بجز نگاه تو بر زخم سينه مرهم نيست
اسير عشق تو را كار با دو عالم نيست
ببين كه غرقهی درياى اشك شد دل من
به بيقرارى چشمم فرات و زمزم نيست
تو اى مسافر صحراى ناکجا برگرد
كه قرنها غم و دلواپسى ما كم نيست
اگر که حال من خسته را سؤال کنی
به غیر دوری دیدار روی تو غم نیست
عنایتی که تحمل کنیم هجران را
مقدمات وصالت اگر فراهم نیست
براى منتظران ظهور تو مولا
جگر گدازتر از روضه ی محرم نيست
منبع: کانال شعر مذهبی رضیع الحسین کمیل کاشانی