×

درباره میز از اینجا و آنجا

هر دسته از موضوعاتی که بارورتر شده‌اند در میزهای مستقل ارایه می‌شوند. سایر موضوعات در میز«از اینجا و آنجا» تقدیم می‌شوند. از این رو این محیط شامل مطالبی کاملا متنوع است.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۴
۱۰ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

بهشت زنان مؤمنه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۲۵-۵:۳۳:۵۴
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۹/۲۵-۵:۳۲:۳۴
    • کد مطلب:22438
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 28743

جایگاه زنان مؤمنه در بهشت، مورد اما و اگرهایی قرار گرفته است.

البته دانستن هر موضوعی و از جمله جایگاه زنان مؤمنه در بهشت، اقتضای طبیعت هر انسانی است و هرگز اشکالی به آن وارد نیست.

اما تمسخر و استهزا این موضوع، روشی است شیطانی که….

به دلیل ارتباط تنگاتنگ این موضوع با مسایل جنسی، اما و اگرهای مطرح شده نیز بیشتر در اطراف مسایل جنسی می‌چرخد.

از طرفی دیگر موضوع یاد شده، به عنوان یکی از مصادیق نابرابری زنان و مردان مطرح شده است.

از این رو محور اصلی نوشتار پیش روی شما پاسخ به پرسش‌های مطرح شده در این زمینه است.

انسانیت، نقطه اشتراک مرد و زن

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۲۵-۵:۳۳:۵۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22439
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1298

ناگفته پیداست که آشکارا تفاوتهای عمیقی میان مرد و زن وجود دارد. همچنان که احیانا میان خود مردان و زنان نیز تفاوتهای اساسی پیدا می‌شود.

اما نباید تفاوتهای مردان و زنان موجب شود که مشترکات اساسی و گسترده آنها نادیده انگاشته شود.

یکی از مشترکات اساسی میان مرد و زن، انسانیت آنهاست. ناگفته پیداست که زن هم همچون مرد انسان است.

در قرآن بر این نکته تأکید شده است.

يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً… (نساء1)

ای مردم، از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدی» آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد، و از آن دو، مردان و زنان بسياری پراكنده كرد…

هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها… (اعراف189)

اوست آن كس كه شما را از نفس واحدی آفريد، و جفت وی را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد…

خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها… (زمر6)

شما را از نفسی واحد آفريد، سپس جفتش را از آن قرار داد…

از این رو تمامی احکام عمومی انسان، بر زن همچون مرد جاری و ساری است.

البته اشتراک در انسانیت، به معنی این نیست که هر کدام از مرد و زن نمی‌توانند به تنهایی احکام ویژه‌ای داشته باشند. همچنان که برخی از مردان احکامی دارند که عموم مردان ندارند و نیز برخی از زنان احکامی دارند که عموم زنان ندارند، برخی از انسان‌ها نیز احکام ویژه‌ای دارند که همه انسان‌ها ندارند.

ادبیات مردانه و زنانه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۲۵-۵:۳۶:۵۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22440
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1323

در برخی از زبان‌ها همانند پارسی، افعال و ضمایر و اسماء اشاره برای مردان و زنان کاربرد یکسانی دارد.

اما در برخی دیگر از زبان‌ها همانند عربی و انگلیسی، کاربرد افعال و ضمایر و اسماء اشاره نسبت به مردان و زنان یکسان نیست.

بر این اساس هر چند ادبیات عرب اقتضا می‌کند که خطاب به مردان با خطاب به زنان متفاوت باشد، اما در موارد بیشماری به خاطر تسهیل در خطاب، با یک خطاب آن هم به لفظ مذکر، همه انسان‌‌ها اعم از مرد و زن مورد خطاب قرار می‌گیرند و مفاد خطاب به شکل یکسانی مردان و زنان را شامل می‌گردد.[1]

به سخن دیگر هنگامی که خطاب، هم به مردان باشد و هم به زنان، بر اساس قواعد اولیه عربیت، باید دو خطاب صادر شود. اما برای راحتی کار، به یک خطاب مذکر برای دو طایفه بسنده می‌گردد.

اما در عین حال در مواردی که اهمیت فوق العاده‌ای در کار باشد، مردان و زنان به طور جداگانه مورد خطاب الهی قرار می‌گیرند.

این شیوه بیانی در سرتاسر کلام عرب به چشم می‌خورد و منحصر به عربیت هم نیست، بلکه در سایر زبانهایی که تفاوت خطاب میان مرد و زن وجود دارد آشکارا وجود دارد.

قرآن نیز از شیوه مستثنا نیست.

در ادامه نوشتار با هر دو نمونه از خطابات الهی، (خطاب واحد به مردان و زنان و خطاب ویژه) آشنا می‌شویم.

پس از روشن شدن این پیش‌نیاز، سراغ مخاطبین تکلیف الهی می‌رویم.

 

[1]ـ این امر به اصطلاح ادبیات از باب تغلیب است. مثلا هنگامی که می‌خواهند به اختصار از دو فرد به نام حسن و حسین یاد کنند، تنها حسن را تثنیه می‌بندند و می‌گویند حسنین. همچنین کاظمین و…

تکالیف مردانه و زنانه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۲۵-۵:۴۶:۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22441
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1366

یکی از احکام انسان، توجه خطاب و تکلیف الهی است. احکام الهی نسبت به انسان، به شکل یکسان متوجه مردان و زنان می‌گردد. توجه کنید:

يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُم (ای مردم، پروردگارتان را پرستش كنيد – بقره۲۱)

يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ (ای مردم، از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد، و از گامهای شيطان پيروی مكنيد كه او دشمن آشكار شماست. - بقره168)

«اعبدوا» (بپرستید) صیغه مذکر است و کاربرد آن برای زنان نادرست است، همچنین «کلوا» (بخورید) صیغه مذکر است و کاربرد آن برای زنان نادرست است، اما مسلم این گونه خطابات الهی شامل عموم مردان و زنان است.

اما در عین حال در موارد حساس، حتی احکام مشترک، با خطاب جداگانه متوجه مردان و زنان می‌شود و اهمیت عمومیت خطاب مورد تصریح و تأکید قرار می‌گیرد. مانند:

أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثی… (آل عمران195)

من عملِ هيچ صاحب عملی از شما را، از مرد يا زن، تباه نمی‏كنم…

نمونه آیات فوق نشان داد که مرد و زن در تکلیف اشتراک دارند.

البته اشتراک گسترده مرد و زن در اصل تکلیف و جزئیات بسیار آن، هرگز به معنی این نیست که هر کدام از این دو تکالیف مختص به خود نداشته باشند.

بر این اساس خطابات مردانه فقط و زنانه فقط نیز در قرآن به چشم می‌خورد.

پاداش تقوایی نه جنسیتی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۴-۸:۴۱:۲
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۲۲:۳۲
    • کد مطلب:22459
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 850

پاداش و کیفر الهی بر اساس درجه رعایت تقوای الهی است.

بنا بر این یکی از مشترکات مرد و زن، اشتراک در کیفر و پاداش الهی است.

در قرآن پاداش و کیفر مشترک میان مردان و زنان، غالبا همانند تکلیف، به یک خطاب مذکر بیان شده است.

اما در برخی از موارد، پاداش، به دلیل اهمیت آن، به خطاب جداگانه به مرد و زن، تصریح شده است. مانند:

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ‏ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (توبه72)

خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايی وعده داده است كه از زير [درختان‏] آن نهرها جاری است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نيز] سراهايی پاكيزه در بهشتهای جاودان [به آنان وعده داده است‏] و خشنودی خدا بزرگتر است. اين است همان كاميابی بزرگ.

لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ‏ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ كانَ ذلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظيماً (فتح5)

تا مردان و زنانی را كه ايمان آورده‏اند در باغهايی كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است، درآوَرَد و در آن جاويدان بدارد، و بديهايشان را از آنان بزدايد؛ و اين [فرجام نيك‏] در پيشگاه خدا كاميابی بزرگی است.

يَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ‏ يَسْعی‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (حدید12)

آن روز كه مردان و زنان مؤمن را می‏بينی كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گويند:] «امروز شما را مژده باد به باغهايی كه از زير [درختان‏] آن نهرها روان است؛ در آنها جاودانيد. اين است همان كاميابی بزرگ.

وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً (نساء124)

و كسانی كه كارهای شايسته كنند -چه مرد باشند يا زن- در حالی كه مؤمن باشند، آنان داخل بهشت می‏شوند، و به قدر گودی پشت هسته خرمايی مورد ستم قرار نمی‏گيرند.

مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (نحل97)

هر كس -از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاكيزه‏ای، حياتِ [حقيقی‏] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‏دادند پاداش خواهيم داد.

مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزی‏ إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ (غافر40)

هر كه بدی كند، جز به مانند آن كيفر نمی‏يابد؛ و هر كه كار شايسته كند -چه مرد باشد يا زن- در حالی كه ايمان داشته باشد، در نتيجه آنان داخل بهشت می‏شوند و در آنجا بی‏حساب روزی می‏يابند.

بنا بر این هیچ تردیدی نیست که پاداش و کیفر، حکم مشترک میان مردان و زنان است.

در ادامه به چند ویژگی مهم بهشت اشاره می‌کنیم. پیداست که این ويژگی‌ها هیچ اختصاصی به مردان یا زنان ندارد.

پاداش به «هر آن چه که بخواهد»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۱۸-۱۳:۳۰:۲۴
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۴-۸:۵۳:۱۲
    • کد مطلب:22414
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1240

یکی از ویژگی‌های بهشت این است که هر آن چه آدمی بخواهد و به آن میل کند برایش آماده و مهیاست. به برخی از منابع توجه کنید:

يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فيها ما تَشْتَهيهِ‏ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فيها خالِدُونَ (زخرف71)

سيني‌هايی از طلا و جام‏هايی در برابر آنان می‏گردانند، و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد [هست‏] و شما در آن جاودانيد.

لا یسْمَعُونَ حَسیسَها وَ هُمْ فی‏ مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ (انبیاء102)

صدای آن (دوزخ) را نمی‏شنوند، و آنان در میان آنچه دلهایشان بخواهد جاودانند.

إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (30) نَحْنُ أَوْلِیاؤُكُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فیها ما تَشْتَهی‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فیها ما تَدَّعُونَ (31) نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحیمٍ (فصلت32)

در حقیقت، كسانی كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ایستادگی كردند، فرشتگان بر آنان فرود می‏آیند [و می‏گویند:] «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتی كه وعده یافته بودید شاد باشید.  در زندگی دنیا و در آخرت دوستانتان ماییم، و هر چه دلهایتان بخواهد در [بهشت‏] برای شماست، و هر چه خواستار باشید در آنجا خواهید داشت؛  روزی آماده‏ای از سوی آمرزنده مهربان است.»

جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقينَ (نحل31)

بهشتهای عدن كه در آن داخل می‏شوند؛ رودها از زير [درختان‏] آنها روان است؛ در آنجا هر چه بخواهند برای آنان [فراهم‏] است. خدا اين گونه پرهيزگاران را پاداش می‏دهد.

لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنينَ (زمر34)

برای آنان، هر چه بخواهند پيش پروردگارشان خواهد بود. اين است پاداش نيكوكاران.

لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ خالِدينَ كانَ عَلی‏ رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً (فرقان16)

جاودانه هر چه بخواهند در آنجا دارند. پروردگار تو مسؤول [تحقق‏] اين وعده است.

الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ في‏ رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ (شوری22)

كسانی كه ايمان آورده و كارهای شايسته كرده‏اند در باغهای بهشتند. آنچه را بخواهند نزد پروردگارشان خواهند داشت؛ اين است همان فضل عظيم.

وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقينَ غَيْرَ بَعيدٍ (31) هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفيظٍ (32) مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنيبٍ (33) ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (34) لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فيها وَ لَدَيْنا مَزيدٌ (ق35)

و بهشت را برای پرهيزگاران نزديك گردانند، بی‏آنكه دور باشد. [و به آنان گويند:] اين همان است كه وعده يافته‏ايد [و] برای هر توبه‏كار نگهبانِ [حدود خدا] خواهد بود: آنكه در نهان از خدای بخشنده بترسد و با دلی توبه‏كار [باز] آيد. به سلامت [و شادكامی‏] در آن درآييد [كه‏] اين روزِ جاودانگی است. هر چه بخواهند در آنجا دارند، و پيش ما فزونتر [هم‏] هست.

عظمت ویژگی «هر آن چه که بخواهد» در صورتی روشن می‌شود که با قدرت نفس و دائره مشتهیات آن آشنا باشیم.

این ویژگی بهشتی شامل همه نعمتهای معنوی و مادی می‌گردد.

در میان نعمتهای مادی نیز شامل همه غرایز و احساسات از جمله غریزه شهوت است. از این رو هیچ تمایلی در مردان و زنان باقی نمی‌ماند مگر این که به بهترین شکل ارضاء گردد.

نکته یاد شده در عمده ویژگی‌های بهشتی جاری است.

پاداشی که «هرگز به قلب بشری خطور نکرده است»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۴-۸:۴۱:۲۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۴-۸:۵۳:۵۵
    • کد مطلب:22456
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 770

ظرفیت دنیایی بشر، چه از منظر پاداش و چه از منظر کیفر، بسیار محدود است. به سخن دیگر بشر در قالب دنیایی‌اش، قابلیت درک عظمت پاداش و کیفر آخرتی را ندارد.

گفتیم یکی از ویژگی‌های بهشت این است که «هر آن چه آدمی بخواهد» و به آن میل کند برایش آماده و مهیاست.

ویژگی بالاتر بهشتی این است که افق نعمتهای بهشتی آن چنان بلند است که نه بر قلب بشری خطور کرده و نه چشم دنیایی دیده و نه گوش دنیایی شنیده است. به سخن دیگر نعمتهای بهشتی فوق تمامی نعمتهایی است که تا کنون بشر دیده و یا شنیده و بر قلب او گذشته است و همگی فوق درک بشر قرار دارند.

به برخی از منابع در این باره توجه کنید:

فَقَالَ (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): يَا عَلِيُّ، إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً أَكْرَمَهُ بِمَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ، وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ، وَ لَا خَطَرَ عَلَی‏ قَلْبِ‏ بَشَرٍ.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی به راستی که خداوند هر گاه بنده‌ای را دوست داشته باشد، او را به چیزهایی گرامی می‌دارد که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری گذشته است.

فَأَبْشِرْ وَ بَشِّرْ أَوْلِيَاءَكَ وَ مُحِبِّيكَ مِنَ النِّعَمِ بِمَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَی‏ قَلْبِ‏ بَشَرٍ

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: (ای علی) پس از نعمتهایی که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری گذشته، شاد باش و یاران و دوستدارنت را نوید ده

أَعْدَدْتُ لِعِبَادِيَ الصَّالِحِينَ مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَی‏ قَلْبِ‏ بَشَرٍ.

