×

درباره میز پرسمان دینی (چون)

«پرسمان» به معنای «سرای پرسش» و «از ما بپرس» تفسیر شده است. پرسمان دینی، هم حوزه دین به معنای مصطلح آن را فرامی‌گیرد و هم مباحث عقلانی بنیاد دین را و هم….
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴
۱۳ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

لجن پراکنی به نام تفخیذ

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۲۷-۹:۵۰:۱۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۸/۰۳/۰۱-۱۱:۳۵:۱۸
    • کد مطلب:22645
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 44519

اندک نیست مواردی که انسان دچار ابهام می‌گردد و ابهامش لباس پرسش می‌پوشد.

و بسیار فراوان است مواردی که شبهه‌ای القاء می‌شود که شکی برمی‌انگیزد نیازمند رفع و رجوع.

پرسش طبیعی و شبهه افکنی، هر دو چرایی یک تحقیق را رقم می‌زنند. اما چگونه؟

در سرفصل «نخست، به اندیشه‌ی خویش سامان دهیم» از نوشتار «آشنایی با روش اندیشه» این چنین آمده است:

در جهان اندیشه برخی خواب سنگینی دارند؛ به این معنی که تا حمله‌‌ای به آنان صورت نگیرد، از خود حرکتی نشان نمی‌دهند؛ از این رو بسیاری از تحقیقات علمی ناظر به نقد و انتقاد و یا شبه‌افکنی‌ است. اینجاست که برخی از تحقیقات خواسته و ناخواسته حال و هوای جنگیدن را پیدا می‌کند. این در حالی است که نیاز علمی و تحقیقاتی ما منحصر به این موارد نیست.

به باور این کوچکترین سمت و سوی یک تحقیق علمی، باید متناسب با هدف واقعی آن باشد. مسلما در بسیاری از موارد، هدف یک تحقیق، پیدا کردن یک راه حل برای خود انسان است، تا پاسخ به یک انتقاد و یا مرتفع ساختن یک شبهه…

از این رو به نظر می‌رسد در تحقیقات علمی، طبقه‌بندی مخاطبین و اولویت بندی آنها به ترتیب زیر لازم است:

1ـ نخست باید به این اندیشه شود که آیا در این مسأله، خود به تنهایی و به دور از هر جار و جنجالی، قانع شده‌‌ایم یا این که آرامش درونی و استقرار عقلانی پیدا نکرده‌‌ایم؟

2ـ مخاطب منصفی در نظر گرفته شود که فاقد هر گونه جبهه‌بندی باشد، اما این مخاطب بی‌دلیل هم چیزی را نمی‌پذیرد. آیا می‌توان چنین مخاطبی را قانع نمایم و با خود همراه کنم؟

3ـ کسانی که در جبهه مخالف ما قرار دارند، اما کاملا منصف هستند، مورد خطاب قرار گیرند.

4ـ هدف تحقیق، برخورد با مخاطبان مخالف غیر منصف باشد.

5ـ در نهایت باید به چگونگی برخورد و درمان مخاطبانی پرداخت که حق را یافته، اما عامدانه و عالمانه با آن در ستیز هستند.

متأسفانه بیشتر حرکتهای علمی ما ناظر به مرحله چهارم و پنجم است.

پس بایسته است مخاطب هر تحقیقی، خودمان باشیم و نخستین هدف تحقیق، سازمان‌دهی به ساختمان اندیشه‌‌مان.

یکی از شبهات، مسئله موسوم به «تفخیذ» است. تا همین اواخر اثری از این شبهه وجود نداشت، اما اخیرا بازار آن بسیار داغ شده است. البته این امر نکته ظریفی در آن نهفته است.

این مسئله، نه مستحدث است و نه مورد ابتلای چندانی دارد و مهم این که تا کنون نیز مورد توجه نبوده است.

پس چرا در دوران اخیر به شدت در بوق و کرنا دمیده شده است؟

نداشتن مصداق آن چنانی برای این حکم، همراه با فضای پاک ذهنی و اخلاقی متدینین، موجب شده که کسی دچار شبهه نگردد.

اما اگر بیماری روانی، مبتلا به پدوفیلی، این مسئله را ببیند، چه تفسیرها که نمی‌کند! البته شدت واکنش این بیماران، به درجه فسق و آلودگی آنان گره می‌خورد، و یا اگر با چشم بدبینی به این مسئله نگریسته شود و یا اگر….

اما شگفت‌تر از پدوفیلی‌ها، حقوق بشری‌ها هستند. غافل از این که پدران مسلمان نسبت به کودکانشان در آرامش هستند و کودکانشان نیز در امن و امان، دغدغه متدینین بیشتر از حقوق بشری‌هاست تا از مشکل نداشته‌شان.

شبهه تفخیذ از دو کانون به ظاهر متضاد سرچشمه گرفته است: سنیان از روی دشمنی با مذهب شیعه و ملحدان در پوشش کوبیدن دین اسلام.

پوشیده نیست که هم ملحدان و هم سنیان، پرونده قطوری در عفت و پاکی دارند! تنها کافی است به برخی از منابع علمی آنان و برخی از صفحات پیشین تاریخ و اخبار دوران معاصر مراجعه نمود.

در هر صورت برطرف ساختن شبهه، در مسئله موسوم به تفخیذ، نیازمند تحقیق است.

اما همان گونه که گفتیم، بایسته است نخستین مخاطب هر تحقیقی خودمان باشیم و نخستین هدف نیز، سازمان‌دهی به ساختمان اندیشه‌ خودمان.

از این رو این نوشتار، در پی توضیح واقعیت امر است.

[مقاله «لجن پراکنی به نام تفخیذ» حاصل مناظره‌ای تلگرامی است.

شما می‌توانید متن مناظره را در شاخه «دغدغه۴ روشنفکران روزگار ما: تفخیذ» از نوشتار «افق روشنفکران روزگار ما» زیر ببینید.]

موضوع تحقیق «تفخیذ»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۲۷-۹:۵۶:۵۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22646
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1446

هر حکمی در واقع متشکل از یک قضیه است که موضوعی دارد و محمولی، یا همان نهاد و گزاره.

حکم تفخیذ نیز در واقع این چنین است: «تفخیذ جایز است»، این، یک قضیه است. «تفخیذ»، موضوع قضیه است و «جایز است» هم محمول و حکم آن.

واژه تفخیذ از «فَخِذ» گرفته شده است که به معنای ران است. معنای خود تفخیذ هم مالیدن ران‌ها.

اما آن چه در حکم یاد شده مورد نظر است، روابط شهوانیِ کمتر از نزدیکی است. البته در حد و مرز روابط نیز ممکن است حرف و حدیثی باشد.

بنا بر این، موضوع قضیه می‌شود، روابط شهوانی محدود به حد خاص.

قانون کلی مسلم، حرمت هر گونه رابطه شهوانی است، اعم از این که این رابطه میان محارم باشد و یا غیر محارم، بین مرد و زن باشد یا بین همجنس، دو طرف به حد رشد رسیده باشند یا نه، فعلی در کار باشد یا تنها نگاه باشد و…، در یک جمله اصل اولی، حرمت تمامی حرکتهای شهوانی به شکل مطلق است.

زن و شوهر، یعنی کسانی که به سبب ازدواج با هم محرم شده‌اند، از این قانون کلی استثنا شده‌اند.

بنا بر این تفخیذ هم، به تبع آن چه گفته شد، مطلقا حرام است به جز مواردی که ازدواجی در کار باشد.

آن چه مورد شبهه قرار گرفته، تفخیذ میان دو طرفِ ازدواجی است که یک طرف آن (خواه شوهر و خواه زن) یا دو طرف آن نابالغ باشند.

اما کانون هیاهوها، شاخه‌ای است که همسر، دختر نابالغ و شوهر، مرد بالغ باشد.

آیا چنین حکمی در اسلام آمده است یا خیر؟

تفخیذ روی محور تحقیق

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۲۷-۹:۵۷:۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22647
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1433

پس از این که موضوع نوشتار روشن گردید، وارد تحقیق در آن می‌شویم.

این مهم را در چند مرحله پیگیری می‌نماییم.

قاعده کلی برای مدیریت شدید شهوت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۲۷-۹:۵۷:۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22648
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1451

اصل اولی قطعی، حرمت هر گونه حرکت و رابطه شهوانی، از جمله تفخیذ، با هر کسی و هر چیزی است.

مهم‌ترین استثناء از این قانون کلی، رابطه سببی ازدواج است.

