وای این چه غفلت است که در خَلقِ عالم است
«مَهدی» غریب و سر به گریبانِ ماتم است
ما مدّعیِ شیعۀ آن پاک طینتیم
او از گناه و کردۀ ما غرقِ در غم است
ای منتظر که نُدبه کنی در فِراق او
دانی که چهرهاش ز نامۀ تارِ تو درهم است؟!
گر عاشقی، دگر تو مَرَنجان امامِ خویش
اندوهِ کربلا و اسارت، مگر کم است؟!
خون گریه میکند زِ غمِ جدّ خود «حسین»
اشکِ تو بر جراحتِ قلبش، چو مَرهم است.
https://t.me/Hedayatgary/11752