشد، جزء متشابهات قرار می‌گیرند.

پس قانون کلی این است که:

هر امری، هر چند صدور آن مسلم و قطعی باشد، اگر متعارض با محکمات باشد، متشابه شمرده می‌شود.

پس قانون محوریت محکمات، قانونی است عقلی، قرآنی و روایی.

بر اساس این قانون، تمامی شاخ و برگهای هر مطلبی، بر اساس محکمات و قطعیات آن حوزه سنجیده می‌شود. تفصیل این قانون مجالی دیگر می‌طلبد. لذا از آن می‌گذریم.

یکی از قوانین مسلم عقلانی و دینی این است که دفتر آفرینش برای رحمت گشوده شده است. ‏

وَ رَحْمَتی‏ وَسِعَتْ كُلَّ شَی‏ءٍ… اعراف 156

و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است‏

رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَةً… غافر 7

«پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چيز احاطه دارد

يَا مَنْ وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه‏

دین نیز برای رحمت آمده است و پیامبر صلی الله علیه و اله و همه اوصیاء آن حضرت نیز مظهر رحمت الهی هستند.

وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ (انبیاء 107)

و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.

از محکمات و مسلمات در حوزه امام زمان علیه السلام، این است که حضرت به سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام عمل می‌فرماید. توجه کنید:

عن ابن عباس عن النبی صلی الله علیه و آله قال: «التاسع منهم [من أولاد الحسین علیه السلام ] من أهل بیتی و مهدی أمّتی، أشبه الناس بی فی شمائله و أقواله و أفعاله.» بحارالانوار، ج 52، ص 379، ح 187.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نهمین از اولاد امام حسین علیه السلام از اهل بیت من است و مهدی امت من است. در شمایل و گفتار و افعال شبیه‌ترین مردم به من است.

الصادق علیه السلام «اِذا قام الحجّة سار بسیرة أمیرالمؤمنین علی علیه السلام .» بحارالانوار، ج 47، ص 54

یعنی هنگامی که امام مهدی ظهور کند به سیره امیرالمؤمنین علیه السلام عمل خواهد کرد.

علاوه بر آن چه گذشت پر کردن زمین از عدل و قسط، یکی از شاخصه‌های مهم امام زمان علیه السلام است.

روایاتی که در توصیف دوران طلایی ظهور وارد شده است، گواه روشنی است بر این که دوران ظهور بهشت زمینی خداوند رحمان و رحیم است.

مشروح این بحث در «پروژه رحمت الهی در دوران ظهور» خواهد آمد.

بر اساس این محکمات، نخستین پاسخ به شبهه یاد شده روشن می‌گردد.

هر امری با محکمات سنجیده می‌شود. و در صورت تعارض، با آن معامله متشابه می‌شود.

در تطبیق این قاعده تفاوتی نمی‌کند آن چه متعارض با محکمات باشد، چه صدور آن قطعی باشد، چه سند آن معتبر باشد و چه فاقد سند معتبر باشد، در هر صورت متشابه می‌گردد.

روشن شد که دستگاه رحمت الهی از محکمات مسلم دین است.

بنا بر این اگر (تأکید می‌کنم اگر) روایتی از جمله «يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی» در مقابل این گونه محکمات قرار گیرد، متشابه می‌گردد و علم آن به خود معصومین واگذار می‌گردد.

به سخن دیگر با این گونه روایات، از محکماتی همچون اوج رحمت الهی در زمان ظهور، هرگز دست برنمی‌داریم. مگر این که معنای درستی برای آن پیدا کنیم.

انشاء الله در مرحله بررسی محتوایی به این مطلب می‌پردازیم.

مرحله ۲: بررسی سندی شبهه

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۹-۵:۳۸:۲۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23424
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1671

قانون کلی در روایات این است که پیش از حجیت هر روایتی باید اعتبار سند آن به اثبات برسد.

