در زندگی ما اگر از کارهای صد در صد غلطمان بگذریم، از این نمیتوان گذشت که زندگی همه ما پر است از کارهایی که دلیل منطقی برای آنها نداریم.
هیچ وقت هم عینک روشنفکری و خردورزی به چشم خودمان نمیزنیم که این کار چرا و آن کار چگونه.
اما یک جاهایی خیلی خیلی منطقی و بسیار بسیار معقول میشویم! و عینک خردورزیمان تیز میشود و اما و اگرهایمان سر به فلک میزند!
یکیش همین پیاده روی اربعین است.
پیادهرویای که کاملا اختیاری است و اجباری در آن نیست.
پیادهرویای که خدمت به زوارش افتخاری است و منتی بر کسی نیست.
پیادهرویای که….
البته هر کس واقعا روشنفکر باشد (نه این که تنها ماسک روشنفکری به صورت بزند) در مقابل ابعاد فوق العادهی این حرکت کاملا مردمی و کاملا اختیاری و کاملا افتخاری و کاملا… شگفت زده میشود.
حالا نمیخواهم وارد این مقوله بشوم.
جالب است که گاهی نقهای روشنفکری و خردنمایی به مصلحت، جنبه دینی پیدا میکند!
در کجای دین است که باید پیاده به زیارت کربلا رفت؟! کدام آیه و حدیث این را گفته؟! و…
هنگامی قانون کلی عقلی و روایی را بخوانی که أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا (برترین کارها تند و تیزتر آن است) میگویند ربطی به اینجا ندارد!
وقتی هم حدیث بیاوری که مثلا امام حسن علیه السلام چند سفر پیاده به حج رفته، دقت علمیشان گل میکند که حج فرق میکند!
حالا یک حدیث برای پیاده روی زیارت، آن هم زیارت امام حسین علیه السلام میآوریم، ببینیم از قوطی عطاری نقادان چی بیرون میآید.
عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرِ بْنِ أَبِي فَاخِتَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا حُسَيْنُ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ص إِنْ كَانَ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِي الْحَائِرِ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِينَ الْمُنْتَجَبِينَ [الْمُفْلِحينَ الْمُنْجِحِينَ] حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِينَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَا مَضَى.
امام صادق علیه السلام به حسین بن ثویر فرمود: ای حسین کسی از خانهاش بیرون رود که اراده زیارت قبر حسین بن علی را داشته باشد، اگر پیاده باشد، خداوند به هر قدمی برای او یک کار خوب مینویسد و یک کار بد را از پرونده او پاک میکند، تا این به حرم حضرت برسد.
(هنگامی که به حرم رسید) خداوند او را از نیکوکاران برگزیده مینویسد تا این که اعمال زیارتش را انجام دهد.
(پس از اتمام زیارت) خداوند او را از رستگاران و نجات یافتگان مینویسد.
پس از این که تصمیم به بازگشت گرفت، فرشتهای نزد او میآید و میگوید راستی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به تو سلام میرساند و به تو میگوید از نو شروع کن که واقعا گناهان گذشتهات را خداوند آمرزیده است.
انشاءالله مشکل پیاده روی برای همه حل شده باشد!!!
البته و صد البته برای بعضیها اصلا مشکلی نبود که حل بشود.
اما برای بعضیهای دیگر فکر نکنم، جبرئیل هم بیاید، صد برهان عقلی آورده شود، باز هم حل شود!
آخر این مسئله دینی است و دقیقتر بگویم مربوط به دستگاه سید الشهداء!
دستگاه سید الشهداء اصلا به چشم بعضیها جا نمیشود تا چه رسد به دلشان!!!