بار الها!
لا اله الا انت!
جز تو خدایی نیست؛
كه فرمانش در هر زمانی، و در هر مکانی، و در همه كس، و در هر چیزی جاری و ساری باشد؛
آنچه بر سر من وامانده آمده، نیز در دست قدرت توست؛
سبحانك!
البته نه این كه به فرمان تو من واماندهام؛
و صد البته تو از هر بدی، زشتی و… پاك و منزهی؛
إنی كنت من الظالمین!!!
و هزاران هزار البته كه من خود به خود ستم كردهام!!!
تو به من آموختهای: سرچشمهی هر کاستی، خودِ خودِ من هستم.
تو به من آموختهای: درمان هر کاستی هم استغفار از خودکردهها است.
میدانم گناهانم از شمارش بیرون است!
اما دقیقا آن گناه (و گناهانی) که مرا متوقف کرده…
آن گناه، در میان انبوه گناهان بیشمار کدام است؟
آن گناهی که تا آمرزیده نشود، باید همچنان در جا بزنم.
آن گناه (و گناهان) کدام است؟!
باور کن که واقعا نمیدانم کدامین گناهم سدّ راهم گشته است.
اما پدر امت، آن مهربان پدر، او میداند!
چاره کار به دست اوست.
دست به دامنش میشوم:
يٰا أَبٰانَا اِسْتَغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا إِنّٰا كُنّٰا خٰاطِئِينَ ﴿يوسف 97﴾
ای (مهربان) پدرِ ما! آمرزش گناهانمان را از خداوند بخواه، بی تردید ما خطاکار بودهایم.
ای مهربان پدر، تو از گیر من خبردار هستی.
همان گناهی و گناهانی که مرا اسیر ساخته…
به خاک سیاه نشانده…
تو برایم استغفار کن!
که میدانی گره کارم کجاست!
و هم…
و هم استغفار تو، رد خور ندارد!
به استغفار تو امیدها بستهام که گره از کارم بگشاید!
يٰا أَبٰانَا اِسْتَغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا إِنّٰا كُنّٰا خٰاطِئِينَ!
ای رحمة الله الواسعه!
به استغفار خودم امیدی ندارم.
تو برایم استغفار کن!
ای تمام امیدم، ناامیدم نکن!