رابطه طبیعی ازدواج، یعنی ازدواج بالغین که قدر متیقن از استثنا است و مورد هیچ بحثی نیست.

اما آن چه مورد بحث است، این است که آیا ازدواج غیر بالغین نیز داخل در استثنا است یا خیر؟

به سخن دیگر اگر مفاد قضیه استثنا، ازدواج غیر بالغین را هم شامل گردد، تفخیذ غیر بالغین نیز جایز می‌گردد، البته با شرایطی که در ادامه خواهد آمد.

اما اگر یقین داشته باشیم که قضیه استثنا شامل غیر بالغین نمی‌شود، یا این که شمول آن نسبت به غیر بالغین مشکوک باشد، در این صورت قضیه استثنا نسبت به ازدواج غیر بالغین از کار می‌افتد و در نتیجه همان قانون کلی نخست حاکم می‌شود که هر حرکت شهوانی حرام است.

نتیجه این شد که تنها در صورتی تفخیذ در مورد ازدواج نابالغین جایز می‌شود که یکی از دو امر اثبات شود:

۱- دلیل مصرحی بر جواز تفخیذ در مورد ازدواج نابالغین اثبات شود.

۲- استثنا کلی، یعنی جواز رابطه شهوانی میان زن و شوهر، به قطع و یقین، شامل رابطه شهوانی در مورد ازدواج نابالغین هم بشود.

اگر هیچ یک از دو مورد یاد شده به اثبات نرسد، طبق قواعدی که بیان شد تفخیذ یاد شده حرام است.

در قرآن و روایات اثری از تفخیذ نیست

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۰۴-۶:۴۹:۵۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22656
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3488

دلیل مصرحی بر جواز تفخیذ یاد شده، نه در قرآن وجود دارد و نه در روایات.

به سخن دیگر در هیچ آیه و روایتی، چنین موضوعی اصلا وارد نشده است، تا چه رسد به این که حکم جواز برای آن بیان شده باشد.

بنا بر این تنها راه اثبات جواز تفخیذ یاد شده، اطلاق و شمول استثنا نسبت به این مورد است.

در جای خود ثابت شده است که اگر اطلاق یک قضیه، مورد اندک تردیدی قرار بگیرد، چنین اطلاقی قطعا اعتبار ندارد و حجت نیست.

پس اطلاق قضیه استثنا نیز باید به قطع و یقین احراز شود.

در نتیجه با اندک تردیدی (تأکید می‌کنم با اندک تردیدی) در اطلاق قضیه‌ی استثنا، هیچ دلیلی بر جواز تفخیذ یاد شده نداریم. بر این اساس تفخیذ در ازدواج نابالغین، طبق قانون کلی‌ای که بیان شد، حرام است.

پس تنها مسیر برای رسیدن به جواز تفخیذ، یک راه است و آن هم احراز قطعی شمول قضیه استثنا نسبت به ازدواج نابالغین.

برای طی کردن این مسیر، باید از مراحل متعددی بگذریم. اگر در طی یکی از مراحلی که در ادامه تعریف می‌کنیم، به مشکلی برخورد کردیم، دیگر هیچ راهی برای جواز تفخیذ نداریم.

مرحله نخست: انطباق قوانین عمومی ازدواج

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۰۴-۶:۵۲:۳۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22657
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1359

موضوع بحث تفخیذ یاد شده، پس از ازدواج نابالغین تازه تحقق می‌یابد. پس باید ازدواجی در کار باشد.

از این رو تمامی قوانین و مقررات عمومی ازدواج باید رعایت شود.

نخست نگاهی به انگیزه‌ها در ازدواج می‌افکنیم.

انواع انگیزه‌ها در ازدواج

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۰۴-۶:۵۲:۳۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22658
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1384

انگیزه اصلی در بیشتر موارد ازدواج، تشکیل خانواده است و اساس تشکیل خانواده نیز بر شهوت جنسی استوار شده است. توضیح این مهم در نوشتاری جداگانه با عنوان «شهوت، اعجازگرِ ویرانگر» ارایه می‌گردد.

در هر صورت، انگیزه غالب ازدواج، در افق کوتاه، ارضاء غریزه جنسی است و در افق بلند، تشکیل خانواده.

اما مسلم مواردی از ازدواج نیز هست که علاوه بر انگیزه جنسی، انگیزه‌های دیگری هم برای ازدواج پیدا می‌شود و در برخی موارد نیز اصلا انگیزه اصلی ازدواج، جنسی نیست.

از جمله انگیزه‌های غیر جنسی در ازدواج، انگیزه امنیتی است.

با توجه به شرایط اجتماعی، در مواردی زنان تنها، در معرض برخی از آسیبهای اجتماعی و فردی قرار می‌گیرند. از این رو برای آرامش زندگی، ازدواج را برمی‌گزینند.

زنی مزاحم دارد، زنی که دوستانش را به خاطر ترس آنها از رابطه شوهرانشان با این زن، از دست می‌دهد، زنی که پیوسته در معرض خواستگاری قرار می‌گیرد، زنی که حقوق مالی و غیر مالیش در معرض خطر است و…، ازدواج این گروه، همگی با انگیزه امنیت اجتماعی است.

دختری که پس از بلایای طبیعی یا جنگ و یا… همه بستگانش را از دست داده، برای داشتن تکیه‌گاهی مطمئن، ازدواج می‌کند، در این گروه قرار دارد و…

زن و دختر در این گروه به دنبال حمایت است تا از آسیبهای متفاوت محافظت شود و به آرامش برسد.

از جمله انگیزه‌های غیر جنسی در ازدواج، انگیزه مالی است.

انگیزه مالی شکلهای متفاوتی دارد. از جمله آن کابین (مهر)‌، اداره زندگی (نفقه)، میراث، رفاه در زندگی و… است.

از جمله انگیزه‌های غیر جنسی در ازدواج، انگیزه شهرت و مقام است.

به این مجموعه انگیزه‌های تابعیت و مهاجرت، تحصیل، درمان، تجارت، خرید ملک، فرزندخواهی به شکل عام یا پسرخواهی به شکل خاص و… بیفزایید.

یکی از انگیزه‌های مهم در ازدواج، نیازهای عاطفی است که بسیار ندیده گرفته می‌شوند. این نیاز آن چنان شدید است که انواع گدایی محبت را در دوران معاصر آفریده است.

شرکتهایی که سرویس دهی آنها در زمینه‌های مادر اجاره‌ای، فرزند اجاره‌ای، رفیق اجاره‌ای، هم آغوش اجاره‌ای و… تعریف شده است. شما هم همسر اجاره‌ای را به این سرویس‌ها بیفزایید.

درک عمق فاجعه گدایی محبت، نیاز به افق بلندی از دانش‌ها و تجربیات متنوع روانشناسی و اجتماعی دارد.

بگذریم. از جمله انگیزه‌های غیر جنسی در ازدواج، انگیزه عاطفی است.

تأکید می‌کنم که در بسیاری از موارد، انگیزه‌های متفاوت برای ازدواج مجتمع می‌شوند، که شدت و ضعف آنها متفاوت است. اما در مواردی نیز ازدواج با انگیزه مشخصی صورت می‌پذیرد.

مقررات قوانین عمومی ازدواج

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۰۴-۶:۵۲:۳۳
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۲/۰۴-۶:۵۳:۵۷
    • کد مطلب:22659
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1441

برای ازدواج شرایط شرعی و اخلاقی متعددی بیان شده است و این که ازدواج با چه کسانی شایسته است و چه در مواردی شایسته نیست. به عنوان نمونه چند روایت می‌آوریم:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَ أَمَانَتَهُ يَخْطُبُ إِلَيْكُمْ فَزَوِّجُوه‏

پیامبر خدا فرمود: کسی که دین و امانتداریش را می‌پسندید اگر از (دختران) شما خواستگاری کرد، پس به او زن دهید.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: الْكُفْوُ أَنْ يَكُونَ عَفِيفاً وَ عِنْدَهُ يَسَار

امام صادق علیه السلام: همتا (و کفو شما در ازدواج) این است که پاکدامن باشد و به مقدار گذران زندگی هم داشته باشد.

از جمله از احکام ازدواج این است که نباید هیچ گونه تدلیسی در کار باشد و اگر تدلیس شده باشد یا برخی عیوب وجود داشته باشد، زوجین یا «ولی» زوجین می‌توانند عقد را بهم زنند و…

از جمله از احکام ازدواج این است که اگر نزدیکی یا تمتع دیگری، به هر دلیلی برای زن زیان‌آور باشد، این عمل بر مرد حرام می‌گردد.

البته برای این که تضییعی در حق مرد نشود، احکام جبرانی برای مرد هم در نظر گرفته شده است که به حسب موارد مختلف است.

از جمله احکام…

کلیات این گونه احکام، میان مرد و زن مشترک است.

چترهای حمایتی برای ازدواج دختر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۱۱-۱۰:۲۲:۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22689
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1344

در میان همه احکام مشترک ازدواج، چند حکم ویژه برای دختر وجود دارد که به منزله چتر حمایتی برای اوست.

در ادامه توجه شما را به برخی از چترهای حمایتی جلب می‌کنم.

شرط اجازه پدر در ازدواج دائم

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۱۱-۱۰:۲۲:۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22690
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1397

بحث مهمی در مورد ازدواج نخستین دختران بالغ وجود دارد و آن این که علاوه بر رضایت دختر به ازدواج، اجازه پدر نیز شرط است یا خیر؟

از برخی از روایات استفاده می‌شود که معیار رشد عقلانی دختر در زمینه ازدواج است. اگر دختر رشد شایسته را داشت، ازدواج او بدون رضایت پدر هم جایز است.

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَالِكَةً أَمْرَهَا تَبِيعُ‏ وَ تَشْتَرِي وَ تُعْتِقُ وَ تُشْهِدُ وَ تُعْطِي مِنْ مَالِهَا مَا شَاءَتْ فَإِنَّ أَمْرَهَا جَائِزٌ تَزَوَّجُ إِنْ شَاءَتْ بِغَيْرِ إِذْنِ وَلِيِّهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ فَلَا يَجُوزُ تَزْوِيجُهَا إِلَّا بِأَمْرِ وَلِيِّهَا.

امام باقر علیه السلا: هنگامی که زن مسلط بر اداره خودش است، می‌فروشد و می‌خرد و بنده آزاد می‌کند شهادت می‌دهد (یا شاهد می‌گیرد) و هر چه از ثروتش بخواهد می‌بخشد، (چنین زنی) تصرفاتش مجاز است (و احتیاج به اجازه ولی ندارد) اگر بخواهد، می‌تواند بدون اجازه ولیش ازدواج کند. و اگر چنین نبود (و تسلط بر اداره خودش نداشت) پس ازدواجش جز به امر ولیش جایز نیست.

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْمَرْأَةُ الَّتِي قَدْ مَلَكَتْ نَفْسَهَا غَيْرَ السَّفِيهَةِ وَ لَا الْمُوَلَّى عَلَيْهَا إِنَّ تَزْوِيجَهَا بِغَيْرِ وَلِيٍّ جَائِزٌ.

امام باقر علیه السلام: زنی که مسلط بر اداره خویش است، سفیه ( و نادان در تصرفات شمرده نمی‌شود) و تحت ولایت کسی نیست. ازدواج او بدون اجازه ولی جایز است.

ممکن است ریشه اختلاف فتاوی در این زمینه، بحث مصداقی رشدِ شایسته باشد.

مسئله رشد، امر بسیار مهمی است که توضیح آن خواهد آمد.

ممنوعیت ازدواج موقت بدون اجازه پدر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۱۱-۱۰:۲۲:۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22691
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1365

در ازدواج موقت، علاوه بر رضایت خود دختر بالغ، شرط اجازه پدر نیز مطرح است، اما بسیار برجسته‌تر از ازدواج دائم. چرا که امکان گول خوردن دختر وجود دارد و ممکن است دختر بازیچه افراد قرار گیرد. در این صورت، هم خود دختر زیان می‌بیند و هم وجهه خوبی برای خانواده او ندارد.

عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْعَذْرَاءُ الَّتِي لَهَا أَبٌ لَا تَتَزَوَّجُ مُتْعَةً إِلَّا بِإِذْنِ أَبِيهَا.

باکره‌ای که پدر دارد بدون اجازه پدرش ازدواج موقت نمی‌کند.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْجَارِيَةِ يَتَمَتَّعُ مِنْهَا الرَّجُلُ قَالَ نَعَمْ إِلَّا أَنْ تَكُونَ صَبِيَّةً تُخْدَعُ قَالَ قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَكَمْ حَدُّ الَّذِي إِذَا بَلَغَتْهُ لَمْ تُخْدَعْ قَالَ بِنْتُ عَشْرِ سِنِينَ.

محمد بن مسلم گفت از امام درباره دختری که مردی با او ازدواج موقت کرده پرسیدم، حضرت فرمود اشکالی ندارد مگر این که دختری باشد که گول می‌خورد (در این صورت جایز نیست) به امام گفتم خدا شما سلامت بدارد سنی که دختر گول نمی‌خورد چند سالگی است؟ حضرت فرمود ده سالگی.

درباره این حدیث توضیحی لازم است.

تعیین سن ده سالگی برای اختیارداری دختر، دو احتمال دارد:

احتمال نخست این که تعیین یاد شده کاملا تعبدی باشد.

احتمال دوم هم این که تعیین مصداق کلی بر حسب توانای دختران آن دوره باشد.

با توجه به وجود علت «إِلَّا أَنْ تَكُونَ صَبِيَّةً تُخْدَعُ» در روایت، می‌توان گفت حد ده سالگی در روایت بر اساس وضعیت دختران آن زمان بوده است. یعنی در آن زمان بلوغ عقلانی دختران در امر ازدواجشان نوعا در ده سالگی بوده است.

عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي الرَّجُلِ يَتَزَوَّجُ الْبِكْرَ مُتْعَةً قَالَ يُكْرَهُ لِلْعَيْبِ عَلَى أَهْلِهَا.

حفص بن بختری از امام صادق علیه السلام درباره مردی که با دختر باکره ازدواج موقت می‌کند پرسید. حضرت فرمود به خاطر عیب و عار بر خانواده‌اش، ناپسند است.

استثناء ممنوعیت ازدواج بدون اجازه پدر در صورت ضرورت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۱۱-۱۰:۲۲:۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22692
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1405

مشروطیت ازدواج دختر بالغ  به اجازه پدر، چه در ازدواج دائم و چه در ازدواج موقت، چتری حمایتی است برای جلوگیری از صدمات ناخواسته.

اما همین چتر حمایتی، در بعضی از شرایط و موارد ممکن است خسارت‌بار گردد.

مثلا اگر دختر بالغ بخواهد برای کسب اجازه پدر، ازدواجش را به تأخیر بیندازد، آلوده می‌شود و به گناه می‌افتد، در این موارد، بر اساس قانون کلی اهم و مهم، اجازه پدر دیگر لازم نیست.

در این جهت تفاوتی هم نمی‌کند که ازدواج موقت باشد یا دائم. چون حذف شرطیت اجازه پدر، به دلیل حفاظت عفت و پاکدامنی دختر بالغ است.

أَبُو سَعِيدٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّمَتُّعِ مِنَ الْبِكْرِ إِذَا كَانَتْ بَيْنَ أَبَوَيْهَا بِلَا إِذْنِ أَبَوَيْهَا قَالَ لَا بَأْسَ مَا لَمْ يَقْتَضَّ مَا هُنَاكَ لِتَعِفَّ بِذَلِكَ.

از امام علیه السلام درباره ازدواج موقت با دختری که نزد پدر و مادر زندگی می‌کند، (آن هم) بدون اجازه پدر و مادرش سؤال کردم. حضرت فرمود مانعی ندارد تا هنگامی که نزدیکی نکرده است. (این حکم) برای این است که عفتش حفظ گردد.

ممنوعیت نزدیکی حتی در صورت ضرورت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۱۸-۶:۱۹:۱۸
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۲/۱۸-۶:۲۲:۴۳
    • کد مطلب:22712
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1405

روشن شد که در ازدواج موقت، جواز ازدواج دختر بالغ، در حد برطرف شدن ضرورت اوست. اما در این صورت باز هم نزدیکی جایز نیست. دلیل آن هم حفظ وجهه دختر، برای زندگی آینده او در ازدواج دائم است.

عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْقَمَّاطِ عَمَّنْ رَوَاهُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جَارِيَةٌ بِكْرٌ بَيْنَ أَبَوَيْهَا تَدْعُونِي إِلَى نَفْسِهَا سِرّاً مِنْ أَبَوَيْهَا أَ فَأَفْعَلُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ اتَّقِ مَوْضِعَ الْفَرْجِ قَالَ قُلْتُ فَإِنْ رَضِيَتْ بِذَلِكَ قَالَ وَ إِنْ رَضِيَتْ بِذَلِكَ فَإِنَّهُ عَارٌ عَلَى الْأَبْكَارِ.

ابی سعید قماط گفت به امام صادق علیه السلام عرض کردم دختری باکره که نزد پدر و مادرش زندگی می‌کند، پنهان از پدر مادرش، از من خواسته است که با او ازدواج کنم. آیا چنین کاری مجاز است؟ حضرت فرمود آری، اما با او نزدیکی نکن. گفتم اگر چه خودش به این راضی باشد؟ فرمود هر چند به این راضی باشد، چون این کار بر دختران باکره ننگ شمرده می‌شود.

جریمه سخت نزدیکی پیش از بلوغ

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۱۸-۶:۱۹:۱۹
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۲/۱۸-۶:۲۲:۵۲
    • کد مطلب:22713
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1372

یکی از احکامی که به عنوان چتر حمایتی برای دختر جعل شده، شرط بلوغ سنی در جواز نزدیکی است (علاوه بر شرطیت رشد خود او و احراز مصلحت توسط «ولی» او در اصل ازدواج).

یعنی اگر فرض شود دختر به رشد عقلانی رسیده و راضی به ازدواج هم شده، و یا پدر دختر بر اساس مصلحت واقعی دختر، ازدواج را محقق ساخته، اما باز هم نزدیکی ممنوع است، حتی اگر خود دختر هم به این امر راضی باشد.

به دلیل دشواری رعایت عملی این حکم، جریمه سنگینی در مقابل تخلف آن گذاشته شده تا شدت پیشگیری این حکم را افزایش دهد و آن جدایی زوجین و حرمت ابدی ازدواج با دختر یاد شده برای متجاوز است.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خَطَبَ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ فَدَخَلَ‏ بِهَا قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَبْلُغَ‏ تِسْعَ سِنِينَ فُرِّقَ بَيْنَهُمَا وَ لَمْ تَحِلَّ لَهُ أَبَداً.

هنگامی که مردی از زنی خواستگاری کرد (و پس از ازدواج) پیش از نه سالگی با او نزدیکی کرد، این دو از هم جدا می‌شوند و هرگز این زن بر آن مرد حلال نمی‌شود.

معضله رشد در میان شرایط ازدواج

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۱۸-۶:۲۰:۱۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22714
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1415

شرایط و صلاحیتهای عمومی متعددی برای ازدواج مطرح شده است. از جمله این شرایط شرط عقل و بلوغ و رشد است.

از میان تمامی شرایط ازدواج، شرط رشد پرچالش‌ترین آنهاست.

شباهتها و امتیازات میان سه شرط یاد شده، موجب پیچیدگی در بسیاری از مسایل فقهی و حقوقی و اجتماعی شده است.

از این رو نیازمند درک حداقلی از این مفاهیم هستیم. اما به دلیل همپوشی شرط عقل با بلوغ عقلانی تنها به مفهوم بلوغ و رشد اشاره می‌کنیم.

بلوغ تقسیم شده است به: بلوغ سنی، بلوغ جسمی، بلوغ جنسی، بلوغ اقتصادی، بلوغ شخصیتی، بلوغ عقلانی، بلوغ فرهنگی، بلوغ سیاسی و….

برای شناخت ابعاد متنوع بلوغ، می‌توان از نقطه مقابل هر کدام کمک گرفت (شناخت از راه ضد).

مثلا بلوغ جسمانی، در مقابل نوجوانی یا کودکی قرار دارد.

در بسیاری از موارد ترکیب بلوغ با جزء دوم، نشان از درجه بلندی در حوزه مربوطه است مانند بلوغ عقلانی.

اما بلوغ جنسی از تمایل به جنس مخالف (که همراه با شناخت اجمالی مردانگی و زنانگی است) آغاز شده و تا اتصاف کودک به مرد و زن ادامه می‌یابد و در نهایت به درجه توانایی تولید مثل می‌رسد. بلوغ جنسی غالبا برای همان درجه اول به کار می‌رود.

یکی از احتمالات در تعریف رشد هم این است که: توانایی مدیریت حداقلی در یک بستر معین را داشته باشد.

مثلا کسی که بتواند امور مالی خود را با نمره حداقلی قبولی، اداره و مدیریت کند، رشد مالی دارد.

کسی که بتواند نمره حداقلی در تصمیم گیری در امر ازدواج بگیرد، رشد ازدواج دارد.

کسی که بتواند نمره حداقلی در…

بر اساس تعریف یاد شده، در حوزه فقه و حقوق و جامعه و…، رشد کاربرد بیشتری دارد.

پرسشی که در اینجا قابل طرح است این است که اگر کسی رشد شایسته را نداشته باشد در حوزه‌های یاد شده چه باید بکند؟

پاسخ این پرسش را در ادامه ببینید.

مرحله دوم: چتر حمایتی برای جبران کاستی در رشد

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۲۶-۱۷:۵۶:۴۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22715
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1344

بدیهی است که مدیریت بسیاری از امور فردی و اجتماعی، مشروط به رشید بودن فرد است.

حال این پرسش مطرح می‌شود که تکلیف فرد غیر رشید چیست؟

آیا فرد رشد نایافته، یعنی غیر رشید، به حال خود رها شود؟

آیا هر کسی از راه رسید می‌تواند متکفل امور غیر رشید گردد؟

یا این که بایسته است افراد ویژه‌ای را برای تکفل فرد غیر رشید تعیین کرد؟

همه خردمندان گزینه سوم را انتخاب کرده‌اند. اما در معیار گزینش متکفل امور غیر رشید، اختلافاتی وجود دارد.

روشن است که اگر چه غیر رشید، خودش فاقد رشد است، اما رشد «مدبر مهربان»، جایگزین اضطراری رشد فرد غیر رشید می‌شود.

این همان رشد تنزیلی و جبرانی است. زیرا کاستی فرد در رشد، با رشد «مدبر مهربان» جبران شده و رشد «مدبر مهربان» به جای رشد فرد نشسته است.

رشد تنزیلی و جبرانی در واقع، چتر حمایتی عمومی است که با تعریف «مدبر مهربان» بر سر افراد غیر رشید سایه افکنده است.

البته این چتر حمایتی عام است و اختصاصی به امر ازدواج غیر رشید ندارد.

همچنین این چتر حمایتی عام است و اختصاصی به نابالغ ندارد، بلکه بالغین غیر رشید را هم در برمی‌گیرد.

همچنین این چتر حمایتی عام است و اختصاصی به پسر و یا دختر ندارد.

یکی از کاربردهای رشد تنزیلی و جبرانی، یعنی «مدبر مهربان»، در امر ازدواج غیر رشید است.

توضیح انتخاب گزینه سوم، یعنی رشد تنزیلی و جبرانی، به خصوص در امر ازدواج، در ادامه می‌آید.

جنگ پیچیده رشد و بلوغ جنسی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۲۶-۱۷:۵۸:۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22735
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1378

در گذشته در بسیاری از موارد، بلوغ سنی و جسمی و جنسی و اقتصادی، همزمان بود. از این رو چالشی وجود نداشت.

مثلا جوان روستایی به سن پانزده سالگی که می‌رسید، حداقل قابل قبولی در سه حوزه بلوغ سنی و جسمی و جنسی داشت.

با توجه به سبک زندگی در چنین موردی، جوان، خودش سرمایه کار بود و امکان زندگی قانعانه‌ای برایش فراهم. پس بلوغ اقتصادی حداقلی نیز وجود داشت.

با اجتماع بلوغ‌های یاد شده، مشکلی برای ازدواج چنین فردی نبود.

جوان روستایی نمونه منحصر نیست، اما به خاطر روشنی مصداق، از این نمونه استفاده کردیم.

هدف از این مثال روشن ساختن این است که هم زمانی بلوغ سنی، بلوغ جسمی و بلوغ جنسی با استقلال اقتصادی، رشد را هم می‌آفرید و هیچ چالشی به وجود نمی‌آید.

زمانی زندگی طبیعی، برای بیشتر افراد این گونه بود.

اما دوران ما فرق کرده است، بسیار ممکن است کسی بلوغ سنی و جسمی و جنسی پیدا کرده باشد، اما رشد در امر ازدواج نداشته باشد. اتفاقا این امر مصادیق فراوانی هم دارد.

