زبان ما الکن است از مدح و ثنای تکنولوژی! چندتایی نوشتیم، اما این برکات سر دراز دارد!
یکی از نشانههای متشخص بودن این است که اجتماعی باشیم. اصلا منزوی بودن نشانه کمبود شخصیت است!
هر بیشتر اجتماعی باشیم همان اندازه از شخصیت برازندهتری برخورداریم!
قبول ندارید؟! شاهد یکی دو تا نیست!
اصلا همین شبکههای اجتماعی را ببینید! حاصل پیوند تکنولوژی است. تکنولوژی سخت افزاری، دست تکنولوژی نرم افزاری را گرفته و برایمان فرهنگ اجتماعی شدن را زاییده! آن هم چه زاییدنی!!!
البته ذهنتان جای بد نرود که صد البته هم نباید برود!
چون غولهای تکنولوژی از دامن غولهای اقتصاد سر برآورده!
حالا یک غول اقتصادی یا به قول خودمانی یک پولدار خیلی گردن کلفت، دست خیر داشته باشد و بخواهد برای رشد فرهنگ اجتماعی من و شما، مایه بگذارد بد است؟! اصلا کار خیر به اینها نمیآید؟
مگر غول…
چشم حسود کور!
اصلا اگر عقب مانده هستید و نمیتوانید این برکات غولی تکنولوژی را درک کنید به ما چه؟!
مگر شما چشم ندارید، کور هستید؟ یک نگاهی به اطرافتان بیندازید همه در حال فرهیگیدن هستند! گوشی در دست، با گردن کج و دهانی باز، گاهی اخم و گاهی خنده، در اعماق گود اجتماع هستند! و صد البته بی خبر از عالمند!
آن هم نه یک اجتماع دو اجتماع! یک فَرْوَند اجتماع! (آخر هواپیما و کشتی خیلی بزرگ است از واحد شمارش آن استفاده کردم)
انگشت به دهان میمانیم! یک نفر و این همه فعالیت اجتماعی! هم واتساپ، هم تلگرام، هم وایبر، هم لاین، هم… هم… هم…، یک نفر با این همه همهمه!
این معیار اجتماعی شدن است دیگر!
حالا میخواهد توی جمع باشد یا نباشد!
حالا وسط حرف دیگران کله مبارک را به طرف فرزند حلال زاده تکنولوژی (مقصود همین موبایل است) بچرخاند و برای چند لحظه (که هر لحظهاش چند دقیقه است) مخاطبش را فراموش کند، باشد!
اصلا یادش نیاید که در جمع است، باز هم باشد!
چه اشکال دارد؟!
آخر ما اجتماعی هستیم و سرمان خیلی خیلی شلوغ و پلوغ است!
اصلا وقت نداریم! برای هیچ کس هم وقت نداریم! خوب شد؟!
مگر با یک دست چند هندوانه میشود برداشت، من این همه اجتماعیات! این همه خوشبختی محاله!!!
حالا تو هم چند لحظه تحمل کن تا من از اشتغالات فخیمه فارغ شوم چه اشکال دارد؟!
(البته درگوشی میگویم این اگر فارغ شدن هیچ وقت پیش نمیآید.)
بلکه بالاتر این میگویم پیشرفت قربانی هم میخواهد!
به برکت اجتماعیات این قدر در اجتماعیات پیشرفت داشتهایم که خدا میداند!
حالا اگر اندکی تا اندازهای هم مرتکب بی ادبی شویم چه اشکالی دارد؟! اصلا ادب در مقابل اجتماعی شدن چه ارزشی دارد؟!
ادب و مدب که بماند، اجتماعیات این قدر مهم است که اگر برای رسیدن به آن همه چیزمان را فدا کنیم کم است!
حتی در خانواده هم نباید از اجتماعیات غافل بود! مگر چه میشود حالا زنمان از دستمان ناراحت بشود، بشود! فرزندمان هم از دست برود، برود!
اجتماعیات ارزش همه اینها را دارد!
اصلا باید همه با فرهنگ اجتماعی آشنا شویم! همگی دسته جمعی برویم وسط وسط گود اجتماع!
من باید شاه ماهی اقیانوس شوم نه رودخانه!
این اجتماع خانواده خیلی کوچک است! خیلی دست و پا گیر است!
باید از زنجیرهای اسارت خانواده خلاص شد! باید پرواز کرد! باید عالم هپروت را فتح کرد!
باید…
من و این همه خوشبختی محاله!
همه و همهی این خوشبختیها هم از برکات تکنولوژی است!
اصلا از اول هم ادب با تکنولوژی دشمن بود!
خانواده هم با تکنولوژی دشمن بود!
اصلا همه فرهنگها، همه دیانتها و همه ادب و آدابها، همه و همه فدای یک تار موی تکنولوژی!
وقتی تکنولوژی همه چیز من است، وقتی تکنولوژی مرا در شبکههای اجتماعی به پرواز در میآورد! وقتی…!
رفیق میخواهم چکار؟! اجتماع خانواده به چه درد میخورد؟! زن و فرزند از من چه میخواهند؟!
همه و همه بروند جنهم! من میخواهم اجتماعی شوم!!!
علم و دانش هم نمیخواهم! پیشرفت و ترقی هم نمیخواهم! اصلا پیشرفت مال…!
کار و تلاش هم نمیخواهم! زندگی هم نمیخواهم!
فقط میخواهیم اجتماعی شوم!
اینها همه از برکات تکنولوژی است! باور نمیکنید؟!