در حدیث قدسی آمده است: برای بندگان صالحم چیزهایی آماده ساخته‌ام که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری گذشته است.

يا بني آدم، زارعوني و عاملوني و أسلفوني أربحكم، عندي ما لا عين رأت، و لا اذن سمعت، و لا خطر علی‏ قلب‏ بشر.

از تورات نقل شده که است… ای بنی آدم با من کشت و کار کنید و با من معامله کنید و با من پیش فروش کنید (همه کارهای آینده شما را نقدا می‌خرم. اگر با من معامله کنید) به شما سود می‌رسانم. نزد من چیزهایی است که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری گذشته است.

عظمت ویژگی «هرگز به قلب بشری خطور نکرده است»، در صورتی شناخته می‌شود که از قدرت روح و افق خطورات آن بویی برده باشیم.

این ویژگی بهشتی شامل همه نعمتهای معنوی و مادی می‌گردد. در میان نعمتهای مادی نیز شامل لذت جنسی در مردان و زنان می‌گردد.

پاداش، فوق ظرفیت دنیایی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۱۸-۱۳:۳۰:۲۹
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۴-۸:۵۴:۱۶
    • کد مطلب:22417
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 733

ظرفیت دنیایی بشر، چه از منظر پاداش و چه از منظر کیفر، بسیار محدود است.

به سخن دیگر بشر در قالب دنیایی‌اش، قابلیت درک پاداش و کیفر آخرتی ندارد، تا چه رسد به تحمل چشیدنش.

در روایاتی آمده است که نعمتهای بهشتی و همچنین کیفرهای دوزخی، در بعد بسیار اندک آن فوق تحمل بشر دنیایی می‌باشد. توجه کنید:

اگر یک جرقه از جرقه‌های آتش دوزخ میان زمین و آسمان قرار گیرد تمامی کره زمین با اهلش خاکستر می‌شوند.

اگر یک تار از لباس بهشتیان میان زمین و آسمان قرار گیرد زمینیان از شدت شوق قالب تهی می‌کنند. (نقل به مضمون)

فراگیری پاداش الهی نسبت به تمام ابعاد بشر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۱۸-۱۳:۳۰:۲۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۹/۲۸-۱۳:۵۶:۴
    • کد مطلب:22415
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 705

انسان موجودی چند بعدی است. از همین رو برنامه دین و تکالیف آئین، ناظر به همه ابعاد انسان است.

اگر در اسلام کامل درنگی شایسته شود، روشن خواهد شد که فرمان‌های دین بالاترین بعد انسانی، همچون تعقل و شناخت، و پایین‌ترین آن همچون برنامه تخلیه شکم و زیر شکم را شامل می‌شود. این امر نشان از عظمت دین و نگاه جامع دین به همه ابعاد زندگی بشر دارد.

بر همین اساس نیز پاداش الهی شامل همه ابعاد بشر می‌شود.

از جمله نعمتهای ناشناخته بهشتی، رشد درجات علم و دانش بهشتیان و نیز جلسات ویژه با اولیاء الهی است.

در برخی از روایات آمده است که بهشتیان در جلسات امام حسین علیه السلام شرکت می‌کنند و آن چنان شیفته شده و لذت معنوی می‌برند که هرگز حاضر به ترک جلسه نیستند، تا آن جا که زنان بهشتی از شدت اشتیاق به مؤمنان، احساسی‌ترین پیام را برای شوهرانشان ارسال می‌کنند. اما لذت معنوی این جلسات به حدی است که مؤمنان نمی‌توانند دل از آن بکنند.

در هر صورت نعمتهای بهشتی از بالاترین بعد انسان، یعنی روح و عقل تا پایین‌ترین آنها یعنی ارضاء غرایز همگی را هم زمان شامل می‌شود.

بنا بر این در کنار نعمتهای انسانی و عقلانی و معرفتی، آن هم به کمال و تمام، نعمتهای مادی بشر نیز به کمال و تمام در بهشت تأمین می‌گردد.

در این جهت مردان و زنان در تمامی غرایز و احساساتشان مساوی هستند و هیچ تفاوتی در ارضاء کاملِ تمامی غرایز وجود ندارد.

پاداش ویژه، «مَثَل الهی»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۴-۸:۴۳:۲۹
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۴-۸:۵۵:۲۹
    • کد مطلب:22458
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1365

یکی از پاداش‌های الهی که همگان از درک آن ناتوان هستند، رسیدن به مقام «مَثَل الهی» است.

در قرآن چند بار سخن از «مَثَل الهی» به میان آمده است.

وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ‏ الْأَعْلی‏ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (نحل60)

وَ لَهُ الْمَثَلُ‏ الْأَعْلی‏ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (روم27)

و مَثَل اعلی از آنِ خداست

پایان فرامانبرداری از خداوند، نیل به مقام بلند «مَثَل الهی» شدن است.

به چند مستند این مهم توجه کنید:

و روی الحافظ البرسيّ قال‏: ورد في الحديث القدسيّ عن الربّ العليّ أنّه يقول: عبدي‏ أطعني‏ أجعلك مثلي، أنا حيّ لا اموت اجعلك حيّا لا تموت، أنا غنيّ لا أفتقر أجعلك غنيّا لا تفتقر، أنا مهما أشاء يكون أجعلك مهما تشاء يكون.

در حدیث قدسی آمده است: بنده من مرا فرمان‌بردار باش، تو را مثل خودم قرار می‌دهم. من زنده‌ای هستم که نمی‌میرم تو را هم زنده‌ای قرار می‌دهم که نمیری، من بی‌نیازی هستم که نیازمند نمی‌شود تو را بی‌نیازی قرار می‌دهم که نیازمند نشوی، من هر چه اراده کنم همان می‌شود تو را این چنین قرار می‌دهم که هر چه بخواهی بشود.

في الحديث القدسي: «عبدي‏ أطعني‏ تكن مثلي، تقول للشي‏ء: كن، فيكون».

در حدیث قدسی آمده است: بنده من مرا فرمان‌بردار باش تا مثل من شوی به (هر) چیزی بگویی باش پس به وجود آید.

همان گونه که گفتیم درک مقام «مَثَل الهی» کار هر کسی نیست. در عظمت این مقام این بس که تمامی نعمتهای بهشتی در مقابل این نعمت کم رنگ می‌گردد.

از ویژگی‌های این نعمت محیر العقول است که هم شامل مردان و زنان می‌شود و هم این که اختصاصی به آخرت ندارد.

آیا لذت زنان در بهشت کمتر از مردان است؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۳۰:۵۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22512
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 2235

تا کنون از یکسانی پاداش‌های بهشتی برای مردان و زنان سخن گفتیم.

البته روشن است که مقصود از یکسانی این نیست که همه اهل بهشت در یک پایه و درجه قرار دارند.

مسلما پاداش هر کس به اقتضا درجه‌ای است که در بهشت کسب کرده است.

این تفاوت در میان بهشتیان، یک حکمت ضروری است. زیرا تساوی جایزه برای افرادی که در امتحان، نمرات متفاوتی کسب کرده‌اند، نه تنها حکیمانه نیست، بلکه ظالمانه می‌باشد.[1]

بدیهی است که درجات بهشت بر اساس جنسیت تعریف نمی‌شوند، بلکه بر اساس تقوا و فرمانبرداری افراد تعیین می‌گردد، خواه فرد بهشتی زن باشد و خواه مرد. از این رو درجات بسیاری از زنان بهشتی از بسیاری از مردان بهشتی بالاتر است.