عمده روایاتی که بحث خشونت در زمان ظهور را مطرح می‌کند، از شخصی به نام محمدبن علی الکوفی (ابوسمیه الصیرافی) است. این شخص، در زمان امام حسن عسکری علیه السلام می زیسته و از معاصران جناب فضل بن شاذان بوده است.

وی فردی بدنام و کذاب است و تمام علمای رجال، بر بی اعتباری روایات او حکم کرده‌اند.

فضل بن شاذان از اعاظم روات و بزرگان شیعه است که هیچ شکی در جلالت و قدر و منزلت وی وجود ندارد، تا جایی که امام عسکری علیه السلام در مدح و توصیف او می فرماید « اِنی أغبط اهل الخراسان لمکان الفضل» (به خاطر آن که فضل، خراسانی است، من آرزو داشتم که از اهل خراسان می بودم.)

فضل بن شاذان در وصف محمد بن علی کوفی می‌گوید:

«رجلٌ کذّاب؛ مردی بسیار دروغ گوست.»

و در جایی دیگر اظهار داشته است:

«کدت أقنت علیه؛ نزدیک بود در قنوت نماز لعن و نفرینش کنم.»

با تنزل از تعارض این روایت با محکمات، باید توجه داشت که سند روایات معتبر نیست.

مرحله ۳: بررسی محتوایی شبهه

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۹-۵:۳۸:۲۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23425
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1672

پس از پاسخ‌هایی مطرح شده در دو مرحله پیش، نوبت به بررسی محتوایی می‌رسد.

این مرحله با تنزل از تعارض با محکمات و با تنزل از عدم اعتبار سند روایت است.

در این مرحله با فرض احتمال صدور روایت، امکان دفاع از محتوای روایت بررسی می‌شود.

همان گونه که گفتیم در این مرحله قتل جنین از چند منظر قابل بررسی است:

قتل جنین از منظر احساسات

قتل جنین از منظر حکمت

قتل جنین از منظر عدل

قتل جنین از منظر رحمت برای جنین

قتل جنین از منظر رحمت برای غیر

قتل جنین از منظر احساسات

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۰/۱۳-۹:۵۹:۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23426
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 719

در بسیاری از مسائل، وقتی احساسات فردی با پیش زمینه‌های ذهنی و اجتماعی ترکیب شود، صورت مسئله کاملا مشوش می‌گردد. لذا ضروری است که صورت مسئله اصلی ما، از احساسات شخصی خالی باشد و هیچ پیش زمینه‌ای نداشته باشد.

با توجه به جنگهای دورانی که در آن زندگی می‌کنیم، تصویر درست «يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی» برای افرادی که پیش زمینه دارند، بسیار دشوار است.

پیش زمینه‌های ذهنی ما از «يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی» حاصل حوادث دوران ماست. بر اساس حوادث روزمره ممکن است افرادی جمله «يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی» را گونه تصور کنند که اول به زنان تجاوز می‌شود بعد مورد شکنجه وحشیانه قرار می‌گیرند و از جمله زنده زنده شکمشان دریده می‌شود و جلو چشمانشان جنین‌شان را قطعه قطعه می‌کنند و…!!!

واژه قتل در نگاه نخست، بار منفی دارد و اگر مقتول جنین باشد، این بار منفی افزوده می‌شود. اگر تصورات یاد شده هم که به آن افزوده شود، احساسات همچون آتشفشانی منفجر می‌شود.

نتیجه فوران احساسات انکار شتابزده این گونه روایات است، بدون این که درنگی شود که شاید محتوای درستی داشته باشد.

مسلم تصورات حاصل پیش زمینه‌ها ربطی به صورت مسئله اصلی ندارد.

صورت مسئله همچنان که پیش از گذشت عبارت است از:

ضرورت تحقق عدالت جهانی، تصفیه تمامی کفار است. از جمله جنین‌های کافری که تولد آنها نزدیک است و حتی با مرگ مادرشان زنده می‌مانند، نیز نباید باقی بمانند.

همچنان که تصریح کردیم البته و صد البته این مسئله حکمتی دارد که در ادامه خواهد آمد.

به توضیحی که در منظر رحمت خواهد آمد، چه بسا در نگاه عمیق، احساسات ما معکوس گردد.

یکی از پس زمینه‌های ذهنی که جامعه مبتلا به آن شده است، بحث خشونت است.

بر همین اساس نیز دشمنان اسلام، پیوسته اسلام را متهم به احکام خشونت آمیز می‌کنند.

بدیهی است که واژه خشونت در عرف بار منفی دارد.

اگر به جای آن واژه «سیاست سختگیرانه» به کار رود، مسلما بار منفی آن کاسته خواهد شد.

و اگر به جای خشونت از واژه «قاطعیت و صلابت» استفاده شود بار روانی آن مثبت می‌شود.

و اگر…

بعید نیست که اصل طرح مسئله به عنوان «خشونت در اسلام» یا «خشونت در دوران ظهور» خالی از شیطنت نباشد.

اما با صرف نظر از کاربرد واژه‌ها، مسئله‌ای که غالبا مورد غفلت قرار می‌گیرد این است که آیا خشونت به شکل مطلق عقلانی نیست یا این که در بسیاری از موارد خشونت یک ضرورت عقلانی است؟!

درز گرفتن این گونه مسائل از سوی دشمنان و مستقیما بحث «خشونت در اسلام» را مطرح کردن، علاوه بر اثبات شیطنت، موجب پس زمینه احساسی منفی در مباحث علمی می‌گردد.

اما باید توجه داشت که احساسات غیر منطقی، آن هم با پیش زمینه‌های خلاف واقع، هرگز معیار مباحث علمی و عقلی نیست.

قتل جنین از منظر حکمت

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۰/۱۳-۹:۵۹:۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23427
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 762

اگر امری مطابق حکمت باشد، پذیرفتنی است، هر چند بر خلاف احساسات ما باشد.

پیش از این اشاره کردیم که تصفیه تمامی کفار، از جمله جنین‌های کافری که تولد آنها نزدیک است، حکیمانه است.

اینک زمان آن رسیده است حکیمانه بودن چنین قتلی ثابت شود، خواه به اجمال و خواه به تفصیل.

اثبات اجمالی حکمت قتل جنین، به این است که طبق اصول موضوعه امام معصوم، تنها فرمان خداوند را اجرا می‌کند و هوا و هوسی در کار نیست تا چه رسد به ظلم و ستم.

بنا بر این اگر خداوند حکم قتل جنینی را بدهد، حتما حکمتی در کار است که از ما پوشیده است، همچنان که در قضیه موسی و خضر خواهد آمد.

اما اثبات تفصیلی حکمت.

پاسخ یکم: خداوند در تأخیر عذاب کافران و منافقان، دلایل خودش را دارد. از جمله آنها به دنیا آمدن مؤمنانی است که در صلب کافران هستند. (به دلایل غیبت امام زمان علیه السلام مراجعه شود.)

اما در مواردی که خداوند می‌داند دیگر مؤمنی متولد نخواهد شد، قضیه فرق می‌کند و دلیلی بر صبر باقی نمی‌ماند و چه بسا بتوان گفت که صبر حکیمانه نیست.

شکوه‌های تلخ نوح پیامبر هنگامی که از خداوند درخواست فرج می‌کند، شنیدنی است. از جمله:

وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرينَ دَيَّاراً (26) إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً (نوح27)

و نوح گفت: «پروردگارا، هيچ كس از كافران را بر روى زمين مگذار، چرا كه اگر تو آنان را باقى گذارى، بندگانت را گمراه مى‏كنند و جز پليدكارِ ناسپاس نزايند.

جامعه‌ای که جز کافر نزاید، باقیماندش دیگر نشاید. چرا که جز درد سر برای خوبان حاصلی ندارند. همان به که خداوند جامعه را از شر آنان خلاص نماید.

زنان بنی امیه‌ای که به جای ایمان به خلیفه خداوند، به کفار پناه برده، مرتد شده و شکم به شراب و گوشت خنزیر و زیر شکم به زنا، آن هم زنای با کفار آلوده ساخته، اگر جنین‌شان هم چنین باشند، وجودشان در دولت حقه حکیمانه نیست.

پاسخ دوم: در تکمیل پاسخ پیشین، خداوند به نوح پیامبر وعده داد، زمین را میراث مؤمنین می‌کند و برای تحقق چنین وعده‌ای، با امتحانات بسیار دشوار مؤمنین خالص را از ناخالصین جدا ساخت.

این وعده الهی برای دوران ظهور، با شدت بیشتری صادر شده است. خلف وعده مناسب ذات اقدس خداوند نیست.

اگر خداوند علم داشته باشد تولد جنین زنان بنی امیه‌ی این چنینی، با تحقق وعده خداوندی سازگار نیست، قتل جنین کفار، نه تنها حکیمانه است، بلکه ضرورت پیدا می‌کند.

چرا که اگر اینها متولد شوند، وعده قطعی الهی بر میراث بردن زمین توسط مؤمنین، دست یافتنی نخواهد بود. برای تحقق این وعده الهی، قتل هر مزاحمی بایسته است. (توضیح بیشتر این امر در شبهه قتل‌هایی که پس از ظهور اتفاق می‌افتد خواهد آمد.)

قتل جنین از منظر عدل

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۰/۱۳-۹:۵۹:۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23428
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 727

نخستین اشکالی که در قتل جنین مطرح می‌شود، اشکال «قصاص قبل از جنایت» است.

نقطه اتکای این اشکال، «بی‌گناهی جنین» است. یعنی چون برای جنین، گناهی متصور نیست، پس قتل آن ظالمانه است.

اگر اصول موضوعه مسئله به درستی درک شود، پاسخ این اشکال ساده است.

پاسخ یکم: این اشکال نقض‌های متعددی دارد.

قتل جنین، صرف نظر از بار روانی آن، عمده اشکالش این است که جنین بیگاه است و قتلش ظلم شمرده می‌شود.

بسیار اتفاق می‌افتد که در حوادث طبیعی مثل زلزله، سیل و… مادری با جنینش کشته می‌شود.

در این موارد، از یک طرف دقیقا قتل یک جنین بیگناه اتفاق می‌افتد و از طرف دیگر تمامی اتفاقات عالم به اذن خداست.

پس باید به خدا هم اشکال شود که چرا به قتل جنین بی‌گناهی اذن داده‌ای؟!

پیش از اشکال به قتل جنین زنان بنی امیه، باید به نقض‌های فراوانی پاسخ داد.

هر پاسخی به نقض‌های مطرح شده داده شود همان پاسخ دقیقا در مسئله ما نیز جاری است.

پاسخ دوم: همچنان که در حوادث طبیعی کودکان می‌میرند و خداوند در عالم آخرت فرصتهای دیگری برایشان فراهم می‌کند، در مورد جنین نیز دقیقا همین نکته جاری است.

اگر قتل جنین حکیمانه و به فرمان خداوند باشد، و خداوند هم به تمام و کمال در آخرت جبران کند، هرگز ظلمی اتفاق نیفتاده است.

پاسخ سوم: اگر مالکیت خداوند، آن چنان که باید و شاید تعقل شود، اشکال از اساس منتفی می‌شود.

شما قدرت دارید که درختی را در ذهن خود تصور کنید، تمام ذات این درخت ذهنی، مملوک شماست و شما آزادید که آن را هر گونه که بخواهید به تصویر بکشید، همچنین کاملا آزاد هستید که هر لحظه اراده کنید منعدم شود. (و در واقع صرف برداشتن توجه موجب انعدام آن می‌شود.)

