امیرالمؤمنین فرموده است: برخی از اصحاب پیامبر (عمر، پیوسته) اهل فرار بود، (هرگز) تیری پرتاب نکرد و شمشیر و نیزهای نزد.
زمان خطر و جنگ، به گوشه و کنار پناه میبرد و خود را پنهان میکرد و یا به بهانه بیماری از میدان در میرفت و همچون حیوان ضعیفی که قدرت هیچ دفاعی ندارد، به گوشهای میخزید.
هنگامی که دشمن را میدید از ترس و پستی، پشت به دشمن کرده و فرار میکرد. اما زمان آرامش و تقسیم غنائم، زبان برّانی داشت، و هم چنان که خدا در قرآن فرموده «با شما با زبان برّان برخورد کرده و حریصانه به دنبال غنائم بودند. (الأحزاب19)
عمر با این که در زمان جنگ آن چنان بود، اما در زمان آرامش [در موارد متعددی] اصرار به گردن زدن کسانی داشت که پیامبر نمیخواست کشته شوند.
روزی پیامبر چشمش به عمر افتاد که تمام مسلح بیرون آمده بود. حضرت به خنده افتاد و فرمود فلانی امروز (که از خطر خبری نیست) روز توست!
(در امنیت کامل، تمام مسلح بیرون آمدهای که شجاعت نداشتهات را نمایش بدهی!)
لَقَدْ كَانَ مِنْهُمْ [بَعْضُ] مَنْ تُفَضِّلُهُ أَنْتَ وَ أَصْحَابُكَ يَا ابْنَ قَيْسٍ فَارِّينَ فَلَا رَمَى بِسَهْمٍ وَ لَا ضَرَبَ بِسَيْفٍ وَ لَا طَعَنَ بِرُمْحٍ إِذَا كَانَ الْمَوْتُ وَ النِّزَالُ [لَاذَ وَ تَوَارَى وَ اعْتَلَّ وَ] لَاذَ كَمَا تَلُوذُ النَّعْجَةُ الْعَوْرَاءُ لَا تَدْفَعُ يَدَ لَامِسٍ وَ إِذَا لَقِيَ الْعَدُوَّ فَرَّ وَ مَنَحَ الْعَدُوَّ دُبُرَهُ جُبْناً وَ لُؤْماً وَ إِذَا كَانَ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ الْغَنِيمَةِ تَكَلَّمَ كَمَا قَالَ اللَّهُ- سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ فَلَا يَزَالُ قَدِ اسْتَأْذَنَ رَسُولَ اللَّهِ ص فِي ضَرْبِ عُنُقِ الرَّجُلِ الَّذِي لَيْسَ يُرِيدُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَتْلَهُ فَأَبَى عَلَيْهِ وَ لَقَدْ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْماً وَ عَلَيْهِ السِّلَاحُ تَامٌّ فَضَحِكَ [رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله] ثُمَّ قَالَ يُكَنِّيهِ أَبَا فُلَانٍ الْيَوْمُ يَوْمُك… كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 697