×

درباره میز رسانه دینی

هر چیزی که بتواند پیام دین را به دیگران منتقل سازد، رسانه دینی است.
موضوعات دینی مجموعه‌ای است گسترده و با شاخه‌های متنوع، چون معارف، اخلاقیات، دستورات و... که در این میز با قالبهای متنوع ارایه می‌گردد.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
پنج شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۴
۱۱ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

طبقه‌بندی مباحث تحریف قرآن و آثار آن

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۵-۱۱:۵۴:۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22506
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 4119

از پیش‌نیازهای بایسته هر تحقیقی، طبقه‌بندی مباحث و مسائل آن است.

تحقیق در تحریف قرآن نیز از این قانون مستثنا نیست.

نوشتار پیش روی شما به این پیش‌نیاز تحریف قرآن می‌پردازد. لذا تنها هدف این نوشتار طبقه بندی مباحث مرتبط با تحریف قرآن است و نه تحقیق در مسئله تحریف و اثبات و نفی آن.

البته با این پیش فرض مسلم که نظریه اکثریت و مشهور میان شیعه، عدم تحریف قرآن است و این موضوع در نوشتارهای متعددی ثبت شده است.

اما با این همه این تحقیق اثبات می‌کند که حتی بر فرض اثبات تحریف، شبهه افکنان هیچ حاصلی نداشته و هرگز سودی نمی‌برند.

پیش از هر چیزی باید دید که شبهه افکنی درباره تحریف قرآن از چه کانون‌هایی سرچشمه گرفته است.

سرچشمه شبهه افکنی درباره تحریف

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۵-۱۱:۵۵:۱۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22507
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 756

هر شبهه‌ای بر حسب کانونی که شبهه از آن سرچشمه می‌گیرد، هدفی خاص را دنبال می‌کند.

در نتیجه پاسخ به هر شبهه‌ای، نیازمند تحقیق متناسب با هدف خاص شبهه افکنان است.

از این رو پیش از پاسخ به هر شبهه‌ای، شایسته است کانون آن را بشناسیم تا بتوانیم متناسب با آن پاسخ دهیم.

شبهه تحریف قرآن نیز از این قانون مستثنا نیست. بنا بر این در آغاز باید کانون شبهه افکنی در این باره را شناخته و سپس به تفکیک کانون آن، شبهه را بررسی نماییم.

کانون۱ شبهه تحریف قرآن: ملحدین

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۵-۱۲:۵:۱۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22508
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 782

ملحدین با اصل دین، از جمله اسلام، مخالف هستند.

لذا در صدد هستند که تمامی منابع و مستندات دین، از جمله قرآن را مخدوش جلوه دهند تا ادعا کنند دین منبع و مستند محکمی ندارد.

مسلما این شبهه از ملحدین راه به جایی نمی‌برد. زیرا قرآن کافران را به تحدی و مبارزه فراخوانده است.

بیش از چهارده قرن است که آیاتی از قرآن فریاد می‌زند اگر چنین می‌پندارید که قرآن از نزد خداوند فرود نیامده و سخن بشر است پس مانند آن بیاورید.

با وجود این که قرآن دشمنان سرسختی را به خود دیده، اما تا کنون در مقابل این تحدی قرآن، نتوانسته‌اند کاری انجام دهند و این خود بزرگترین دلیل بر حقانیت قرآن است.

به مستندات تحدی قرآن توجه نمایید:

قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً [اسراء 88]

بگو اگر جن و انس اتفاق كنند كه همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد، هرچند یكدیگر را در این كار كمك كنند

أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ [یونس۳۸]

آیا آنها میگویند: «او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است»؟ بگو: «اگر راست میگویید، یك سوره همانند آن بیاورید، و غیر از خدا هر كس را میتوانید (به یاری) طلبید!

أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ [هود ۱۳]

آیا میگویند: «او به دروغ این قرآن را به خدا نسبت داده و ساختگی است؟» بگو: «اگرراست میگویید، شما هم ده سورهی ساختگی همانند این قرآن را بیاورید؛ و تمام كسانی را كه میتوانید، ـ غیر از خدا ـ برای این كار دعوت كنید!

أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یُؤْمِنُونَ فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِینَ [طور34]

یا میگویند: قرآن را به خدا افترا بسته؟ ولی آنان ایمان ندارند، اگر راست می‏گویند سخنی همانند آن بیاورند.

وَ إِنْ كُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِینَ» [بقره23]

و اگر درباره آن چه بر بنده خود (پیامبر) نازل كردهایم شك و تردید دارید، (دست كم) یك سوره همانند آن بیاورید، و گواهان خود را ـ غیر خدا ـ فرا خوانید اگر راست میگویید. پس اگر چنین نكردید ـ كه نخواهید كرد ـ از آتشی بترسید كه هیزم آن، (بدنهای مردم (گنهكار) و سنگها (بتها) است، و برای كافران آماده شده است

بحث تحدی دامنه گسترده‌ای دارد، هم از جهت انواع آن و هم از جهت مدعیانی که تاریخ در ادوار مختلف ثبت کرده است.

به دلیل مستقل بودن این بحث، از توضیح آن در این نوشتار چشم می‌پوشیم.

بنا بر آن چه گفته شد چه تحریفی صورت گرفته باشد و چه نگرفته باشد، حنای ملحدان رنگی نخواهد داشت. چون قرآن معجزه جاویدان الهی است.

کانون2 شبهه تحریف قرآن: اهل کتاب

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۰/۰۵-۱۲:۵:۱۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۰۵-۱۴:۱۲:۵۸
    • کد مطلب:22509
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 763

تحریف وحشتناکی در تورات و انجیل اتفاق افتاده، آن چنان که آبرویی برای یهودیت و مسیحیت باقی نگذاشته و دین آنها را به کلی از اعتبار ساقط کرده است.[1]

از این رو تلاش می‌کنند همین اتفاق را برای قرآن هم جا زنند و عذر بدتر از گناه برای مسلمان نشدن خویش بیاورند.

اینان تخیل کرده‌اند تحقیقاتی که به عنوان تحریف قرآن انجام شده، می‌تواند مستندی برای آنان باشد.

یکی از کتب تألیف شده در موضوع تحریف، کتاب فصل الخطاب مرحوم محدث نوری است.

این کتاب مورد انتقاداتی قرار گرفته است که از جمله آنها دسته شدن چاقوی یهودیان و مسیحیان است.

خود محدث نوری در نوشتاری با عنوان «رسالة فی جواب عن شبهات کشف الارتیاب» به این شبهه پاسخ داده است.

نسخه‌ای از رساله جوابیه مرحوم نوری به شماره ۸۵۸۹۷ در کتابخانه مجلس موجود است.

عصاره پاسخ این است که تحریف تورات و انجیل از اساس و ریشه، اعتبار این دو کتاب را نابود کرده است. اما تحریف قرآن، طبق مستندات قائلین به آن، هرگز به اعتبار و حجیت قرآن صدمه‌ای نمی‌زند.

این بحث نیز مستقل مطرح شده، از این رو تفصیل آن را به مجال خودش واگذار می‌کنیم.

بر اساس آن چه اشاره رفت چه تحریفی صورت گرفته باشد و چه نگرفته باشد، یهودیان و مسیحیان حاصلی نخواهند داشت.

با این همه چند نمونه محدود از تحریفات انجیل را می‌آوریم، تا با آن چه به عنوان تحریف قرآن از سوی عده‌ای مطرح شده مقایسه گردد.

مسلما این مقایسه نتایج شگفتی را به همراه دارد.

با ما همراه باشید.

[1]ـ البته باید توجه داشت که اگر تورات و انجیل تحریف هم نمی‌شدند، به دلیل نسخ یهودیت و مسیحیت توسط اسلام، باز هم یهودیت و مسیحیت باطل و بی‌اعتبار است.

مشتی از خرافات انجیل

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۱۰/۱۲-۴:۴۵:۴۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22510
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 356

بحث تحریف انجیل دامنه‌ای بسیار گسترده دارد که در این مجال نمی‌گنجد.

اما برای تتمیم نوشتار شایسته است چند نمونه از تحریفات انجیل ذکر شود.

منبع متون زیر نرم افزار مژده مخصوص کتاب مقدس، ترجمه قدیم است.

گوساله ساختن هارون برای بنی اسرائیل

هارون‌ بدیشان‌ گفت‌: «گوشواره‌های‌ طلا را که‌ در گوش‌ زنان‌ و پسران‌ و دختران‌ شماست‌، بیرون‌ کرده‌، نزد من‌ بیاورید.» 3 پس‌ تمامی‌ قومْ گوشواره‌های‌ زرین‌ را که‌ در گوشهای‌ ایشان‌ بود بیرون‌ کرده‌، نزد هارون‌ آوردند. 4 و آنها را از دست‌ ایشان‌ گرفته‌، آن‌ را با قلم‌ نقش‌ کرد، و از آن‌ گوساله ریخته‌ شده‌ ساخت‌، و ایشان‌ گفتند: «ای‌ اسرائیل‌ این‌ خدایان‌ تو می‌باشند، که‌ تو را از زمین‌ مصر بیرون‌ آوردند.» 5 و چون‌ هارون‌ این‌ را بدید، مذبحی‌ پیش‌ آن‌ بنا کرد و هارون‌ ندا درداده‌، گفت‌: «فردا عید یهوه‌ می‌باشد.» 6 و بامدادان‌ برخاسته‌، قربانی‌های‌ سوختنی‌ گذرانیدند، و هدایای‌ سلامتی‌ آوردند، و قوم‌ برای‌ خوردن‌ و نوشیدن‌ نشستند، و بجهت‌ لعب‌ برپا شدند.

زناکاری دختران لوط با لوط پیامبر

و دختر بزرگ‌ به‌ کوچک‌ گفت‌: «پدر ما پیر شده‌ و مردی‌ بر روی‌ زمین‌ نیست‌ که‌ برحسب‌ عادت‌ کل‌ جهان‌، به‌ ما در آید. 32 بیا تا پدر خود را شراب‌ بنوشانیم‌، و با او همبستر شویم‌، تا نسلی‌ از پدر خود نگاه‌ داریم‌.» 33 پس‌ در همان‌ شب‌، پدر خود را شراب‌ نوشانیدند، و دختر بزرگ‌ آمده‌ با پدر خویش‌ همخواب‌ شد، و او از خوابیدن‌ و برخاستن‌ وی‌ آگاه‌ نشد. 34 و واقع‌ شد که‌ روز دیگر، بزرگ‌ به‌ کوچک‌ گفت‌: «اینک‌ دوش‌ با پدرم‌ همخواب‌ شدم‌، امشب‌ نیز او را شراب‌ بنوشانیم‌، و تو بیا و با وی‌ همخواب‌ شو، تا نسلی‌ از پدر خود نگاه‌ داریم‌.» 35 آن‌ شب‌ نیز پدر خود را شراب‌ نوشانیدند، و دختر کوچک‌ همخواب‌ وی‌ شد، و او از خوابیدن‌ و برخاستن‌ وی‌ آگاه‌ نشد. 36 پس‌ هر دو دختر لوط‌ از پدر خود حامله‌ شدند. 37 و آن‌ بزرگ‌، پسری‌ زاییده‌، او را موآب‌ نام‌ نهاد، و او تا امروز پدر موآبیان‌ است‌. 38 و کوچک‌ نیز پسری‌ بزاد، و او را بن‌عَمّی‌ نام‌ نهاد. وی‌ تا بحال‌ پدر بنی‌عمون‌ است‌.

زناکاری داود با زن اوریا

و واقع‌ شد در وقت‌ عصر که‌ داود از بسترش‌ برخاسته‌، بر پشت‌بام‌ خانه پادشاه‌ گردش‌ کرد و از پشت‌ بام‌ زنی‌ را دید که‌ خویشتن‌ را شستشو می‌کند؛ و آن‌ زن‌ بسیار نیکومنظر بود. 3 پس‌ داود فرستاده‌، درباره زن‌ استفسار نمود و او را گفتند که‌ «آیا این‌ بَتْشَبَع‌، دختر اَلِیعام‌، زن‌ اُوریای‌ حِتِّی‌ نیست‌؟» 4 و داود قاصدان‌ فرستاده‌، او را گرفت‌ و او نزد وی‌ آمده‌، داود با او همبستر شد و او از نجاست‌ خود طاهر شده‌، به‌ خانه خود برگشت‌. 5 و آن‌ زن‌ حامله‌ شد و فرستاده‌، داود را مخبر ساخت‌ و گفت‌ که‌ «من‌ حامله‌ هستم‌.» 6 پس‌ داود نزد یوآب‌ فرستاد که‌ اوریای‌ حتّی‌ را نزد من‌ بفرست‌ و یوآب‌، اُوریا را نزد داود فرستاد. 7 و چون‌ اوریا نزد وی‌ رسید، داود از سلامتی‌ یوآب‌ و از سلامتی‌ قوم‌ و از سلامتی‌ جنگ‌ پرسید. 8 و داود به‌ اوریا گفت‌: «به‌ خانه‌ات‌ برو و پایهای‌ خود را بشو.» پس‌ اوریا از خانه پادشاه‌ بیرون‌ رفت‌ و از عقبش‌، خوانی‌ از پادشاه‌ فرستاده‌ شد. 9 اما اُوریا نزد در خانه پادشاه‌ با سایر بندگان‌ آقایش‌ خوابیده‌، به‌ خانه خود نرفت‌. 10 و داود را خبر داده‌، گفتند که‌ «اوریا به‌ خانه خود نرفته‌ است‌.» پس‌ داود به‌ اوریا گفت‌: «آیا تو از سفر نیامده‌ای‌؟ پس‌ چرا به‌ خانه خود نرفته‌ای‌؟» 11 اوریا به‌ داود عرض‌ کرد که‌ «تابوت‌ و اسرائیل‌ و یهودا در خیمه‌ها ساکنند و آقایم‌، یوآب‌، و بندگان‌ آقایم‌ بر روی‌ بیابان‌ خیمه‌نشینند. و آیا من‌ به‌ خانه خود بروم‌ تا اکل‌ و شرب‌ بنمایم‌ و با زن‌ خود بخوابم‌؟ به‌ حیات‌ تو و به‌ حیات‌ جان‌ تو قَسَم‌ که‌ این‌ کار را نخواهم‌ کرد.» 12 و داود به‌ اوریاگفت‌: «امروز نیز اینجا باش‌ و فردا تو را روانه‌ می‌کنم‌.» پس‌ اوریا آن‌ روز و فردایش‌ را در اورشلیم‌ ماند. 13 و داود او را دعوت‌ نمود که‌ در حضورش‌ خورد و نوشید و او را مست‌ کرد، و وقت‌ شام‌ بیرون‌ رفته‌، بر بسترش‌ با بندگان‌ آقایش‌ خوابید و به‌ خانه خود نرفت‌. 14 و بامدادان‌ داود مکتوبی‌ برای‌ یوآب‌ نوشته‌، به‌ دست‌ اوریا فرستاد. 15 و در مکتوب‌ به‌ این‌ مضمون‌ نوشت‌ که‌ «اوریا را در مقدمه جنگِ سخت‌ بگذارید، و از عقبش‌ پس‌ بروید تا زده‌ شده‌، بمیرد.» 16 و چون‌ یوآب‌ شهر را محاصره‌ می‌کرد، اوریا را در مکانی‌ که‌ می‌دانست‌ که‌ مردان‌ شجاع‌ در آنجا می‌باشند، گذاشت‌. 17 و مردان‌ شهر بیرون‌ آمده‌، با یوآب‌ جنگ‌ کردند و بعضی‌ از قوم‌، از بندگان‌ داود، افتادند و اُوریای‌ حَتِّی‌ نیز بمرد. 18 پس‌ یوآب‌ فرستاده‌، داود را از جمیع‌ وقایع‌ جنگ‌ خبر داد. 19 و قاصد را امر فرموده‌، گفت‌: «چون‌ از تمامی‌ وقایع‌ جنگ‌ به‌ پادشاه‌ خبر داده‌ باشی‌، 20 اگر خشم‌ پادشاه‌ افروخته‌ شود و تو را گوید چرا برای‌ جنگ‌ به‌ شهر نزدیک‌ شدید، آیا نمی‌دانستید که‌ از سر حصار، تیر خواهند انداخت‌؟ 21 کیست‌ که‌ اَبیمَلَک‌ بن‌ یرُبُوشت‌ را کُشت‌؟ آیا زنی‌ سنگ‌ بالایین‌ آسیایی‌ را از روی‌ حصار بر او نینداخت‌ که‌ در تاباص‌ مرد؟ پس‌ چرا به‌ حصار نزدیک‌ شدید؟ آنگاه‌ بگو که‌ بنده‌ات‌، اوریای‌ حِتِّی‌ نیز مرده‌ است‌.» 22 پس‌ قاصد روانه‌ شده‌، آمد و داود را از هر آنچه‌ یوآب‌ او را پیغام‌ داده‌ بود، مخبر ساخت‌. 23 و قاصد به‌ داود گفت‌ که‌ «مردان‌ بر ما غالب‌ شده‌، در عقب‌ ما به‌ صحرا بیرون‌ آمدند، و ما برایشان‌ تا دهنه دروازه‌ تاختیم‌. 24 و تیراندازان‌ بر بندگان‌ تو از روی‌ حصار تیر انداختند، و بعضی‌ از بندگان‌ پادشاه‌ مردند و بنده تو اوریای‌ حِتِّی‌ نیز مرده‌ است‌.» 25 داود به‌ قاصد گفت‌: «به‌ یوآب‌ چنین‌ بگو: این‌ واقعه‌ در نظر تو بد نیاید زیرا که‌ شمشیر، این‌ و آن‌ را بی‌ تفاوت‌ هلاک‌ می‌کند. پس‌ در مقاتله‌ با شهر به‌ سختی‌ کوشیده‌، آن‌ را منهدم‌ بساز. پس‌ او را خاطر جمعی‌ بده‌.» 26 و چون‌ زن‌ اوریا شنید که‌ شوهرش‌ اوریا مرده‌ است‌، برای‌ شوهر خود ماتم‌ گرفت‌. 27 و چون‌ ایام‌ ماتم‌ گذشت‌، داود فرستاده‌، او را به‌ خانه خود آورد و او زن‌ وی‌ شد، و برایش‌ پسری‌ زایید. اما کاری‌ که‌ داود کرده‌ بود، در نظر خداوند ناپسند آمد.

قتل‌عام‌های عجیب و غریب

چون‌ به‌ شهری‌ نزدیک‌ آیی‌ تا با آن‌ جنگ‌ نمایی‌، آن‌ را برای‌ صلح‌ ندا بکن‌. 11 و اگر تو را جواب‌ صلح‌ بدهد، و دروازه‌ها را برای‌ تو بگشاید، آنگاه‌ تمامی‌ قومی‌ که‌ در آن‌ یافت‌ شوند، به‌ تو جزیه‌ دهند و تو را خدمت‌ نمایند. 12 و اگر با تو صلح‌ نکرده‌، با تو جنگ‌ نمایند، پس‌ آن‌ را محاصره‌ کن‌. 13 و چون‌ یهُوَه‌، خدایت‌، آن‌ را به‌ دست‌ تو بسپارد، جمیع‌ ذکورانش‌ را به‌ دم‌ شمشیر بکش‌. 14 لیکن‌ زنان‌ و اطفال‌ و بهایم‌ و آنچه‌ در شهر باشد، یعنی‌ تمامی‌ غنیمتش‌ را برای‌ خود به‌ تاراج‌ ببر، و غنایم‌ دشمنان‌ خود را که‌ یهُوَه‌ خدایت‌ به‌ تو دهد، بخور. 15 به‌ همه شهرهایی‌ که‌ از تو بسیار دورند که‌ از شهرهای‌ این‌ امت‌ها نباشند، چنین‌ رفتار نما. 16 اما از شهرهای‌ این‌ امت‌هایی‌ که‌ یهُوَه‌، خدایت‌، تو را به‌ ملکیت‌ می‌دهد، هیچ‌ ذی‌نفس‌ را زنده‌ مگذار. 17 بلکه‌ ایشان‌ را، یعنی‌ حتیان‌ و اموریان‌ و کنعانیان‌ و فَرِزّیان‌ و حِوّیان‌ و یبوسیان‌ را، چنانکه‌ یهُوَه‌، خدایت‌، تو را امر فرموده‌ است‌، بالکل‌ هلاک‌ ساز.

 

آنگاه‌ سیحون‌ با تمامی‌ قوم‌ خود به‌ مقابله‌ ما برای‌ جنگ‌ کردن‌ در یاهَص‌ بیرون‌ آمدند. 33 و یهُوَه‌ خدای‌ ما او را به‌ دست‌ ما تسلیم‌ نموده‌، او را با پسرانش‌ و جمیع‌ قومش‌ زدیم‌. 34 و تمامی‌ شهرهای‌ او را در آنوقت‌ گرفته‌، مردان‌ و زنان‌ و اطفال‌ هر شهر را هلاک‌ کردیم‌ که‌ یکی‌ را باقی‌ نگذاشتیم‌. 35 لیکن‌ بهایم‌ را با غنیمت‌ شهرهایی‌ که‌ گرفته‌ بودیم‌، برای‌ خود به‌ غارت‌ بردیم‌. 36 از عروعیر که‌ برکناره‌ وادی‌ اَرْنون‌ است‌، و شهری‌ که‌ در وادی‌ است‌، تا جِلْعاد قریه‌ای‌ نبود که‌ به‌ ما ممتنع‌ باشد، یهُوَه‌ خدای‌ ما همه‌ را به‌ ما تسلیم‌ نمود. 37 لیکن‌ به‌ زمین‌ بنی‌عّمون‌ و به‌ تمامی‌ کناره‌ وادی‌ یبُّوق‌ و شهرهای‌ کوهستان‌، و به‌ هر جایی‌ که‌ یهُوَه‌ خدای‌ ما نهی‌ فرموده‌ بود، نزدیک‌ نشدیم‌.

 

