کامل روایت:
روزی به پیغمبر عرض شد: یا نبی الله! أحبّ زنان عالم به سوی شما کیست؟
فرمودند: عایشه.
عرض شد: احبّ مردان به سوی شما کیست؟
فرمودند: پدر عایشه ابی بکر. (1)
این حدیث علاوه بر آنکه از موضوعات و مجعولات است، با احادیث مسلّم نزد خاصه و عامه معارض است. بنابراین مردودیت آن بلاشک می باشد. با این حال حدیث را در بوته نقد قرار می دهیم:
در این حدیث از دو جهت باید امعان نظر نمود:
اول از جهت عایشه
دوم از جهت ابی بکر
امّا در محبوبیت عایشه، به طریقی که احبّ زنان نزد رسول خدا باشد، اشکال است؛ چون با احادیث صحیح و ثابته ای که در کتب معتبره ی فریقین (شیعه و سنّی) ثبت گردیده، معارض است.
احادیث بسیاری از طرق علماء و روات عامه، بر خلاف روایت مذکور می باشد که حضرت صدیقه ی کبری فاطمهْ الزهراء (سلام الله علیها) محبوب ترین زنان نزد رسول خدا است.
حافظ ابوبکر بیهقی در تاریخ خود، حافظ ابن عبد البر در «استیعاب» (2)، میر سید علی همدانی در «مودّهْ القربی» (3) و دیگران از علمای عامه نقل کرده اند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) مکرّر می فرمود:
«فاطمه خیر نساء امّتی»
یعنی فاطمه بهترین زنان امّت من است.
احمد بن حنبل در «مسند» (4)، حافظ ابوبکر شیرازی در «نزول القرآن فی علی»، ابن عبد البر در «استیعاب» (5)، شیخ سلیمان بلخی حنفی در «ینابیع المودّه» (6) و میر سید علی همدانی در «مودّهْ القربی» (7) روایت نموده اند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«خیر نساء العالمین أربع: مریم بنت عمران، آسیه بنت مزاحم، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمّد صلی الله علیه و آله»
بهترین زنان دنیا 4 نفر هستند:
1- حضرت مریم
2- حضرت آسیه همسر فرعون
3- ام المومنین خدیجه
4- حضرت فاطمه زهرا
خطیب بغدادی در «تاریخ بغداد» (8) نقل می کند که رسول خدا این چهار زن را بهترین زنان عالم به حساب آورده، آن گاه فاطمه (علیهاالسّلام) را در دنیا و آخرت بر آنها تفضیل داده.
بخاری در صحیحش و احمد بن حنبل در «مسند» (9) از عایشه نقل می کنند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به فاطمه فرمود:
«یا فاطمه ابشری فانّ الله اصطفیک و طهّرک علی نساء العالمین و علی نساء الاسلام و هو خیر دین»
ای فاطمه! مژده و بشارت باد تو را که خداوند برگزیده تو را و پاکیزه گردانیده است بر زنان عالمیان عموماً و بر زنان اسلام خصوصاً و اسلام از همه دینی بهتر است.
بخاری و مسلم در «صحیحین» خود (10) (11)، حمیدی در «جمع بین الصحیحین» (12)، عبدی در «جمع بین الصحاح الستّه»، ابن عبدالبر در «استیعاب» (13)، احمد حنبل در «مسند» (14) و محمّد بن سعد کاتب در «طبقات»، مسنداً از عایشه نقل نموده اند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«یا فاطمه ألا ترضین أن تکونی سیّده نساء العالمین»
یعنی آیا تو راضی نیستی که سیده ی زنان عالمین باشی؟
ابن حجر عسقلانی این عبارت را ضمن حالات بی بی فاطمه زهرا در «اصابه» (15) نقل نموده است.
همچنین بخاری و مسلم در «صحیحین» خود، ثعلبی در «تفسیر» (16)، احمد حنبل در «مسند»، طبرانی در «معجم الکبیر» (17)، سلیمان بلخی در «ینابیع المودّهْ» (18)، حموینی در «فرائد» (19)، ابن حجر مکّی در «صواعق» (20)، محمّد بن طلحه شافعی در «مطالب السؤول» (21)، طبری در «تفسیر» (22)، واحدی در «الوسیط» (23)، ابن مغازلی شافعی در «مناقب» (24)، مؤمن شبلنجی در «نورالابصار» (25)، زمخشری در «تفسیر» (26)، سیوطی در «درّ المنثور» (27)، ابن عساکر در «تاریخش» (28)، فاضل نیشابوری در «تفسیر» (29)، قاضی بیضاوی در «تفسیرش» (30) فخر رازی در «تفسیر کبیر» (31)، ابی بکر شهاب الدین علوی در «رشفهْ الصادی من بحر فضائل بنی النبی الهادی» (32) و محمّد بن عامر شبراوی شافعی در کتاب «الاتحاف» (33) از ابن عباس و دیگران نقل نموده اند که وقتی آیه 22 سوره شوری نازل شد:
﴿قُل لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلّا الْمَوَدّهَ فِی الْقُرْبَی وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً﴾
«بگو (به امّت) من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودّت و محبّت مرا در حقّ خویشاوندان من منظور دارید و هر که کار نیکو انجام دهد ما بر نیکویی اش بیفزاییم»
جمعی از اصحاب عرض کردند:
«یا رسول الله من قرابتک الّذین فرض الله علینا مودّتهم؟ قال (صلی الله علیه و آله): علیّ و فاطمه و الحسن و الحسین»
نزدیکان شما کیانند که خدا واجب گردانیده است مودّت و دوستی آنها را بر ما؟
فرمود: آنها علی، فاطمه، حسن و حسین اند.
در بعضی از اخبار دارد «و ابناهما» یعنی و پسران امام حسن و امام حسین.
حال سوال می کنیم آیا آن تک خبر محبوبیت عایشه می تواند با این همه اخبار صحیح و صریح که متفق علیه فریقین (شیعه و سنّی) است، مقابله می کند؟
آیا عقل قبول می کند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) کسی را که خداوند در قرآن مجید مودّت و محبّت او را بر مردم فریضه قرار داده، بگذارد و دیگران را بر او ترجیح دهد؟
چگونه فاطمه ای که خدا محبّت و مودّت او را فریضه قرار داده، می گذارد و دیگری را بر او ترجیح می دهد. پس قطعاً اگر فاطمه (علیهاالسّلام) را دوست داشته، برای آن بوده که محبوبیت الهی داشته است.
و اما درباره ی محبوبیت ابی بکر که گفته شد آن حضرت فرموده: احبّ مردان در نزد من ابی بکر می باشد، مغایرت دارد با اخبار بسیار معتبری که از طریق روات و علمای بزرگ اهل سنت نقل گردیده که محبوب ترین مردان امّت نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السّلام) بوده است.
علی (علیه السّلام) محبوب ترین مردان نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله)
شیخ سلیمان بلخی حنفی در «ینابیع المودّه» (34) از ترمذی (35) نقل می کند که بریده می گفت:
«کان احبّ النساء إلی رسول الله (صلی الله علیه و آله) فاطمه ومن الرجال علیّ (علیه السّلام)» (36)
محبوب ترین زنان نزد پیغمبر فاطمه و از مردان علی (علیه السّلام) بود.
محمّد بن یوسف گنجی شافعی در «کفایهْ الطالب» (37) مسنداً از عایشه نقل نموده که گفت:
«ما خلق الله خلقاً کان احبّ إلی رسول الله (صلی الله علیه و آله) من علیّ بن أبی طالب (علیه السّلام)»
خلق نفرموده خداوند خلقی را که محبوب تر باشد به سوی رسول الله (صلی الله علیه و آله) از علی بن ابی طالب (علیه السّلام).
آنگاه می گوید: این حدیثی است که آن را ابن جریر در «مناقب» و ابن عساکر دمشقی (38) در ترجمه حالات علی (علیه السّلام) روایت نموده است.
محی الدین و امام الحرم احمد بن عبدالله شافعی در «ذخایر العقبی» (39) از ترمذی (40) نقل می نماید که از عایشه سؤال نمودند که کدام یک از مردم نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) محبوب تر بودند؟
گفت: فاطمه.
گفتند از مردها چه کس محبوب تر بود نزد آن حضرت؟
گفت: «زوجها علیّ بن أبی طالب» یعنی همسرش علی ابن ابی طالب.
مخلص ذهبی و حافظ ابوالقاسم دمشقی از عایشه نقل می نماید که گفت:
«ما رأیت رجلاً أحبّ إلی النبیّ (صلی الله علیه و آله) من علیّ و لا أحبّ إلیه من فاطمه» (41)
ندیدم مردی را محبوب تر باشد به سوی رسول خدا از علی و ندیدم زنی را که محبوب تر باشد به سوی آن حضرت از فاطمه.
از حافظ خجندی از معاذهْ الغفاریه نقل می نماید که گفت:
مشرّف شدم خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در منزل عایشه و علی (علیه السّلام) در خارج منزل بودند. به عایشه فرمود:
«إنّ هذا أحبّ الرجال إلیّ و أکرمهم علیّ. فأعر فی حقّه و اکرمی مثواه»
این علی محبوب ترین مردان است به سوی من و گرامی ترین آنها بر من. پس بشناس حقّ او را و گرامی بدار منزلت او را.
شیخ عبدالله بن محمّد بن عامر شبراوی شافعی که از اجلّه علمای عامه می باشد در کتاب «الاتحاف بحبّ الاشراف» (42)، سلیمان بلخی در «ینابیع» (43) و محمّد بن طلحه شافعی در «مطالب السؤول» (44) از ترمذی از جمیع بن عمیر نقل می کنند که گفت:
با عمّه ام نزد عایشه رفتیم. من از او در مورد محبوب ترین اشخاص نزد رسول خدا سؤال نمودم؟
عایشه گفت: از زن ها فاطمه و از مردان شوهرش علی بن ابی طالب.
همین خبر را میر سید علی همدانی شافعی در «مودّهْ القربی» (45) نقل نموده با این تفاوت که جمیع بن عمیر گفت: از عمه ام سؤال کردم و جواب شنیدم.
خطیب خوارزمی در «مناقب» (46) نیز از جمیع بن عمیر از عایشه این خبر را نقل نموده است.
ابن حجر مکّی در «صواعق» (47) بعد از نقل چهل حدیث در فضل علی (علیه السّلام)، از ترمذی از عایشه نقل نموده که گفت:
«کانت فاطمه أحبّ النساء إلی رسول الله (صلی الله علیه و آله) و زوجها أحبّ الرجال إلیه»
محبوب ترین زنان نزد پیغمبر فاطمه و از مردان، شوهرش علی علیه السّلام بود.
محمّد بن طلحه شافعی در مطالب السؤول (48) بعد از نقل اخباری در این موضوع که مفصّل است، اظهار عقیده و نظر می کند به این عبارت:
«فثبت بهذه الأحادیث الصحیحه و الأخبار الصریحه کون فاطمه کانت أحبّ إلی رسول الله من غیرها و انّها سیّده نساء أهل الجنّه و انّها سیّده نساء هذه الأمّه و سیّده نساء أهل المدینه»
به این احادیث صحیحه و اخبار صریحه ثابت گردیده که فاطمه محبوب ترین همه بود به سوی رسول خداصلی الله علیه وآله از غیر او؛ زیرا که او سیده ی زنان اهل بهشت و سیده ی زنان این امّت و سیده ی زنان اهل مدینه بوده است.
از احادیث دیگری که بر این مطلب دلالت می کند حدیث معروف طیر مشوی (مرغ بریان) است.
احمد بن حنبل در «فضائل الصحابه» (49)، ابن ابی الحدید در شرح «نهج البلاغه» (50)، ابن صبّاغ مالکی در «فصول المهمّه» (51)، سلیمان بلخی حنفی در «ینابیع المودّه» (52) بخشی را اختصاص به حدیث طیر مشوی و نقل روایات آن داده اند. تا آنجا که می گویند: حدیث طیر را بیست و چهار نفر از انس بن مالک نقل نموده اند و مخصوصاً مالکی در «فصول المهمّه» (53) به این عبارت نوشته:
«و ذلک انّه صحّ النقل فی کتب الأحادیث الصحیحه و الأخبار الصریحه عن أنس بن مالک»
صحت دارد نقل حدیث طیر در کتب احادیث صحیحه و اخبار صریحه از انس بن مالک.
سبط ابن جوزی در «تذکره» (54) و مسعودی در «مروج الذهب» (55) به آخر حدیث طیر مشوی - که دعای پیغمبر و اجابت آن باشد - اشاره نموده است.
نسائی در «خصائص العلوی» (56)، حافظ بن عقده و محمّد بن جریر طبری، هر یک کتابی مخصوص در تواتر و اسانید این حدیث از سی و پنج نفر از صحابه از انس بن مالک نوشته اند و حافظ ابو نعیم کتاب ضخیمی در این باب نوشته است.
خلاصه اکابر علمای اهل سنت همه این حدیث را تصدیق نموده اند و در کتب معتبره خود ثبت کرده اند. چنانچه علامه محقّق، زاهد عادل، بارع ثقه، سید میر حامد حسین دهلوی، یکی از مجلّدات بزرگ کتاب عبقات الأنوار خود را با آن قطر و عظمت، اختصاص به حدیث طیر مشوی داده است و تمام اسناد معتبره ی کتب عالیه ی علمای بزرگ عامه را در آنجا جمع نموده است. نتیجه ی تمامی آن اخبار، این است که کافّه ی مسلمین از شیعه و سنی در هر دوره و زمان، اقرار و اعتراف و تصدیق به صحّت این حدیث نموده اند که روزی زنی مرغ بریانی جهت رسول اکرم خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) به هدیه آورد. آن حضرت قبل از تناول مرغ بریان، دست نیاز به دربار حضرت بی نیاز بلند نموده عرض کرد:
«اللّهم ائتنی بأحبّ خلقک إلیّ وإلیک حتّی یأکل معی من هذا الطیر، فجاء علیّ فأکل معه»
پروردگارا بفرست نزد من محبوب ترین خلق خودت را نزد تو و نزد من، تا بخورد با من از این مرغ بریان.
در آن حال علی (علیه السّلام) آمد و با آن حضرت از آن مرغ بریان تناول نمودند.
در بعضی از کتب عامه مانند «فصول المهمّه» (57)، تاریخ حاکم نیشابوری (58)، «کفایهْ الطالب» (59) و غیر آن از طریق انس بن مالک نقل می کنند که انس گفت: پیغمبر (صلی الله علیه و آله) مشغول این دعا مذکور بود. سه مرتبه علی در خانه آمد. من عذر آوردم و او را پنهان نمودم. مرتبه سوم نیز به در زد، رسول خدا فرمود: واردش کن. همین که علی وارد شد، حضرت فرمود:
«ما حبسک عنّی یرحمک الله؟»
چه چیز تو را بازداشت از من، خدا تو را رحمت کند.
عرض کرد: سه مرتبه بر در خانه آمدم و این مرتبه سوم است که خدمت رسیدم.
حضرت فرمود: انس، چه چیز تو را به این عمل واداشت که علی را مانع از ورود شدی. عرض کرد: حقیقت امر این است که دعای شما را شنیدم و دوست داشتم یک نفر از قوم من صاحب این مقام شود.
پس در این صورت، حضرت احدیت جلّ و علا، محبوب ترین خلقش را اختیار و انتخاب نموده و نزد پیغمبرش ارسال داشته و آن محبوب بزرگوار از میان همه ی امّت که منتخب از همه ی خلق و محبوب ترین همه ی امّت نزد خدا و پیغمبر بوده علی بن ابی طالب (علیه السّلام) بوده است.
چنانچه علمای عامه تصدیق این معنی را نموده اند؛ مانند محمّد بن طلحه ی شافعی که از فقهاء و اکابر علمای سنی مذهب بوده است، در اوایل فصل پنجم از باب اول «مطالب السؤول» (60)، به مناسبت حدیث رایت و حدیث طیر، قریب به یک صفحه، اثبات مقام با عظمت علی (علیه السّلام) را در میان تمام امّت به محبوبیت نزد خدا و پیغمبر نموده و ضمنا می گوید:
«و أراد النبیّ أن یتحقّق الناس ثبوت هذه المنقبه السنیّه و الصفه العلیّه الّتی هی أعلا درجات المتقین لعلیّ علیه السّلام الخ»
اراده نمود پیغمبر که محقَّق نماید به مردم، ثبوت این منقبت سنیه و صفت علیه ای را (که محبوبیت نزد خدا و رسول است) که بالاترین درجات پرهیزکاران است برای علی علیه السّلام.
محمّد بن یوسف گنجی شافعی، حافظ و محدّث در «کفایهْ الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب علیه السّلام» (61) بعد از نقل حدیث طیر از چهار طریق با اسناد معتبره ی خود از انس و سفینه می گوید: در این حدیث دلالت واضحه است بر اینکه علی (علیه السّلام) احبّ خلق است به سوی خدای تعالی و ادلّ دلایل بر این معنی آنکه خدا وعده داده دعای رسول خود را مستجاب فرماید. چون رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) دعا نمود، خدا هم فوری اجابت فرمود و احبّ خلق را به سوی آن حضرت فرستاد و آن علی (علیه السّلام) بود.
آن گاه می گوید: حدیث طیر مشوی منقول از انس را حاکم ابو عبدالله حافظ نیشابوری از هشتاد و شش نفر نقل نموده که تمام آنها از انس روایت نموده اند و اسامی تمام آن هشتاد و شش نفر را ثبت نموده. (62)
اینک انصاف دهید آیا این حدیثی که در کتب اهل سنت نقل شده است، می تواند با این کثرت احادیث معارض و مخصوصاً حدیث طیر مشوی مقابله نماید؟
قطعاً جواب منفی است.
پس به یک حدیث یک طرفه ی اهل سنت در مقابل احادیثی که جمیع اکابر علمای عامه (به استثنای معدودی متعصّب عنود) نقل و تصدیق به صحّت آن نموده اند، هرگز نمی توان اتخاذ نمود، بلکه در نزد ارباب تحقیق جرح و تعدیل مردود و بی اعتبار می باشد.
منابع:
1- سنن الکبری، نسائی، 5/39، ح 8117
2- استیعاب، ابن عبدالبر، 4/1897
این روایت با تعابیر مختلف در دیگر کتب اصلی اهل تسنّن ذکر شده است که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
سنن ترمذی، 5/362/3965
المستدرک، حاکم نیشابوری، 3/154 و 157
السنن الکبری، نسائی، 5/140 و 139 ح8496 و 8497 و 8498
المعجم الکبیر، طبرانی، 22/403
تاریخ مدینهْ دمشق، ابن عساکر، 42/260 تا 265»
3- مودّهْ القربی، سید علی همدانی، مودّه 11 (با استفاده از ینابیع المودهْ، قندوزی، 2/320، ح 925 باب 56، فصل فی فضائل فاطمهْ)
نسائی در السنن الکبری، 5/146، ح 8515
طبرانی در معجم الکبیر، 22/403، ح 1006
متقی هندی در کنز العمّال، 11/605، ح 32925
بخاری در تاریخ الکبیر، 1/232، ح 728
ذهبی در سیر اعلام النبلاء، 2/127
مزی در تهذیب الکمال، 26/391
4- مسند احمد بن حنبل، 1/293
5- استیعاب، ابن عبدالبر، 4/1896
6- ینابیع المودّهْ، قندوزی، 2/58، ح 37
7- مودّهْ القربی، سیّد علی همدانی، مودّهْ 13 (با استفاده از ینابیع المودّهْ قندوزی، 2/331، ح 967، باب 56)
طبرانی در معجم الکبیر، 22/402
ابن حبّان در صحیح خود، 15/402
ابن حجر عسقلانی، در الاصابهْ، 8/264
8- تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، 7/185
9- گرچه این حدیث را به الفاظ یاد شده در منابع فوق و دیگر منابع نیافتیم، لکن ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب، 3/323
10- صحیح بخاری، 8/411 - 412، ح 1158 و 4/209
11- صحیح مسلم، 4/1905، ح 98
سنن ابن ماجهْ، 1/518، ح1621
سنن ترمذی، 5/326، ح3870
12- الجمع بین الصحیحین، حمیدی، 4/145، ح 3357
13- استیعاب، ابن عبد البر، 4/1894
14- مسند احمد بن حنبل، 6/282
طبقات الکبری، محمّد بن سعد، 2/191 و نیز 8/22
15- الاصابهْ، ابن حجر عسقلانی، 8/266
ابو نعیم اصفهانی در حلیهْ الاولیاء، 2/40
16- الکشف والبیان، ثعلبی، 8/310، ذیل آیه 23 سوره ی شوری
17- معجم الکبیر، طبرانی، 3/39، ح 2641
18- ینابیع المودهْ، قندوزی، 1/315، ح 1 - 6، باب 32
19- فرائد السمطین، حموینی، 2/13، ح 359، سمط 2، باب 2
20- صواعق المحرقه، ابن حجر مکی، ص170، باب 11، فصل 1، آیه 14
21- مطالب السؤول، محمّد بن طلحه شافعی، ص40 و 52، مقدمه
22- جامع البیان، محمّد بن جریر طبری، 13/33، ح 23698، ذیل آیه 23 سوره ی شوری
ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم، 4/101، ذیل آیه 23 سوره شوری
23- واحدی نیشابوری کتابی دارد به نام الوسیط فی تفسیر القرآن المجید که در 4/52، ذیل آیه 23 سوره ی شوری، آنچه از ثعلبی نقل کردیم آورده است.
24- مناقب ابن مغازلی، ص309، ح 352
25- نور الابصار، شبلنجی، ص227، باب 2
26- تفسیر کشاف، زمخشری، 4/213، ذیل آیه 23 سوره ی شوری
27- الدرّ المنثور، سیوطی، 5/701، ذیل آیه 23 سوره ی شوری
28- تاریخ دمشق، ابن عساکر، 41/335
29- غرائب القرآن، نظام الدین حسن بن محمد نیشابوری، ذیل آیه 23 سوره شوری
30- تفسیر بیضاوی، 4/91، ح 23، ذیل آیه 23 سوره ی شوری
31- تفسیر الکبیر، فخر رازی، 27/166، ذیل آیه 23 سوره ی شوری
32- رشفهْ الصادی، علوی حضرمی، ص52، باب 1
33- الاتحاف، شبراوی، ص17 و 18، باب 1
34- ینابیع المودّهْ، قندوزی، 2/54، ح 27، باب 55
ترمذی در الجامع الصحیح، ص1006، ح 3877
حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین، 3/168، ح 4735
احمد بن شعیب نسائی در السنن الکبری، 5/140، ح8497
طبرانی در معجم الأوسط، 8/130، ح7258
ابن عساکر در تاریخ دمشق، 42/260 – 264
زرندی در نظم درر السمطین، ص100
ابن اثیر در اسد الغابه، 5/522
مزی در تهذیب الکمال، 5/126
35- در کتاب سنن ترمذی با کمی اختلاف در روایت به این معنا اشاره شده است. البته اصل روایت در پاورقی صفحه بعد ذکر شده است.
36- حاکم نیشابوری در کتاب «المستدرک» 3/155
37- کفایهْ الطالب، گنجی شافعی، ص324، باب 91
ابن عساکر در تاریخ دمشق، 42/260
38- تاریخ مدینهْ دمشق، ابن عساکر، ج 42، ص260 تا 265
39- ذخائر العقبی، محبّ الدین طبری، ص35
40- سنن ترمذی، 5/362، ح 3965
41- حاکم نیشابوری در کتاب «المستدرک» 3/154
نسائی در کتاب «السنن الکبری» 5/139، ح8496 و 8497 و 8498
ابی یعلی موصلی در کتاب «مسند ابی یعلی» 8/270/4857
طبرانی در کتاب المعجم الکبیر 22/403 تا 404
42- الاتحاف بحبّ الاشراف، محمّد بن عامر شبراوی، ص31، باب 1
43- ینابیع المودهْ، قندوزی، 2/39، ح 23، باب 54
44- مطالب السؤول، محمّد بن طلحه شافعی، ص46، مقدمهْ مؤلف
45- مودّهْ القربی، سیّد علی همدانی، مودّهْ 11 (با استفاده از ینابیع المودّهْ، قندوزی، 2/320، ح 925 باب، 56).
46- مناقب خوارزمی، ص79، ح 63، فصل 6
47- صواعق المحرقه، ابن حجر مکّی، ص121، باب 9، فصل 2
48- مطالب السؤول، محمّد بن طلحه شافعی، ص47 - 48، مقدمه مؤلّف
49- فضائل الصحابه، احمد بن حنبل، 2/560 - 562، ح 945
50- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، 3/264، خطبهْ 51
51- فصول المهمّه، ابن صباغ مالکی، 1/210، فصل 1، فصل فی محبّهْ الله ورسول الله
52- ینابیع المودّهْ، قندوزی، 1/175، ح 1 - 4، باب 8
53- فصول المهمّهْ، ابن صباغ مالکی، 1/207، فصل 1
54- تذکرهْ الخواص، سبط ابن الجوزی، ص44، باب 2، حدیث الطائر
55- مروج الذهب، مسعودی، 2/425
56- خصائص أمیرالمؤمنین، احمی بن شعیب نسائی، ص51، منزلهْ علیّ بن أبی طالب من الله
57- فصول المهمّهْ، ابن صبّاغ مالکی، 1/210، فصل 1
58- المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، 3/142، ح 4650
59- کفایهْ الطالب، گنجی شافعی، ص150، باب 33 فی حدیث الطائر
60- مطالب السؤول، محمّد بن طلحه شافعی، ص77، باب 1، فصل 5
61- کفایهْ الطالب، گنجی شافعی، ص151، باب 33، فی حدیث الطائر
ابن عساکر در تاریخ دمشق، 37/406، ترجمه ی شماره 4428، شرح حال عبیدالله بن اسحاق بن سهل، ابوالقاسم السنجاری. 15/200، ترجمه شماره 1753، شرح حال حمزهْ بن حراش 42/247، ترجمه شماره 4933، شرح حال علی بن أبی طالب و 45/84، ترجمه شماره 5225، شرح حال عمر بن صالح بن عثمان و 51/60، ترجمه شماره 5913، شرح حال محمّد بن احمد بن الطیب
دمیری در حیاهْ الحیوان، 338/2، ذیل الحام
أبو نعیم اصفهانی در ذکر أخبار اصفهان، 1/232، باب الباء
حلیهْ الأولیاء، 6/339، ترجمه شماره 386، شرح حال مالک بن أنس
مناوی در کنوز الحقائق، 1/94، ح 1086، حرف الهمزه
متقی هندی در کنز العمّال، 13/166، ح 36505 و 36507
حموینی در فرائد السمطین، 1/210 - 215، ح 165 – 167
ابن اثیر در اسد الغابهْ، 4/30، شرح حال علیّ بن أبی طالب
خطیب بغدادی در تاریخ بغداد، 3/171، ترجمه شماره 1215
ابن اثیر در جامع الاصول، 9/471، ح 6482
بخاری در تاریخ الکبیر، 2/3، ح 1488
طبرانی در معجم الأوسط، 2/443، ح 1765، احادیث أحمد بن الجعد الوشاء و 6/414، ح 5882، احادیث محمد بن خلید العبدی و 7/288، ح 6557، احادیث محمّد بن أبی غسان الفرائضی و 8/225، ح 7462، احادیث محمد بن شعیب و 10/702 - 172، ح 9368، احادیث هارون بن محمّد بن المنخل الحارثی الواسطی
منصور علی ناصف در التاج الجامع للأصول، 3/336
بلاذری در انساب الأشراف، 2/378
حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین، 3/140، ح 4650 – 4651
ابن مغازلی در مناقب أمیرالمؤمنین، ص175 - 156، ح 212 – 189
موفّق بن احمد خوارزمی در مناقب، ص107 - 108، ح 113 – 114
عبدالله خطیب تبریزی در مشکاهْ المصابیح، ص564
علامه شعرانی در الیواقیت و الجواهر، 2/20، مبحث 32
محبّ الدین طبری در ریاض النضرهْ، 3/115 - 114
62- «کفایهْ الطالب» باب 32
کامل روایت:
روزی به پیغمبر عرض شد: یا نبی الله! أحبّ زنان عالم به سوی شما کیست؟
فرمودند: عایشه.
عرض شد: احبّ مردان به سوی شما کیست؟
فرمودند: پدر عایشه ابی بکر. (1)
این حدیث علاوه بر آنکه از موضوعات و مجعولات است، با احادیث مسلّم نزد خاصه و عامه معارض است. بنابراین مردودیت آن بلاشک می باشد. با این حال حدیث را در بوته نقد قرار می دهیم:
در این حدیث از دو جهت باید امعان نظر نمود:
اول از جهت عایشه
دوم از جهت ابی بکر
امّا در محبوبیت عایشه، به طریقی که احبّ زنان نزد رسول خدا باشد، اشکال است؛ چون با احادیث صحیح و ثابته ای که در کتب معتبره ی فریقین (شیعه و سنّی) ثبت گردیده، معارض است.
احادیث بسیاری از طرق علماء و روات عامه، بر خلاف روایت مذکور می باشد که حضرت صدیقه ی کبری فاطمهْ الزهراء (سلام الله علیها) محبوب ترین زنان نزد رسول خدا است.
حافظ ابوبکر بیهقی در تاریخ خود، حافظ ابن عبد البر در «استیعاب» (2)، میر سید علی همدانی در «مودّهْ القربی» (3) و دیگران از علمای عامه نقل کرده اند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) مکرّر می فرمود:
«فاطمه خیر نساء امّتی»
یعنی فاطمه بهترین زنان امّت من است.
احمد بن حنبل در «مسند»...