ابعاد گوناگون اربعین نیاز به کار تحقیقی بزرگی دارد، آن هم تا چه اندازه واقعیت اربعین را منعکس کند، خدا میداند.
بُرشهای کوچکی که مستقیما مشاهده میکنیم و یا رسانهای میشود، تنها گوشه کوچکی از عظمت اربعین را نشان میدهد.
پذیرایی از زائری که ناخواسته بچه دو سالهات را جلو چشمت زیر چرخ ماشین گرفته و کشته، محال است!
فیصله دعوا سر پذیرایی زائر، با گذشتن از قاتل فرزند، افسانه است!
پس از یک ماه پذیرایی خسته کننده، آن هم با مخارج سنگین، نوبت به خداحافظی با موکب که میرسد الوداع بخوانی و از فراق خدمت به زائر گریه کنی، در کجای قاموس اهل دنیا قابل تفسیر است؟!
خدمتی خالصانه و بی هیچ منت آن هم در این ابعاد عظیم، در تاریخ بینظیر است!
و هزاران هزار نمونه دیگر.
مقصودم بیان ابعاد اربعین نیست که عمق آن بیان شدنی نیست.
این مقدمهای بود برای این که خودم را مقایسه کنم با شیعیان عراق تا جایگاه و شخصیت خودم را بشناسم.
من با خدمه مواکب اربعین چقدر فاصله دارم؟!
اصلا اختلاف به اندازهای هست که خودم را با خدمه اربعین مقایسه کنم؟!
تنها بهره من از این مقایسه، احساس حقارتی عمیق است!
اینها هم شیعه امیرالمؤمنین علیه السلام هستند من هم مدعی شیعه بودن هستم!
اینها حسین بن علی را دوست دارند من هم مدعی دوست داشتن حسین بن علی هستم!
اصلا عمق حقارت شخصیت من در برابر آن موکب فقیرانه روستایی، قابل درک است؟!
اینها کجایند و من کجا!
در اربعین خود واقعیام را شناختم.
الحمد لله.