در روایاتی آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من و علی دو پدر این امت هستیم.
درک درست این مطلب، بر درک دو پایه اساسی تکیه دارد:
یکی این که اصل پدری پیامبر صلی الله علیه و آله برای امت یعنی چه؟
دوم هم دو گانه بودن پدر امت، یعنی چه؟
ریشه پدری پیامبر صلی الله علیه و آله، مسئولیت و متولی بودن آن حضرت در رساندن بشر به کمال انسانی است. توضیح این مطلب را در بحث بسیار مهم ولایت باید دید.
اما کوتاهترین توضیح این که حیات واقعی و تولد معنوی روح، در گرو معرفت و ایمان است. از آن جایی که پیامبر صلی الله علیه و آله، مبدأ حکمت و معرفت است و مربّی قلوب و نفوس است، آن حضرت پدر معنوی بشریت میباشند.
مسلم حق پدر معنوی قابل قیاس با حق پدر جسمی نیست، چرا که پدر معنوی است که ما را از آتش دوزخ نجات میدهد و به سر منزل بهشت جاوید میرساند.
البته مسئولیت و تولی پیامبر خودش نیز ریشه در جای دیگر دارد و آن شفقت (دلسوزی و غمخواری) است.
در حدیث بسیار جالبی این مطلب بیان شده است. همچنین پدری دوگانه، یعنی دو پدر داشتن امت، نیز توضیح داده شده است. این روایت جالب را با هم ببینیم:
حسن بن علی بن فضال میگوید از امام رضا علیه السلام پرسیدم: چرا کنیه پیامبر صلی الله علیه و آله «ابوالقاسم» است؟
حضرت فرمود: برای که پیامبر صلی الله علیه و آله پسری به نام قاسم داشت (از این رو) به او «ابوالقاسم» (یعنی پدر قاسم) گفتند.
گفتم: ای فرزند رسول خدا! آیا مرا لایق میدانید که مطلب بیشتری در این باره به من بفرمایید؟
حضرت فرمود: آری. (و بعد این چنین ادامه داد) آیا نمیدانی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود «من و علی دو پدر این امت هستیم»؟
گفتم: آری (میدانم).
فرمود: آیا نمیدانی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، پدر همه امتش است و علی، با همه مقامی که دارد، نیز در امت آن حضرت جا دارد؟
گفتم: آری (میدانم).
فرمود: آیا نمیدانی علی «قاسم» (تقسیم کننده) بهشت و دوزخ است؟
گفتم: آری (میدانم).
فرمود: به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله «ابوالقاسم» گفته شد چون او پدر (علی است که) تقسیم کننده بهشت و دوزخ است.
گفتم: معنی پدری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چیست؟
فرمود: دلسوزی و غمخواری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر امتش، (همانند) دلسوزی و غمخواری پدران بر فرزندان است. (از این رو پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پدر امت شمرده میشود.)
برترین فرد از امت پیامبر، علی است. (از این رو پیامبر پدر امیرالمؤمنین نیز شمرده میشود.)
(در رتبه بعد و) پس از پیامبر، دلسوزی و غمخواری علی بر امت، همانند دلسوزی و غمخواری پیامبر است. زیرا علی وصی و خلیفه و امام بعد از پیامبر است.
از این رو پیامبر فرموده است «من و علی دو پدر امت هستیم».
و (برای اعلام پدری امت) پیامبر از منبر بالا رفت سپس فرمود هر کسی (بمیرد و) قرضی یا ضیاعی[1] از خود باقی گذارد، پس (تولیت و تکفل اداء قرض و ضیاعش) بر عهده من است و (برای اداء قرض و رسیدگی به اموراتش) به من مراجعه کنند و (اما اگر) کسی (بمیرد و) مالی باقی گذارد پس آن مال برای وارثان اوست.
پس (بر اساس همین رابطه دلسوزانه و غمخوارانه)، پیامبر از پدرانشان و مادرانشان، (در تولیت و تصدی و مسئولیت امور مردم)، سزاوارتر و شایستهتر گردید و (همچنین) پیامبر از خود افراد (در تولیت و تصدی و مسئولیت امورشان)، سزاوارتر و شایستهتر گردید.
امیرالمؤمنین پس از پیامبر نیز چنین است همانند آن چه که برای پیامبر خدا جاری شده است برای امیرالمؤمنین نیز جاری شده است.
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع فَقُلْتُ لَهُ لِمَ كُنِّيَ النَّبِيُّ ص بِأَبِي الْقَاسِمِ فَقَالَ لِأَنَّهُ كَانَ لَهُ ابْنٌ يُقَالُ لَهُ قَاسِمٌ فَكُنِّيَ بِهِ قَالَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَهَلْ تَرَانِي أَهْلًا لِلزِّيَادَةِ فَقَالَ نَعَمْ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَبٌ لِجَمِيعِ أُمَّتِهِ وَ عَلِيٌّ بِمَنْزِلَتِهِ فِيهِمْ قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ عَلِيّاً قَاسِمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَقِيلَ لَهُ أَبُو الْقَاسِمِ لِأَنَّهُ أَبُو قَاسِمِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا مَعْنَى ذَلِكَ فَقَالَ إِنَّ شَفَقَةَ الرَّسُولِ عَلَى أُمَّتِهِ شَفَقَةُ الْآبَاءِ عَلَى أَلْأَوْلَادِ وَ أَفْضَلُ أُمَّتِهِ عَلِيٌّ ع وَ مِنْ بَعْدِهِ شَفَقَةُ عَلِيٍّ ع عَلَيْهِمْ كَشَفَقَتِهِ لِأَنَّهُ وَصِيُّهُ وَ خَلِيفَتُهُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ فَلِذَلِكَ قَالَ ص أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ صَعِدَ النَّبِيُّ ص الْمِنْبَرَ فَقَالَ مَنْ تَرَكَ دَيْناً أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَيَّ وَ إِلَيَّ وَ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ فَصَارَ بِذَلِكَ أَوْلَى بِهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ وَ صَارَ أَوْلَى بِهِمْ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ كَذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بَعْدَهُ جَرَى لَهُ مِثْلُ مَا جَرَى لِرَسُولِ اللَّهِ ص
این حدیث نکات بسیار جالبی است. از جمله آنها:
۱- راوی از دلیل کنیه پیامبر میپرسد. پاسخ نخست حضرت این است که کنیه ابوالقاسم به دلیل این است که نام فرزند ایشان قاسم بوده است. اما پس از اصرار پرسش کننده و اهلیت او، حضرت به نکته بسیار مهمی اشاره میفرماید و آن این که پیامبر پدر همه امت از جمله پدر امیرالمؤمنین است و امیرالمؤمنین نیز قاسم بهشت و دوزخ است. بنا بر این پیامبر، پدر قاسم بهشت و دوزخ میباشد.
از این بخش حدیث استفاده میشده است که معصومین در پاسخ افراد بر اساس شایستگی آنها پاسخ میدادند. (فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَهَلْ تَرَانِي أَهْلًا لِلزِّيَادَةِ…). بنا بر این نمیتوان تمام مطلب را، به آن چه معصومین در پاسخ به افراد فرمودهاند، منحصر نمود.
۲- مبدأ پدری محمد و آل محمد، ولایت (یعنی تولیت امور بندگان توسط) آنهاست. ریشه تولیت نیز رابطه کریمانهای است که با عنوان شفقت (دلسوزی و غمخواری) از آن یاد میشود.
لازمه شفقت کریمانه، دو امر است:
نخست جلب منفعت برای بندگان که حیات معنوی شاه مصداق آن است.
دوم تکفل امور بر زمین مانده آنها، مانند اداء دیون و رسیدگی به اموری که بازماندگان از عهده آن برنمیآیند.
بنا بر این ریشه ولایت پیامبر بر امت، قهر و غلبه نیست. بلکه ریشه ولایت، دلسوزی و غمخواری است که موجب میشود کریمانه بار مسئولیت اولاد معنویش را بر دوش بکشد.
۳- ملاک پدری پیامبر برای امت، دقیقا در مورد امیرالمؤمنین نسبت به امت وجود دارد و از این رو امیرالمؤمنین نیز نسبت به امت رابطه پدری دارند.
اما نکته بسیار جالب این است که علاوه بر آن چه گفته شد، پیامبر پدر معنوی خود امیرالمؤمنین نیز هست.
نتیجه این دو امر یک رابطه طولی است و آن این که:
پیامبر در درجه نخست پدر معنوی امیرالمؤمنین است و در درجه دوم امیرالمؤمنین پدر معنوی امت است.
۴- طبق ملاک یاد شده پدری پیامبر و امیرالمؤمنین، شامل تمامی خلایق میگردد.
اما مهم برقراری رابطه فرزندی است.
هر یک از خلایق که معرفت به شفقت محمد و آل محمد پیدا کند و تولی امورش را به آنها واگذارد و خود را زیر پرچم ولایت آنها قرار دهد، رابطه پدری و فرزندی دو سویه میگردد. یعنی محمد و آل محمد پدر این فرد هستند و این فرد نیز فرزند آنان.
اما اگر کسی زیر پرچم ولایت آنها قرار نگرفت، به سخن دیگر بر اثر تکبر و حسادت و…، شفقت آنان را نپذیرفت، چنین کسی دیگر فرزند واقعی پیامبر شمرده نمیشود. چرا که او پدر دیگری اختیار کرده و فرزند پدر واقعیاش نیست.
به یک حدیث در این باره توجه کنید:
من و علی دو پدر این امت هستیم پس کسی که سرپیچی کند (و زیر چتر ولایت ما نیاید)، با فرزند نوح محشور میگردد، آن جایی که پدرش به او گفت: «اى پسرك من، با ما سوار شو و با كافران مباش. گفت: به زودى به كوهى پناه مىجويم…».
أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَمَنْ عَصَى أَبَاهُ فَحُشِرَ مَعَ وَلَدِ نُوحٍ حَيْثُ قَالَ لَهُ أَبُوهُ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ قالَ سَآوِي إِلى جَبَل
نتیجه این گردید که:
محمد و آل محمد، پدر معنوی همه خلایق هستند.
اما هر یک از خلایق که ولایت آنها را نپذیرند، فرزند واقعی پدر معنوی خود نیست. این همان حرامزادگی معنوی است.
و هر یک از خلایق که ولایت آنها بپذیرد، فرزند واقعی پدر معنوی خود، یعنی پیامبر، میباشد. شیعه، تنها مصداق فرزند واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله است.
البته و صد البته شیعه باید مواظب باشد که مبادا با کارهای ناشایست از ولایت آنان خارج شود و آنان افتخار فرزندی را از او سلب نمایند.
حدیث زیر به این مطلب اشاره کرده است:
علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود: آیا کسی از شما ناراحت نمیشود که از پدر و مادر خونیاش نفی بشود (و پدر و مادرش بگویند او فرزند ما نیست) پاسخ دادند آری، چنین است. فرمود پس باید تلاش کند که از پدر و مادر (معنوی) که دو پدر برتر از پدر و مادر خونی اوست، نفی نشود.
قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع أَ مَا يَكْرَهُ أَحَدُكُمْ أَنْ يُنْفَى عَنْ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ اللَّذَيْنِ وَلَدَاهُ قَالُوا بَلَى قَالَ فَلْيَجْتَهِدْ أَنْ لَا يُنْفَى عَنْ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ اللَّذَيْنِ هُمَا أَبَوَاهُ أَفْضَلَ مِنْ أَبَوَيْ نَفْسِهِ
[1]- ضیاع در لغت به معنای «عیال» آمده است. بر این اساس مسئولیت عیالات و ایتام به جا مانده از مسلمان فوت شده، بر عهده پیامبر است.
همچنین ضیاع به معنای «آن چه نیاز به رسیدگی دارد که اگر مراقبت نشود ضایع میگردد»، نیز آمده است.
بر این اساس دائره مسئولیت پیامبر گستردهتر میشود. چرا که پس از مرگ هر یک از مسلمین، مسئولیت تمامی اموری که نیازمند رسیدگی است (از جمله ایتام و حفظ اموال و…) بر عهده پیامبر است.
این حدیث نکات بسیار جالبی است. از جمله آنها:…
مبدأ پدری محمد و آل محمد، ولایت (یعنی تولیت امور بندگان توسط) آنهاست. ریشه تولیت نیز رابطه کریمانهای است که با عنوان شفقت (دلسوزی و غمخواری) از آن یاد میشود.
لازمه شفقت کریمانه، دو امر است:
نخست جلب منفعت برای بندگان که حیات معنوی شاه مصداق آن است.
دوم تکفل امور بر زمین مانده آنها، مانند اداء دیون و رسیدگی به اموری که بازماندگان از عهده آن برنمیآیند.
بنا بر این ریشه ولایت پیامبر بر امت، قهر و غلبه نیست. بلکه ریشه ولایت، دلسوزی و غمخواری است که موجب میشود کریمانه بار مسئولیت اولاد معنویش را بر دوش بکشد…
نتیجه این گردید که:
محمد و آل محمد، پدر معنوی همه خلایق هستند.
اما هر یک از خلایق که ولایت آنها را نپذیرند، فرزند واقعی پدر معنوی خود نیست. این همان حرامزادگی معنوی است.
و هر یک از خلایق که ولایت آنها بپذیرد، فرزند واقعی پدر معنوی خود، یعنی پیامبر، میباشد. شیعه، تنها مصداق فرزند واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله است.
البته و صد البته شیعه باید مواظب باشد که مبادا با کارهای ناشایست از ولایت آنان خارج شود و آنان افتخار فرزندی را از او سلب نمایند…