گذشت که «گذر عمر...» همهاش زیان است مگر این که سرمایه عمر به کار افتد و به سود رسد.
البته سود داریم تا سود!
یکی فقط خودش از سرمایهاش سود میبرد.
اما یکی هم خودش سود میبرد هم دیگر خلایق!
اگر عمر، در طلب علم مفید صرف شود، معلوم است که سرمایه عمر به سود میافتد.
اما عالم فقط خودش سود نمیبرد.
او مثل شمع روشنی است که هم خودش راه را از چاه جدا میکند.
و هم دیگرانی که در پرتو شمع او حرکت کنند، به چاه نمیافتند.
این میشود سود مضاعف!
برای همین هم هست که عالم ثوابش ویژه است.
عمر عالم هم مثل عمر دیگران، سپری میشود.
اما سپری شدن عمر عالم، مثل یخی نیست که آب شود.
سپری شدن عمر عالم، مثل شمع است که آب میشود، اما دیگران را بینا میکند.
الْعَالِمُ كَمَنْ مَعَهُ شَمْعَةٌ تُضِيءُ لِلنَّاسِ… (عالم مانند کسی است که با او شمعی است که برای مردم راه را روشن میکند…).
به همین خاطر عالم، خودش تبلور انسانیت است!
و روشنگریاش مجسمه ایثار است.
ایثار مال و منال دنیا خیلی ارزش دارد.
اما ایثار عمر را دیگر تنها خدا میداند که چه ارزشی دارد!
عالم با ایثارش دل خلایق را بینا میکند، قلب آنها را زنده میکند.
وَ مَنْ أَحْيٰاهٰا فَكَأَنَّمٰا أَحْيَا اَلنّٰاسَ جَمِيعاً ﴿مائدة32)
هر کس انسانی را زنده کند، گویی همه انسانها را زنده کرده است!