×

درباره میز در پرتو خرد

چه اندازه به خرد خویش بها داده‌ایم؟!
آیا زندگی ما تبلور جریان عقلانیت ماست؟! یا با «منطق دلم می‌خواهد» کلید می‌خورد و با شعار «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شود» جریان می‌یابد؟!
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸ شوال ۱۴۴۵
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره
نقص عقل زن از نظر اسلام
نقص عقل زن از نظر اسلام
این حدیث فوق العاده جالب است. زیرا اشاره به یک توانایی ویژه زنانه دارد که باید در محاسبات گنجانده شود و آن شخصیت احساسی و لطیف و ظریف زنانه است.
به سخن دیگر زنان با وجود ضعف ایمانی و کاستی عقلانی، آن چنان احساسات توامندی دارند که خرد مردان خردمند را می‌ربایند.
توضیح این که کمال خرد خردمندان، توانایی ویژه مردان است که زنان از این درجه از کمال بی‌بهره هستند.
در مقابل، احساسات شگفت زنان، توانایی ویژه زنان است که مردان از این درجه از احساس بی‌بهره هستند.
در نگاه نخست میان زنان و مردان، این چنین تصور می‌شود که تعادلی برقرار شده است. به گروهی کمال خرد داده شده و به گروهی دیگر کمال احساس. پس امتیازات مردان و زنان به شکلی متعادل است…
نتیجه روایات گذشته این شد که:
تجربه جنگ جمل، بالاترین شاهد صدق بر عدم صلاحیت مدیریت زنانه است.
انسانیت و اسلام چتر حمایتی ویژه برای زنان گسترده‌اند.
با این همه در عمل کفه توانایی ویژه زنان بر کفه توانایی ویژه مردان می‌چربد…
بر اساس رابطه تضاد میان احساس و خرد، یک معادله معکوس به دست می‌آید. طبق این معادله، اگر دو نفر دارای درجه واحدی از خرد باشند، اما نیروی غرایز و احساسات در یکی بچربد، به همان اندازه از خرد فاصله می‌گیرد.
به سخن دیگر فعالیت احساس، موجب نقص در فعالیت خرد می‌گردد…
اگر نقص و کاستی خرد زنان، ظالمانه است، نقص و کاستی احساسات مردان نیز ظالمانه است.
اگر نقص و کاستی احساسات مردان، حکیمانه و عادلانه است، نقص و کاستی خرد زنان نیز حکیمانه و عادلانه است…
کافر در مدار انسانیت
کافر در مدار انسانیت
یکی از مباحث پر چالش، احکام کافر است.
البته اصل مطرح ساختن کفر، منحصر به اسلام نیست. اما تعریف و احکام آن در فرهنگها و ادیان بسیار متفاوت است.
نوشتار پیش روی شما، با کافر از منظر اسلام سر و کار دارد.
در اصل کرامت انسان، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. اما سخن در رابطه انسانیت با کفر است.
از این رو نخستین مسئله شایسته تحقیق درباره کافر، کرامت انسانی کافر است و این که جایگاه کافر در کجای مدار کرامت انسانی است؟…
قوانین عمومی و کاربردی اندیشه و تفاهم علمی
قوانین عمومی و کاربردی اندیشه و تفاهم علمی
چه در آموزش و ارشاد، چه در دفاع از حق در مناظرات، نیازمند تفهیم و «تفاهم» هستیم.
مقصود از تفهیم و تفاهم، تفهیم و تفاهم واقعی است. یعنی آن چه به فهم و یا انتقال درست مقصود بینجامد.
«نظریه عقلانیت فراگیر (سنگ زیرین شهر اندیشه)» به بنیادهای تفهیم و تفاهم موفق می‌پردازد.
علاوه بر مباحث بنیادین، اصول و «قوانین کاربردی» هم وجود دارد که به موفقیت فهم و تفاهم کمک می‌کند.
رعایت این قوانین، از سوء تفاهم جلوگیری کرده و مانع هدر رفتن زمان و ضایع شدن توانایی‌ها و بدبینی‌های بیجا می‌گردد.
البته آن چه به عنوان قوانین تفاهم یاد می‌شود، در واقع قانون «اندیشه» است.
همان گونه که اشاره کردیم این قوانین کاربردی است و برای کاربران اندیشه.
احساسی بودن و عقلانی بودن، اساسی‌ترین تفاوت زنان و مردان
احساسی بودن و عقلانی بودن، اساسی‌ترین تفاوت زنان و مردان
تفاوت ساختار روانی و جسمی مردان و زنان، از مباحث مهم روانشناسی و زیست شناسی است.
از میان همه مسایل مطرح شده، تنها به یک شاهد بسنده می‌کنیم.
کتاب بسیار معروفی به نام «مردان مریخی و زنان ونوسی» در عرصه مشاوره به حل مشکلات خانوادگی نوشته شده است…
که چکیده آن عبارت است از این که:
زنان از کره احساسی ونوس آمده‌اند و مردان از کره منطقی مریخ.
لذا هیچ کدام از مردان و زنان زبان دیگری را متوجه نمی‌شوند. از این رو نمی‌توانند با یکدیگر به درستی ارتباط برقرار نمایند. این امر موجب درگیری میان زن و شوهر می‌گردد.
راه حل ارایه شده توسط این نویسنده هم این است که:
مرد با زبان زن (زبان احساس) آشنا شود تا بتواند با او رابطه برقرار نماید. پس از آن مرد به زن اجازه دهد احساساتش را بیان کند.
زن نیز با زبان مرد (زبان منطق) آشنا شود تا بتواند با او رابطه برقرار نماید. پس از آن منطق مرد را تعقل نماید.
در نتیجه:
اگر مردی زبان احساس زن را نیاموخته باشد و در مقابل بیان احساسات او در صدد دفاع منطقی از خود برآید…
و اگر زنی زبان منطق مرد را نیاموخته باشد و در مقابل بیان منطقی او پاسخی احساسی دهد…
به جای حل مشکل بر شدت مشکل خواهد افزود…
البته احساسی بودن زن، او را از منطقی بودن دور می‌کند، اما این تفاوت، تفاوتی است ضروری و حکیمانه.
زیرا زن و مرد مکمل یکدیگر هستند، احساسی بودن زن، یک امتیاز حکیمانه برای گرمی کانون خانواده است.
این تفاوت بنیادین مرد و زن، یعنی منطقی بودن مرد و احساسی بودن زن، ریشه بسیاری از حقوق متفاوت مردان و زنان می‌گردد.
نکته قابل توجه این است که نگرش به حقوق زنان، نگرش احساسی است نه نگرش خردورزانه…
نظام اسلامی، آن چه همه خوبان دارند
نظام اسلامی، آن چه همه خوبان دارند
بسیار جای تأسف است که در معرفی اسلام…
نظام رحمانی ولایی آن نادیده انگاشته می‌شود…
نظام رحمانی ایمانی آن نادیده انگاشته می‌شود…
نظام انسانی پیشرفته و ابتدایی نادیده انگاشته می‌شود…
حتی نظام حیوانی برای طبقات سرکش نیز نادیده انگاشته می‌شود…
و تنها…
روی نظام جبری، که آن هم به شکل کاملا محدودی إعمال و إجراء می‌شود، انگشت گذاشته می‌شود.
انگشت گذاشتن دشمن بر این گونه موارد، لازمه دشمنی دشمن است.
اما تمرکز دوستان بر این گونه موارد، نشان نادانی عمیق آنها به آب حیات اسلام و درّ نایاب معارف الهی است.
نتیجه این شد که اسلام در بردارنده تمامی نظامهای ارادی اصلاحی است. علاوه بر آن اسلام به عنوان آخرین گزینه، از نظام جبری نیز به شکلی کاملا محدود و قرنطینه برای حرکت اصلاحی نیز سود جسته است.
اما با توجه به قانون کلی «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض»، نخستین نظام و برترین حرکت و مقدس‌ترین کمال انسان، همان نظام رحمانی ولایی است.
و سایر نظام‌ها، نظام‌های فرعی است که اسلام به لحاظ قصور و تقصیر افراد جامعه از آن بهره گرفته است…
سخن آخر این که «آن چه همه خوبان دارند، اسلام همه را با هم دارد» و این از شگفت‌ترین شگفتی‌های ناشناخته نظام اسلامی است…
تردیدی نیست که اگر نظام اسلامی آن چنان که باید و شاید شناخته و شناسانده شود، دل از همگان می‌رباید و همگان را انگشت به دهان می‌نماید.
هزاران افسوس که درّ نایاب نظام اسلامی، به نادانی ما آلوده گردیده و در هاله‌ای از زشتی‌های ساخته و پرداخته ما ارایه شده است.
اگر بر این گناه، خون بگرییم و اگر از اعماق جان استغفار نماییم در مقابل این کاستی باز هم کم است.