بیم و امید نقش فوق العادهای در حرکت و کنترل انسان دارد. امید، موتور حرکت و پویایی، بیم هم، ترمز در مقابل لغزشها.
اسلام کامل دو ویژگی منحصر به فرد دارد که در کمتر دین و آیینی پیدا میشود:
یکی این که هیچ گاه درجه و میزان بیم و امید اختلاف پیدا نمیکند.
دوم هم این که هیچ موقعیتی پیدا نمیشود که امید و یا بیم به صفر برسد، بلکه شدت بیشتر بیم و امید نشانه معرفت بیشتر است.
از سوی دیگر برنامه ریزی و تدبیر، یکی از اصول مهم موفقیت است. در برنامه ریزی درست، اندازه داشتهها، شدت حرکت به سوی هدف را رقم میزند.
اما اگر پشتوانهی نداشتهها، قویتر از داشتهها باشد، سرعت حرکت غوغا میکند.
با این مقدمه پای یکی از بیانات زیبا و بسیار جالب وحی درباره امید، مینشینیم:
برای آن چه که (به حسب اسباب ظاهری) امید نداری (با تیه به رحمت و کرم الهی) امیدوارتر باش آن چه که (به حسب امکانات موجود) بدان امید بستهای. چرا که موسی بن عمران علیه السلام برای (گرم کردن) همسرش سراغ شعله آتش رفت، اما خداوند با او سخن گفت و پیامبر بازگشت و همچنین ملکه سبأ (برای نگه داری سلطنتش به مذاکره با سلیمان رفت) اما با سلیمان اسلام آورد (سعادت دنیا و آخرتش را تأمین شد) و نیز جادوگران فرعون به امید به دست آوردن عزت برای فرعون رفتند، اما با ایمان بازگشتند.[1]
مسلما تکیه بر نداشتهها، نشان از عقل سلیم نیست، اما آن گاه که پشتوانه نداشتهها رحمت واسعه الهی باشد، تکیه بر نداشتههای این چنینی برخواسته از متن خردورزی است.
ضمیمه شدن توانایی نامحدود الهی به رحمت بیکران رحمانی، اوج امید را فراهم ساخته و پر قدرتترین موتور حرکت را رقم میزند.
[1]- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، قَالَ: «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو؛ فَإِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلَامُ خَرَجَ يَقْتَبِسُ نَاراً لِأَهْلِهِ، فَكَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ رَجَعَ نَبِيّاً؛ وَ خَرَجَتْ مَلِكَةُ سَبَإٍ، فَأَسْلَمَتْ مَعَ سُلَيْمَانَ عَلَيْهِ السَّلَامُ؛ وَ خَرَجَتْ سَحَرَةُ فِرْعَوْنَ يَطْلُبُونَ الْعِزَّ لِفِرْعَوْنَ، فَرَجَعُوا مُؤْمِنِينَ»