انسانها کم و بیش دچار نقص هستند و کمال مطلق، تنها در اولیاء خاص خداوند است که در انحصار معصومین علیهم السلام است.
حالا ما هستیم و نقیصهها که چه جوری با آنها برخورد کنیم.
یکی هست که اصلا تکانی به خودش نمیدهد، تنبل شاه عباس! این آدم که راحت است و مرخص!
یکی هم هست که تلاش میٔکند نقیصهها را اصلاح کند و به سمت کمال حرکت کند. این هم خوش به حالش!
اما یکی دیگر هست که خیلی عجیب است و با این همه خیلی هم فراوان!
برای شناخت این طبقه عجیب و فراوان به این حدیث توجه کنید:
هنگامی که اهل نقص، حال خود (و عقب ماندگیشان) را نزد اهل کمال (متوجه میشوند و) میشناسند، از تکبر کمک میگیرند تا (به خیال خود) کوچکی(شان) را بزرگ کرده (و بر طرف سازند) و حقارت(شان) را (به خیال خود بر طرف ساخته و شخصیت و موقعیت خود را) بالا ببرند.
در حالی که (هرگز موفق نمیشوند و) چنین کاری را نمیتوانند انجام دهند (و نقص آنها همان گونه که بوده ادامه خواهد داشت).[1]
البته روشن است که علاوه بر نقصهای داشته، نقص تکبر و آثار سوء آن نیز به نقایص پیشین آنها افزوده میگردد.
این هم از برخورد سوم با نقیصهها.
در این حدیث جالب تکبر ریشهیابی شده و شخصیت واقعی متکبر نشان داده شده است.
عصاره این مطلب فوق العاده این است که هر جا متکبری دیدی، بدان که او تلاش میکند با تکبرش نقایص خود را بپوشاند.
به سخن دیگر تکبر، نشانه نقص و پستی انسان است که به جای تلاش برای برطرف ساختن آن، آن را انکار کرده و با تکبر میپوشانیم.
[1]- لما عرف أهل النقص حالهم عند أهل الكمال استعانوا بالكبر ليعظم صغيرا و يرفع حقيرا و ليس بفاعل.