هیجانهای مثبت و منفی، تآثیرات فراوانی در رفتار و اندیشه ما دارند.
یکی از جملات طلایی در این زمینه روایت زیر است:
دَعِ الْحِدَّةَ وَ تَفَكَّرْ فِي الْحُجَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْخَطَلِ تَأْمَنِ الزَّلَلَ.
تندی و تیزی (یا هیجان) را رها کن و در دلیل و برهان بیندیش و از سخنان پوچ و بی حاصل بپرهیز، تا از لغزش در امان بمانی.
واژه «حِدَّة» غالبا به تندی و تیزی ناشی از عصبانیت و امثال آن تفسیر شده است. اما در برخی از لغات واژه نشاط در تفسیر آن به کار برده شده است. بر این اساس احتمال میرود که مراد از «حِدَّة» هر گونه هیجان باشد.
اگر هم «حِدَّة» به معنای تندی و تیزی باشد، از این جهت بر آن تأکید شده که شاه مصداق هیجان است.
در این روایت امنیت از لغزش و خطا، در گرو سه امر قرار گرفته است:
۱- رها کردن تندی و تیزی (یا هیجان)
۲- اندیشه
۳- سخن حساب شده
رابطه منطقی میان این سه بسیار جالب است.
چرا که هر گونه هیجان (به خصوص هیجانات منفی) در تضاد با اندیشه است.[1] دلیل آن هر روشن است. زیرا بر اساس «السُّكُوتُ رَاحَةُ الْعَقْلِ» (سکوت استراحت و تجدید قوای خرد است). هیجانات، از تمرکز قوای عقلانی جلوگیری کرده و آن را تضعیف میکند.
بنا بر این نفی هیجان، یکی از مبادی اندیشه است.
شرط سخن بی حساب نیز به نکته مهمی اشاره میٔکند.
سخن بی حساب، حاصل هیجان (و عدم اندیشه) است. با هیجانات، سخن بی حساب و کتاب هم مزید بر علت شده و موجب آشکار شدن و ارتکاب خطاهای فراوانتری میشود.
البته اگر در هیجان سکوت اختیار شود، هر چند خطاهای اندیشه همچنان به قوت خود باقی میماند، اما با سکوت، خطاهای اندیشه پنهان مانده و خطاهای بیانی به آن افزوده نمیگردد.
حاصل این روایت عبارت است از این که:
هر چند نقش سخن در رابطه با خطا انکار ناپذیر است، اما نکته اساسی تضاد هیجان با تعقل است.
نکته اساسی مطرح شده در این روایت علاوه بر عقلانی و تجربی بودن آن، در منابع منتسب به روانشناسی نیز این چنین مطرح شده است که:
«انسان هیجان زده ، کودن می شود!»
توجه کنید:
نتیجه یک تحقیق روان شناسی نشان داده که وقتی انسان هیجان زده میشود، عقل و خِرد او «به یک سوم، افت پیدا میکند (چه مثبت و چه منفی، چه عاشق و چه عصبانی، پر از خشم و نفرت و يا محبت افراطی و ...).
اگر فرد دارای IQ (ضریب هوشی) 180 هم باشد و جزو نوابغ هم محسوب شود، وقتی هیجانزده شود، ضریب هوشی به 60 میرسد (نُرمالِ ضریب هوشی، 100 است)، یعنی مثل یک آدم عقبمانده تصمیم میگیرد.
خونسردی، آرامش و متانت و تصميم نگرفتن در لحظه های خشم و عصبانيت و يا عشق زياد، راهِ درست زندگی کردن و موفق و خوشبخت شدن است.
مطالب یاد شده، رابطه میان شور و شعور را به خوبی تبیین میکند.
[1]- هیجانات مثبت نیز اثرات منفی بر بینش انسان دارد. از همین رو در روایات مطرح شده است که دوستی و دشمنی انسان کور و کر میکند.