×

درباره میز رسانه دینی

هر چیزی که بتواند پیام دین را به دیگران منتقل سازد، رسانه دینی است.
موضوعات دینی مجموعه‌ای است گسترده و با شاخه‌های متنوع، چون معارف، اخلاقیات، دستورات و... که در این میز با قالبهای متنوع ارایه می‌گردد.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
۲۷ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

اعجاز گریه‌های بی‌پایان فاطمه سلام الله علیها

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۱۹-۹:۵۲:۳۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22628
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (2) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 4932

تاریخ معدود افرادی را ثبت کرده است که در گریه سرآمد همه عالمیان بوده‌اند.

روایاتی «بکّائین» (بسیار کنندگان) جهان را ثبت کرده است.

که از جمله آنها حضرت آدم، حضرت یعقوب، حضرت یوسف است.

حضرت آدم، در فراغ بهشت دنیایی گریست.

حضرت یعقوب، در فراغ یوسف دلبندش گریست با این که می‌دانست او زنده است.

حضرت یوسف در فراغ یعقوب گریست.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز از فراق پیامبر صلی الله علیه و آله گریست.

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که در رأس گریه کنندگان عالم پنج نفر قرار دارند: حضرت آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام.[1]

اما گریه‌های فاطمه کجا و گریه‌های بکّائین عالم کجا؟!

در ادامه با برخی از ویژگی‌های گریه فاطمه سلام الله علیها آشنا می‌شویم.

 

[1]- قَالَ الصَّادِقُ ع الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ص فَأَمَّا آدَمُ فَبَكَی عَلَی الْجَنَّةِ حَتَّی صَارَ فِي خَدَّيْهِ مِثْلَ الْأَوْدِيَةِ وَ أَمَّا يَعْقُوبُ فَبَكَی عَلَی يُوسُفَ حَتَّی ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ حَتَّی قِيلَ لَهُ تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّی تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ وَ أَمَّا يُوسُفُ فَبَكَی عَلَی يَعْقُوبَ حَتَّی تَأَذَّی بِهِ أَهْلُ السِّجْنِ فَقَالُوا لَهُ إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ بِالنَّهَارِ وَ تَسْكُتَ بِاللَّيْلِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ بِاللَّيْلِ وَ تَسْكُتَ بِالنَّهَارِ فَصَالَحَهُمْ عَلَی وَاحِدٍ مِنْهُمَا وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَبَكَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّی تَأَذَّی بِهَا أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَ قَالُوا لَقَدْ آذَيْتِينَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ وَ كَانَتْ تَخْرُجُ إِلَی الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِي حَتَّی تَقْضِيَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع فَبَكَی عَلَی الْحُسَيْنِ عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ وَ مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَی حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ قَالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ الْعَبْرَةُ.

وَ قَالَ ع الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع فَأَمَّا آدَمُ إِنَّهُ بَكَی عَلَی الْجَنَّةِ حَتَّی صَارَ عَلَی خَدَّيْهِ أَمْثَالُ الْأَوْدِيَةِ وَ بَكَی يَعْقُوبُ عَلَی يُوسُفَ حَتَّی ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ بَكَی يُوسُفُ عَلَی يَعْقُوبَ حَتَّی تَأَذَّی مِنْهُ أَهْلُ السِّجْنِ فَقَالُوا إِمَّا تَبْكِي بِاللَّيْلِ وَ تَسْكُتُ بِالنَّهَارِ أَوْ تَسْكُتُ بِاللَّيْلِ وَ تَبْكِي بِالنَّهَارِ وَ بَكَتْ فَاطِمَةُ ع عَلَی فِرَاقِ رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّی تَأَذَّی أَهْلُ الْمَدِينَةِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَی الْبَقِيعِ فَتَبْكِي فِيهِ وَ بَكَی عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع عشرون [عِشْرِينَ‏] سَنَةً وَ مَا رَأَوْهُ عَلَی أَكْلٍ وَ لَا عَلَی شُرْبٍ إِلَّا وَ هُوَ يَبْكِي فَلَامُوهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصَارِعَ أَبِي وَ أَهْلِ بَيْتِي إِلَّا وَ خَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ.

