دور از تو ای شاه زمن
بیزارم از باغ و چمن
دل شد زهجرت پر محن
یابنالحسن یابنالحسن
تا کی بگویم ای خدا
این معز الاولیا
بازآ عزیز ذوالمنن
یابنالحسن یابنالحسن
ای مهدی زهرا بیا
آواره صحرا بیا
بنگر زمانه پر فتن
یابنالحسن یابنالحسن
شاها امان از بی کسی
پس کِی به داد ما رسی
بادا فدایت جان من
یابنالحسن یابنالحسن
درد مرا درمان بده
کار مرا سامان بده
بگشا گره از کار من
یابنالحسن یابنالحسن
شاها نگر در کربلا
از ظلم و جور اشقیا
جسم حسینِ بی کفن
یابنالحسن یابنالحسن
افتاده بر روی زمین
نعشِ حسینِ نازنین
اشکی فشان بر آن بدن
یابنالحسن یابنالحسن
تاجِ سرِ حبل المتین
شد از جفا نقش زمین
گشته جدا راسش زتن
یابنالحسن یابنالحسن
منبع: شعر مذهبی رضیع الحسینhttps://t.me/raziolhossein/23434
دور از تو ای شاه زمن
بیزارم از باغ و چمن
دل شد زهجرت پر محن
یابنالحسن یابنالحسن
...