پر شدن زمین و زمان از عدالت
تردیدی در عظمت ظهور امام زمان علیه السلام و نقش منحصر به فردی که آن حضرت در عالم آفرینش ایفا میکند، نیست.
ریشه شناخت این مهم از معارف اهل بیت آغاز میشود و تا ويژگیهای تاریخی تحقق این حادثه عظیم ادامه مییابد.
در عظمت ظهور همین بس که در منابع وحی ظهور با قیامت کبری مقایسه شده و آیات متعددی بر آن تطبیق داده شده است. برخی از این آیات منحصر به ظهور (قیامت صغری) و برخی مشترک میان قیامت صغری و قیامت کبری است.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد ظهور، ویژگی «یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» است.
«امام زمان علیه السلام پس از ظهور زمین را از عدل و داد لبالب میسازد همچنان که پیش از ظهور (در آخر الزمان و پایان دوران غیبت) از ظلم و جور پر گشته بود».
این حدیث به شکل متواتر نقل شده است.
درک «پر شدن زمین از عدالت» در گرو این است که بدانیم مقصود از «زمین» چیست و «پر شدن» آن چگونه است.
زمین دارای ابعاد متعدد و شاخههای متنوعی است.
مثلا یکی از ابعاد آن «جغرافیای زمین» است که از نظر موضوع به شاخههای جغرافيای اقتصادي، جغرافيای انساني، جغرافيای رياضی (يا هيأت)، جغرافيای سياسي و جغرافيای طبيعي تقسیم میشود.[1]
نکته نخست این است که ابعاد مورد نظر زمین، در این روایت چند تاست و کدام است؟
«یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»
نکته دوم معنای پر شدن و لبالب شدن زمین است.
«یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»
نکته سوم معنای قسط و عدل و نقطه مقابل آن ظلم و جور است.
«یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»
نکته چهارم ویژگیهای پر شدن زمین است.
«یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»
اما نکته نخست اگر مقصود از زمین تمامی ابعاد و شاخههای هر یک از ابعاد باشد (که قابلیت اتصاف به عدل و ظلم دارد)، عظمتی محیر العقول برای حادثه ظهور رقم خواهد خورد. همچنین عظمت ظلم و ستم که از ویژگیهای منفی آخر الزمان است.
مثلا یکی از ظرفیتهای زمین پرونده اعمال افراد بشر و ظرف کارهای هر از زمینیان است. (وعاء اعمال تک تک افراد)
حال نکته دوم را هم ضمیمه کنید.
پر شدن یک ظرف (هر ظرفی که باشد ظرف زمانی یا مکانی و یا…) به طور کلی به معنای پایان یافتن ظرفیت است به جوری که دیگر افزودن به آن ممکن نباشد.
تنها و تنها اگر لبالب شدنِ پرونده و ظرفیت اعمال زمینیان (ملأ وعاء اعمال) را در نظر بگیریم غوغایی را رقم میزند.
حاصل این دو نکته این است که تمامی ظرفیتهای ارادی بشری در دوران ظهور بر محور عدل و داد است و هیچ نقطه سیاهی باقی نمیماند. زمین میماند با زمینیانی پاک پاک.
البته این یک بعد از وعاء و ظرف زمین است و صد البته اگر تمامی ابعاد زمین از عدل و داد پر شود چها خواهد شد؟!
از توضیح معنی عدل و ظلم (وضع الشیئ فی موضعه و ضد آن) و همچنین تفاوت قسط و عدل که به لایههای متعدد عدالت اشاره دارد، میگذرم.
نکته چهارم توازن و تشابه معکوس میان پر شدن زمین از عدل در دوران ظهور، با پر شدن زمین از ظلم در آخر الزمان است (کما ملئت…)
حاصل این تشابه معکوس این است که هر اندازه از ویژگیهای یک طرف مطلع شویم، همان اندازه طرف دیگر شناخته شده است.
به حدیثی که در واقع بیان چند نماد کلیدی در عدالت است توجه کنید.
الْمَرْأَةُ بَيْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَيْهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زَبِيلُهَا لَا يُهَيِّجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ
در زمان ظهور اگر زنی از عراق تا شام را پیاده طی کند (آن چنان زمین آباد است که) پایش را جز بر سبزه نگذارد و اگر زنبیلش بر سرش باشد (آن چنان آرامش دارد که حتی) از درندگان مضطرب نگردد و نترسد و زنبیلش از سرش نیفتد.
در حدیثی دیگر چنین دیده بودم که اگر زنی با تشتی از طلا این مسیر را طی کند با امنیت به مقصد رسد. (متأسفانه این حدیث را مجددا نیافتم)
جان سخن این که اوج امنیت جانی و امنیت مالی و امنیت عرضی و… در زمان ظهور تحقق مییابد.
در واقع این گونه احادیث نماد امنیت کامل در تمامی ابعاد است و آن چه بیان میشود از باب نمونه است.
نقطه مقابل این امنیت را هم از تشابه معکوس میتوان درک کرد.
ظهور یعنی دوران لذت مطلق
با مراجعه به منابع تردیدی نیست که میان پر شدن زمین از ظلم و ستم و پر شدن زمین از عدل و داد فاصله زمانی وجود ندارد.
نتیجه این توازن معکوس بدون فاصله، تحول یک باره زمین از اوج بدبختی به اوج خوشبختی است
برای شناخت اهمیت فوق العاده این تحول یک باره توضیحی لازم است.
حواس ظاهری ما قدرت درک محسوسات را دارد و از همین رو به راحتی احساس گرما و سرما شیرینی و تلخی و… را مینماید.
اما در برخی از حالات این احساس به اوج میرسد. مثلا احساس لذت از خوردن شیرینی در حالت عادی، بسیار متفاوت است از احساس شیرینی که پس از خوردن تلخی شدید باشد. همچنین در احساس گرما و سرما و…
حاصل جمله یملأ الارض عدلا کما ملئت… بدون هیچ فاصلهای میان این دو به معنی توازن معکوس بدون فاصله است.
بر این اساس ظهور امام زمان یعنی شیرین شدن کام بشریت به عدالت بعد از اوج کام تلخی از ظلم و ستم…
یعنی غرق شدن در آب گوارا در اوج تشنگی…
یعنی چشیدن لذت عدالت با بالاترین کیفیت…
یعنی رسیدن به لذت مطلق…
و یعنی…
ظهور یعنی پیروزی پدر عدالت
تردیدی نیست که جهان ظلمانی آخر الزمانی محصول و متولد از غصب خلافت مولا علی و بستن راه عدالت علوی توسط منافقین است.
نطفه تمامی ظلمها و ستمها توسط پدران نفاق بسته شده و ظلمت جهانی آخر الزمانی کودک نامشروع غصب خلافت است .
ممکن است «کما ملئت…» اشاره داشته باشد که در نقطه مقابل نیز جهان درخشان عدالت نیز باید از پدر عدالت متولد گردد.
آیا نشنیدهاید که پیامبر در لحظات واپسین حیات، بعد از اشاره به ستم غاصبین، برای دلداری فاطمهاش این گونه مژده میدهد:
مژده ای فاطمه!… مهدی این امت از ماست![2]
ای فاطمه!
اگر پدر کفر و نفاق با بستن دست شوهرت علی، راه عدالت را بر جهانیان میبندد…
اگر چرثومه رذالت با سیلی بر رخت، تمام خوشیهای عالم را میپراند…
اگر…
اما…
اما پسرت عدالت را پدر شود…
و از پدرِ ظلم، پدر در آورد…
اگر هزاران بار جستی ملخلک آخر به دستی ملخک!
اگر ظهور مهدی قرنها که نه، هزاران سال هم طول بکشد، منتظرش میمانیم! چرا منتظرش نباشیم؟!!!
خدا کند که بیاید…!
الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین…
سپاس خدای را که… سلطان (مالک) روز جزا (یوم الدین) است…
سپاس خدای را که مالک یوم الدین است هم در آخرت و قیامت کبری و هم در دنیا و قیامت صغری…
[1]- به لغتنامه دهخدا مراجعه شود.
[2]- عَنْ عَمَّارٍ قَالَ: لَمَّا حَضَرَ رَسُولَ اللَّهِ ص الْوَفَاةُ دَعَا بِعَلِيٍّ ع فَسَارَّهُ طَوِيلًا ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي قَدْ أَعْطَاكَ اللَّهُ عِلْمِي وَ فَهْمِي فَإِذَا مِتُّ ظَهَرَتْ لَكَ ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ قَوْمٍ وَ غُصِبْتَ عَلَى حَقِّكَ فَبَكَتْ فَاطِمَةُ ع وَ بَكَى الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَقَالَ لِفَاطِمَةَ يَا سَيِّدَةَ النِّسْوَانِ مِمَّ بُكَاؤُكِ قَالَتْ يَا أَبَتِ أَخْشَى الضَّيْعَةَ بَعْدَكَ قَالَ أَبْشِرِي يَا فَاطِمَةُ فَإِنَّكِ أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي لَا تَبْكِي وَ لَا تَحْزَنِي فَإِنَّكِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبَاكِ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ابْنُ عَمِّكِ خَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ «2» وَ ابْنَاكِ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ يُخْرِجُ اللَّهُ الْأَئِمَّةَ التِّسْعَةَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهَا مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّة بحار الأنوار ج22 ص 537 ح۳۸
تردیدی نیست که جهان ظلمانی آخر الزمانی محصول و متولد از غصب خلافت مولا علی و بستن راه عدالت علوی توسط منافقین است.
نطفه تمامی ظلمها و ستمها توسط پدران نفاق بسته شده و ظلمت جهانی آخر الزمانی کودک نامشروع غصب خلافت است .
ممکن است «کما ملئت…» اشاره داشته باشد که در نقطه مقابل نیز جهان درخشان عدالت نیز باید از پدر عدالت متولد گردد.
آیا نشنیدهاید که پیامبر در لحظات واپسین حیات، بعد از اشاره به ستم غاصبین، برای دلداری فاطمهاش این گونه مژده میدهد:
مژده ای فاطمه!… مهدی این امت از ماست!...
ای فاطمه!
اگر پدر کفر و نفاق با بستن دست شوهرت علی، راه عدالت را بر جهانیان میبندد…
اگر چرثومه رذالت با سیلی بر رخت، تمام خوشیهای عالم را میپراند…
اما پسرت عدالت را پدر شود…
و از پدرِ ظلم، پدر در آورد…