ناچار برای نجات به برون از دل تجسس کردم که تنها ، فقط و فقط یک نقطه اعتماد و یک کشتی نجات، که رحمت واسعه الهیه، که ولایت تفویض شده به محمد و آل محمد علیهم السلام باشد، در آسمان دل درخشیدن گرفت و به حمد الله نشان آن گوهر لایدرک کنهه را و آیت آن نعمت لایوصف ذاته را و اسم آن مسمای مقدس را، که حب ایشان و بغض اعدایشان باشد، در قلب وجدان نموده.
خداوندا شکر بیپایان که این هم تفضل است و تطول، نه اکتساب و استحقاق.
گر چه تقصیر در اتّباع آل محمد کوس رسوایی ادعای «ان کنتم تحبون الله» (بگو: اگر خدا را دوست داريد) را عیانا به نوا در آورده و لیاقت «یحببکم الله» (تا خدا دوستتان بدارد) را به باد فنا داده است.[1]
گر چه عصیان را عظمت بیش از حد تصور است، که عصیت جبار السماء ولو به خطائی کوچک، تا چه رسد به عالَمی عصیان.
کدامین فرمانش را آن چنان که باید اطاعت گفتم؟! کدامین آیت از کتابش را و کدامین امر و نهی خلفائش را امتثال کردم؟!
و این چگونه به شمار آید عالَمی عصیان!
[1]- قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ (آل عمران 31)
بگو: «اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد، و خداوند آمرزنده مهربان است.»