شدت گریه‌های فاطمه سلام الله علیها

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۱۹-۹:۵۷:۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22629
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 662

شدت گریه حضرت آدم به اندازه‌ای بود که اثر اشک بر چهره‌اش چون دره‌ای در صحرایی نمایان گشت.

شدت گریه حضرت یعقوب به اندازه‌ای بود که چشمانش نابینا گشت و در معرض مرگ قرار گرفت.

شدت گریه حضرت یوسف به اندازه‌ای بود که هم‌زندانیانش آن چنان اذیت شدند که از او خواستند یا روز گریه کند و یا شب.

شدت گریه فاطمه زهرا سلام الله علیها به اندازه‌ای بود که اهل یک شهر از آن بی‌تاب شدند و به آن حضرت اعتراض کردند. از این رو آن حضرت ناچار شد برای گریه کردن به خارج از مدینه برود.

شدت گریه امام سجاد علیه السلام به اندازه‌ای بود که چهل سال با دیدن غذا و آب و ذبح گوسفند به یاد کشته شدن پدر و برادرانش می‌افتاد و بی‌تاب می‌گردید.

فاطمه س، دارای تلخ‌ترین پایان گریه بکّائون

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۱۹-۹:۵۷:۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22630
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 813

حضرت آدم و یعقوب و یوسف، بالاخره به مقصود خود رسیده و گریه‌ی آنها پایان یافت.

توبه حضرت آدم پذیرفته شد و مورد مغفرت قرار گرفت.

حضرت یعقوب و یوسف نیز به وصال یکدیگر رسیدند.

اما فاجعه غصب خلافت، آتشی که بر دل فاطمه زهرا زده است که نه تنها همچنان شعله‌ور است، بلکه تمامی مصیبتهای بر اولاد آن حضرت و نیز ادامه ظلمها و ستمهایی که بر اولاد آدم می‌رود، همگی از نتایج همان ظلم نخست در غصب خلافت علی است.

هدفمندی گریه‌های فاطمه س

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۱۹-۹:۵۷:۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22631
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 669

علت گریه حضرت آدم فراق بهشت و عصیانی بود که از آن حضرت سر زده بود.[1]

علت گریه حضرت یعقوب و یوسف دوری و جدایی از یکدیگر بود. در حالی که هر دو علم به زنده بودن دیگری داشتند.[2]

اما علت گریه صدیقه طاهره بر باد رفتن ثمره کل آفرینش به دست غاصبین خلافت علی علیه السلام بود.

علت گریه امام سجاد علیه السلام فاجعه کربلا بود که خود یکی از آثار غصب خلافت و ستمی است که بر صدیقه کبری رفته است.

در میان همه بکّائون، غم و اندوه فاطمه زهرا پایان نیافت و هرگز پس از پیامبر و تا آخرین لحظه زندگی خوشی نداشت و ابدا خوشحال دیده نشد.[3]

نه تنها مصیبتهای حضرت پایانی نداشت بلکه عمق فاجعه به اندازه‌ای بود که حضرت از خبر مرگش خوشحال می‌شد و خود نیز برای تعجیل در مرگش دعا می‌کرد.

گفتیم در میان این پنج بزرگوار یاد شده، گریه زهرا اطهر سلام الله علیها شدیدتر از همه بود.

اما آن چه مهم است این است که منشأ گریه فاطمه زهرا سلام الله علیها نه تنها شخصی نبود، بلکه برترین و بزرگترین دلیل الهی و انسانی را داشت.

با وجود عظمت محیر العقول مصیبتهای حضرت زهرا و شدت ظلم غاصبین به آن حضرت، مصیبتهای وارده را نادیده می‌انگارد[4] و در بیان سرچشمه غم و اندوه بی‌پایان خود، فقدان پیامبر و ظلم به وصی پیامبر و زیر پا گذاشتن قران و سنت آن حضرت را برمی‌شمارد.[5]

هر چند فاجعه کربلا آن چنان تلخ است که تأثیر آن بر امام سجاد علیه السلام این گردید که آن حضرت خود پنجمین بکّاء عالم گردید. اما با این همه خود فاجعه کربلا یکی از شاخه‌های مصیبت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.

فاطمه زهرا با حسرت فراوان و غصه کمر شکن از دار دنیا رفت.

این فاجعه همچنان تر و تازه باقی مانده و انتقام آن گرفته نشده است تا این که منتقم خون آن حضرت یعنی بقیة الله الاعظم امام زمان علیه السلام ظهور فرمایند.

با مقایسه مختصر و ناقص بکّائون عالم، با قطره‌ای از عظمت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مقابل انبیاء الهی آشنا شدیم.

البته تنها کسی از عظمت فاطمه زهرا و بزرگی مصیبتهای آن حضرت خبر دارد، امیرالمؤمنین علیه السلام است که هنگام دفن آن صدیقه طاهره از شدت مصیبت به نماز پناه برد.

مولا علی علیه السلام که در هیچ سختی خم به ابرو نیاورد و هیچ دشواری زانوان او را نلرزاند، زانوانش در مصیبت فاطمه‌اش لرزید و خم گردید. با این همه به پیامبر سفارش می‌کند که فاطمه به من نگفت که بر او چه گذشت، یا رسول الله تو او را سؤال پیچ کن تا بگوید امت بر سر او چه آوردند.[6]

با توجه به منشأ و هدف گریه‌های فاطمه باید گفت ممتازترین شخصیت بکائون فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.

 

[1]- وَ عَنْهُ ع الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع فَأَمَّا آدَمُ فَبَكَی لِلْجَنَّةِ حَتَّی صَارَ فِي خَدَّيْهِ مِثْلُ الْأَوْدِيَةِ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ أَنَّهُ بَكَی حَتَّی خَرَجَ مِنْ إِحْدَی عَيْنَيْهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِثْلُ مَاءِ دِجْلَةَ وَ مِنَ الْأُخْرَی مِثْلُ مَاءِ الْفُرَات‏

سَأَلَهُ عَنْ بُكَاءِ آدَمَ عَلَی الْجَنَّةِ وَ كَمْ كَانَتْ دُمُوعُهُ الَّتِي جَرَتْ مِنْ عَيْنَيْهِ فَقَالَ ع بَكَی مِائَةَ سَنَةٍ أَيْ وَ خَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ الْيُمْنَی مِثْلُ الدَّجْلَةِ وَ الْعَيْنُ الْأُخْرَی مِثْلُ الْفُرَات‏

قال (عليه السلام): «لو وضع بكاء يعقوب علی يوسف، و بكاء جميع الخلق إلی آخر الأبد لرجح بكاء آدم علی بكائهم، و ذلك لأنه بقي من دموعه في الأرض بعد أن كف عن البكاء مائة عام، تشرب منه الوحوش و السباع و الطيور، و لدموعه رائحة كرائحة المسك الأذفر، و لذلك كثر الطيب في بلاد الهند».

[2]- حنان بن سدير، عن أبيه قال: قلت لأبي جعفر (عليه السلام): أخبرني عن يعقوب حين قال: اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ أ كان علم أنه حي، و قد فارقه منذ عشرين سنة، و ذهبت عيناه من الحزن؟ قال: «نعم، علم أنه حي». قال: و كيف علم؟ قال: «إنه دعا في السحر أن يهبط عليه ملك الموت، فهبط عليه، تربال، و هو ملك الموت، فقال له تربال: ما حاجتك، يا يعقوب؟ قال: أخبرني عن الأرواح، تقبضها مجتمعة أو متفرقة؟ قال: بل متفرقة، روحا روحا. قال: فمر بك روح يوسف؟ قال: لا. قال: فعند ذلك علم أنه حي، فقال لولده: اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ».

[3]- رُوِيَ عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ: مَا رُئِيَتْ فَاطِمَةُ ع ضَاحِكَةً مُسْتَبْشِرَةً مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّی قُبِضَتْ.

[4]- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص الْوَفَاةُ بَكَی حَتَّی بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْيَتَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي فَسَمِعَتْ ذَلِكَ فَاطِمَةُ ع فَبَكَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَبْكِيِنَّ يَا بُنَيَّةِ فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْكِي لِمَا يُصْنَعُ بِي مِنْ بَعْدِكَ وَ لَكِنِّي أَبْكِي لِفِرَاقِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَبْشِرِي يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِي فَإِنَّكِ أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُ بِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي.

[5]- دَخَلَتْ أُمُّ سَلَمَةَ عَلَی فَاطِمَةَ ع فَقَالَتْ لَهَا كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ لَيْلَتِكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَتْ أَصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدٍ وَ كَرْبٍ فُقِدَ النَّبِيُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِيُّ هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ أَصْبَحَتْ إِمَامَتُهُ مَقْبَضَةً عَلَی غَيْرِ مَا شَرَعَ اللَّهُ فِي التَّنْزِيلِ وَ سَنَّهَا النَّبِيُّ ص فِي التَّأْوِيلِ وَ لَكِنَّهَا أَحْقَادٌ بَدْرِيَّةٌ وَ تِرَاتٌ أُحُدِيَّةٌ كَانَتْ عَلَيْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُكْتَمِنَةً لِإِمْكَانِ الْوُشَاةِ فَلَمَّا اسْتُهْدِفَ الْأَمْرُ أَرْسَلَتْ عَلَيْنَا شَآبِيبَ الْآثَارِ مِنْ مَخِيلَةِ الشِّقَاقِ فَيَقْطَعُ وَتَرَ الْإِيمَانِ مِنْ قِسِيِّ صُدُورِهَا وَ لَبِئْسَ عَلَی مَا وَعَدَ اللَّهُ مِنْ حِفْظِ الرِّسَالَةِ وَ كَفَالَةِ الْمُؤْمِنِينَ أَحْرَزُوا عَائِدَتَهُمْ غُرُورَ الدُّنْيَا بَعْدَ اسْتِنْصَارٍ مِمَّنْ فَتَكَ بِآبَائِهِمْ فِي مَوَاطِنِ الْكَرْبِ وَ مَنَازِلِ الشَّهَادَاتِ.

[6]ـ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَمَّا قُبِضَتْ فَاطِمَةُ ع دَفَنَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ سِرّاً وَ عَفَا عَلَی مَوْضِعِ قَبْرِهَا ثُمَّ قَامَ فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَی قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ‏ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ الْبَائِتَةِ فِي الثَّرَی بِبُقْعَتِكَ وَ الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ عَفَا عَنْ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ تَجَلُّدِي إِلَّا أَنَّ لِي فِي التَّأَسِّي بِسُنَّتِكَ فِي فُرْقَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ نَفْسُكَ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي بَلَی وَ فِي كِتَابِ اللَّهِ لِي أَنْعَمُ الْقَبُولِ- إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ وَ أُخْلِسَتِ الزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لَا يَبْرَحُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَی اللَّهِ أَشْكُو وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَی هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَی بَثِّهِ سَبِيلًا وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمُ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ وَاهَ وَاهاً وَ الصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِينَ لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّكْلَی عَلَی جَلِيلِ الرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ ابْنَتُكَ سِرّاً وَ تُهْضَمُ حَقَّهَا وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا وَ لَمْ يَتَبَاعَدِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلَقْ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ إِلَی اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَكَی وَ فِيكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَحْسَنُ الْعَزَاءِ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهَا السَّلَامُ وَ الرِّضْوَانُ. الكافي ج‏1، ص: 458

گریه، اوج خشم و درماندگی فاطمه س

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۱۹-۹:۵۷:۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22632
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 676

خشم یکی از واکنش‌های بشر است که با توجه به سرچشمه آن، به خشم بشری و خشم الهی تقسیم می‌شود.

نخستین واکنش هر انسانی در مقابل ستم، خشم بر ستمکار است.

اگر ستمدیده توانایی مقابله مستقیم با ستم را داشته باشد، مسلما اقدام می‌کند و ستم را از خود دفع می‌نماید.

اما اگر مظلوم، مقهور، و ستمگر، غالب باشد، آن گاه زبان گریه، سپر دفاع مظلوم می‌گردد.

بر این اساس گریه‌های شدید فاطمه سلام الله علیها از یک سو نشان از خشم شدید آن حضرت داشت و از سوی دیگر اوج مظلومیت آن حضرت را نشان می‌داد.

به گواهی منابع وحی، غضب فاطمه غضب پیامبر صلی الله علیه و آله و غضب خداست.

عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا فَقَدْ أَغْضَبَنِي

همانا فاطمه پاره تن من است پس کسی که او را به خشم آورد، در واقع مرا خشمگین ساخته است.‏

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی يَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَی لِرِضَاهَا.

خداوند به خاطر خشم فاطمه، خشمگین می‌شود و به خاطر خشنودی فاطمه، خشنود می‌گردد.

بنا بر این ثابت می‌شود که شدت گریه‌های فاطمه علاوه بر این که مصداق غضب الهی بر دشمنان فاطمه است، اوج ستم رفته بر دین خدا را به اثبات می‌رساند.

اما میان غضب فاطمه با سایر اولیاء الهی فاصله بسیار است. در قرآن دو نمونه از غضب پیامبران را آورده است. غضب موسی و غضب ادریس. توجه کنید:

وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسی‏ إِلی‏ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُوني‏ مِنْ بَعْدي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَی الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني‏ وَ كادُوا يَقْتُلُونَني‏ فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْني‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (اعراف150)

و چون موسی، خشمناك و اندوهگين به سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من چه بد جانشينی برای من بوديد! آيا بر فرمان پروردگارتان پيشی گرفتيد؟ و الواح را افكند و [موی‏] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود كشيد. [هارون ] گفت: « ای فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزی نمانده بود كه مرا بكشند؛ پس مرا دشمن‏شاد مكن و مرا در شمار گروه ستمكاران قرار مده.»

وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادی‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ (انبیاء87)

و «ذو النون» را [ياد كن‏] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتی نداريم، تا در [دل‏] تاريكيها ندا درداد كه: «معبودی جز تو نيست، منزّهی تو، راستی كه من از ستمكاران بودم.»

موسی از انحراف گوساله‌پرستی بنی اسرائیل به خشم آمد و ادریس از ایمان نیاوردن قومش.

اما با مطالعه در شکواهای فاطمه روشن می‌شود که غضب فاطمه، از برباد رفتن ثمره تمام عالم آفرینش است. این غضب کجا و غضب سایر اولیاء الهی کجا؟!

از سوی دیگر غضب الهی فاطمه سلام الله علیها، افشاگر ماهیت جبهه‌ای شیطانی و ضد الهی است که بر فاطمه ستم روا کرده است و مسلما دشمنان فاطمه مصداق منافقینی است که خداوند از آنان در قرآن این چنین یاد کرده است:

وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً (فتح6)

و [تا] مردان و زنان نفاق‏پيشه و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد برده‏اند، عذاب كند؛ بَدِ زمانه بر آنان باد. و خدا بر ايشان خشم نموده و لعنتشان كرده و جهنّم را برای آنان آماده گردانيده و [چه‏] بد سرانجامی است!

و مسلما داشتن ولایت و دوستی منافقین مورد غضب الهی مورد نهی الهی قرار گرفته است.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ (ممتحنه13)

ای كسانی كه ايمان آورده‏ايد، مردمی را كه خدا بر آنان خشم رانده، به دوستی مگيريد. آنها واقعاً از آخرت سلب اُميد كرده‏اند، همان گونه كه كافرانِ اهل گور قطع اُميد نموده‏اند.

با درنگ در آن چه گفته شد روشن می‌شود که تفاوت میان غضب فاطمه سلام الله علیها با سایر اولیاء الهی از زمین تا آسمان است.

گریه فاطمه س، حجت الهی و روشنگر ابدی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۱۹-۹:۵۷:۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۱/۱۹-۹:۵۹:۲۲
    • کد مطلب:22633
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 659

همان گونه که گذشت اگر مظلوم، مقهور و ستمگر، غالب باشد، آن است که زبان گریه، سپر دفاع مظلوم می‌گردد.

فاطمه سلام الله علیها همه راه‌های مبارزه با ستم رفته بر دین خدا را طی کرد، اما منافقین پیروز شدند.

آخرین سلاح مبارزه فاطمه با غاصبین، سلاح گریه بود. از این رو:

گریه‌ فاطمه، بلندترین فریاد فاطمه بر ستم رفته بر حقیقت بود.

گریه فاطمه، فریاد بر غصب خلافت بود.

گریه فاطمه، فریاد برای یاری اول مظلوم عالم علی بود.

گریه فاطمه، فریاد بر رسوا ساختن امتی بود که از غاصبین پیروی کردند.

گریه فاطمه، حجت روشنگر فاطمه در اثبات حق و ابطال باطل بود.

این سلاح فاطمه سلام الله علیها آن چنان برّان بود که غاصبین پیروز، تحمل آن را نداشتند تا آن جا که فاطمه ناچار شد برای گریه به خارج از مدینه رود و در سایه درختی گریه کند.

شاهد بر برّانی شمشیر گریه فاطمه، قطع درختی است که حضرت در سایه آن می‌گریست.

روزی فاطمه آمد که در زیر آن درخت به سوگواری بپردازد، دید منافقین آن درخت را قطع کرده‌اند. امیرالمؤمنین ناچار شد سایبانی برای فاطمه‌اش بنا کند که معروف به بیت الاحزان گردید.

گریه بی‌پایان فاطمه، استغاثه جاویدان فاطمه برای یاری علی است و حذف گریه فاطمی، حذف مستند جرم منافقان و غاصبان است.

مسلما فاطمه می‌توانست تحمل کند و مراعات اهل مدینه را بنماید و آهسته گریه کند.

اما غصب خلافت علی دیگر تحمل شدنی نبود.

چرا که غصب خلافت علی، بر باد دادن تمامی زحمات پیامبر بود.

غصب خلافت علی، بی حاصل ساختن تمامی تلاشه‌های انبیاء سلف بود.

غصب خلافت علی، عقیم گذاردن ثمره آفرنیش بود.

غصب خلافت علی دشمنی با هدف خداوند در دفتر آفرینش بود.

غصب خلافت علی، بالاترین جرم و جنایت تاریخ وجود بود.

غصب خلافت علی…

غصب خلافت علی، جرمی بود که بالاتر از آن جرمی متصور نبود و اصلا قابل تحمل نبود!!!

  • نظر خوانندگان
۱۴۰۳/۰۱/۱۷-۲:۲۸:۲۶
همه ی جان ها به فدای مولای مظلوم
پاسخ‌ها
زهرا ۱۴۰۳/۰۱/۱۷-۲:۳۲:۱۴
همه ی جان ها به فدای مولای مظلوم
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ‌ها
  • نظر شما