این مَثَل برای تقریب مالکیت مطلقه خداوند، بسیار ناقص است، اما تا حدودی درک آن را آسان می‌کند.

بر فرض بی‌گناهی جنین، خداوند به این جنین در چند عالَم پیش فرصت وجود داده و او را امتحان نیز کرده است، در این عالم نیز تا این لحظه به جنین فرصت وجود داده است، اگر به هر دلیلی از این لحظه اراده انعدام جنین را بکند، چه اشکالی بر مالک مطلق وارد می‌شود؟!

آیا حقی ضایع گشته است؟! آیا ظلمی بر خود جنین رفته است؟!

البته کار خداوند همیشه حکمیانه است چه حکمت آن برای ما آشکار شود و چه نشود.

عمده درک درست مالکیت مطلقه خداوند است.

پاسخ چهارم: بر اساس اصول موضوعه دین، ما در آخرین مراحل، از مراحل امتحان هستیم. پیش از این در عوالمی، از جمله عالم ذر، امتحاناتی داده‌ایم که برخی موفق و برخی مردود شده‌اند.

اگر جنین، در عوالم پیشن جرمی را مرتکب شده باشد، آیا مؤاخذه الهی به این که در این شرایط کشته شود بر خلاف عدل است؟!

توضیح این که جرمی قطعا سر زده است (حالا در هر عالمی)، قطعا مجرم مستحق عقوبت است.

عقوبت دست خداست. در هر عالمی بخواهد می‌تواند عقوبت کند.

با در نظر گرفتن این دو امر در مفروض بحث، با کشتن جنین هرگز ظلمی محقق نمی‌شود.

مجازات جرمِ عالم ذر در این عالم، تکوینا واقع شده است و شاهد آن روایاتی است که درباره ولد زنا و کوسه وارد شده است.

اما مجازات تشریعی، تا کنون چنین حکمی نبوده است و در سیره انبیاء و معصومین چندان اثری از آن دیده نمی‌شود.

اما نبودن چنین مجازاتی پیش از ظهور، دلیل بر نبودن چنین احکامی در زمان ظهور نیست.

گذشته از این که جریان احکام شرعی بر اساس عالم ذر، در زمان ظهور دلیل خاص دارد.

یک نمونه آن بحث ارث است. در روایات وارد شده است که ارث‌بری در زمان ظهور بر اساس برادری نسبی در عالم دنیا نیست، بلکه بر اساس برادری در عالم ذر است.

بنا بر این ممکن است کشتن جنین نیز بر همین اساس باشد.

اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال بر ظلم بودن قتل جنین.

اگر اجرای سیاست حکم داودی در دوران ظهور را هم در نظر بگیریم، این پاسخ بیشتر تقویت می‌گردد.

چرا که حضرت از جرائم آنان در عالم ذر با خبر است، پس بدون نیاز به بینه و شاهد آنان را عقوبت می‌کند.

این می‌شود یک مصداق حکم داودی.

با درنگ در آن چه گفته شد روشن می‌شود قتل جنین با حفظ اصول موضوعه هرگز ظالمانه نیست.

عدم سابقه پیش از ظهور نیز منافاتی با احکام خاص پس از ظهور ندارد همان گونه که اشاره کردیم.

قتل جنین از منظر رحمت

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۰/۱۳-۹:۵۹:۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۹/۱۰/۱۳-۱۰:۱۵:۴۱
    • کد مطلب:23429
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 767

پیش از این از منظر حکمت و عدالت به قتل جنین پرداختیم.

آیا قتل جنین از منظر رحمت نیز قابل تفسیر است؟

در ادامه به این امر می‌پردازیم.

پاسخ یکم: کافی است برای تقریب مسئله به مباحثی درباره سقط جنین که در مجامع حقوقی در جریان است توجه نماییم.

مجاز بودن سقط جنین‌هایی که از معلولیتهای اساسی رنج می‌برند، سالیان سال مطرح بوده و همچنان هست. برخی از کشورها نیز قوانینی در این راستا تصویب کرده‌اند.

