شده وقت سحر از غصه نجاتم بدهید
ز آتش هجر جهانسوز براتم بدهید
خضر از لعل لبی یافت حیات ابدی
تا نمردم نفسی آب حیاتم بدهید
قبلهی ماه همان صورت گندم گون است
خوشهای زان مه سیما به زکاتم بدهید
ای ملائک به نفسهای سحر گاه قسم
جلواتی به سوی جلوهی ذاتم بدهید
تا که محراب به فریاد دل ما برسد
یادی از آن خم ابرو به صلاتم بدهید
تا که صبح و شب ما رنگ شما را گیرد
چشمی از دجله و چشمی ز فراتم بدهید
حج بیتک، بود آرزوی فی کل عام
یعنی احرام طواف عتباتم بدهید
منبع: کانال رضیع الحسین میثم مومنینژاد