میگن کسی وارد بازار عطرفروشها شد و از حال رفت. مردم گلاب آوردن به صورتش پاشیدن که به هوش بیاد هیچ اثری نگذاشت. خبر به برادرش رسید. دوان دوان اومد و سرگین گاوی رو مقابل بینی برادر بیهوش گرفت؛ چیزی نگذشت که به هوش اومد. دلیلش رو پرسیدند؛ گفت برادر من مقنی است و به بوهای خوش عادت نداره؛ وارد بازار عطرفروشها که شده از هوش رفته و بوی سرگین گاو بوی خوش رو از بین برد و برادرم به هوش اومد.
ماه محرم هم بازار عطره که انواع و اقسام عطرها در اون عرضه میشه. ولی آدما به مقتضای اعمالشون، روحشون هم تغییراتی میکنه و به این بازار عطر واکنشهای مختلفی نشون میدن.
بعضیا ماه محرم که نزدیک میشه و بوی عطر محرم به مشامشون میرسه، از شوق سر از پا نمیشناسن و براش لحظهشماری میکنند؛
اما در مقابل عدهای هستند توان تحمل عطر محرم رو ندارن و تا بوی محرم میرسه، مکنونات قلبیشون رو بیرون میریزن.
یکی از این افاضات اینه که انسان دارای کرامته و نباید خودش رو برای کسی ذلیل کنه؛ یعنی چه که ما خودمون رو غلام و نوکر اهل بیت بدونیم؟!! اصلا عبدالحسین و عبدالعلی چه معنایی داره؟! ما عبد خداییم. اصلا اهل بیت غلام و نوکر نمیخوان، اهل بیت انسان با کرامت میخوان.
اینا به ظاهر با رنگ و بوی مذهبی حرفاشون رو میزنن و به قول خودشون دارن با افراطگرایی مذهبی مقابله میکنند؛ اما این قدر بی اطلاع از دین هستند که حتی متون اولیه و در دسترس همه رو هم ندیدند و ازش خبر ندارند.
پیامبر اکرم و ائمه هدی علیهم السلام آداب معاشرت با خودشون رو به ما یاد دادن. کافیه که یه کم تو منابع دینی جستجو کنیم.
یکی از این منابع دینی که در دسترس همه است مفاتیح الجنانه. قسمتی از مفاتیح الجنان زیاراتیه که از خود اهل بیت به ما رسیده است. مطلب مهمی که در این زیاراته آداب حرف زدن با اهل بیته؛ یعنی وقتی در مقابل یکی از معصومین میایستیم بهشون چی بگیم. نمونههایی رو میارم:
يَا مَوَالِيَّ يَا أَبْنَاءَ رَسُولِ اللَّهِ عَبْدُكُمْ وَ ابْنُ أَمَتِكُمُ الذَّلِيلُ بَيْنَ أَيْدِيكُم… (زیارت ائمه بقیع)
يَا مَوْلايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ وَ ابْنُ أَمَتِك… (زیارت اول امیرالمؤمنین)
يَا وَلِيَّ اللَّهِ يَا صِرَاطَ اللَّهِ زَارَكَ عَبْدُكَ وَ وَلِيُّك… (زیارت هفتم امیرالمؤمنین)
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ وَ ابْنُ أَمَتِكَ الْمُقِرُّ بِالرِّق (زیارت هفتم سید الشهدا)
در این عبارات نکاتی است:
اول این که اهل بیت را مولای خود میدانیم. «مولا» مثل «پدر» است. وقتی گفته میشود علی پدر حسن است قطعا حسن هم پسر علی است. معنا ندارد که علی پدر حسن باشد و حسن پسر او نباشد. وقتی میگیم اهل بیت مولای ما هستند پس ما هم عبد اونا هستیم و الا معنا نداره که اونا مولای ما باشن.
دوم اینه که ما خودمون رو غلام اونا میخوانیم علاوه بر اون پدر و مادرمون رو هم غلام و کنیز اونا میدونیم.
سوم اینه اقرار به رقیت میکنیم. رق به معنا غلام و برده است.
چهارم هم اینه که خودمون رو در مقابل اونا ذلیل میدونیم.
اصلا اگر کسی بنده خدا و عبد الله باشه معنا ندارد خودش رو در مقابل برگزیدگان خدا کسی حساب کنه. این یه مطلب اعتقادیه که به صورت خلاصه با جملات کوتاه این جور میشه:
کرامت انسان به انسان بودنشه نه به این که رو دو پا راه میره.
این موجود دو پا برای این که انسان باشه اولین مطلب عقلی که شکر ولی نعمته رو باید رعایت کنه.
ولی نعمت قطعا خدا است.
شکر خدا قطعا بندگی اوست.
بندگی خدا خضوع در مقابل اولیاء و برگزیدگان اونه.
کاملا روشنه که ما داریم با کسی صحبت میکنیم که خودش رو مسلمون و شیعه میدونه و الا باید جور دیگهای حرف زد.
تازه این عباراتی که آوردیم فقط از کتاب ارزشمند و نفیس مفاتیح الجنانه و الا در لابلای روایات ما این عبارات فراوونه.
به عنوان مثال:
یکی از علمای یهود از امیرالمؤمنین یک سؤال درباره خدا میکنه. بعد که حضرت جواب میدن، ذوقزده میشه میگه: آیا تو پیامبری؟ امیرالمؤمنین در جواب میفرماید: من بندهای از بندگان محمد صلی الله علیه و آله هستم.
در جایی که امیر عالم خودش رو بندهی پیامبر میخونه، نهایت نادانیه که مثل منی دم از کرامت انسانی بزنه و حاضر نباشد بنده و غلام پیامبر باشه.[1]
در یک روایت دیگه میفرماید: ملائکه خدام ما هستند. خدام جمع خادمه و خادم در ترجمه فارسی به معنای نوکره. کسی که ملائکه مقرب خدا نوکر او هستن، من در مقابلش باید چگونه باشم.[2]
اگه یه ذره عقل و وجدانمون رو با هم به کار بگیریم میفهمیم اگه عزت در نوکری و غلامی اهل بیت نبود هیچگاه امیرالمؤمنین خودش رو عبد پیامبر نمیدونست و هیچگاه ملائکه خدا نوکران اهل بیت نبودند.
این مطلب سر دراز داره. هم نمونههای فراوونی در کتب روایی ما هست و هم اسرار زیادی در این غلامی و نوکری نهفته است که دیگه این جا جاش نیست.
پس بیاین ما هم در این ماه محرم غلام و کنیز و نوکر سید الشهداء و اهل بیتش باشیم.
[1]ـ وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَوْصِلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ حِبْرٌ مِنَ الْأَحْبَارِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَتَى كَانَ رَبُّكَ فَقَالَ لَهُ ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ وَ مَتَى لَمْ يَكُنْ حَتَّى يُقَالَ مَتَى كَانَ كَانَ رَبِّي قَبْلَ الْقَبْلِ بِلَا قَبْلٍ وَ بَعْدَ الْبَعْدِ بِلَا بَعْدٍ وَ لَا غَايَةَ وَ لَا مُنْتَهَى لِغَايَتِهِ انْقَطَعَتِ الْغَايَاتُ عِنْدَهُ فَهُوَ مُنْتَهَى كُلِّ غَايَةٍ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَ فَنَبِيٌّ أَنْتَ فَقَالَ وَيْلَكَ إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ ص وَ رُوِيَ أَنَّهُ سُئِلَ ع أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ سَمَاءً وَ أَرْضاً فَقَالَ ع أَيْنَ سُؤَالٌ عَنْ مَكَانٍ وَ كَانَ اللَّهُ وَ لَا مَكَانَ. (الكافي/ج1/ص89/باب الكون و المكان/ح5 و ح8)
[2]ـ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَاشِمِيُّ الْكُوفِيُّ بِالْكُوفَةِ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ فُرَاتٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْفَضْلِ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْبُخَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ الْهَرَوِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً أَفْضَلَ مِنِّي وَ لَا أَكْرَمَ عَلَيْهِ مِنِّي قَالَ عَلِيٌّ ع فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَنْتَ أَفْضَلُ أَمْ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ ص يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ عَلَى مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ فَضَّلَنِي عَلَى جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْفَضْلُ بَعْدِي لَكَ يَا عَلِيُّ وَ لِلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِكَ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا يَا عَلِيُّ الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ... وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِوَلَايَتِنَا يَا عَلِيُّ لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ ع وَ لَا الْحَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْضَ فَكَيْفَ لَا نَكُونُ أَفْضَلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ قَدْ سَبَقْنَاهُمْ إِلَى مَعْرِفَةِ رَبِّنَا وَ تَسْبِيحِهِ وَ تَهْلِيلِهِ وَ تَقْدِيسِهِ لِأَنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْوَاحُنَا فَأَنْطَقَهَا بِتَوْحِيدِهِ وَ تَمْجِيدِهِ ثُمَّ خَلَقَ الْمَلَائِكَةَ فَلَمَّا شَاهَدُوا أَرْوَاحَنَا نُوراً وَاحِداً. (عيون أخبار الرضا عليه السلام/ج1/ص262/ب26/ح22)