و بنی‌اسرائیل‌ زنان‌ مدیان‌ و اطفال‌ ایشان‌ را به‌ اسیری‌ بردند، و جمیع‌ بهایم‌ و جمیع‌ مواشی‌ ایشان‌ و همه املاک‌ ایشان‌ را غارت‌ کردند. 10 و تمامی‌ شهرها و مساکن‌ و قلعه‌های‌ ایشان‌ را به‌ آتش‌ سوزانیدند. 11 و تمامی‌ غنیمت ‌و جمیع‌ غارت‌ را از انسان‌ و بهایم‌ گرفتند. 12 و اسیران‌ و غارت‌ و غنیمت‌ را نزد موسی‌ و العازار کاهن‌ و جماعت‌ بنی‌اسرائیل‌ در لشکرگاه‌ در عَرَبات‌ موآب‌، که‌ نزد اردن‌ در مقابل‌ اریحاست‌، آوردند. 13 و موسی‌ و العازار کاهن‌ و تمامی‌ سروران‌ جماعت‌ بیرون‌ از لشکرگاه‌ به‌ استقبال‌ ایشان‌ آمدند. 14 و موسی‌ بر روسای‌ لشکر یعنی‌ سرداران‌ هزاره‌ها و سرداران‌ صدْها که‌ از خدمت‌ جنگ‌ باز آمده‌ بودند، غضبناک‌ شد. 15 و موسی‌ به‌ ایشان‌ گفت‌: «آیا همه زنان‌ را زنده‌ نگاه‌ داشتید؟ 16 اینک‌ اینانند که‌ برحسب‌ مشورت‌ بلعام‌، بنی‌اسرائیل‌ را واداشتند تا در امر فغور به‌ خداوند خیانت‌ ورزیدند و در جماعت‌ خداوند وبا عارض‌ شد. 17 پس‌ الان‌ هر ذکوری‌ از اطفال‌ را بکشید، و هر زنی‌ را که‌ مرد را شناخته‌، با او همبستر شده‌ باشد، بکشید. 18 و از زنان‌ هر دختری‌ را که‌ مرد را نشناخته‌، و با او همبستر نشده‌ برای‌ خود زنده‌ نگاه‌ دارید. 19 و شما هفت‌ روز بیرون‌ از لشکرگاه‌ خیمه‌ زنید، و هر که‌ شخصی‌ را کشته‌ و هر که‌ کشته‌ای‌ را لمس‌ نموده‌ باشد از شما و اسیران‌ شما در روز سوم‌ و در روز هفتم‌، خود را تطهیر نماید. 20 و هر جامه‌ و هر ظرف‌ چرمی‌ و هر چه‌ از پشم‌ بز ساخته‌ شده‌ باشد و هر ظرف‌ چوبین‌ را تطهیر نمایید.»

 

پس‌ یهُوَه‌، خدای‌ ما، عوج‌ ملک‌ باشان‌ را نیز و تمامی‌ قومش‌ را به‌ دست‌ ما تسلیم‌ نموده‌، او را به‌ حدی‌ شکست‌ دادیم‌ که‌ احدی‌ از برای‌ وی‌ باقی‌ نماند. 4 و در آنوقت‌ همه‌ شهرهایش‌ را گرفتیم‌، و شهری‌ نماند که‌ از ایشان‌ نگرفتیم‌، یعنی‌ شصت‌ شهر و تمامی‌ مرزبوم‌ اَرْجوب‌ که‌ مملکت‌ عوج‌ در باشان‌ بود. 5 جمیع‌ اینها شهرهای‌ حصاردار با دیوارهای‌ بلند و دروازه‌ها و پشت‌بندها بود، سوای‌ قُرای‌ بی‌حصارِ بسیار کثیر. 6 و آنها را بالکلّ هلاک‌ کردیم‌، چنانکه‌ با سیحون‌، ملک‌ حَشبون‌ کرده‌ بودیم‌؛ هر شهر را با مردان‌ و زنان‌ و اطفال‌ هلاک‌ ساختیم‌. 7 و تمامی‌ بهایم‌ و غنیمت‌ شهرها را برای‌ خود به‌ غارت‌ بردیم‌.

 

آنگاه‌ قوم‌ صدا زدند و کَرِنّاها را نواختند. و چون‌ قوم‌ آواز کَرِنّا را شنیدند و قوم‌ به‌ آواز بلند صدا زدند، حصار شهر به‌ زمین‌ افتاد. و قوم‌ یعنی‌ هر کس‌ پیش‌ روی‌ خود به‌ شهر برآمد و شهر را گرفتند. 21 و هر آنچه‌ در شهر بود از مرد و زن‌ و جوان‌ و پیر و حتی‌ گاو و گوسفند و الاغ‌ را به‌ دم‌ شمشیر هلاک‌ کردند.

آیا کوچکترین خرافه‌ای از این دست قرآن پیدا می‌شود؟!

این گونه تحریف انجیل را به خوبی به خاطر بسپارید تا بتوانید با تحریفات مورد ادعای قائلین به تحریف قرآن مقایسه کنید. مقایسه‌ای که هرگز امکان ندارد و فاصله میان تحریف انجیل و تحریف مورد ادعای قرآن از زمین تا آسمان است.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما