پیش از این مطلبی ارایه کردیم با عنوان «سیاست حکیمانه از آیة الله مرعشی برای توسعه کتابخانه».
در این مطلب یکی را رازهای ایجاد کتابخانههای معتبر را شناختیم و آن این بود که برای چند کتاب خاص باید یک کتابخانه شخصی را یک جا خرید.
به دنبال آن هم گفتیم:
احتیاط دو نسخه دارد احتیاط جاهلانه و احتیاط فقیهانه.
اگر در خرید کتاب آن گونه احتیاط شود آیا کتابخانهای معتبر بر پا میشود؟!
برای برپایی کتابخانه معتبر باید پول فدای کتابهای تکراری و معمولی فراوانی شود تا کتابهای مهم و اساسی فراهم آید.
حالا میرویم سراغ مطلب دیگری که به شکلی با کتابخانه مرتبط است.
مسلما آروزی هر خردمندی پرورش اندیشمندان و «دانشمندان خاصِ خاص» است.
و صد البته برای پرورش این دانشمندان خاص خاص هم هر چه هزینه شود کم است.
و هزار البته اگر افراد مناسب برای دانشمند خاص خاص شدن را دقیقا بشناسیم، همه هزینهٔهای لازم را مستقیما پای همان افراد میریزیم.
اینها همه روشن است و تردید در اینها تردید در خورشید است.
اما اگر…
اما اگر شناسایی قطعی افراد مناسب برای دانشمند خاص خاص، امکان نداشته باشد، چه باید کرد؟!
چند راه وجود دارد:
۱- چون افراد مناسب قابل شناسایی دقیق نیستند، پس درِ پرورش این گونه افراد را تخته کنیم و هیچ گونه سرمایه گذاری نکنیم.
این روش به ظاهر محتاطانه است. اما لازمه آن پذیرش خساراتی بی نهایت است.
مثل این میماند که ما تنها برای کتابهای خاص سرمایه گذاری کنیم. کتابهای خاص هم که به راحتی گیر نمیآید پس خر ما از کرهگی دم نداشت کتابخانه معتبر بی کتابخانه معتبر!
نتیجه آن احتیاط این فاجعه میشود!
۲- بسترهای احتمالی افراد مناسب را شناسایی کنیم و آن بسترها را تأمین کنیم تا که شاید میان آنها یکی دو تا از افراد مناسب هم پرورش یابند.
در این صورت قدری از هزینههای ما به ظاهر هدر میرود. یک جاهایی سرمایه گذاری میشود که نتیجه نهایی را ندارد.
اما مسلما با تأمین تمامی بستر شناسایی شده، هر کسی که واجد شرایط باشد رشد میٔکند. ممکن است اندک افرادی از این بستر صعود کرده و به قله برسند و بشوند همان افراد خاص خاص.
این میشود همان سیاست کتابخانهای آقا نجفی مرعشی.
دانشمندان خاص خاص در حوزه دین، همان مجتهدین هستند البته و صد البته و هزار البته مجتهدین واقعی واقعی.
حالا کاری نداریم به این که مجتهدین واقعی واقعی کیانند و چه ویژگیهایی دارند.
شناخت اینها برای همه ممکن نیست، مثل این میماند که ما بخواهیم پرفسوری را برای یک روستایی معرفی نماییم.
خودمانیم، اگر تعارف و تکلفات را کنار بگذاریم و واقعیت را بگوییم بیشتر مردم ما در حوزه دین از یک روستایی هم عقبتر هستند.
این خیلی خیلی شاهد هم دارد که فعلا کاری به آن نداریم.
بله معرفی این مجتهد، یعنی این دانشمند خاص خاص، برای روستایی اصلا ممکن نیست.
بگذریم…
سرمایه گذاری مستقیم برای این دانشمند خاص خاص در حوزه دین که ممکن نیست، نمیدانیم در نهایت کی موفق میشود و کی موفق نمیشود.
در حوزه دین تنها و تنها بستری که محتمل است این دانشمند خاص خاص از آن درآید هم، همین حوزههای علمیه است.
شاهدش هم قرنها تاریخ شیعه است.
البته در حوزههای علمیه هم همه چیز پیدا میشود.
اما برای به ثمر نشستن آن افراد خاص خاص، کل حوزه تأمین میشود که شاید…!
آخر جای دیگری شما سراغ دارید که احتمال سر برآوردن چنین افرادی در آن باشد؟!
احتیاط در هزینه کردن برای خرید کل کتابخانه شخصی برای تأمین کتابهای یک کتابخانه معتبر، یک مصداق احتیاط احمقانه است.
احتیاط در برپایی کل حوزه و هزینه کردن برای همه افراد آن، مصداق دیگری از احتیاط احمقانه است.
این مطلب تنها یک دلیل از ضرورت اقامه کل حوزه است.
البته اقامه کل حوزه دلایل مهم دیگری هم دارد. انشاء الله در مجال دیگری.