گفتیم درد اول همهی ما، جهلِ خودخواسته است.
اتفاقا دین هم روی همین درد، انگشتش را محکم گذاشته!
باور نمیکنید؟!
بیایید چند تا آیه از قرآن را با هم بخوانیم:
فَلَمّٰا جٰاءَتْهُمْ آيٰاتُنٰا مُبْصِرَةً قٰالُوا هٰذٰا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿13﴾ وَ جَحَدُوا بِهٰا وَ اِسْتَيْقَنَتْهٰا أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا… ﴿النمل، 14﴾
هنگامی که معجزات روشن (و روشنگر) ما به سویشان آمد، گفتند: این جادویی آشکار است. در حالی که در درون به الهی بودن آن معجزات یقین داشتند، ستمکارانه وبرتری جویانه، آن نشانهها را انکار کردند…
وَ عٰاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسٰاكِنِهِمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ اَلشَّيْطٰانُ أَعْمٰالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ اَلسَّبِيلِ وَ كٰانُوا مُسْتَبْصِرِينَ ﴿العنكبوت، 38﴾
و [قوم] عاد و ثمود را [نیز نابود کردیم] ، و از خانههای [خراب شده و خالی] آنان [سرنوشت شومشان] برای شما نمایان است، و شیطان عملهای [زشت] آنان را برایشان آراست، در نتیجه آنان را از راه [خدا] باز داشت در حالی که [برای تشخیص حق از باطل] بصیرت داشتند.
اَلَّذِينَ آتَيْنٰاهُمُ اَلْكِتٰابَ يَعْرِفُونَهُ كَمٰا يَعْرِفُونَ أَبْنٰاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ اَلْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ﴿البقرة، 146﴾
اهل کتاب، پیامبر اسلام را [بر اساس اوصاف آن حضرت در تورات و انجیل،آشکارا] میشناسند، آن چنان که پسران خود را میشناسند؛ و مسلماً گروهی از آنان، با این که حق را میدانند، آن را پنهان میدارند.
اَلَّذِينَ آتَيْنٰاهُمُ اَلْكِتٰابَ يَعْرِفُونَهُ كَمٰا يَعْرِفُونَ أَبْنٰاءَهُمُ… ﴿الأنعام، 20﴾
کسانی که به آنان کتاب آسمانی دادیم، همان گونه که پسرانشان را میشناسند پیامبر را میشناسند…
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اَللّٰهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَهٰا وَ أَكْثَرُهُمُ اَلْكٰافِرُونَ ﴿النحل، 83﴾
آنان نعمت خدا را میشناسند، سپس [از روی کبر و لجاجت] آن را انکار میکنند و [از این رو] بیشترشان کافرند.
آری گلایه دین هم جهل خودخواسته است!
همان درد اولِ همهی افراد و تمامی جوامع!
درمان این درد هم یک کلمه است…
اول همانی که میدانی همان را به کار بند…
بعد بر علم و دانشت بیفزای!
مردی از امام سجاد علیه السلام از مسائلی پرسید و حضرت پاسخ داد رفت و دوباره آمد که از مانند آن بپرسد حضرت فرمود: در انجیل مکتوب است که:
لَاتَطْلُبُوا عِلْمَ مَا لَاتَعْلَمُونَ وَ لَمَّا تَعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُم…
تا بدان چه دانستهايد عمل نكردهايد از آنچه نمیدانيد نپرسيد…
این دغدغههای دین است!
و این هم یکی از دستورات آن!
امام باقر علیه السلام میفرماید:
من عمل بما يعلم علمه الله ما لم يعلم.
کسی که به آن چه میداند عمل کند خداوند آن چه را که نمیداند به او میآموزد.
اما روش ما چیز دیگری است.
روش ما این است که: هر چه میتوانی بر دانشت بیفزای!
اصلا دائرة المعارفی باش به پهنای اقیانوس!
اما هیهات از عمل به نخستین دانستهها!!!
شگفت است و محیِّر العقول…
دائرة المعارفی هستیم همچون اقیانوس…
اما تنها به آن دانستهای عمل میکنیم که «دلمان بخواهد»!
و اگر دلمان نخواهد، علم هست اما با عملکردی شبیه صفر!
این همان جهلِ خودخواسته است!
جهلِ خودخواسته همان علم است اما در زنجیر «دلم میخواهد»!