دو رویی خیلی بد است، یک رو جلو شخص یک رو هم پشت سرش. از دو رو این جور هم تعبیر شده: دو زبان در یک دهان، یک زبان برای رو در رو و یک زبان برای پشت سر. این شایسته نیست.
دو قلب در یک سینه چطور؟ همه را دوست داشته باشم، هم خدا را و هم خرما را؟ هم قاتل را و هم مقتول را؟ هم دوست را و هم دشمن را؟ میشود؟! شایسته هست؟!
وقتی در مرحله زبان و دل لازم است یک زبانه و یک دله شد، در مرحله اندیشه چطور؟ لازم نیست یک فکره باشیم؟!
شاید این روایت هم همینها را بگوید:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ يَا عِيسَى لَا يَصْلُحُ لِسَانَانِ فِي فَمٍ وَاحِدٍ وَ لَا قَلْبَانِ فِي صَدْرٍ وَاحِدٍ وَ كَذَلِكَ الْأَذْهَانُ.
خداوند عز و جل فرمود: ای عیسی (یک زبانه و یک دله باش) دو زبان در یک دهان و نیز دو دل در یک سینه شایسته و درست نیست همچنین اذهان و ادنیشه (نیز شایسته نیست دو گانه باشند).
دو تای از این مطالب روشن است:
صداقت در زبان ضد دو رویی، صداقت در محبت یعنی یک دله بودن.
صداقت در اندیشه و شناخت یعنی چه؟!
هم حق دانستن معارف اهل بیت و هم بها دادن به…
شایسته است آدم صداقت داشته باشد، زبانِ صادق،یعنی یک زبانه بودن، قلبِ صادق، یعنی یک دله بودن، اندیشهی صادق یعنی یک فکره بودن!