عدالت را همه دوست دارند و آن را میستایند.
اصلا کسی بخواهد ظلمی را توجیه کند احساس ننگ میکند.
چیزی که این وسط یکی کمی میلنگد، قصه یک بام و دو هواست.
یعنی اگر به ما ظلم بشود عدالت خیلی برای برجسته میشود. اما اگر ما به دیگران ظلم کنیم دنبال یک سوراخی میگردیم تا کارمان را توجیه کنیم.
ظلم انواعی دارد.
ظلم مالی که روشن است. کسی اگر مال ما را غصب کند تا نگیریم دست از سرش برنمیداریم. پس تنها به قصاص مالی فکر میکنیم.
اما ظلم به حق دیگران و تجاوز به حق خلایق یک کمی دقیق است، یعنی درک همه مواردش برای همه آسان نیست.
ظلم به حق و حقیقت دیگر پیچیده است، ولی فوق العاده مهم است. برای همین هم میگذاریم برای بعد.
ظلم جانی هم معرِّف حضور همه هست. اگر کسی به ما سیلی بزند چه احساسی داریم؟ اگر کسی با چاقو خطی روی صورتمان بکشد چه حالی داریم؟
معلوم است دیگر، یک وقتی طرف نادانی کرده و حالا پشیمان است و در صدد دلجویی است، در این جور مواقع لذت عفو، خودش عالمی دارد. اما باز هم حق قصاص را برای خودمان محفوظ میداریم. اصلا ذات و روح عفو و گذشت، این است که حقی از من رفته که اختیارش هم به دست من است، اما من خودم به آقایی و بزرگواری خودم از حقم صرف نظر میکنم.
حالا اگر کسی قمه کشی کرده و طرف را لت و پار کرده و دو قورت و نیمش هم باقی است، اینجا جای گذشت دیگر نیست. اینجا قصاص خودش را خیلی برجسته نشان میدهد.
بیاییم سر این که کسی، کسی را به ظلم و ستم بکشد، اینجا چی؟
اگر مظلوم ما باشیم که معلوم است دیگر دمی از عدالت زبانمان خاموش نمیشود.
اما در مورد ظلم به دیگران که میشود، اما و اگر درست میکنیم که بله اعدام بد است، خشونت، خشونت میآورد و…
این همان یک بام و دو هواست.
اگر عدالت طلاست، یکی از بزرگترین قطعات آن قصاص جان است. اگر هم قصاص برایمان مشکل دارد، معلوم میشود با عدالت مشکل داریم.
این نگاه به قصاص، از زاویه عدالت بود.
اما قصاص یک زاویه مهم دیگری هم دارد.
زاویه مهمتر قصاص بازدارندگی آن است.
یعنی خود قصاص موجب میشود که حرمتها جانها بیشتر نگه داشته شود.
خود قصاص خدمت به انسانیت است.
خود قصاص پشتوانه جان آدمهاست.
خود قصاص…
اصلا خود قصاص ضامن حیات جامعه است!
وَ لَكُمْ فِي اَلْقِصٰاصِ حَيٰاةٌ يٰا أُولِي اَلْأَلْبٰابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿البقرة، 179﴾
ای خردمندان، برای شما در قصاص (ضمانت و بقاء) حیات است تا مگر (از کشتن یکدیگر) بپرهیزید.
اگر دستگاه قصاص درست و حسابی راه بیفتد، جرم و جنایت تعطیل میشود و حرمت انسانها بیشتر و بهتر نگه داشته میشود.
آری قصاص، هم عدالت است و هم بازدارنده و هم ضامن حیات!
این مطلب عقلی است، یعنی حساب دو دو تا چهار تا دارد، یعنی کاری به هیچ دین و مذهبی ندارد.
حالا بوق کرنا دست کسانی است که خودشان ملیونها جنایت میکنند و بعدش هم انسان دوست میشوند و فریاد حقوق بشرشان گوشها را کر کرده است. بماند…