مشکله‌ای که این جا قد علم می‌کند این است که با بلوغ جنسی (اعم از این که با بلوغ سنی و جسمی همراه باشد یا خیر) چه باید کرد.

از یک سو نیاز وحشی شهوت زنده شده است و از سوی دیگر فاقد رشد در امر ازدواج است.

رها کردن افسار گسیخته ارضاء شهوت، مشکلاتی دارد.

سپردن سکّان ازدواج به دست غیر رشید هم مشکلاتی بیشتر دارد.

تعطیلی ازدواج هم که وضعش معلوم است.

اینجاست که خلأ نقش «مدبر مهربان»، خود را نشان می‌دهد.

فاجعه در وضعیت موجود جامعه ماست که با: ۱- بلوغ اقتصادی بسیار دیر هنگام، ۲- بلوغ شخصیتی دیر هنگام، ۳- بلوغ جسمی عادی یا با اندکی تأخیر، اما با ۴- بلوغ جنسی زودرس روبرو هستیم.

از یک سو از رشد، به خصوص رشد در ازدواج، خبری نیست. از یک طرف غریزه جنسی تبدیل به غول وحشتناکی شده است که می‌خواهد تمامی ساختارهای فردی و اجتماعی را در هم شکند.

تنها راه برون رفت از بن‌بست یاده شده دو امر است: ۱- دخالت «مدبر مهربان» در امور غیر رشید و ۲- ازدواج موقت.

بحث ازدواج موقت، نیازمند مجالی مستقل است، از این رو در اینجا کاری به آن نداریم.

اما آنچه مرتبط با بحث ماست نقش ضروری «مدبر مهربان» در امر ازدواج غیر رشید است.

ولایت پدر، مسئولیت دلسوزترین و مدبرترین فرد

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۲۶-۱۸:۰:۴۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۲/۲۶-۱۸:۲:۲۶
    • کد مطلب:22736
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1391

مباحث پیشین روشن ساخت که افراد غیر رشید نیازمند «مدبر مهربان» هستند. با «مدبر مهربان» در واقع، رشد تنزیلی و جبرانی جای رشد فرد را پر کنند.

اینک باید دید که چه کسی شایستگی تدبیر افراد غیر رشید را دارد.

در ادبیات دینی از «مدبر مهربان» امور غیر رشید، با تعبیر «ولی» یاد می‌شود.

اسلام دقیق‌ترین و آسان‌ترین مسیر را در انتخاب «ولی» برگزیده است و آن پدر فرد غیر رشید است.

نزدیک‌ترین و دلسوزترین فرد به غیر رشید، پدر و مادر او هستند. علاوه این که پدر و مادر با ایثار و فداکاری که در آنهاست، این مسئولیت را رایگان، حتی با افتخار به عهده می‌گیرند.

در میان پدر و مادر، به توضیحی که در مجال خودش آمده، احساس مادر قوی‌تر از پدر و تدبیر پدر قوی‌تر از مادر است.

بنا بر این شایسته‌ترین فرد برای ولایت بر افراد غیر رشید، پدر است که مدبرتر است.

در اسلام نیز «ولی» افراد غیر رشید پدر آنهاست.

با توجه به توانایی‌های گذشته، آن هم در آب و هوای گرم، بلوغ دختران بسیار پیشتر از دوران کنونی بوده است و نوعا در سن ده سالگی به بلوغ می‌رسیدند. اما نوع آنها مدیریت حداقلی برای ازدواج نداشته‌اند. از این رو ضرورت إعمال ولایت پدر به میان می‌آید.

در روایتی چنین آمده است:

عَنْ فَضْلِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُسْتَأْمَرُ الْجَارِيَةُ الَّتِي بَيْنَ أَبَوَيْهَا إِذَا أَرَادَ أَبُوهَا أَنْ يُزَوِّجَهَا هُوَ أَنْظَرُ لَهَا وَ أَمَّا الثَّيِّبُ فَإِنَّهَا تُسْتَأْذَنُ وَ إِنْ كَانَتْ بَيْنَ أَبَوَيْهَا إِذَا أَرَادَا أَنْ يُزَوِّجَاهَا.

دختری که نزد پدر و مادرش زندگی می‌کند، هنگامی که پدرش بخواهد او را شوهر دهد، از او طلب امر نمی‌شود. زیر پدر بیناتر به (مصلحت واقعی) دختر است. اما زنی که یک بار پیش از این ازدواج کرده، هر چند نزد پدر و مادرش زندگی می‌کند، اگر پدر و مادرش بخواهند او را شوهر دهند، از او اجازه می‌گیرند.

ویژگی‌های پدر نسبت به از افراد غیر رشید، از جمله نابالغین موجب استحکام بیشتر چتر حمایتی آنها می‌گردد.

شرط ولایت، رعایت مصالح واقعی حمایت شده

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۲۶-۱۸:۰:۵۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22737
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1435

هر چند ویژگی مهربانی و تدبیر پدر برای اطمینان از إعمال درست ولایت، کفایت می‌کند، اما در اسلام قید رعایت مصلحت نیز در إعمال ولایت افزوده شده است.

به این ترتیب ولایت پدر در صورتی است که مصلحت فرزند غیر رشیدش را به درستی بشناسد و آن را رعایت نماید.

بنا بر این، چتر حمایتی افراد غیر رشید ضمانت اجرایی بیشتری پیدا می‌کند.

این ضمانت اجرایی، حاصل ترکیب احراز قطعی مصلحت با مهربانی و تدبیر است.

سرفصل «جنگ پیچیده رشد و بلوغ جنسی» ضرورت دخالت «ولی» در ازدواج غیر رشید را به خوبی آشکار ساخت.

آن چه در آن بحث گفته شد، تنها از منظر ازدواج با انگیزه جنسی بود که طبعا مربوط به نابالغین سنی با بلوغ جنسی زودرس بود.

اینک ازدواج با سایر انگیزه‌ها را هم وارد میدان تحقیق کنید، آن گاه اهمیت فوق العاده جایگاه ویژه چتر حمایتی اذن «ولی» بیشتر آشکار می‌شود.

در ادامه سراغ یکی از مصادیق پر چالش می‌رویم که ازدواج دختر نابالغ است.

ازدواج دختر نابالغ چرا و چگونه؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۰۷-۶:۲۳:۲۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22738
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1416

روشن شد که چتر حمایتی «ولی» با سه امر تقویت شده است: یکی انتخاب مهربانی مدبر به عنوان «ولی» و دیگری شرط رعایت مصلحت غیر رشید.

همان گونه که بارها تأکید کردیم، ولایت در مورد فرزندان غیر رشید است، خواه بالغ باشند و خواه نابالغ. همچنین ولایت پدر اختصاص به امر ازدواج ندارد، بلکه همه امور را فرامی‌گیرد. همچنین ولایت پدر در مورد نابالغین نیز اختصاصی به دختر ندارد و شامل پسر هم می‌شود.

این امر در همه موارد پذیرفته شده است. یعنی اقدام پدر برای خرید خانه برای پسر و دختر خردسال امری است که از سوی همه پذیرفته شده است. انتخاب مدرسه مناسب برای پسر و دختر خردسال از سوی همه پذیرفته شده است. انتخاب مراکز درمانی برای پسر و دختر خردسال از سوی همه پذیرفته است. و….

اما در میان همه موارد أعمال ولایت پدر، إعمال ولایت پدر در تزویج دختر نابالغ، دچار چالش شده است!!!

مسلما پدر موظف است که مصلحت دختر را در اصل ازدواج در نظر بگیرد. از این رو مصلحت دختر را باید بر حسب انگیزه ازدواج شفاف سازی نمود.

گفتیم انگیزه غالب در ازدواج انگیزه جنسی است.

تنها مصداق مصلحت در ازدواج دختر نابالغ آن هم با انگیزه جنسی، مورد بلوغ زودرس جنسی است.

عقلانیت این مسئله را در سرفصل «جنگ پیچیده رشد و بلوغ جنسی» توضیح دادیم.

بر اساس آن چه در بحث یاد شده گذشت، اگر بلوغ زودرسِ کنترل نشده‌ای باشد، برای حفظ عفت دختر، اجازه تزویج به «ولی» داده می‌شود.

بله اگر راه دیگری برای حفظ عفت دختر وجود دارد، مسلما ازدواج مصلحت ندارد و «ولی» حق تزویج دخترش را ندارد.

در این مورد، مهربانی و تدبیر پدر، و شرط رعایت مصلحت در اصل ازدواج، چتر حمایتی اول است.

علاوه بر شرط مصلحت در اصل ازدواج، حد و مرز رابطه نیز باید به مصلحت دختر باشد و این مصلحت دومی است که حتما باید رعایت شود.

پیش از این در بحث ازدواج موقت دختر گذشت که حتی در صورت ضرورت ازدواج موقت، نزدیکی ممنوع است.

هر چند این مسئله در مورد ازدواج موقت دختر بالغ بود. اما تردیدی نیست که مناط آن در دختر نابالغ قوی‌تر و شدیدتر است.

بنا بر این حتی در صورتی که اصل ازدواج به هر دلیلی به مصلحت دختر باشد، حد و مرز رابطه نیز قطعا باید مطابق مصلحت دختر باشد.

نتیجه این شد که در ازدواج دختر نابالغ، باید دو مصلحت احراز شود، یکی مصلحت در اصل ازدواج و دیگری مصلحت در حد رابطه. عدم رعایت این دو مصلحت، مستلزم خروج از حد ولایت است و موضوع احکامی است که در ادامه به آن اشاره می‌کنیم. به سخن دیگر اگر یکی از دو مصلحت یاد شده نباشد، «ولی» ولایتی بر تزویج ندارد و در صورتی که اقدام کند توسط مؤمنین در نظام نهی از منکر، یا توسط حاکم در نظام حکومتی، از آن جلوگیری می‌شود.

این از مواردی که انگیزه ازدواج جنسی باشد که محدود به موارد بلوغ زودرس یا کودکان در آستانه بلوغی است که دچار هیجانات کنترل نشده باشند.

اما اگر انگیزه ازدواج غیر جنسی باشد، در این مورد هم نخست باید مصلحت در اصل ازدواج دختر نابالغ احراز شود و الا «ولی» اجازه تزویج ندارد.

اگر اصل ازدواج به مصلحت بود، روابط غیر جنسی پس از ازدواج که هیچ مشکلی وجود ندارد. مثلا زوجین با یکدیگر به مسافرت بروند یا در امر تحصیل به یکدیگر کمک نمایند و یا…

اما جواز روابط جنسی پس از ازدواج، دوباره به سد مصلحت برخورد می‌کند و هرگز بدون احراز مصلحت از سوی «ولی» مجاز نیست.

حالا اگر تمامی شرایط رعایت شد و مصلحت توسط «ولی» احراز شد، اما پس از ازدواج رعایت نشد، امر دیگری است که باید جداگانه مورد بحث قرار گیرد.

چرا ازدواج کودک در روایات آمده است؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۰۷-۶:۲۳:۲۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22739
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1398

پیش از این گذشت که موضوع تفخیذ با دختر نابالغ پس از ازدواج، نه در قرآن از آن اثری است و در نه در روایات از آن خبری است.

از سوی دیگر می‌بینیم که ازدواج نابالغ در روایات مطرح شده است.

ممکن است سطحی نگری موجب شود که روایات ازدواج نابالغ، در تضاد با ادعای ما دیده شود که گفتیم تفخیذ یاد شده در قرآن و روایات وارد نشده است. از این رو شایسته است توضیحی در این باره داشته باشیم.

احکام دو گونه هستند:

گروه نخست احکامی که پیش از اسلام در جامعه وجود داشته و اسلام آنها را به شکل کلی و یا مشروط تأیید کرده است.

گروه دوم احکامی است که پیش از اسلام از آن خبری نبوده است و اسلام تأسیس کننده آنها بوده است.

اصل حکم ازدواج و نیز شاخه ازدواج نابالغین از احکام گروه نخست هستند، یعنی اسلام موضوع جدیدی در این زمینه نیاورده است. بلکه با مقررات و شرایط ویژه آنها را به شکل درستی مدیریت کرده است.

از جمله مقررات کنترل کننده‌ای که اسلام مطرح کرده است بحث رشد و «ولی» غیر رشید و شرط مصلحت است که اگر واقعا اجرا شود، ازدواج دختر نابالغ نیز به درستی مدیریت می‌شود.

با توجه به این که در منابع روایی اثری از تفخیذ نیست، ممکن است گفته شود که انگیزه‌های ازدواج نابالغین، حتی در عرف آن زمان هم انگیزه‌های جنسی نبوده است.

مرحله سوم و چهارم: چتر حمایتی نهی از منکر و حاکم شرع

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۱۷-۲۱:۴۲:۴۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22784
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1403

گفتیم تحقیق علمی در تفخیذ یاد شده، نیازمند سیر مراحلی پیوسته است.

دو مرحله یعنی قوانین عمومی ازدواج و چتر حمایتی «ولی» بیان شد.

پرسشی که قابل طرح است این است که در صورت تقصیر «ولی» در رعایت مصلحت واقعی دختر، چه اتفاقی می‌افتد؟

عدم رعایت مصلحت از سوی «ولی» اگر ناشی از کاستی در رشد خود «ولی» باشد که حکم آن بسیار روشن است. «ولیِّ» کودکی که خودش کاستی در رشد داشته باشد و به تعبیر دیگر خودش غیر رشید باشد، هیچ ولایتی بر فرزندش ندارد.

در این صورت ولایت به عدول مؤمنین و به حاکم شرعی می‌رسد که توضیح آن در اینجا ضروری نیست.

ولی اگر عدم رعایت مصلحت از سوی «ولی»، ناشی از تقصیر و یا خطا باشد، دو نظام کنترلی اسلام، یعنی نظام نهی از منکر و نظام حکومت صالحه (البته اگر وجود داشت)، از تحقق ازدواج نابالغ جلوگیری می‌کنند.

جزئیات این مباحث خارج از حوصله نوشتار پیش روی شماست. آن چه مهم است این است که دو نظام یاد شده، به منزله دو چتر حمایتی مازاد بر چترهای حمایتی گذشته بر سر دختر افکنده می‌شود.

مرحله پنجم: چتر حمایتی قانون لا ضرر و لا ضرار

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۱۷-۲۱:۴۳:۲۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22785
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1431

در اسلام قانون مهمی وجود دارد به نام قانون «لا ضرر» بر اساس این قانون، هر حکمی که اجرای آن منجر به زیان دیدن و زیان رساندن می‌شود متوقف می‌گردد.

این قانون یکی از مباحث مفصل اصول فقه است و کاربرد بسیار گسترده‌ای در مسایل فقهی نیز دارد.

مباحث یاد شده بسیار گسترده است، از این رو در این جا به اشاره‌ای بسنده می‌کنیم و آن این که اگر قانون عمومی ازدواج و یا هر یک از تصرفات «ولی»، منجر به زیان دختر نابالغ گردد قطعا، با قانون لاضرر از آن جلوگیری می‌گردد.

بنا بر این قانون لاضرر نیز چتر حمایتی پنجمی است که می‌تواند در ازدواج دختر نابالغ فعال گردد.

مرحله ششم: چتر حمایتی قانون تزاحم

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۱۷-۲۱:۴۳:۴۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22786
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1436

قوانین اسلام نه تنها به خودی خود مشکلی ندارند، بلکه بر اساس مصالح و مفاسد واقعی، ضرورت آنها تعریف شده است.

اما برخی قوانین در مرحله اجرا، دچار تداخل با سایر قوانین می‌گردند و اجرای آن به مشکل برمی‌خورد.

از این امر با تعبیر تزاحم یاد می‌شود.

«قانون تزاحم» به شکل کلی عبارت است از این که اگر موردی دو جنبه متفاوت داشت که رعایت هر دوی آنها ممکن نبود، جنبه اهم بر جنبه مهم تقدم پیدا می‌کند. قانون تزاحم در واقع یک مصداق از قانون عقلانی اهم و مهم است.

قانون تزاحم، آثار و کاربردهای بسیار گسترده و مهمی دارد و مصادیق آن نیز فراوان است.

بسیار مناسب است یک مورد نشنیده از این قانون را ارایه دهیم.

هر گونه ضرب و فشاری که موجب زخم یا کبودی در بدن شود، طبق شرایط تعریف شده، موضوع حکم دیه است.

بنا بر این اگر فردی موجب کبودی یا سرخی بدن دیگری شود، باید دیه تعریف شده آن را بپردازد.

حال اگر طرف رشید باشد، می‌تواند دیه را ببخشد. اما اگر طرف نابالغ باشد خود فرد نمی‌تواند دیه‌اش را ببخشد. چون رشید نیست. «ولی» او نیز نمی‌تواند دیه را ببخشد، چون این بخشش به مصلحت نابالغ نیست. (ای کاش نکات مهم این چنینی مورد توجه کافی قرار می‌گرفت!)

پس از این مقدمه می‌رویم سراغ مصداق یاد شده، اگر پدر و مادر فرزند بخواهد خودش را آن چنان ببوسد که صورت او سرخ شود چه حکمی دارد؟

از یک سو چنین بوسه‌ای مصداق ابراز محبت شدید است و مستحب. از سوی دیگر فشاری است که موجب سرخی پوست می‌شود و مصداق دیه قرار می‌گیرد.

در اینجا حکم دیه مقدم می‌شود و چنین بوسه‌ای ممنوع می‌گردد و اگر پدری فرزندش را این چنین ببوسد باید دیه آن را به فرزندش بدهد.

مثالی که بیان شد برای نشان دادن دقت احکام الهی بود.

این مسئله در بحث ما نیز جاری می‌شود. با این توضیح که اگر مصلحت تشخیص داده توسط «ولی» برای ازدواج نابالغ واقعا صحیح باشد، اما تبعات منفی داشته باشد، باید قانون تزاحم پیاده شود و آن حکمی که اهم است مقدم داشته شود.

به عنوان مثال اگر واقعا برای مصلحت درمان دختر نابالغ در خارج از کشور، مثلا «ولی» ناچار شود او را تزویج نماید، این امر به خودی خود مشکلی ندارد.

اما اگر بداند طرف رفتاری خواهد کرد که دختر دچار بلوغ زودرس می‌گردد، مصلحت در تزویج مورد اشکال قرار می‌گیرد.

در این مورد، باید عوارض بلوغ زودرس با درجه مصلحت درمان سنجیده شود، اگر بیماری عادی باشد، رعایت آسیب روانی مهم‌تر از درمان بیماری است، بنا بر این نباید اجازه ازدواج دهد. اما اگر بیماری خطرناکی است که جان دختر در خطر است مسئله بر عکس می‌گردد.

آن چه گفته شد تنها برای تقریب سطحی قانون تزاحم بود و الا این قانون پیچیدگی‌های فراوانی دارد که قطعا در این نوشتار نمی‌گنجد.

نتیجه این شد که قانون تزاحم نیز چتر حمایتی ششم در ازدواج دختر بچه می‌باشد.

سیر تحقیق در مسئله تفخیذ با دختر نابالغ بیان شد. به عبارت دیگر جواز تفخیذ باید از همه این مراحل بگذرد و اگر در یک مرحله دچار مشکلی گردد، قطعا چنین حکمی پیدا نمی‌شود.

به نظر شما آیا جواز تفخیذ، پس از ازدواج با دختر نابالغ می‌تواند این سیر علمی را طی کند؟!!!

تفخیذ در منظومه بزرگ دین

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۱۷-۲۱:۴۴:۳۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22787
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1515

روشن شد که جواز تفخیذ نیازمند طی مسیری بس دشوار است و در ادامه نیز روشن خواهد شد که مسئله‌ای است که عملا، موضوع خارجی چندانی ندارد.

اینک ببینیم جایگاه و طبقه تفخیذ یاد شده در میان مسائل و موضوعات اسلامی، در چه طبقه‌ای است و از چه درجه‌ای از اهمیت برخوردار است.

فیلترهایی که جواز تفخیذ باید از آن بگذرد

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۱۷-۲۱:۴۵:۱۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22788
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1841

در این بخش، مسیر علمی تفخیذ را به اختصار طی می‌کنیم تا ببینیم جواز تفخیذ نیازمند عبور از چه فیلترهایی است.

این بخش در واقع اختصار مباحث پیشین است. از این رو اگر درک آن به خاطر اختصار پیچیدگی پیدا کرد، به مشروح آن مراجعه شود.

  1. قانون اولی این است که هر تلذذ جنسی حرام است و خروج از این حرمت نیازمند تخصیص و تبصره است.
    1. تنها تخصیص وارد بر این قانون کلی، ازدواج است.
    2. پس تفخیذ در صورتی جایز است که ازدواجی صورت پذیرد.
    3. تفخیذ در ازدواج طبیعی (بلوغ طرفین) مسلم جایز است.
  2. اما تفخیذ در ازدواج نابالغین مشروط به دو امر است: الف) تحقق ازدواج نابالغین و ب) جواز رابطه جنسی نابالغین (شرط «ب» در مراحل بعد پیگیری می‌شود) اما تحقق ازدواج نابالغین که مورد رضای دین باشد، متوقف است بر:
    1. لزوم رعایت تمام ضوابط اخلاقی ازدواج مانند: دین‌داری، امانتداری، عفت، قدرت مالی حداقلی، شراب خوار نبودن، تارک الصلاة نبودن و…
    2. لزوم رعایت تمام مقررات شرعی ازدواج مانند:
      1. عقد شرعی
      2. اجازه پدر دختر به خصوص در ازدواج موقت برای جلوگیری از زیان دختر و برای حفظ شخصیت خانوادگی دختر (چتر حمایتی ویژه دختر)
      3. ممنوعیت نزدیکی در ازدواج موقت دختر بالغ (چتر حمایتی ویژه دختر)
      4. ممنوعیت مطلق نزدیکی پیش از بلوغ سنی به همراه دشوارترین جریمه در صورت تخلف (چتر حمایتی ویژه دختر)
      5. رشد و در صورت عدم رشد ولایت «ولی» (این شاخه در مرحله سوم پیگیری می‌شود)
  3. تفخیذ در ازدواج نابالغین مشروط است به چتر حمایتی عام ولایت «ولی». مصداق إعمال ولایت «ولی» در این مورد تزویج نابالغ است. به سخن دیگر تا تزویج توسط ولی صورت نگیرد، تفخیذ امکان پیدا نمی‌کند.
    1. «ولی» به عنوان دلسوزترین و مدبرترین جایگزین رشد نابالغ، تزویج نابالغ را عهده‌دار می‌شود. (استحکام چتر حمایتی عام)
    2. اما باید مصلحت در امر ازدواج توسط «ولی» احراز شود. (استحکام چتر حمایتی عام)
      1. اصل ازدواج بر اساس مصلحت «ولی» صورت می‌گیرد.
      2. اما روابط جنسی تنها در صورتی مجاز است که:
        1. مصلحت روابط جنسی (یا عدم ضرر آن) احراز شود
        2. تمامی چترهای حمایتی دختر (که در بحث ازدواج بیان شد) رعایت گردد.
        3. جواز روابط جنسی پس از ازدواج نابالغین اثبات شود (این شاخه در مرحله چهارم پیگیری می‌شود)
  4. جواز تفخیذ در صورتی است روابط جنسی پس از ازدواج نابالغین جایز باشد، این امر متوقف است بر:
    1. وجود دلیلی مصرح بر جواز روابط جنسی پس از ازدواج نابالغین. این مستند منتفی است. زیرا موضوع تفخیذ یاد شده در هیچ آیه و روایتی وارد نشده است.
    2. احراز اطلاق جواز ازدواج، نسبت به تمامی آثار ازدواج حتی روابط جنسی. این مستند مورد اختلاف است که آیا اطلاق جواز ازدواج نابالغین در مقام بیان جواز آثار جنسی هست یا خیر؟
  5. فعال شدن نظام نهی از منکر در صورت عدم رعایت مصلحت نابالغ.
  6. فعال شدن نظام حکومت شرعی صالح در صورت عدم رعایت مصلحت نابالغ.
  7. جواز تفخیذ مشروط می‌شود به عدم زیان بر دختر (چتر حمایتی قانون لا ضرر).
  8. جواز تفخیذ مشروط به عدم تزاحم با امر اهم است (چتر حمایتی قانون تزاحم).

به نظر شما آیا جواز تفخیذ پس از ازدواج با دختر نابالغ می‌تواند این سیر علمی را طی کند؟!!!

روشن شد که جواز تفخیذ در صورتی است که بتواند مسیر دشواری را با موفقیت طی کند. این امر عملا غیر ممکن و یا بسیار نادر است.

به سخن دیگر حکم جواز تفخیذ، موضوع خارجی چندانی ندارد و تقریبا بدون مصداق خارجی است.

تفخیذ، مسئله‌ای طبقه چندم؟!

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۲۶-۱۱:۴۷:۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22815
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1415

هر دینی از دو بخش اساسی تشکیل می‌شود: بخش جهان بینی و بخش احکام.

بخش جهان بینی که اصل و اساس است، شامل مباحث اعتقادی و کلامی و فلسفی و معارفی است.

گستره مباحث معارفی آن چنان محیر العقول است که با هیچ بخشی از دین قابل مقایسه نیست.

بخش احکام با همه گستردگی آن، در مقابل بخش جهان بینی بسیار اندک است.

اما بخش احکام نیز دارای دو طبقه عبادات و معاملات است.

یکی از شاخه‌های معاملات بحث ازدواج است.

ازدواج نابالغ یکی از شاخه‌های فرعی بحث ازدواج است.

تفخیذ اگر بتواند مراحل سیر علمی را طی کند از فرعی‌ترین شاخه‌هاست.

اتفاقا این شاخه فرعی یا اصلا وجود خارجی پیدا نمی‌کند و یا بسیار بسیار نادر است.

در منظومه گسترده دین، مسئله این چنینی تفخیذ، آن هم با این طبقات فرعی، آیا به اندازه یک نقطه جای دارد، تا از آن سخن گوییم و یا آن محک شناخت جایگاه مرتفع دین قرار دهیم؟!!!

رها کردن مسائل مهم دینی و پرداختن به مسئله فرعی نادر، معرف چه شخصیتی است؟!

مشکل تفخیذ کجاست؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۲۶-۱۱:۴۷:۵۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22816
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1427

روشن شد که تفخیذ اصلا جایگاهی قابل اعتنا در دین ندارد، تا چه رسد به این که بشود برای آن حساب باز کرد.

چرا مسئله‌ای این چنینی، در کانون شبهات قرار گرفته است؟

خوشبینانه‌ترین فرض در مشکل تفخیذ این است که بگوییم بر اثر کاستی مردم در شناخت احکام الهی و رعایت نکردن ضوابط شرعی، جایی اتفاق نامناسبی افتاده است و بر اثر نبود نظام مناسب مسلمانان کسی هم جلوگیری از این اتفاق نادر نکرده است.

و الا اصل سیر علمی حکم که مشکلی ندارد.

اگر ازدواج نابالغ با انگیزه جنسی باشد، یعنی دختری دچار بلوغ زودرس شده و یا این که دختری در آستانه بلوغ جنسی دچار هیجانات شدید گردیده، با حفظ فرض و رعایت همه مسیر علمی و گذشت از تمامی فیلترهای مطرح شده، نه تنها مشکلی ندارد که چنین حکمی نشان از جامعیت اسلام دارد.

اگر ازدواج نابالغ با انگیزه جنسی هم نباشد، باید علاوه بر مصلحت در اصل ازدواج، مصلحتی در رابطه جنسی هم تصویر کرد. اما با فرض ازدواج با انگیزه غیر جنسی، چگونه می‌توان برای رابطه جنسی محدود مصلحتی ترسیم کرد؟!

اما در مورد نوزاد هم که شبهه افکنان هیاهوها کرده‌اند، آیا اصلا یک انسان طبیعی تحریک جنسی پیدا می‌کند که سخن از رابطه او آن هم با مصلحت به میان آید؟!

مگر این که فردی دچار پدوفیلی شده باشد، آن هم در حد و اندازه نوزاد! آیا چنین فردی امکان گذر از فیلترهای مطرح شده را دارد؟! و آیا اصلا تزویج نابالغ با چنین فردی، می‌تواند مصلحت پیدا کند که بگوییم «ولی» دختر بچه اقدام به ازدواج کند؟!

برای این که دچار این گونه توهمات نشویم تنها اندک شعوری لازم است!

البته جای این پرسش هست که چرا چنین حکمی اصلا بیان شده است؟

کسانی که با مسایل تخصصی اصول و فقه آشنا هستند، می‌دانند که طرح این مسایل نه تنها اشکالی ندارد، بلکه احیانا برای استحکام مباحث، نیازمند استقصاء تمام صور محتمل و استقصاء تمام آثار حکم هستیم. مسلما این استقصاء، بدون در نظر گرفتن کوچکترین احتمالات، محقق نمی‌شود.

و آشنایان با فن، شواهد فراوانی را در این زمینه مشاهده کرده‌اند.

از زوایه نگرش علمی، طرح این مسئله شاید قابل توجیه باشد. اما صرف فرض علمی است.

از این رو اشکال مطرح شده، منحصر به فضای بیان فتوا و رساله‌های عملیه است.

این کوچکترین تصور می‌کند که طرح این مسئله چندان با کتب فتوایی سازگار نیست و حتی قدری بی‌سلیقگی شمرده می‌شود.

به خصوص این که جایگاه مسئله تفخیذ، در شاخه‌های بسیار فرعی قرار دارد.

بله شدت احتیاط و شدت پاک دلی بزرگان، اقتضا می‌کند که مثلا بگویند در فرض یاد شده، اگر (اگر!!!) نگاهی شهوت آمیز به کودک کرد، چه حکمی دارد.

البته طرح احتیاط آمیز این مسئله، با پاکی محیط فقه دینی و نیز قداست شخصیتها سازگار است و حتی این نشان از سخت گیری در این امور است نه تسامح.

اما با این همه تصور می‌شود که در اصل طرح مسئله در کتب فتوایی و یا کیفیت آن، سلیقه‌ای به خرج داده نشده است.

البته این پاک ذهنی، به عدم آشنایی با شیادان نابکار ضمیمه شده است و الا اگر ذهنیت جامعه از تفخیذ برای فقیه بیان شود قطعا چنین حکمی را بیان نمی‌کند.

این همه هیاهو برای چه؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۲۶-۱۱:۴۸:۴۸
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۸/۰۳/۰۱-۱۱:۳۵:۴۴
    • کد مطلب:22817
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1356

با این همه باز هم این پرسش هست که این همه هیاهو درباره تفخیذ برای چیست؟

اگر طرح تفخیذ از سر دلسوزی باشد، پس چرا این دلسوزان در مقابل بمب‌های خاموشی که تبدیل به اپیدمی شده‌اند، لب فرو بسته‌اند؟!

آیا آمدن لوازم آرایش به میان اسباب بازی دختران و مصرف آنها توسط دختران خطرناک نیست؟!

آیا بازی‌های کامپیوتری در زمینه آرایش و مد، سلامت و امنیت کودک را دچار مشکل نمی‌کند؟

آیا تغییر سبک زندگی دختران به حدی نرسیده است که آژیر خطر به صدا در آید؟!

آیا حوادث بسیار شنیعی که گاه به گاه رسانه‌ای می‌شوند، غیرت روشنفکران و فرهیختگان را برنمی‌انگیزاند؟!

حقوق بشری‌های کجا هستند؟! خوابند یا بیدار؟!

از دشمن انتظاری نیست. تصویری که دشمن از دین می‌کشد، تصویر دین نیست، تصویر شدت کینه و عمق دشمنی است.

اما دوست اگر آگاهانه چنین شبهه افکنی می‌کند که دوست نیست!

و اگر ناآگاهانه است که…

سربسته بگویم که اگر ناآگاهان، تنها نیم نگاهی به خود و اطراف خود می‌انداختند، مسلم لب فرو می‌بستند و مصداق اعتراض ناپاکان به پاکان نمی‌شدند و این اندازه ادای انسان دوستی و حقوق بشری‌ها را در نمی‌آورند.

ای کاش دوستان اندکی، تنها اندکی، احتمال ندانستن را در خود جاری می‌کردند!

مگر قصه موسی و خضر را نشنیده‌اند؟!

آری شبهه تفخیذ، نشان از نادانی است و نه نشان از خردورزی و نه نشان از انسان دوستی و نه نشان از روشنفکری.

شبهه تفخیذ از سوی دوست، تنها حکایت دیوانه‌ای است که سنگی را در چاه اندازد که…

اما شبهه تفخیذ از سوی دشمن، لجن پراکنی بر ساحت پاک دین و پرده‌برداری از دل ناپاک خویشتن است.

 

[مقاله «لجن پراکنی به نام تفخیذ» حاصل مناظره‌ای تلگرامی است.

شما می‌توانید متن مناظره را در شاخه «دغدغه۴ روشنفکران روزگار ما: تفخیذ» از نوشتار «افق روشنفکران روزگار ما» زیر ببینید.]

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما