×

درباره میز امام زمان، مصلح کل

فراگیری صلح رؤیایی‌ترین آمال و برترین آرزوی بشر، در گرو وجود «مصلح کل». مصلح کلی که شاخص آن لبالب ساختن زمین از عدالت است. آیا مقدس‌ترین آمال و برترین آرزوی بشر پشتوانه‌ای دارد؟!
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
۹ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

ماه در ماه امام، زمان علیه‌السلام در ماه رمضان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۰۹-۱:۱۵:۱۹
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۱-۲۳:۱۶:۱۰
    • کد مطلب:23383
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 20154

چکیده ماه در ماه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۱۲/۲۱-۲۳:۱۴:۴۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24868
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 109

در قرآن از ماه رمضان با ویژگی نزول قرآن در آن ماه یاد شده است

شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ….[1]

ماه رمضان [همان ماهی] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است….

خداوند این ماه را به خودش اختصاص داده و از آن با تعبیر «شهر الله» (ماه خدا) یاد کرده است.

نکته جالب این جمع شهر (ماه)، شهور (ماه‌‌ها) است. در آیه دیگری از قرآن سخن از ماه‌های دوازده‌گانه به میان آمده است:

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً….[2]

در حقيقت، شماره ماهها نزد خدا دوازده ماه است….

در روایات ماه‌های دوازده‌گانه به دوازده امام الهی تأویل شده است.

حاصل این دو آیه و روایات ذیل آن، اثبات رابطه‌ای عمیق میان ماه رمضان و امامان؟عهم؟ و از جمله امام زمان؟عج؟ است.

بخش نخست نوشتار به ارتباط احکام و تکالیف ماه رمضان با امام زمان؟ع؟ اختصاص دارد.

اول: در حوزه احکام، شاهد رابطه قبولی روزه با فرمانبرداری از امام زمان؟ع؟ هستیم چرا که:

امام صادق؟ع؟ فرمود برای کسی که معصیت امام کند روزه (مورد قبول) نیست.

دوم: از آن جایی که ماه رمضان ماه دعاست، شایسته است دعای برای امام زمان؟ع؟ در رأس همه دعاها قرار گیرد. چرا که:

امام زمان؟عج؟ در ادب الهیِ «إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها»[3] سرآمد همگان است، اگر ما برای امام زمان؟عج؟ دعا کنیم، او بهتر و برتر و بیشتر برای ما دعا خواهد کرد.

سوم: از دیگر ویژگی‌های ماه رمضان این است که این ماه، ماه طلب مغفرت و آمرزش است.

بهترین راه طلب مغفرت، این است که کاری کنیم امام زمان‌مان برای ما استغفار نماید. چرا که استغفار او قطعا مورد اجابت قرار می‌گیرد.

يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئينَ.[4]

ای پدر ما، برای گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم.

چهارم: اگر همت ما در ماه مبارک رمضان دعای برای ظهور حضرتش باشد، آیا می‌شود که آن پدر مهربان برای ما دعا نکند و از خداوند طلب مغفرت ننماید؟!

پنجم: یکی از پاکی‌هایی مطلوب ماه رمضان، برائت از غیر خداست (و تبرأت إلی الله من عداه)[5].

برجسته‌ترین نقطه برائت از غیر خداوند، برائت از دشمنان اولیاء خداوند است.

لذا شاه مصداق برائت از غیر خدا، برائت از دشمنان امام زمان؟عج؟ است.

به اقتضای این روایت، شرط تمامیت روزه، برائت از هر آن چه غیر خدا و به ویژه برائت از دشمنان امام زمان؟عج؟ است.

ششم: یکی دیگر از جالبترین شرایطی که برای تمامیت روزه بیان شده، چشم به راه امام زمان؟عج؟ بودن (انتظار فرج) است.

در لابلای شرایط تمامیت روزه در بخش دیگری از روایت شماره 19 چنین آمده است:

منتظرين لأيامكم…

چشم به راه روزگاران خودتان باشید…

منتظرين لما وعدكم الله…

چشم به راه فرا رسیدن آنی باشید که خداوند به شما وعده داده است…

در بخش دوم نوشتار سراغ رابطه شب قدر با امام زمان؟عج؟ می‌رویم.

لیلة القدر، شب شگفتی‌هاست.

از شگفتی‌های شب قدر، اهمیت معرفت آن است و این که انسانیت انسان در گرو ایمان به لیلة القدر است.

امام جواد؟ع؟ فرمود: اگر مؤمنی حامل (معارف و حقایق سوره) إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ شود، برتری چنین مؤمنی بر کسی که چنین ایمانی نداشته باشد، همانند برتری انسان بر چهارپایان است….[6]

از شگفتی‌های شب قدر، کفر منکر شب قدر است و این که سوره قدر، از مسائل بزرگ دین است.

در روایات شاهد چند تفسیر متفاوت از شب قدر هستیم.

همچنین در روایات از سوره قدر به عنوان برگ برنده شیعه در مقابل مخالفین یاد شده است.

اما مهم‌تر از همه، همچنان که سوره توحید، شناسنامه خداوند (نسبة الرب) نامیده شده است، سوره قدر نیز شناسنامه اهل بیت؟عهم؟ نامیده شده است، اما شناسنامه‌ی بسیار اسرارآمیز!

با درایت روایات، برخی از رازهای این شناسنامه آشکار می‌شود. از جمله این که : ۱- گسترده‌ترین تقدیر جهان، در شب قدر رقم می‌خورد، ۲- همه تقدیرات به امضای امام زمان؟ع؟ نهایی می‌شود، ۳- عظمت شب قدر، نماد رحمت رحیمیه خاصه است، 4- تنها محدودیت شب قدر، بداء است، ۵- لذا شب قدر نماد سلطنت مطلقه امام زمان؟ع؟ است، ۶- شب قدر علاوه بر تقدیر سالانه، شب تقدیر تمام جهان تا روز قیامت است ، ۷- در شب قدر، نخستین تقدیر آفرینش رقم خورده است و….

تردیدی نیست که اسرار شناسنامه اهل البیت؟عهم؟ بسیار بیشتر از سرفصل‌های یاد شده است.

لذا گتره نیست اگر بگوییم:

همچنان که رسیدن به کنه سوره توحید (نسبة الرب) ناشدنی است، همچنین رسیدن به کنه سوره قدر (نسبة اهل البیت؟عهم؟) نیز محال است.

 

[1]) بقره/185

[2]) توبه/36

[3]) و هنگامی که به شما درود گویند، شما درودی نیکوتر از آن پاسخ دهید. نساء/86

[4]) یوسف/97

[5]) روایت 19

[6]) روایت 29

سرآغاز ماه در ماه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۱۲/۲۱-۲۳:۱۷:۳۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24869
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 104

تنها در یک آیه از قرآن از ماه رمضان نام برده شده است:

شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ….[1]

ماه رمضان [همان ماهی] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابی] كه مردم را راهبر، و [متضمّن] دلايل آشكار هدايت، و [ميزان] تشخيص حق از باطل است….

آیه یاد شده به یک از ویژگی‌های مهم ماه رمضان اشاره می‌کند و آن نزول قرآن در این ماه است.

آشنایی با این آیه از قرآن، نیازمند درنگ در دو امر است:

۱) ماه رمضان

۲) قرآن

پیش از هر چیزی توجه به دو قانون مهم در رابطه با قرآن شایسته است.

قانون نخست این است که: همه افراد در فهم مطالب قرآن یکسان نیستند.

امام حسین؟ع؟ فرمود: کتاب خدا بر چهار چیز است: بر عبارت و اشاره و لطائف و حقائق. عبارت آن برای عوام مردم و اشاره آن برای خواص مردم و لطائف آن برای اولیاء الهی و حقائق آن برای پیامبران است.[2]

اگر لطف الهی شامل حال ما شود، آن چه برای ما ممکن است فهم عبارتهای قرآن است.

البته باید توجه داشت که فهم، غیر از حفظ کردن و نقل کردن آن است. چرا که:

امام صادق؟ع؟ فرمود: حدیثی با درایت بهتر از هزار روایت بدون درایت است….[3]

از ویژگی‌های ماه رمضان وجود شب قدر در این ماه است.

در دو جای قرآن، سوره قدر و آیات یکم تا ششم سوره دخان، سخن از شب قدر به میان آمده است:

به نام خداوند رحمتگر مهربان ما آن را (قرآن را) در شب قدر نازل كرديم و از شب قدر، چه آگاهت كرد، شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است در آن (شب) فرشتگان، با روح به فرمان پروردگارشان برای هر كاری (كه برای سال مقرّر شده است) فرود آيند، (آن شب) تا دَمِ صُبح صلح و سلام است.

به نام خداوند رحمتگر مهربان حاء، ميم. سوگند به كتاب روشنگر، (كه) ما آن را در شبی مبارک نازل كرديم، (زيرا) كه ما هشداردهنده بوديم. در آن (شب) هر (گونه) كاری (به نحوی) استوار فيصله می‌يابد. (اين) كاری است (كه) از جانب ما (صورت می‌گيرد) ما فرستنده(ی فرستاده‌شدگان) بوديم. (و اين) رحمتی از پروردگار توست، كه او شنوای داناست.

به حول و قوه الهی و به لطف بقیة الله الاعظم در این نوشتار تلاش می‌شود که آیات یاد شده در چهارچوب درایت روایات مورد درنگ قرار گیرد.

از ویژگی‌های برجسته ماه رمضان، وجود شب قدر در این ماه و نزول قرآن بر امام زمان؟عج؟ است.

پیداست که شناخت ماه رمضان بدون آشنایی به شب قدر و قرآن و امام زمان؟عج؟ ممکن نیست.

ماه رمضان چه ماهی است؟

شب قدر چیست؟

رابطه قرآن با شب قدر چگونه است؟

رابطه امام زمان؟ع؟ با شب قدر چیست؟

 

[1]) بقره/185

[2]) روایت 1

برای دیدن روایات به بخش مستندات روایی همین نوشتار مراجعه نمایید.

[3]) روایت 2

تأویل «شهر» در قرآن

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۰۹-۱:۱۷:۸
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۵-۲۰:۴۴:۵۸
    • کد مطلب:23385
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 996

معادل فارسی واژه عربی «شهر»، «ماه» است.

در قرآن نیز آمده است که تعداد ماه‌ها نزد خداوند دوازده ماه است.

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ….[1]

در حقيقت، شماره ماهها نزد خدا، از روزی كه آسمانها و زمين را آفريده، در كتاب خدا، دوازده ماه است؛ از اين [دوازده ماه]، چهار ماه، [ماهِ] حرام است. اين است آيين استوار، پس در اينها بر خود ستم مكنيد….

در حدیثی واژه «شهر» این گونه بیان شده است:

از جابر جعفی نقل شده که امام باقر؟ع؟ از تأویل سخن خداوند عزوجل که فرموده «إِنَ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً… (سخن گفتند. در آغاز) نفس عمیقی کشیده و سپس فرمود اما تأویل سال، جد من؟ص؟ فرستاده خداست و ماه‌های دوازده‌گانه آن از جد من امیرالمؤمنین؟ع؟ تا خلف (آنها) مهدی؟عج؟ است… اقرار به این امامان همان دین قَیِّم است، پس درباره اینان به خودتان ستم نکنید و آنها را مساوی بقیه مردم قرار ندهید.[2]

 

[1]) توبه/36

[2]) روایت 3

ویژگی‌های ماه رمضان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۰۹-۱:۱۸:۴۱
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۵-۲۰:۴۷:۴
    • کد مطلب:23386
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 707

یکی از ماه‌های دوازده‌گانه، ماه رمضان است.

در آیه یاد شده به یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های ماه رمضان اشاره شد و آن انزال قران است.

اما ماه رمضان ویژگی‌های دیگری هم دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود.

از ماه رمضان با عناوینی هم چون «شهر الله» (ماه خدا)، «شهرک» (ماه تو، خطاب به خداوند)، «شهری» (ماه من، از قول خداوند) یاد شده است.

عناوین بسیاری دیگر نیز درباره ماه رمضان آمده است که همگی نشان از اهمیت این ماه دارند. از جمله:

امام رضا؟ع؟ فرمود: هنگامی که روز قیامت شود ماه‌ها (همچون عروسی که به خانه شوهر می‌برند با تشریفاتی) به محشر آورده می‌شوند. پیشاپیش همه ماه‌ها، ماه رمضان است.

بر ماه رمضان همه زینتهای زیبا قرار داده شده است. آن ماه میان سایر ماه‌ها، همچون ماه در میان ستارگان است. پس بعضی از اهل قیامت به بعضی دیگر می‌گویند دوست داشتیم اگر می‌شد این صورتها را می‌شناختیم. پس منادی از جانب خداوند جل جلاله ندا می‌دهد ای معشر خلائق اینها صورتهای ماه‌هایی هستند که از روزی که خداوند آسمانها و زمین را آفرید، تعداد آنها نزد خداوند در کتاب او دوازده تاست. آقای آنها و برتر آنها ماه رمضان است، اینها را آشکار کردم تا برتری ماه مرا بر سایر ماه‌های بشناسید و ماه رمضان برای بندگان و کنیزان روزه‌دارم شفاعت کند و من شفاعت او درباره آنان بپذیریم.[1]

نگویید رمضان و نگویید رمضان آمد، بلکه بگویید ماه رمضان چرا که شما نمی‌دانید رمضان چیست![2]

به راستی که بهشت از این سال تا سال دیگر (تنها) یک بار (آن هم) برای دخول ماه رمضان آراسته و تزیین می‌شود.[3]

به راستی که رمضان نامی از نامهای خداوند عزوجل است.[4]

به راستی که ماه رمضان ماه بزرگی است.[5]

به درستی که این ماه شما (یعنی ماه رمضان) مانند بقیه ماه‌ها نیست.[6]

ماه رمضان ماهی است که نزد خداوند برترین ماه‌ها است.[7]

به راستی که برای ماه رمضان حق و حرمتی است که چیزی از ماه‌های دیگر شبیه آن نیست.[8]

امام صادق؟ع؟ فرمود: به راستی که از روزی که خداوند آسمانها و زمین را آفرید، در کتاب خدا تعداد ماه‌ها نزد خداوند دوازده تا است. پس برترین ماه‌ها، ماه خدا عزّ ذکره است و آن ماه رمضان است. و قلب ماه رمضان شب قدر است و در اولین شب از ماه رمضان قرآن نازل شده است پس با قرآن به استقبال ماه رمضان بروید.[9]

مرحوم محمد تقی مجلسی در باره این حدیث گفته است که:

مقصود این است که نزول قرآن از اول ماه است اما در شب قدر تکمیل می‌شود.[10]

روزی پیامبر؟ص؟ برای ما سخنرانی کرد و فرمود ای مردم به راستی که ماه خدا همراه با برکت و رحمت و مغفرت به شما رو آورده است. ماهی که نزد خدا برترین ماه‌ها و روزهایش برترین روزها و شبهایش برترین شبها و ساعتهایش برترین ساعتها است. او ماهی است که در آن به مهمانی خداوند فراخوانده شدید و از اهل کرامت خداوند قرار داده شدید، نَفَسهای شما در این ماه تسبیح است و خواب شما در این ماه عبادت است و عمل در این ما قبول شده است و دعای شما در این ماه مستجاب است… واقعا بدبخت کسی است که از غفران خداوند در این ماه بزرگ محروم شود… در هنگام نماز دستهایتان را به دعا بلند کنید که این زمان برترین زمان‌هاست خداوند عزوجل در این زمان با رحمت به بندگانش می‌نگرد هنگامی که با او مناجات کنند پاسخ آنها را می‌دهد و هنگامی که او را صدا زنند لبیک می‌گوید و هنگامی که از درخواست کنند به آنها عطا می‌کند و هنگامی که او را بخوانند او استجابت می‌کند… برترین کارها در این ماه پرهیز از محارم خداست….[11]

ای ماه مبارک حمد خدایی که ما را به وسیله تو اکرام فرمود….[12]

امام صادق؟ع؟ می‌فرمود به راستی که خداوند روزه ماه رمضان را بر احدی از امتها واجب نساخته است.

(راوی می‌گوید) به امام قول خداوند را عرض کردم که:

ای كسانی كه ايمان آورده‌ايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانی كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگاری كنيد.

امام فرمود همانا روزه ماه رمضان را بر پیامبرانش واجب ساخته نه بر امتهای آنان. پس این امت را به روزه برتری داد و روزه‌اش را بر رسول خدا؟ص؟ و بر امت او واجب ساخت.[13]

اگر بدانید آن چه برای شما در ماه رمضان است (چیست) البته که شکر شما برای خدا بیشتر می‌شد….[14]

اینک دو آیه یاد شده پیشین را با هم می‌بینیم:

شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ….[15]

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ….[16]

همچنین روایاتی که در تأویل «شهور» به اهل البیت؟عهم؟ گذشت، ضمیمه کنید.

حاصل این دو آیه و روایات ذیل آن، رابطه‌ای عمیق میان ماه رمضان و امامان؟عهم؟ و از جمله امام زمان؟عج؟ است.

در ادامه از چند منظر به این روابط اشاره می‌کنیم.

 

[1]) رویات 4

[2]) روایت 5

[3]) روایت 6

[4]) روایت 7

[5]) روایت 8

[6]) روایت 9

[7]) روایت 10

[8]) روایت 11

[9]) روایت 12

[10]) لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقيه ج6 ص313

[11]) روایت 13

[12]) روایت 14

[13]) روایت 15

[14]) روایت 16

[15]) بقره/185

[16]) توبه/36

رابطه احکام و اعمال ماه رمضان با امام زمان ع

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۱-۱۳:۳۲:۵۷
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۵-۲۰:۴۷:۳۱
    • کد مطلب:23405
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 764

ماه رمضان احکام و اعمال خاص به خودش را دارد.

ببینیم کدامیک از این احکام و اعمال می‌تواند با امام زمان؟عج؟ ارتباط داشته باشد.

از رابطه روزه با امام زمان؟عج؟ آغاز می‌کنیم.

رابطه روزه با امام زمان ع

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۲/۲۱-۱۳:۳۴:۵۳
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۵-۲۰:۴۸:۵۳
    • کد مطلب:23406
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1770

از مهم‌ترین احکام ماه رمضان، روزه‌داری است.

روزه بر حسب ظاهر احکام، خودداری از خوردن، آشامیدن و… است.

اما روزه‌ای که مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد شرایط فراوانی دارد.

از مجموع روایات استفاده می‌شود که روزه بازداشتن تمامی اعضای ظاهری و باطنی (جوارح و جوانح) از معاصی و قبایح است.

بر همین اساس نیز اگر کسی تنها به شرایط ظاهری روزه بسنده کند و بقیه اعضا و جوارحش را از حرام باز ندارد، سودی از روزه نمی‌برد.

فرستاده خداوند؟ص؟ فرمود: چه بسا روزه‌داری که بهره‌اش از روزه‌اش تنها گرسنگی و تشنگی است.[1]

لذا بسیاری از کارها موجب می‌شود که روزه پذیرفته نشود.

امام صادق؟ع؟ فرمود: هنگامی که روزه گرفتی پس باید گوش و چشم تو نیز از حرام، روزه بگیرد و (نیز) باید جارحه تو و تمامی اعضای تو از قبیح روزه بگیرد….[2]

امام صادق؟ع؟ فرمود: به راستی که روزه تنها (پرهیز) از غذا و نوشیدنی نیست، همانا برای روزه شروطی است که نیاز است حفظ شود تا روزه تمام شود و آن شرط صمت درونی است…

پس هنگامی که روزه گرفتید زبانتان را از دروغ حفظ کنید و چشمان‌تان را از حرام بپوشانید…

[روزه بگیرید] در حالی که قلب را از عیبها پاک کرده و باطن‌تان پنهان‌تان را از پلیدی پیراسته و جسم (ظاهر) را از آلودگی‌ها تمیز کرده باشد.

و در حالی که با روآوردن به سوی خدا از غیر خدا برائت جسته.

و در حالی که به سبب صمت (و خودداری) از همه جهات، از آن چه که خداوند از آن در پنهان و آشکار نهی کرده، در روزه‌ات خدا را دوست داشته باشی (یا ولایت خدا را داشته باشی) و در پنهان و آشکارت واقعا از خدا بترسی و در روزهای روزه‌ات نَفْس خودت را به خدا ببخشی و قلبت را برای او فارغ سازی و نفس خودت را در آنچه که خداوند تو را به آن امر کرده و به سوی آن فراخوانده، قرار دهی (یا به زحمت اندازی و یا محصور کنی).

پس هنگامی که تمام این کارها را انجام دهی تو به حقیقت روزه‌ی او برای او روزه‌داری و تکلیفت را انجام داده‌ای و هر چه از این اموری که برایت بیان کردم ناقص کنی، پس واقعا که به همان مقدار از روزه‌ات ناقص کرده‌ای.

و به راستی که پدرم فرمود پیامبر؟ص؟ شنید که زنی در حال روزه کنیزش را دشنام می‌دهد، پس پیامبر؟ص؟ غذایی خواستند (و پس از آماده شدن) به آن زن فرمود بخور، آن زن گفت من روزه دارم ای رسول خدا، حضرت فرمود چگونه روزه داری در حالی که کنیزت را دشنام دادی؟! به راستی که روزه گرفتن (تنها خودداری) از خوردنی و آشامیدنی نیست، همانا خداوند روزه را حجاب از غیر آن دو (یعنی خوردنی و نوشیدنی) از کردارها و گفتارهای زشت قرار داده است (این امور) روزه روزه‌دار را باطل می‌کند.

چقدر روزه‌دار کم است و چقدر گرسنگان زیادند![3]

امیرالمؤمنین؟ع؟ در بعضی از سخنرانی‌هایش فرمود روزه پرهیز از حرامها است همچنان که مرد از غذا و آب خودداری می‌کند.[4]

فاطمه؟عها؟ دختر رسول خدا؟ص؟ فرمود روزه‌دار اگر زبان و گوش و چشم و اعضایش را حفظ نکند، با روزه‌اش چه می‌کند؟! (یعنی روزه برای فایده ندارد.)[5]

امام صادق؟ع؟ فرمود هنگامی که روزه گرفتی پس باید گوش و چشم و شرمگاه و زبانت هم روزه بگیرند و چشمت را از آن چه که نگاه به آن حلال نیست و گوش را از آن چه شنیدن آن حلال نیست و زبانت را از دروغ و فحش، بپوشانی.[6]

روشن شد که روزه واقعی، ابعاد فراوانی دارد و پرهیز از همه معاصی را شامل می‌شود.

بر همین اساس نیز معصیت امام زمان؟عج؟ موجب می‌شود که روزه از بین برود. به این حدیث توجه کنید:

امام صادق؟ع؟ فرمود برای کسی که معصیت امام کند روزه (مورد قبول) نیست و برای بنده‌ای که از مولایش فرار کند تا هنگامی که باز نگشته روزه نیست و برای زنی که مخالفت شوهر کرده تا زمانی که توبه نکند روزه نیست و برای فرزندی که عاق پدر و مادر شده تا زمانی که به آنها نیکی نکند روزه نیست.[7]

به حسب ظاهر تنها جمله نخست این حدیث، رابطه روزه با امام زمان؟عج؟ را نشان می‌دهد، اما به حسب دقت روشن می‌شود که حتی عدم قبولی روزه بنده فراری و فرزند عاق شده نیز مرتبط با امام زمان؟عج؟ است.

زیرا همه مؤمنین فرزندان امام زمانشان هستند و با رنجاندن دل امام زمانشان ممکن است عاق حضرت گردند و همچنین همه بندگان خداوند در واقع غلامان امام زمان هستند و با پشت کردن به امام زمان؟عج؟ بنده فراری شمرده می‌شوند و….

توضیح بیشتر این مطلب در دعای غیر مستقیم برای امام زمان؟عج؟ خواهد آمد.

با این دید روشن می‌شود که روزه رابطه‌ای عمیق و گسترده با اطاعت و رضای امام زمان؟عج؟ دارد.

 

[1]) روایت 17

[2]) روایت 18

[3]) روایت 19

[4]) روایت 20

[5]) روایت 21

[6]) روایت 22

[7]) روایت 23

رابطه دعا و امام زمان ع

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۳/۰۸-۲۰:۲۲:۳۴
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۵-۲۰:۵۰:۸
    • کد مطلب:23438
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 835

یکی از اموری که همیشه، به ویژه در ماه مبارک رمضان، مورد سفارش قرار گرفته، دعا کردن است.

مسلم موضوعات فراوانی برای دعا، چه در ماه مبارک رمضان و چه در غیر ماه رمضان وجود دارد و در روایات نیز مطرح شده است.

اما در میان همه این موضوعات، دعای برای امام زمان؟عج؟ به شکل برجسته‌ای مطرح شده است. ناگفته پیداست که چنین دعایی نیز از ضرورت و اهمیت بیشتری برخوردار است.

مطرح شدن امام زمان؟عج؟ در ادعیه، در سه سطح صریح، غیر صریح و عمیق اتفاق افتاده است.

سطح نخست، دعای صریح برای امام زمان؟عج؟ است. همچنان که در برخی از فقرات ادعیه و از جمله دعای افتتاح ماه رمضان مشاهده می‌کنیم.

سطح دوم دعاهایی است که استجابت واقعی آنها بدون ظهور امام زمان؟عج؟ ناشدنی است.

از جمله یکی از تعقیباتی که در ماه رمضان وارد شده دعای زیر است:

خداوندا خوشحالی را بر اهل قبور وارد کن. خداوندا همه فقرا را بی‌نیاز ساز. خداوندا همه گرسنگان را سیر گردان. خداوندا همه برهنگان را بپوشان. خداوندا قرض همه بدهکاران را ادا فرما. خداوندا در گره همه غصه‌داران گشایش فرما. خداوندا همه غریبان را به وطن بازگردان. خداوندا همه اسیران را آزاد کن. خداوندا همه فسادها از امور مسلمانان را اصلاح نما. خداوندا همه مریض‌ها را شفا بخش. خداوندا فقر ما را با بی‌نیازی خودت برطرف ساز. خداوندا بد حالی ما را به خوبی حال خودت تغییر ده. خداوندا قرض ما را ادا فرما و ما را از فقر بی‌نیاز ساز. واقعا که تو بر هر چیزی توانایی.[1]

این دعا در نگاه نخست ربطی به امام زمان؟عج؟ ندارد. اما پیداست که بی‌نیازی همه نیازمندان و سیری همه گرسنگان و… جز در دوران ظهور اتفاق نخواهد افتاد. همچنین اصلاح تمامی امور مسلمین نیز منحصر به دوران ظهور است.

لذا روح این گونه دعاها، دعای برای ظهور امام زمان؟عج؟ است.

درنگ در حدیث زیر، افق گسترده‌ای برای دعای غیر صریح (و از جمله دعای برای امام زمان؟عج؟) می‌گشاید. توجه کنید:

امیرالمؤمنین؟ع؟ فرمود: رسول خدا؟ص؟ به من فرمان داد که بیرون روم و در میان مردم (این چنین) جار زنم:

آگاه باشید هر کس که اجیری را ستم کند و مزدش را ندهد، پس لعنت خدا بر او باد.

آگاه باشید هر کس که ولایت غیر موالی (و اربابان) خودش را داشته باشد، پس لعنت خدا بر او باد.

آگاه باشید هر کس که پدر و مادرش را دشنام دهد، پس لعنت خدا بر او باد.

بیرون رفتم و همچنان که پیامبر؟ص؟ دستور داده بود این مطالب را در میان مردم جار زدم.

عمر بن خطاب به من گفت آیا برای آن چه جار زدی، تفسیری هم هست؟ گفتم خدا و رسولش آگاه‌تر هستند.

(برای همین) عمر و گروهی از یاران پیامبر؟ص؟ برخواستند و بر پیامبر؟ص؟ وارد شدند و عمر به آن حضرت گفت ای رسول خدا؟ص؟ آیا برای آن چه که علی جار زد تفسیری هست؟

حضرت فرمود آری، به علی فرمان دادم که جار زند آگاه باشید هر کس که اجیری را ستم کند و مزدش را ندهد، پس لعنت خدا بر او باد.

و خداوند (در این باره) می‌فرماید: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی (بگو: به ازای آن [یعنی رسالت] پاداشی از شما خواستار نيستم، مگر دوستی درباره خويشاوندان) پس کسی که به ما ستم کند لعنت خدا بر او باد.

به علی فرمان دادم که جار زند آگاه باشید هر کس که ولایت غیر موالی (و اربابان) خودش را داشته باشد، پس لعنت خدا بر او باد.

و خداوند (در این باره) می‌فرماید: النَّبِيُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ (پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است) و کسی که من مولای او هستم پس علی (هم) مولای اوست، پس کسی که ولایت غیر علی را داشته باشد لعنت خدا بر او باد.

به علی فرمان دادم که جار زند آگاه باشید هر کس که پدر و مادرش را دشنام دهد، پس لعنت خدا بر او باد.

و من خدا و شما را شاهد می‌گیرم که من و علی دو پدر این امت هستیم، پس کسی که یکی از ما را دشنام دهد، لعنت خدا بر او باد.

هنگامی که مردم از نزد پیامبر؟ص؟ بیرون آمدند، عمر گفت ای اصحاب محمد، پیامبر، نه در غدیر خم و نه در غیر آن، درباره ولایت علی شدیدتر از امروز تأکید نکرده است.

خباب بن ارت (راوی جریان) گفت این حدیث نوزده روز پیش از رحلت پیامبر؟ص؟ اتفاق افتاد.

از شیوه‌ی بیانی این روایت استفاده می‌شود که روح بسیاری از احکام، به ولایت اهل البیت؟عهم؟باز می‌گردد.[2]

بر همین اساس است که مغز دعاهای بسیاری که به ظاهر درباره موضوعات مختلف است، در واقع دعای برای امام زمان؟عج؟ است.

با این نگرش درمی‌یابیم در همه ادعیه، و از جمله ادعیه ماه رمضان، دعای غیر صریح برای امام زمان؟عج؟ به شکل بسیار گسترده‌ای مطرح شده است.

از جمله با بررسی دعای افتتاح می‌یابیم که حدود 17٪ از این دعا، دعای صریح برای امام زمان؟عج؟ است. اما اگر دعاهای غیر صریح را هم به آنها بیفزاییم، نسبت آن به حدود 31٪ می‌رسد. یعنی در واقع حدود یک سوم از دعای افتتاح مربوط به امام زمان؟عج؟ است.

با توضیحاتی که داده شد، روشن شد که رابطه دعا با امام زمان؟عج؟، در ماه رمضان بسیار گسترده و برجسته است.

 

البته روشن است که جایگاه بلند دعا، از امور مسلم دین است که خرد نیز آن را پشتیبانی می‌‌کند.

پیداست که اهمیت دعا شامل همه موارد می‌گردد و هرگز اختصاص به مورد خاصی ندارد.

اما زمان و مکان و نیز حالات و شرایط دعا کننده و… نقش فوق العاده‌ای در کیفیت استجابت دعا دارد.

در ادامه از چند زاویه متفاوت به دعای برای امام زمان؟ع؟ می‌نگریم تا بیشتر به اهمیت دعا برای امام زمان؟ع؟ آگاه گردیم.

 

[1]) روایت 24

[2]) روایت 25

دعای ما و تحیت برتر امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۱۲/۲۵-۲۰:۵۲:۳۰
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۵-۲۰:۵۶:۵۷
    • کد مطلب:23446
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 822

در بخش «تحیت برتر»[1] آمده است که اولیای الهی همگی در اوج ادب الهی هستند.

یکی از آداب الهی، پاسخ نیکوتر در مقابل تحیت (درود، خوش‌آمدگویی، ثنا، دعا، ستایش و…) است.

در برخی از روایات آمده است که هر کار نیکویی که برای شخص دیگری انجام می‌شود، مصداق تحیت به او است.

بر اساس همین ادب الهی، پاسخ اولیای الهی در مقابل تحیت دیگران بسیار شگفت‌انگیز است.

پس از این مقدمه درباره ادبِ تحیت گفتن، سراغ دعا برای امام زمان؟عج؟ می‌رویم.

اگر مؤمنی که برای او دعا می‌کنیم یا عملی را به نیابت از او انجام می‌دهیم، خود مؤدَّب به ادب الهی در آیه‌ی «إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها»[2] باشد، پاسخی به مراتب بهتر خواهد داد.

اگر این مؤمن، برترین مؤمنان، یعنی امام زمان؟عج؟ باشد، که در ادب الهی نیز سرآمد همگان است، چه پاسخی به دعا کننده خواهد داد؟!

مسلما امام زمان؟عج؟ نه تنها از تقصیر در ادب به دور است، بلکه در اوج ادب الهی است.

بنا بر این اگر ما برای امام زمان؟عج؟ دعا کنیم، او بهتر و برتر و بیشتر برای ما دعا خواهد کرد.

لذا بسیار شایسته است که همیشه، به خصوص در زمان‌های مناسب دعا، مانند ماه مبارک رمضان، اول برای امام زمان؟عج؟ دعا نماییم.

دعای امام زمان؟عج؟ برای ما، آن هم در ماه رمضان موجب می‌شود که بزرگترین بهره را از ماه رمضان ببریم.

 

[1]) برای مطالعه این بخش به پیوست 1 مراجعه کنید.

[2]) و هنگامی که به شما درود گویند، شما درودی نیکوتر از آن، یا همانندش را پاسخ دهید؛ یقیناً خدا همواره بر همه چیز حسابرس است. نساء/86

دعای ما آینه نگاه امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۱۲/۲۵-۲۰:۵۳:۵۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24871
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 98

 

در بخش «ذکر و دعای ما، آینه نگاه رب الارباب»[1] آمده است که بسیاری از توفیقات ما، ریشه در جایی دارد که ما از آن بی‌خبریم.

از دیگر روایات برمی‌آید که در یاد خدا نیز ما آغازگر نیستیم، بلکه پیش از این که ما خدا را یاد کنیم او به ما نگریسته و از ما یاد کرده است.

آن چه شگفت است این است که یاد و دعای ما برای امام زمان؟عج؟، ریشه در نگاه و عنایت پیش دستانه آن حضرت دارد.

لذا اگر ما از امام زمان؟عج؟ یاد کنیم و برای او دعا کنیم، یاد و دعای ما، نشان از این دارد که نگاه کریمانه او بر ما افتاده و دل ما را زنده کرده است که ما به آن حضرت توجه پیدا کرده و او را یاد نموده و به او دعا گفته‌ایم.

این رحمت و کرم از صاحب کرمی است که به هیچ بهایی نتوان آن را قیمت گذاری نمود.

اگر ما موفق به دعای برای او شدیم، در واقع دعای ما آینه‌ای است از رحمت پیش دستانه آن کریم و یاد ما نشانه‌ای است از بنده نوازی آن شاه.

کدامین نعمت الهی به پای این نعمت می‌رسد و کدامین توفیق خداوندی بالاتر از این توفیق است که پدر امت، و پادشاه آفرینش، کوچکترین بنده و غلامش را مورد تفقد قرار داده و با نگاهی از او دلجویی کند؟!

لذا یاد و دعای امام زمان؟عج؟ به حسب ظاهر، مصداق خدمت رعیت به اربابش است.

اما در باطن، یاد و دعای امام زمان؟عج؟، مصداق رحمت و کرم و آقایی امام زمان؟عج؟ نسبت به بندگانش است.

پس چه نیکوست در همه زمان‌ها، به خصوص زمان‌هایی چون ماه مبارک رمضان، بیشتر خود را در معرض این لطف کریمانه قرار دهیم.

 

[1]) برای مطالعه این بخش به پیوست 2 مراجعه کنید.

دعای پشت سر امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۱۲/۲۵-۲۰:۵۴:۳۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24872
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 94

در بخش «ارزش شگفت دعای پشت سر برای مؤمن»[1] آمده است که دعای پشت سر برای برادر مؤمن، آثار و ویژگی‌های شگفتی دارد.

در برخی از روایات آمده است که در دعا برای غیر، صد هزار برابر برای دعا کننده مستجاب می‌شود.

در برخی دیگر از روایات آمده است که در دعا برای غیر، سه ملیون و هشتصد هزار برابر برای دعا کننده مستجاب می‌شود!

علاوه بر این که دعای برای غیر، استجابتش برای خود دعا کننده ضمانت شده است، خداوند دعای در پشت سر مؤمن را، بیشتر و سریع‌تر برای خود دعا کننده مستجاب می‌کند.

ویژگی‌های یاد شده در ارتباط با دعای پشت سر هر مؤمنی است.

حالا اگر مؤمنی که پشت سرش دعا می‌کنیم بقیة الله الاعظم باشد، تنها خدا می‌داند که چگونه برای دعا کننده مستجاب می‌گردد!

با درنگ شایسته در مطالب یاد شده روشن می‌شود که باید در یاد و دعای برای امام زمان؟عج؟ بیشتر همت کنیم.

و شایسته‌تر این که از فرصتهای استثنایی همچون ماه مبارک رمضان، نهایت استفاده را در دعای برای حضرت داشته باشیم.

 

[1]) برای مطالعه این بخش به پیوست 3 مراجعه کنید.

ارزش نیابت و شراکت با امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۱۲/۲۹-۴:۳۳:۲۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24873
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 91

در بخش «نیابت و شراکت در طاعات»[1] آمده است که اگر مؤمنین را در عمل شریک کنی برای تمامی افرادی که آنان را در عمل خودت شریک می‌کنی، ثواب کامل نوشته می‌شود.

و اگر عملی به نیابت از مؤمنی انجام دهد، هیچ گاه اجر عامل را کم نمی‌کند، بلکه همیشه اجر بالاتر به خود عامل داده می‌شود.

علاوه بر این اگر کسی عملی به نیابت از همه مؤمنین انجام دهد، به مقتضای برخی از روایات برای تک تک مؤمنین پاداش کامل نوشته می‌شود و در عین حال پاداش نیابت کننده بیشتر از بقیه است.

حالا اگر کسی امام زمانش را شریک در اعمالش کند و با این شراکت، قصد صله رحم با پدر معنوی خودش، پیامبر؟ص؟ را داشته باشد، ثواب صله رحم با پیامبر؟ص؟ نیز بر ثواب عمل خودش افزوده می‌گردد.

چه خوب است در زمان‌ها و مکان‌های ویژه عبادت، مانند ماه مبارک رمضان، امام زمان‌مان را در کارهای خیرمان شریک کنیم و یا این که اعمال خیر را از جانب آن حضرت انجام دهیم!

 

[1]) برای مطالعه این بخش به پیوست 4 مراجعه کنید.

استغفار امام زمان علیه السلام در ماه رمضان برای ما

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۱/۲۵-۱۳:۱۰:۳۹
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۹-۴:۳۶:۴۱
    • کد مطلب:24268
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 476

ماه رمضان، ویژگی‌های فراوانی دارد. یکی از ویژگی‌های مهم این ماه، مغفرت و غفران گناهان در این ماه است. لذا سفارش فراوان به توبه و استغفار در این ماه شده است.

به یک روایت بسیار جالب درباره تعداد افرادی که در این ماه رهایی از آتش جهنم پیدا می‌کنند توجه کنید:

واقعا که در هر روز از ماه رمضان هنگام افطار، برای خداوند تبارک و تعالی هزار هزار (یک میلیون) نفر آزاده شده از آتش دوزخ است.

و روز جمعه در هر ساعتی از آن روز، برای خداوند، هزار هزار آزاد شده از آتش دوزخ است، که همه آنها مستحق عذاب الهی هستند.

آن هنگام که آخر ماه رمضان شود، به تعداد تمامی افرادی که از اول ماه تا آخر ماه، خداوند آنان را از آتش دوزخ آزاد کرده، به همان تعداد در این روز از آتش دوزخ آزاد می‌کند….[1]

این ویژگی ماه مبارک رمضان اقتضا می‌کند که انسان، همت بیشتری در استغفار و طلب بخشش از خداوند داشته باشد.

بهترین راه طلب مغفرت، این است که کاری کنیم امام زمان‌مان برای ما استغفار نماید. چرا که استغفار او قطعا مورد اجابت قرار می‌گیرد.

يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئينَ.[2]

ای پدر ما، برای گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم.

چه کاری بهتر از این که برای امام زمان‌مان دعا کنیم و فرج آن حضرت را از خداوند مسئلت نماییم.

اگر همت ما در ماه مبارک رمضان دعای برای ظهور حضرتش باشد، آیا می‌شود که آن پدر مهربان برای ما دعا نکند و از خداوند طلب مغفرت ننماید؟!

هرگز!

 

[1]) روایت 26

[2]) یوسف/97

هدیه ختم قرآن به امام زمان علیه السلام در ماه رمضان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۰۳-۱۶:۳:۱۱
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۹-۴:۳۹:۷
    • کد مطلب:24598
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 523

پیش از این گذشت که هدیه به امام زمان؟عج؟ و یا نیابت از آن حضرت، چه برکات فوق العاده‌ای دارد.

یکی از کارهایی که در ماه مبارک رمضان بر آن تأکید فراوان شده، قرائت قرآن است.

حالا اگر همین قرائت قرآن، آن هم در ماه رمضان، هدیه به امام زمان؟عج؟ گردد، تنها خدا می‌داند که چه ارزشی پیدا می‌کند. به یک روایت در این زمینه توجه کنید:

علی بن مغیره گفت به امام کاظم؟ع؟ گفتم: پدرم از جدّت [امام باقر؟ع؟] سؤال کرد از [حکم] ختم كردن قرآن، در هر شب؛ جدّت از او پرسید «ختم قرآن در هر شب؟» پدرم به جدّت گفته بود: [ختم قرآن در هر شب] در ماه مبارك رمضان. جدّت از پدرم پرسید: «در ماه مبارك رمضان؟» پدرم به جدّت گفته بود كه: آری، تا وقتی که بتوانم.

[برنامه] پدرم اين بود كه در ماه مبارك رمضان، قرآن را چهل مرتبه ختم می‌كرد، و من بعد از پدرم [مانند او قرآن] را ختم كردم. بسا بوده بیشتر از چهل ختم كردم، و بسا بوده كه كمتر از چهل ختم كرده‌ام، به اندازه فراغت و کار و نشاط و كسالتم ختم قرآن کرده‌ام.

پس چون روز عيد فطر شده، يك ختم را از برای رسول خدا؟ص؟ قرار دادم، و ختم ديگری را از برای علی؟ع؟، و ديگری را از برای حضرت فاطمه؟عها؟بعد از آن، برای [بقیه] امامان؟عهم؟، تا آن كه به شما رسیدم. پس يك ختم را از برای شما قرار دادم.

از آن زمان كه در اين حال گرديدم [و برنامه‌ام این بود، پيوسته چنين كرده‌ام]؛ چه ثوابی برای من به خاطر این برنامه است؟

حضرت فرمود كه: «از برايت به اين عمل، آن است كه در روز قيامت، با ايشان باشی». [از تعجب] گفتم: اللَّه اكبر! از برای من به اين عمل، چنين ثوابی خواهد بود؟! حضرت سه مرتبه فرمود: «آری».[1]

آیة الله وحید خراسانی در رابطه با برخی از شگفتی‌های هدیه قرائت قرآن به امام زمان؟عج؟ فرموده‌اند:

هر ماه یک ختم قرآن برای امام زمان؟ع؟ داشته باشید، شب قدر که دفتر عملت را نزد آن سلیمانِ عالَم وجود ـ که تمام آنچه ۱۲۴ هزار پیغمبر از مناقب داشتند، همه در وجود اوست ـ می‌برند؛ وقتی نگاه می‌کند که در یک سال، هر ماه برای او قرآن ختم کردی، خدا می‌داند با تو جوان چه خواهد کرد؟

این‌هاست که از دست ما رفته. این گوهرهاست که عمر گذشته است و ما نفهمیدیم. ختم قرآن، آن هم فقط به قصد و نیت هدیه برای امام عصر؟عج؟ قطب دائره‌ی امکان؛ آن کسی که «بیمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتت الأرض و السماء» است.

به دیگران هم سفارش کنید، نماز صبح را که خواندید، یازده بار سوره «قل هو الله احد» را بخوانید، وقت خواب هم یازده بار این سوره را بخوانید، بین روز هم که بیکارید، راه می‌روید، این سوره را بخوانید، شما جوانها از حالا شروع کنید، بعد روحتان می‌شود اکسیر احمر، یک روز می‌بینی شب شده، صد تا سوره «قل هو الله احد» خواندی، آن وقت این صد تا سوره چه می‌کند؟

 اولا: به حکم روایات متعدده هم از طرق عامه، هم از طرق خاصه، قرائت یک سوره «قل هو الله احد» ثلث تورات، ثلث انجیل، ثلث زبور، ثلث قرآن، حساب می شود، آن وقت سه سوره که خواندی، خدا به رحمت واسعه‌اش اجر تورات و انجیل و زبور و قرآن را به تو می‌دهد، این سوره را بخوانید، شروع کنید از امروز، همه را هم هدیه به امام زمان؟عج؟ کنید، آن هدیه به امام زمان؟عج؟ اثرش این است، که این سوره دیگر رد نمی‌شود.[2]

در این بخش برخی از احکام و اعمال مرتبط با امام زمان؟ع؟ در ماه رمضان را بیان کردیم.

اما پیداست که اعمال مرتبط با حضرت بیشتر از این مقدار است.

 

[1]) روایت 27

[2]) سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

اوج پاکی در ماه رمضان، برائت از دشمنان امام زمان ع

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۲/۱۰-۱۹:۳۸:۲۲
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۹-۴:۴۰:۸
    • کد مطلب:24286
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 344

از اهداف بلند دین، پاکی از همه آلودگی‌هایی است که مانع ترقی و تعالی انسان است.

اصلا رشد انسانیت بدون ریشه‌کن ساختن آلودگی‌ها ناشدنی است. لذا پاکی و پاکیزگی در رتبه مقدم بر تعالی و رشد قرار دارد.

از آن جایی که ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الهی است، پاکی از آلودگی‌ها در این ماه اهمیت فوق العاده‌ای دارد.

توضیح این که در احادیث متعدد بیان شده است که روزه، تنها نخوردن و نیاشامیدن نیست، بلکه روزه‌ی تمام، شرایط فراوانی دارد.

گذشت که در حدیث جالبی از امام صادق؟ع؟ برای تمامیت روزه 58 شرط بیان شده است.[1]

بخش مهمی از شرایط تمامیت روزه، به پاکی و پاکیزگی مربوط است. در لابلای شرایط تمامیت روزه در روایت یاد شده چنین آمده است:

فإذا صمتم فاحفظوا ألسنتكم عن الكذب…

پس هنگامی که روزه گرفتید زبانتان را از دروغ حفظ کنید…

قد طهرت القلب من العيوب…

در حالی که قلب را از عیبها پاک کرده…

و تقدست سرائركم من الخبث…

و (باطن) پنهان‌تان از پلیدی پیراسته…

و نظفت الجسم من القاذورات…

و جسم (ظاهر) را از آلودگی‌ها تمیز کرده…

و تبرأت إلی الله من عداه

و (با رو آوردن) به سوی خدا از غیر خدا برائت جسته…

و واليت الله في صومك بالصمت من جميع الجهات مما قد نهاك الله عنه في السر و العلانية…

و به سبب صمت (و خودداری) از همه جهات از آن چه که خداوند از آن در پنهان و آشکار نهی کرده، در روزه‌ات خدا را دوست داشته باشی (یا ولایت خدا را داشته باشی)…

در این بخش از روایت به ابعاد مختلف پاکیِ از پلیدی‌ها اشاره رفته است. از پلیدی‌های روح گرفته تا پلیدی‌های جسم، از پلیدی‌های آشکار تا پلیدی‌های پنهان، از پلیدی‌های درونی تا پلیدی‌های برونی و در یک جمله پاکی از همه پلیدی‌های پنهان و آشکاری که خداوند از آن نهی کرده است.

یکی از پاکی‌هایی که بسیار جالب توجه است برائت از غیر خداست (و تبرأت إلی الله من عداه).

برائت، به معنی دوری، بیزاری، رهایی از بدی، بهبودی از بیماری و… آمده است.

تعبیر برائت از غیر خدا در واقع مقدمه است برای رو آوردن به خدا و داخل شدن در ولایت او.

با توجه به کاربردهای برائت تعبیر «و تبرأت إلی الله من عداه» دریایی از معارف را برای نکته سنجان می‌گشاید.

از جمله این که ولایت دشمنان خدا، تنها حرام تشریعی نیست، بلکه کوچکترین ارتباط با دشمنان خداوند، موجب پلیدی تکوینی در ذات انسان می‌گردد.

برجسته‌ترین نقطه برائت از غیر خداوند، برائت از دشمنان اولیاء خداوند است. لذا شاه مصداق برائت از غیر خدا، برائت از دشمنان امام زمان؟عج؟ است.

به اقتضای این روایت، شرط تمامیت روزه، برائت از هر آن چه غیر خدا و به ویژه برائت از دشمنان امام زمان؟عج؟ است.

 

[1]) روایت 19

انتظار فرج، شرط تمامیت روزه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۲/۰۴-۱۳:۱۱:۱
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۱۲/۲۹-۴:۴۱:۲۱
    • کد مطلب:24282
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 420

انتظار فرج و چشم به راه ظهور امام زمان؟عج؟ بودن، یکی از تکالیف مهم ماه مبارک رمضان است که مورد غفلت قرار گرفته است.

توضیح این که در احادیث متعدد بیان شده است که روزه، تنها نخوردن و نیاشامیدن نیست، بلکه روزه‌ی کامل، شرایط فراوانی دارد.

در حدیث جالبی از امام صادق؟ع؟ برای تمامیت روزه 58 شرط بیان شده است.

یکی از جالبترین شرایطی که برای تمامیت روزه بیان شده، چشم به راه امام زمان؟عج؟ بودن (انتظار فرج) است.

در لابلای شرایط تمامیت روزه در روایت شماره 19 چنین آمده است:

و كونوا مشرفين علی الآخرة…

مشرف بر آخرت باشید (گویا هم اکنون آخرت را می‌بینید و به زودی وارد آن جهان خواهید شد)…

منتظرين لأيامكم…

چشم به راه روزگاران خودتان باشید…

منتظرين لما وعدكم الله…

چشم به راه فرا رسیدن آنی باشید که خداوند به شما وعده داده است…

متزودين للقاء الله…

برای ملاقات خداوند توشه بردارید.

چشم به راهِ روزگارانِ شیعه (انتظار ایام شیعه)، همان چشم به راه ظهور امام زمان؟عج؟ بودن است.

همچنین چشم به راهِ آن چه که خداوند وعده داده، هم، شامل وعده‌های آخرتی خداوند می‌شود و هم، شامل وعده‌های دنیایی می‌شود.

از مهم‌ترین وعده‌های الهی در دنیا، ظهور امام زمان؟عج؟ است.