بنا بر این، تفاوت درجات بهشتی، هرگز مردانه و زنانه نیست.

البته تفاوت دیگری در بهشتیان مطرح است که ماهیت مردانه و زنانه دارد و آن تفاوت زن و مرد از منظر لذت جنسی است.

به این مسئله از دو منظر می‌توان نگریست: منظر کیفی و منظر کمّی.

اما تفاوت کیفیِ لذت زن با مرد، امری مسلم است و اختصاصی هم به آخرت ندارد. زیرا این تفاوت، معلول تفاوت در اصل آفرینش مرد و زن است.

بر اساس تفاوت در آفرینش، هر یک از زنان و مردان، احساسات و غرایز متفاوتی دارند. تأمین غرایز زنانه برای زنان پاداش است و نه برای مردان، همچنین تأمین غرایز مردانه برای مردان پاداش است نه برای زنان.

پس تفاوت کیفی، یک ضرورت عقلانی است که اگر چنین نباشد عیش واقعی منتفی می‌گردد.

اما تفاوت کمّی، قابل مطالعه است که در سرفصل‌های آینده به آن می‌پردازیم.

 

[1]ـ عنوان ظالمانه در امتحانات عادی درست است اما با توجه به این که پاداش بهشتی مصداق فضل است نه عدل، تعبیر دقیق همان عنوان حکیمانه است. این نکته مهم در مجال خودش توضیح داده شده است.

همسران بهشتی پاداش مشترک مرد و زن

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۰:۱۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۲:۴۵
    • کد مطلب:22514
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1802

یکی از ویژگی‌های پاداش بهشتیان داشتن همسران بهشتی است. روشن است که ریشه عمده این پاداش به ارضاء لذت جنسی بازمی‌گردد.

چند آیه قرآن به همسران (ازواج) بهشتی اشاره کرده است.

واژه «ازواج» جمعی است که به شکل یکسان برای همسر مرد، یعنی زن، و همسر زن، یعنی شوهر به کار می‌رود. به سخن دیگر دو کلمه زوج و زوجه هر دو به شکل ازواج جمع بسته می‌شوند.

به برخی از آیات در این زمینه توجه نمایید:

وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ‏ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ (بقره25)

و كسانی را كه ايمان آورده‏اند و كارهای شايسته انجام داده‏اند، مژده ده كه ايشان را باغهايی خواهد بود كه از زير [درختان‏] آنها جويها روان است. هر گاه ميوه‏ای از آن روزی ايشان شود، می‏گويند: «اين همان است كه پيش از اين [نيز] روزی ما بوده.» و مانند آن [نعمتها] برای آنها آورده شود؛ و در آنجا همسرانی پاكيزه خواهند داشت؛ و در آنجا جاودانه بمانند.

قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ أَزْواجٌ‏ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِالْعِبادِ (آل عمران۱۵)

بگو: «آيا شما را به بهتر از اينها خبر دهم؟ برای كسانی كه تقوا پيشه كرده‏اند، نزد پروردگارشان باغهايی است كه از زير [درختانِ‏] آنها نهرها روان است؛ در آن جاودانه بمانند، و همسرانی پاكيزه و [نيز] خشنودی خدا [را دارند]، و خداوند به [امور] بندگان [خود] بيناست.»

وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً لَهُمْ فيها أَزْواجٌ‏ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَليلاً (نساء57)

و به زودی كسانی را كه ايمان آورده و كارهای شايسته كرده‏اند، در باغهايی كه از زير [درختانِ‏] آن نهرها روان است درآوريم. برای هميشه در آن جاودانند، و در آنجا همسرانی پاكيزه دارند، و آنان را در سايه‏ای پايدار درآوريم.

إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ في‏ شُغُلٍ فاكِهُونَ (55) هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في‏ ظِلالٍ عَلَی الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ (56) لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ (57) سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ (یس58)

در اين روز، اهل بهشت كار و باری خوش در پيش دارند. آنها با همسرانشان در زير سايه‏ها بر تختها تكيه می‏زنند. در آنجا برای آنها [هر گونه‏] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد. از جانب پروردگار[ی‏] مهربان [به آنان‏] سلام گفته می‏شود.

الَّذينَ آمَنُوا بِآياتِنا وَ كانُوا مُسْلِمينَ (69) ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ (70) يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فيها خالِدُونَ (71) وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتي‏ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (72) لَكُمْ فيها فاكِهَةٌ كَثيرَةٌ مِنْها تَأْكُلُونَ (زخرف73)

همان كسانی كه به آيات ما ايمان آورده و تسليم بودند. شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشت شويد. سينيهايی از طلا و جام‏هايی در برابر آنان می‏گردانند، و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد [هست‏] و شما در آن جاودانيد. و اين است همان بهشتی كه به [پاداش‏] آنچه می‏كرديد ميراث يافتيد. در آنجا برای شما ميوه‏هايی فراوان خواهد بود كه از آنها می‏خوريد.

همان گونه که پیش از این گذشت واژه «ازواج» جمعی است که به شکل یکسان برای همسر مرد یعنی زن و همسر زن یعنی شوهر به کار می‌رود.

درباره ضمایر مذکر به کار برده در آیات نیز در سرفصل «ادبیات مردانه و زنانه» گفتیم:

شیوه بیانی در هر زبانی که میان مذکر و مؤنت تفاوت قائل است، از جمله در زبان عرب، این است که عمده احکام با یک خطاب مذکر بیان می‌شود، مگر در مواردی که اهمیت خاصی در کار باشد.

بنا بر این آیات همسران در قرآن، هم شامل همسر مردان می‌شود و هم شامل همسر زنان، و از این جهت تفاوتی میان مردان و زنان نیست.

حوریان پاداش مردانه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۰:۱۸
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۳:۳۳
    • کد مطلب:22513
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1688

یکی از پاداش‌ها بهشتی حوریه است. روشن است که این پاداش ناظر به غریزه جنسی و ارضاء لذت جنسی است.

در آیاتی از قرآن سخن از حوریه به میان آمده است. در نگاه نخستین این آیات بیانگر پاداش مردانه است.

به این آیات توجه نمایید:

كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عينٍ (دخان54)

[آری،] چنين [خواهد بود] و آنها را با حوريانِ درشت‏چشم همسر می‏گردانيم.

مُتَّكِئينَ عَلی‏ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عينٍ (طور20)

بر تختهايی رديف هم تكيه زده‏اند و حوران درشت‏چشم را همسر آنان گردانده‏ايم.

حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ (72) لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (رحمن74)

حورانی پرده‏نشين در [دل‏] خيمه‏ها. دست هيچ انس و جنّی پيش از ايشان به آنها نرسيده است.

مُتَّكِئينَ عَلی‏ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَی الْجَنَّتَيْنِ دانٍ (54) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (55) فيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (56) كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (58) هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ (60) وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ (62) مُدْهامَّتانِ (64) فيهِما عَيْنانِ نَضَّاخَتانِ (66) فيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ (68) فيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ (70) حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ (72) لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (74) مُتَّكِئينَ عَلی‏ رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِيٍّ حِسانٍ (واقعه76)

بر بسترهايی كه آستر آنها از ابريشم درشت‏بافت است، تكيه زنند و چيدن ميوه [از] آن دو باغ [به آسانی‏] در دسترس است. پس كدام يك از نعمتهای پروردگارتان را منكريد؟ در آن [باغها، دلبرانی‏] فروهشته‏نگاهند كه دست هيچ انس و جنّی پيش از ايشان به آنها نرسيده است. گويی كه آنها ياقوت و مرجانند. مگر پاداش احسان جز احسان است؟ و غير از آن دو [باغ‏]، دو باغ [ديگر نيز] هست. كه از [شدّت‏] سبزی سيه‏گون می‏نمايد. در آن دو [باغ‏] دو چشمه همواره جوشان است. در آن دو، ميوه و خرما و انار است. در آنجا [زنانی‏] نكوخوی و نكورويند. حورانی پرده‏نشين در [دل‏] خيمه‏ها. دست هيچ انس و جنّی پيش از ايشان به آنها نرسيده است. بر بالش سبز و فرش نيكو تكيه زده‏اند.

وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عينٌ (48) كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ  (صافات49)

و نزدشان [دلبرانی‏] فروهشته‏نگاه و فراخ‏ديده باشند. [از شدّت سپيدی‏] گويی تخم شتر مرغ [زير پَر]ند.

وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ (ص52)

و نزدشان [دلبرانِ‏] فروهشته‏نگاهِ همسال است.

مسلما حوریه به معنای مشهور آن، شامل زنان مؤمنه نمی‌شود و این امر شواهد فراوانی هم دارد. از جمله:

عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فِيهِنَّ خَيْراتٌ‏ حِسانٌ‏ قَالَ هُنَّ صَوَالِحُ الْمُؤْمِنَاتِ الْعَارِفَاتِ قَالَ قُلْتُ‏ حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ‏ قَالَ الْحُورُ هُنَّ الْبِيضُ الْمَضْمُومَاتُ‏ الْمُخَدَّرَاتُ فِي خِيَامِ الدُّرِّ وَ الْيَاقُوتِ وَ الْمَرْجَانِ لِكُلِّ خَيْمَةٍ أَرْبَعَةُ أَبْوَابٍ عَلَی كُلِّ بَابٍ سَبْعُونَ كَاعِباً حُجَّاباً لَهُنَّ وَ يَأْتِيهِنَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ كَرَامَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ لِيُبَشِّرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِنَّ الْمُؤْمِنِينَ.

از امام صادق علیه درباره این سخن خدا پرسیدم: فِيهِنَّ خَيْراتٌ‏ حِسانٌ (در آنجا زنانی نكوخوی و نكورويند) حضرت فرمود اینها زنان نیکوکار مؤمنه که حق را شناخته‌اند هستند.

به حضرت گفتم: حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ (حورانی پرده‏نشين در دل خيمه‏ها) حضرت فرمود اینها حوریه‌ها هستند که…

اما روایت زیر مفهوم حوریه را به زنان مؤمنه توسعه می‌دهد:

أَنْتُمُ الطَّيِّبُونَ وَ نِسَاؤُكُمُ الطَّيِّبَاتُ كُلُّ مُؤْمِنَةٍ حَوْرَاءُ عَيْنَاء

شما مردان طیب (پاکیزه) هستید و زنان‌تان نیز طیب (پاکیزه) هستند .هر زن با ایمانی حوریه فراخ چشم است.

بنا بر روایت پیشین، دامنه حور العین، شامل زنان مؤمنه نیز می‌شود و آیات تزویج حوریه در بهشت تعمیم پیدا می‌کند.

از آن جایی که ازدواج همیشه دو طرف دارد، پاداش مردان به عنوان ازدواج با حوریه به معنای گسترده آن، پاداش زنان مؤمنه نیز شمرده می‌شود. از این جهت در موارد تطبیق حوریه بر زنان مؤمنه، امتیاز ویژه‌ای از منظر ازدواج به مردان داده نشده است.

اما با این همه هیچ تردیدی نیست که همسران مردان بهشتی هم از زنان مؤمنه هستند و هم از حوریه‌ها.

بنا بر این تعمیم آیات حوریه به زنان مؤمنه، هرگز به معنای نفی حوریه نیست.

آیا واژه «حور العین» شامل مردان بهشتی هم می‌شود؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۰:۳۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22515
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1657

در لابلای پاداش‌های بهشتی در پنج سوره قرآن سخن از حوریه به میان آمده است که پیش از این گذشت.

آیات پیشین و پسین سوره‌های دخان و طور، چه آیات کیفر بدکاران و چه آیات پاداش متقین، کاملا عام است و شامل مردان و زنان می‌شود.

بنا بر این بر اساس سیاق آیات، ممکن است گفته شود این آیات هم شامل زنان بهشتی می‌گردد و هم شامل مردان بهشتی.

برخی بر این مطلب این گونه تأکید کرده‌اند که واژه «حور» جمع احور (مذکر) و حوراء (مؤنث) و «عین» نیز جمع اعین (مذکر) و عیناء (مؤنث) است. بنا بر این از منظر لغوی واژه «حور العین» هرگز اختصاصی به زنان ندارد. پس سوره‌های یاد شده هم زیبایی مردان بهشتی را بیان می‌کند و هم زیبایی زنان بهشتی را.

اما این بیان برای تعمیم حور العین نسبت به مردان بهشتی در مورد آیات سوره‌های واقعه و صافات و ص، جاری نیست. زیرا در این آیات قرائن قطعی وجود دارد که حور العین را مختص به زنان بهشتی می‌کند و در نتیجه چنین آیاتی اختصاص به لذتهای مردان دارد.

اما با این همه شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد حتی چنین آیاتی نیز می‌تواند، علاوه بر بیان لذت جنسی برای مردان، ناظر به لذت جنسی زنان نیز باشد. بر اساس شواهد یاد شده، لذت جنسی مردان و زنان یکسان می‌گردد.

به این شواهد توجه نمایید.

لذت دو طرفه در رابطه جنسی سالم بهشتی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۱:۱۰
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۶:۳۳
    • کد مطلب:22516
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1662

لذت جنسی سالم بین زن و مرد، دو طرفه است. همان گونه که مرد از زن لذت می‌برد، زن نیز از مرد لذت می‌برد. از این رو در دل توصیف لذت جنسی برای مردان، توصیف لذت جنسی برای زنان نیز گنجانده شده است.

نظیر توصیف عاقل و جاهل در نهج البلاغه. توجه کنید:

قِيلَ لَهُ [ع‏] صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ فَقَالَ ع هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْ‏ءَ مَوَاضِعَهُ فَقِيلَ فَصِفْ لَنَا الْجَاهِلَ [قَالَ‏] فَقَالَ قَدْ [قُلْتُ‏] فَعَلْتُ‏[1]

[قال الرضي [رحمه الله تعالی‏] يعني أن الجاهل هو الذي لا يضع الشي‏ء مواضعه فكأن ترك صفته صفة له إذ كان بخلاف وصف العاقل‏]

به امیرالمؤمنین علیه السلام گفته شد عاقل را برای ما توصیف نما. حضرت فرمود: عاقل کسی است که (هر) چیز را در جای خودش می‌نهد. پس گفته شد که جاهل را برای ما توصیف نما. حضرت فرمود (با همین تعریف عاقل) جاهل را تعریف کردم.

مرحوم رضی در توضیح این فقره می‌نویسد یعنی جاهل کسی است هر چیز را جای خودش نمی‌نهد. گویا ترک صفت عاقل، همان صفت جاهل است زیرا جاهل نقطه مقابل عاقل است.

با توجه به آن چه گفته شد نمی‌توان گفت که آیات حوریه، تنها بیانگر لذت جنسی اختصاصی برای مردان است و لذت زنانه را نفی می‌کند.

 

[1]ـ نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 510

شیوه بیان کنایی قرآن در امور جنسی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۱:۲۳
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۴:۹
    • کد مطلب:22517
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1669

یکی از شیوه‌های بیانی قرآن، کاربرد شایع کنایه است.

کاربرد این شیوه در امور جنسی برجسته‌تر است.

از جمله: «فرج» به معنای فاصله بین دو چیز است، مانند شکافی که در دیوار پدید می‌آید. در آیات متعددی از قرآن، از عفت جنسی با تعبیر «حفظ فرج» یاد شده است.

همچنین در قیامت که اعضا بدن بر جرم آدمی شهادت می‌دهند، از شهادت آلت تناسلی بر زنا، با تعبیر «شهادت پوستها» یاد شده است. به این آیه توجه کنید:

وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَی النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (19) حَتَّی إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (20) وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (21) وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ (فصلت22)

و [ياد كن‏] روزی را كه دشمنان خدا به سوی آتش گردآورده و بازداشت [و دسته دسته تقسيم‏] می‏شوند.  تا چون بدان رسند، گوششان و ديدگانشان و پوستشان به آنچه می‏كرده‏اند، بر ضدّشان گواهی دهند.  و به پوست [بدنِ‏] خود می‏گويند: «چرا بر ضدّ ما شهادت داديد؟» می‏گويند: «همان خدايی كه هر چيزی را به زبان درآورده ما را گويا گردانيده است، و او نخستين بار شما را آفريد و به سوی او برگردانيده می‏شويد.»  و [شما] از اينكه مبادا گوش و ديدگان و پوستتان بر ضدّ شما گواهی دهند [گناهانتان را] پوشيده نمی‏داشتيد ليكن گمان داشتيد كه خدا بسياری از آنچه را كه می‏كنيد نمی‏داند.

در روایات ذیل این آیات آمده است «الْجُلُودُ الْفُرُوجُ» و «يَعْنِي بِالْجُلُودِ الْفُرُوجَ وَ الْأَفْخَاذَ». یعنی مقصود خداوند از «جلد» در این آیات «فرج» است.

معنای کنایی فرج هم پیش از این گذشت.

بنا بر این زناکاری در این آیات با کنایه در کنایه بیان شده است. زیرا جلد، کنایه از فرج و فرج، کنایه از عمل جنسی است.

مسلم در چنین ادبیاتی و در این شیوه بیانی قرآن، صراحت به برخی از امور جایی ندارد و این مطلب درباره زنان بیشتر صادق است.

از این رو صراحت کمتر به لذتهای جنسی زنان هرگز به معنای نفی آن نیست.

حوری رقیب زن مؤمنه نیست

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۱:۲۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۴:۴۵
    • کد مطلب:22518
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1710

سخن از حوریان بهشتی و کمال و جمال آنها که به میان می‌آید، بر اساس تصور ما از زنان دنیایی، ناخواسته دچار مقایسه‌ای نادرست می‌گردیم. اما باید دانست که مقام و کمال و جمال زنان مؤمنه، قابل قیاس با حوریان بهشتی نیست.

برتری زنان مؤمنه بر حوریان، دلایل متعددی دارد دارد که برخی از آنها را در ادامه می‌بینید.

دلیل نخست برتری زنان مؤمنه این است که کمال آنها اکتسابی است، یعنی بر اثر تقوا و فرمانبرداری خداوند در دنیا، به این مقام رسیده‌اند، در حالی که کمال حوریان چنین نیست.

فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا لَنَا فَضْلٌ‏ عَلَيْهِنَ‏ قَالَ بَلَی بِصَلَاتِكُنَّ وَ صِيَامِكُنَّ وَ عِبَادَتِكُنَّ لِلَّهِ

ام سلمه گفت پدر و مادرم فدای شما ای پیامبر خدا، آیا برای ما برتری نسبت به حوریان نیست؟ حضرت فرمود چرا، به سبب نماز خواندن و روزه گرفتن و عبادت شما برای خدا (شما بر حوریان برتری دارید).

دلیل دوم برتری زنان مؤمنه بر حوریان این است که جمال و کمال زنان مؤمنه با حوریان قابل مقایسه نیست.

عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: الْخَيْرَاتُ الْحِسَانُ مِنْ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْيَا هُنَّ أَجْمَلُ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ.

خیرات الحسان (که در قرآن آمده است) از زنان اهل دنیا هستند. این زنان زیباتر از حور العین هستند.

نکته مهم دیگری که هست این است که زنان مؤمنه بر خلاف حوریان، می‌توانند خود شوهرانشان را در بهشت برگزینند.

توضیح این که اگر زن و شوهری، هر دو اهل بهشت گردند، اما درجه بهشتی و مقام معنوی زن بالاتر از مرد بود، اختیار به دست زن است، اگر خواست به درجه شوهرش که پایین‌تر از درجه زن است، تنزل می‌کند و با شوهرش همراه می‌شود و اگر هم نخواست، در رتبه و درجه بهشتی خودش اسکان می‌یابد.

أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنِ الْمُؤْمِنِ تَكُونُ لَهُ امْرَأَةٌ مُؤْمِنَةٌ يَدْخُلَانِ الْجَنَّةَ يَتَزَوَّجُ أَحَدُهُمَا بِالْآخَرِ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ حَكَمٌ عَدْلٌ إِنْ كَانَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْهَا خَيَّرَ هُوَ فَإِنْ اخْتَارَهَا كَانَتْ مِنْ أَزْوَاجِهِ وَ إِنْ كَانَتْ هِيَ خَيْراً مِنْه خَيَّرَهَا فَإِنِ اخْتَارَتْهُ كَانَ زَوْجاً لَهَا

به امام صادق گفتم فدای شما گردم به من از مؤمنی خبر ده که زن مؤمنه‌ای دارد و هر دو وارد بهشت می‌شوند، (آیا) هر یک با دیگری ازدواج می‌کنند؟ (یعنی آیا این زن و شوهر در بهشت با یکدیگر ازدواج می‌کنند؟) حضرت فرمود ای ابامحمد به راستی که خداوند حاکم عادل است، اگر مرد برتر از زن باشد، مرد مخیر می‌شود و (در این صورت) اگر مرد زنش را برگزید، این زن از همسران مرد می‌گردد و اگر زن برتر باشد، خداوند او را مخیر می‌سازد، پس اگر این زن شوهر دنیایی‌اش را برگزید، همو شوهرش در بهشت خواهد بود.

عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ: قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا لِرَسُولِ اللَّهِ ص بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي الْمَرْأَةُ يَكُونُ لَهَا زَوْجَانِ فَيَمُوتُونَ وَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ لِأَيِّهِمَا تَكُونُ فَقَالَ ع يَا أُمَّ سَلَمَةَ تَخَيَّرُ أَحْسَنَهُمَا خُلُقاً وَ خَيْرَهُمَا لِأَهْلِهِ يَا أُمَّ سَلَمَةَ إِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ ذَهَبَ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.

ام سلمه به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت پدر و مادرم فدای شما باشد، زنی که (در دنیا دو بار ازدواج کرده و) دو شوهر دارد، پس همگی می‌میرند و وارد بهشت می‌شوند، این زن همسر کدام یک از شوهران دنیایی‌اش خواهد شد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود ای ام سلمه این زن مخیر است که با اخلاق‌ترین (یا زیباترین) و خوش‌رفتارترین شوهر نسبت به زنش را انتخاب کند.

به سخن دیگر درجات بهشتی مردانه زنانه ندارد، بلکه بر اساس شایستگی‌های بهشتیان است. از این رو اگر اختلاف درجه‌ای میان زن و مرد باشد، اختیار به دست فرد برتر داده می‌شود.

نتیجه این است که در هیچ جهتی حوریه نمی‌تواند با زن مؤمنه رقابت نماید و زن مؤمنه در بهشت یکه تاز است.

کمال لذت زنانه در آینه بهشت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۱:۳۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۵:۳
    • کد مطلب:22519
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1702

بهشت، تجلیگاه فضل و احسان خداست. بهشت آینه صفات الهی است. انواع هنرنمایی‌های محیر العقول خداوند در آفرینش بهشت، آیت علم و قدرت الهی است. گستره بی‌پایان پاداش‌های الهی، آیت رحمت و جود الهی است.

بهشت، پاداش حکیمانه و کریمانه خدایی است.

جامعیت بهشت آن گاه درک می‌شود که معنای «دار السلام» که یکی از نامهای بهشت است درک شود و درک این معنا در گرو درک تمامی ابعاد سلامت است.

عناوین مطرح شده در بخش «اشتراک مرد و زن در بهرمندی از ویژگی‌های اساسی بهشت» را دوباره مطالعه کنید:

پاداش به «هر آن چه که بخواهد»

پاداشی که «هرگز به قلب بشری خطور نکرده است»

پاداش، فوق ظرفیت دنیایی

فراگیری پاداش الهی نسبت به تمام ابعاد بشر

ویژگی‌های یاد شده در پاداش الهی، اختصاص به مردان ندارد. بلکه کاملا شامل تمامی مردان و زنان بهشتی می‌گردد.

مطالب یاد شده نشان می‌دهد که تخیل اندک کاستی در لذتهای بهشتی از بیخ و بن محال است، تا چه رسد به این که احتمال ظلم و ستم برود.

تمامی آن چه بدان اشاره رفت، در بحث لذت جنسی همه مردان و زنان به شکل کامل و اتم مصداق پیدا می‌کند. در نتیجه با درک کلیات یاد شده احتمال نقصان در لذتهای زنانه به شکل قطعی محال است.

ممکن است منتفی شدن نقصان در لذتهای زنانه به شکل تفصیلی برای ما درک نگردد، اما محکمات قرآنی و قطعیات عقلی، احتمال کاستی در لذتهای زنانه را از ریشه و بن منتفی می‌کند.

در عین حال تلاش می‌کنیم در اندازه درک خویش به برخی از وجوهی که در این باره وجود دارد اشاره نماییم.

دو پرسش درباره عیش زنانه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۷-۱۰:۵۱:۴۲
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۱۴-۱۴:۱۸:۴۳
    • کد مطلب:22520
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1681

حاصل مسلمات و محکمات اسلام این شد که هیچ کاستی در لذتهای بهشتی برای بهشتیان، اعم از مرد و زن، راه ندارد.

اما اینجا دو پرسش زنانه قابل طرح است:

چگونه تعدد زنان بهشتی یک مرد، اعم از زنان مؤمنه و حوریه، عیش زن مؤمنه را ناگوار نمی‌کند؟

آیا زن نیز می‌تواند در بهشت شوهران متعدد داشته باشد؟

ابتدا ببینیم جایگاه هوو و یا تعدد شوهر در عیش ناتمام کجاست.

برای این مهم شایسته است نگاهی به «بهشت تنها حیات طیبه فراگیر» از مقاله «بهشت آینه‌ای از حیات طیبه‌ی مؤمنان» بیفکنیم، تا با اندکی از ابعاد بسیار متنوع و بلند پاداش‌های بهشتی آشنا شویم.

غریزه جنسی تنها یکی از ده‌ها غرایز بشری است که مانند سایر غرایز در حد «هر آن که چه بخواهد»، به شکلی که «هرگز به قلب بشری خطور نکرده است»، «فوق ظرفیت دنیایی»، «در تمام ابعاد بشری» همراه با «شادمانی بی‌پایان» اشباع می‌شود.

اشباع غریزه جنسی مردان و زنان، آن هم در اوج کمال اخلاقی، کمال قوای جنسی، کمال فراغت و… تنها یکی از نعمتهای مادی بهشت است.

اگر تنها آن چه را که گفته شد در نظر بگیرید، روشن خواهد شد که در بهشت عیش ناتمام زنانه (هوو و تعدد شوهر) هرگز جایگاهی ندارد.

بر فرض تنزل و پذیرفتن جایگاهی برای آن، ناتمامی عیش زنانه آن چنان کم رنگ است که اصلا به حساب نمی‌آید.

با این همه بررسی کوتاهی در این زمینه ارایه می‌دهیم.

مشکله‌ای خیالی به نام هوو در بهشت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۱۷-۹:۴۵:۳۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۱۴-۱۴:۲۰:۵۴
    • کد مطلب:22551
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1688

بایسته است پیش از ورود به مسئله هوو در بهشت، بحث «نابودی عوامل عیش ناتمام در بهشت» از مقاله «بهشت آینه‌ای از حیات طیبه‌ی مؤمنان» مرور شود و سپس وارد این مسئله شویم.

و اینک پرسشی که پیش از این مطرح کرده بودیم:

چگونه تعدد زنان بهشتی یک مرد، اعم از زنان مؤمنه و حوریه، عیش زن مؤمنه را ناگوار نمی‌کند؟

اما پاسخ‌های این پرسش:

پاسخ نخست به این پرسش این است که ما در همین دنیا، شاهد هووهایی بوده و هستیم که در کمال آسایش و راحتی زندگی می‌کنند. آسایشی که حتی زنان تک همسر هم به آن نمی‌رسند.

البته این آسایش، ناشی از شرایط و ویژگی‌های مثبتی است که در مرد خانواده و نیز هووها وجود داشته و دارد.

و صد البته تمامی شرایط مثبت، آن هم در حد کمال و تمام، در بهشت وجود دارد. بنا بر این ممکن است هوو باشد و خبری هم از عیش ناتمام نباشد.

اما پاسخ دوم:

در «دو پرسش درباره عیش زنانه» گذشت:

غریزه جنسی تنها یکی از ده‌ها غرایز بشری است که مانند سایر غرایز در حد «هر آن که چه بخواهد»، به شکلی که «هرگز به قلب بشری خطور نکرده است»، «فوق ظرفیت دنیایی»، «در تمام ابعاد بشری» همراه با «شادمانی بی‌پایان» اشباع می‌شود.

اشباع غریزه جنسی مردان و زنان، آن هم در اوج کمال اخلاقی، کمال قوای جنسی، کمال فراغت و… تنها یکی از نعمتهای مادی بهشت است.

اگر تنها آن چه را گفته شد در نظر بگیرید، روشن خواهد شد که در بهشت عیش ناتمام زنانه (هوو و تعدد شوهر) هرگز جایگاهی ندارد.

پاسخ سوم با تنزل از مطلب پیشین است و آن این که:

بر فرض تنزل و پذیرفتن جایگاهی برای پرسش یاد شده، ناتمامی عیش زنانه آن چنان کم رنگ است که اصلا به حساب نمی‌آید.

اما با این همه، این مشکل یک مشکل روانی است نه واقعی، در بحث «نابودی عوامل عیش ناتمام در بهشت» گذشت که تمامی بیماری‌های روحی و روانی و جسمی پیش از ورود به بهشت درمان می‌گردند. با درمان این بیماری‌ها دیگر جایی برای مشکل روانی یاد شده باقی نمی‌ماند.

درک پاسخ چهارم و پنجم دیگر خیلی راحت است، مسلما اگر چنین زنی به بهشت راه پیدا کند، خداوند می‌تواند با تصرف تکوینی، غریزه مشکل ساز او را، از آفرینش او حذف کند تا دیگر دچار مشکل روانی نشود و اختلالی پیش نیاید.

بر فرض تنزل از همه آن چه گذشت، خداوند به اندازه کافی غلمان آفریده است و زن مؤمنه می‌تواند یکی از بهترین‌هایش را به عنوان تک همسری برگزیند و هیچ اجباری به انتخاب شوهری که همسران متعدد داشته باشد ندارد.

حالا اگر چنین خانمی هوس چندین شوهر داشته باشد چه می‌شود؟

تعدد شوهران در بهشت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۱۷-۹:۴۵:۳۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۱۴-۱۴:۲۱:۱۹
    • کد مطلب:22552
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1745

بایسته است پیش از ورود به مسئله تعدد شوهران در بهشت، بحث «نابودی عوامل عیش ناتمام در بهشت» از مقاله «بهشت آینه‌ای از حیات طیبه‌ی مؤمنان» مرور شود و سپس وارد این مسئله شویم.

و اینک پرسش دومی که پیش از این مطرح کرده بودیم:

آیا زن نیز می‌تواند در بهشت شوهران متعدد داشته باشد؟

یک بار دیگر هم بحث «کمال لذت زنانه در آینه بهشت» را مطالعه نمایید تا از اوج لذت و شادمانی بهشتی غفلت نشود.

همچنین شایسته است نگاهی هم به سرفصل «بهشت تنها حیات طیبه فراگیر» از مقاله یاد شده بیفکنیم تا با اندکی از ابعاد بسیار متنوع و بلند پاداش‌های بهشتی آشنا شویم. مطالب این سرفصل روشن می‌سازد که جایگاه غریزه جنسی در میان سایر لذتهای بهشتی به اندازه‌ای خُرد و کوچک است که اصلا به چشم نمی‌آید. اما به دلیل قصور بشر دنیایی از درک لذتهای برتر، در تشویقات الهی بر غریزه جنسی تأکید شده است.

با این همه باز هم همچنان که در «دو پرسش درباره عیش زنانه» گذشت:

غریزه جنسی تنها یکی از ده‌ها غرایز بشری است که مانند سایر غرایز در حد «هر آن که چه بخواهد»، به شکلی که «هرگز به قلب بشری خطور نکرده است»، «فوق ظرفیت دنیایی»، «در تمام ابعاد بشری» همراه با «شادمانی بی‌پایان» اشباع می‌شود.

اشباع غریزه جنسی مردان و زنان، آن هم در اوج کمال اخلاقی، کمال قوای جنسی، کمال فراغت و… تنها یکی از نعمتهای مادی بهشت است.

اگر تنها آن چه را گفته شد در نظر بگیرید، روشن خواهد شد که در بهشت عیش ناتمام زنانه (هوو و تعدد شوهر) هرگز جایگاهی ندارد.

در سرفصل «مشکله‌ای خیالی به نام هوو در بهشت» هم روشن شد که مشکله‌ای به نام هوو در بهشت وجود ندارد. تنها مشکل باقی مانده، تعدد شوهر در بهشت است.

آن چه گذشت روشن ساخت که برجسته سازی موضوعات مطرح شده، نه متناسب با واقعیت بهشت است و نه خردورزانه.

با این همه باز هم به آن می‌پردازیم.

در درجه نخست باید دید تعدد شوهر، یک نیاز طبیعی انسان سالم است یا یک انحراف و بیماری.

مشروح این مهم را در دو سرفصل «نابودی عوامل عیش ناتمام در بهشت» و «بهشت و لذتهای ممنوعه» از مقاله «بهشت آینه‌ای از حیات طیبه‌ی مؤمنان» ببینید.

با توجه به آن چه در مقاله یاد شده آمده است، مسلما اگر نیاز به تعدد شوهر، ناشی از بیماری روانی باشد، بر اساس آن چه در بحث عوامل مشکل ساز گذشت، تمامی بیماری‌های روحی و روانی و جسمی پیش از ورود به بهشت درمان می‌گردند. با درمان این بیماری‌ها دیگر جایی برای مشکل روانی یاد شده باقی نمی‌ماند.

اما اگر نیاز به تعدد شوهر یک نیاز سالم باشد و چنین زنی هم به بهشت راه پیدا کند، خداوند می‌تواند با تصرف تکوینی غریزه مشکل ساز را از آفرینش او حذف کند تا دیگر دچار مشکل روانی نشود و اختلالی پیش نیاید.

بر فرض تنزل از همه‌ی آن چه گذشت، باید توجه داشت که خداوند به اندازه کافی غلمان آفریده است و او می‌تواند چندتایش را برای خود برگزیند و هیچ اجباری به انتخاب شوهری که همسران متعدد داشته باشد ندارد.

اما تمام سخن در قبح ذاتی این عمل است و این که قبح ذاتی هرگز به بهشت راه پیدا نمی‌کند.

هیاهوهای فاسقانه در پوشش دفاع از زنان مؤمنه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۲۶-۸:۳۷:۳۱
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۲۶-۸:۴۲:۲۴
    • کد مطلب:22553
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1373

جایگاه بحث عیش ناتمام زنانه، روشن ساخت که این بحث از اساس بی‌مورد است، اما باز هم پاسخ‌های کافی و جامع در چند مرحله به این مسئله داده شد.

اصل مسئله، هرگز پیچیدگی ندارد و درک پاسخ آن هم به هیچ وجه دشوار نیست.

اما فضاهای مطرح شده عیش ناتمام زنانه و نیز ادب و ادبیات به کار رفته در آن بسیار تردید برانگیز است.

چرا درباره مسئله‌ای به این سادگی، این همه هیاهو می‌شود؟!

چرا در این هیاهوها، سخیف‌ترین ادبیات به کار می‌رود؟!

ادبیاتی که یادآور ادبیات کاباره‌ها و فاحشه خانه‌هاست!

ادبیاتی که اصلا رنگ و بویی از انگیزه تحقیق ندارد!

ادبیاتی که ابدا اثری از خردورزی در آن دیده نمی‌شود!

ادبیاتی که هیچ نشان از انصاف و جوانمردی ندارد!

جالب این است که مسایل یاد شده، بیشتر هیاهوی مردانه برای مشکله زنانه است!!!

آیا طرح این گونه مسایل، آن هم با این ادبیات، جز برای انتقام از خدا و مؤمنان به اوست؟!

صاحبان این گونه ادبیات کسانی هستند که هواپرستی‌شان (نه منطق‌شان) باعث شده به خداوند پشت کنند. اینان کثیف‌ترین اهانت‌هایی که شایسته شخصیت خودشان است، در لباس دفاع از زنان، آن هم زنان مؤمنه انجام می‌دهند.

طرح این گونه مسایل در واقع برای انتقام از خداوند و مردان و زنان مؤمن است و نه دفاع از آنان.

اینان باید بدانند که در دفاع از زنان فاسقه خود آزادند که هر چه لایق‌شان هست بگویند و بسرایند.

اما درباره زنان مؤمنه خوب بدانند که اهل ایمان به خدای مهربان‌شان بیشتر از هر کسی اعتماد می‌کنند!

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما