صورت ما همان شکل ظاهری ماست که خودمان و دیگران، ما را به آن میشناسند.
ما و سایر افراد در شکل دادن به صورت مان نقش چندانی نداریم.
اما سیرت!
سیرت، شکل واقعی و باطنی ماست.
بر خلاف صورت، در شکل دادن به سیرتمان، نقش عمدهای داریم. یعنی همین اعمالمان است که سیرت ما را درست میکند.
حالا به چطور و چگونهاش کاری نداریم، آن چه مهم است نقّاش سیرتمان خودمان هستیم.
به صورت که میرسد، همه تلاش میکنند ظاهرشان را خوب جلوه دهند، از نظافت گرفته، تا لباس خوب پوشیدن و آرایش کردنهای ما، همه و همه برای همین است.
در خوب جلوه دادن صورتمان تا آن جا پیش رفتیم که شاخه نویی در جراحی برای زیبا سازی ظاهرمان باز شده است و پولهای کلانی هم صرف میشود.
اما شکلِ سیرتمان!
شکل سیرتمان با این کارهایی که میکنیم، دیگر گفتنی نیست!
شکل سیرتمان با این رفتارهایی که داریم، دیگر وصف کردنی نیست!
شکل سیرتمان…
دنیا از پر است از آدم!
اما آدمهایی به شکل گرگ، به شکل شغال، به شکل بوزینه، به شکل سگ، به شکل خوک، به شکل الاغ، به شکل…!
اگر چشم سِرّ ما بر سیرتمان بسته است، اما چشم سَر ما که انشاء الله باز باز است!
اگر باطنمان را نمیبینیم اما کارهایمان را به خوبی میبینیم که چگونه است و چها نمیکنیم!
البته این را هم بگویم که چشم سِّر ما بسته است، اما گهگاهی افرادی پیدا میشوند که چشم سِّرشان باز شده.
اینها هم که نباشند…
روایات متعددی هست که سخن از سیرت حیوانی میگویند!
روایات متعددی هست که قحطی آدم را فریاد میکشند!
امام سجاد علیه السلام در صحرای عرفات به زهری میفرماید:
مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ!
چقدر فریاد جمعیت (بیشمار در عرفات) فراوان است اما حاجیها چقدر اندک هستند!
حالا منِ حیوان صفت، اگر شکل باطنی خودم را ببینم چقدر حسرت میخورم!
اگر با همین شکل هم بمیرم دیگر وا مصیبتاه!
اگر هم با همین شکل تا قیامت بمانم وا حسرتاه!
و اگر با همین شکل در قیامت محشور شوم…!!!