با دقت در مباحثات جاری در این زمینه می‌یابیم که عمده استدلال مدافعین، بر ترحم بر کودک استوار است. به سخن دیگر احساس ترحم بر کودک معلول، بر احساس ترحم ناشی از صرف قتل جنین غلبه پیدا می‌کند.

آن چه در این گونه موارد، مورد اختلاف صاحب نظران است، شرایط تجویز است نه اصل تجویز سقط جنین.

بنا بر این سقط جنین در شرایط خاص در جوامع عقلائی مطرح و فی الجمله جاری است و امر تازه‌ای نیست که استبعاد شود.

البته باید توجه داشت که ضوابط مباحث حقوقی با مباحث شرعی متفاوت است. از این رو نباید بین این دو خلط شود.

در مورد ما نیز می‌توان گفت خداوند عالم است به این که چنین جنین‌هایی از بنی‌امیه اگر به ثمر برسند، در مقابل ذات اقدس الهی و حکومت بقیة اللهی طغیان می‌کنند.

مسلما طغیان بیشتر موجب عقوبت و عذاب بیشتر است.

در این فرض حتی با تنزل از عقوبت گناهان عوالم گذشته، بسته شدن پرونده عمرشان برای سنگین‌تر نشدن پرونده جرمشان، مصداق رحمت برای خود جنین است.

پاسخ دوم: اگر رحمت نسبت به خود جنین مورد اشکال واقع شود، نهایت آن این است که قتل نسبت به خود جنین، مصداق حکمت است نه رحمت.

اما ممکن است همین قتل، نسبت به دیگران رحمت باشد. به قضیه موسی و خضر مراجعه کنید، آن گاه که خضر کودک را می‌کشد و مورد اعتراض موسی قرار می‌گیرد. خضر دو پاسخ به موسی می‌دهد یکی اجمالی و دیگری تفصیلی.

پاسخ اجمالی خضر این است که من به دستور خداوند عمل کردم.

اما در پاسخ تفصیلی آمده است پدر و مادر این کودک مؤمن بودند و خداوند می‌دانست که اگر این کودک بماند، کافر می‌شود و پدر و مادرش را وادار به کفر می‌کنند و پدر و مادر به خاطر شدت محبت به فرزند، خواسته او را می‌پذیرند و کافر می‌شوند.

خداوند برای حفظ ایمان پدر و مادر کودک (و در واقع سعادت ابدی آنها)، دستور به کشتن کودک داد، اما به عوض آن کودک، دختری به آنها داد که از نسل او هفتاد پیامبر متولد شد.

همچنین در قتل جنین بنی‌امیه نیز می‌توان گفت اگر قتل برای خود جنین رحمت نباشد، مسلما برای جامعه رحمت است. این پاسخ در واقع روی دوم حکیمانه بودن قتل جنین است.

علاوه بر سه منظر یاد شده از چند منظر دیگر می‌توان به شبهه دریدن شکم زنان حامله نگریست.

احتمال تقیه منتفی نیست

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۹-۵:۳۸:۲۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23430
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1691

وحشت دیرینه‌ای که دشمنان اهل بیت از امام زمان علیه السلام و ظهور آن حضرت داشتند، امری انکار ناپذیر است.

لذا تلاش سختی کرده‌اند تا جای ممکن تصویر خشنی از امام زمان علیه السلام و دوران ظهور ترسیم نمایند.

بر این اساس، احتمال تقیه و دستکاری در برخی از روایات از جمله شکافتن شکم زنان حامله وجود دارد.

اما احتمال تقیه بر این اساس است که احیانا ائمه مطالب درست را در لابلای سایر مطالب بیان می‌کردند.

کسی که اهل بود، مطالب درست را تشخیص می‌داد و به آن را از سایر مطالب جدا می‌کرد.

مسلما با توجه به امور مخلوط شده به ظاهر منفی، حساسیت دشمنان نسبت به روایات با موضوع امام زمان علیه السلام کنتر تحریک می‌شد.

می‌توان این مسئله را با روایاتی که خود ائمه، از اصحاب خوبشان بدگویی کرده‌اند تقریب و تقویت نمود.

همان گونه که اشاره شده این امر تنها یک احتمال است که اثبات آن نیاز به بررسی و مستندات کافی دارد.

اما اذا جاء الاحتمال…

عصاره سخن در قتل جنین بنی امیه

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۹-۵:۳۸:۳۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23431
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1709

لازمه عدالت فراگیر در دوران ظهور امام زمان علیه السلام، قاطعیت و صلابت در برخورد با فساد و مفسدان است.

قاطعیت و صلابت در برخورد با فساد و مفسدان، در واقع روی دوم سکه عدالت و آبادانی و آسایش دوران ظهور است.

از این رو بسیاری از اشکالات ناشی از نگرش یک سویه به مسئله است.

یکی از اشکالات مطرح شده درباره دوران ظهور، شبهه شکافتن شکم زنان حامله است.

اما با توجه به آیه قرآن و روایات، معنی «يَبْقُرُ بُطُونَ الْحَبَالَی»، این است که ضرورت تحقق عدالت جهانی، تصفیه تمامی کفار است. از جمله جنین‌های کافری که تولد آنها نزدیک است و حتی با مرگ مادرشان زنده می‌مانند، نیز نباید باقی بمانند.

حاصل بررسی‌ها این شد که:

در مرحله نخست اگر این مسئله در تعارض با محکمات دین باشد قطعا متشابه می‌گردد و شبهه از اساس خشک می‌گردد.

در مرحله دوم روشن شد که این روایت فاقد سند معتبر است. لذا جایی برای شبهه باقی نمی‌ماند.

در مرحله سوم گفتیم بایسته است مسائل علمی، فارغ از احساسات و پس زمینه‌های ذهنی بررسی شود.

حاصل نگاه علمی به شبهه قتل جنین‌های زنان بنی امیه در دوران ظهور، هفت پاسخ از منظرهای حکمت و عدالت و رحمت به شبهه یاد شده بود.

با درنگ شایسته در پاسخ‌های داده شده، روشن می‌شود که بر دامن کبریای امام زمان علیه السلام، نه تنها گرد ظلم ننشیند بلکه، اوج رحمت و حکمت به دست آن حضرت تحقق می‌یابد.

  • نظر خوانندگان
علیرضا۱۳۹۹/۰۳/۰۱-۱۷:۵:۱۵
با سلام
با فرض قبول روایت؛ جواب قاطعیت و صلابت کافی نیست. چرا که در مسئله قصاص قبل از رسیدن به سن بلوغ هم این مسئله وجود دارد. با این حال قصاص را به بعد از سن خاصی موکول میکنند.
میتوان صلابت و قاطعیت را برای زمان ظهور حضرت تصور کرد اما به این شکل که جنین کافر را مهلت دهند تا به سن بلوغ برسد.
پاسخ‌ها
محسن۱۳۹۹/۰۳/۰۲-۱۱:۵۵:۵۷
: با سلام و احترام
همان گونه که در مقاله بارها تأکید شده است احکام دوران ظهور با دوران پیش از ظهور تفاوتهایی دارد.
از جمله گفتیم:
پشتوانه عدالت واقعی، حکم داودی است… پیش نیاز عدالت فراگیر جهانی، ریشه‌کن کردن همه خارها از گلستان وجود است. تمامی غده‌های فاسد و لاعلاج بشریت دفع می‌شود،
تأخیر قصاص تا هنگام بلوغ از احکام پیش از ظهور است
ممکن است بگوییم این تأخیر در دوران ظهور حکیمانه نباشد.
از این رو سرعت عمل، به توضیحاتی که در متن آمده مصداق صلابت و قاطعیت در اجرای عدالت شمرده می‌شود.
با تشکر از دقت شما
  • نظر شما