لذا اطلاق این فقره نیز می‌تواند تأکید بیشتر بر انتظار ظهور باشد.

علامه مجلسی نیز در روایتی که از امام صادق؟ع؟ نقل می‌کند، 37 شرط برای تمامیت روزه بیان می‌فرماید.[1]

از جمله از شرایطی که در این روایت بیان شده عبارت است از:

و كونوا في انتظار الفرج و ظهور قائم آل محمد صلی الله عليه و آله و سلم…

چشم به راه فرج و ظهور قائم آل محمد؟ص؟ و سلم باشید.

انتظار الفرج، یک فریضه عقلی، انسانی و شرعی است و از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است.

در قرآن و روایات نیز تأکید فراوانی بر آن شده است.

ان شاء الله این روایات را جداگانه بررسی می‌کنیم.

مهم این است که در ماه مبارک رمضان تأکید بیشتری بر این فریضه شده است.

روایاتی که به آن اشاره رفت ناظر بر این است که انتظار فرج یکی از شرایط تمامیت روزه است.

متأسفانه این شرط تمامیت روزه، مورد غفلت قرار گرفته و بهای لازم به آن داده نشده است.

ناگفته پیداست کسی که منتظر فرج امام زمان؟عج؟ است، در دعای برای ظهور حضرت کوتاهی نمی‌کند.

و پیداست که چنین شخصی در زمان‌های مناسب دعا، مانند ماه رمضان پافشاری بیشتری در دعای برای ظهور حضرت دارد.

 

 

[1]) روایت 28

رابطه شب قدر با امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۷-۱۸:۴۷:۵۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24651
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 224

ویژگی منحصر به فرد ماه رمضان، شب قدر آن است، شبی بهتر از هزار ماه، مختص به ماه رمضان است.

درک این ویژگی آن گاه هوش‌ربا می‌شود که چنین شبی به قائم آل محمد علیه السلام قائم می‌شود.

به سخن دیگر در دوران کنونی اگر قائم آل محمد نبود، فلسفه شب قدرِ ماه رمضان هم باطل می‌گردید.

اشارات روایات به این رابطه، هم فراوان است و هم متنوع.

با هم چند نگاه به این رابطه را مرور می‌کنیم.

با نگاهی به شگفتی‌های شب قدر، به پیشواز رابطه امام زمان علیه السلام با شب قدر می‌رویم.

لیلة القدر، شب شگفتی‌ها

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۰-۱:۲۳:۳۱
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۰۱/۲۷-۱۹:۲:۲۵
    • کد مطلب:24628
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 191

شب قدر آن چنان رازآلود است که درک آن، آن چنان که باید و شاید از ما ساخته نیست.

اما با مرور برخی از سرفصل‌های آن، شاید نَمی از این یَم را بچشیم.

انسانیت در گرو ایمان به لیلة القدر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۰-۱:۲۳:۳۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24629
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 187

یکی از شگفت‌ترین مطالب، مقایسه‌ی عجیبی است میان کسی که به شب قدر ایمان آورده و کسی که به شب قدر ایمان نیاورده است.

امام جواد علیه السلام فرمود: اگر مؤمنی حامل (معارف و حقایق سوره) إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ شود، برتری چنین مؤمنی بر کسی که چنین ایمانی نداشته باشد، همانند برتری انسان بر چهارپایان است.

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَفَضْلُ إِيمَانِ الْمُؤْمِنِ بِحَمْلِهِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ بِتَفْسِيرِهَا عَلَى مَنْ لَيْسَ مِثْلَهُ فِي الْإِيمَانِ بِهَا كَفَضْلِ الْإِنْسَانِ عَلَى الْبَهَائِم‏ بحار 25 ص۷۴

کفر منکر شب قدر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۰-۱:۲۳:۳۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24630
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 410

عظمت نقش شب قدر آن چنان بالاست که عدم اقرار و اعتراف نسبت به آن، مساوی با کفر است.

عمر بن زید گفت به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا می‌بینی کسی که به آن چه در شب قدر برای شما می‌آید، اقرار نکند و انکار هم نکند (چه حکمی دارد؟)

حضرت فرمود: اما هنگامی که حجت از افراد مورد اعتماد در علم ما بر او اقامه شد (اما باز هم) اطمینان به آن پیدا نکرد پس چنین شخصی کافر است…

عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَ رَأَيْتَ مَنْ لَمْ يُقِرَّ بِمَا يَأْتِيكُمْ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ كَمَا ذُكِرَ وَ لَمْ يَجْحَدْهُ قَالَ أَمَّا إِذَا قَامَتْ عَلَيْهِ الْحُجَّةُ مِمَّنْ يَثِقُ بِهِ فِي عِلْمِنَا فَلَمْ يَثِقْ بِهِ فَهُوَ كَافِرٌ وَ أَمَّا مَنْ لَمْ يَسْمَعْ ذَلِكَ فَهُوَ فِي عُذْرٍ حَتَّى يَسْمَعَ ثُمَّ قَالَ ع‏ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ‏.

امام جواد علیه السلام فرمود: به تحقیق که خداوند جل ذکره شب قدر را در اول آفرینش دنیا، آفرید و به تحقیق که در آن شب، نخستین پیامبری که می‌باشد و نخستین وصی که می‌باشد، آفرید.

و به تحقیق خداوند حکم کرد که در هر سالی شبی باشد که در آن شب تفسیر امور(ی که) تا شب قدر سال آینده (باید انجام شود) نازل می‌کند. کسی که این امر را انکار کند واقعا که علم خداوند عزوجل را بر او ردّ کرده (و نپذیرفته) است

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ- لَيْلَةَ الْقَدْرِ أَوَّلَ مَا خَلَقَ الدُّنْيَا وَ لَقَدْ خَلَقَ فِيهَا أَوَّلَ نَبِيٍّ يَكُونُ وَ أَوَّلَ وَصِيٍّ يَكُونُ وَ لَقَدْ قَضَى أَنْ يَكُونَ فِي كُلِّ سَنَةٍ لَيْلَةٌ يَهْبِطُ فِيهَا بِتَفْسِيرِ الْأُمُورِ إِلَى مِثْلِهَا مِنَ السَّنَةِ الْمُقْبِلَةِ مَنْ جَحَدَ ذَلِكَ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَهُ

علت پنهانی شب قدر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۱-۴:۴۶:۳۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24631
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 371

تردیدی نیست که شب قدر برای ائمه علیهم السلام معین است. به سخن صریح‌تر ممکن نیست شب قدر نزد ائمه علیهم السلام معلوم نباشد.

امام صلوات الله علیه فرمود: ای ابامهاجر شب قدر بر ما پنهان نمی‌ماند. به راستی که در آن شب فرشتگان بر گرد ما می‌چرخند.

قَالَ حَدَّثَنِي بِذَلِكَ أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِي الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ قَالَ وَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي الْمُهَاجِرِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ: يَا أَبَا الْمُهَاجِرِ لَا يَخْفَى عَلَيْنَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ يَطُوفُونَ بِنَا فِيهَا بحارالأنوار ج‏94 ص13

بصائر الدرجات إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي عِمْرَانَ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ يُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي الْمُهَاجِرِ عَنْ أَبِي الْهُذَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَا أَبَا الْهُذَيْلِ أَمَا لَا يَخْفَى‏ عَلَيْنَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ يُطِيفُونَنَا فِيهَا بحارالأنوار ج‏94 ص23

با این همه، باز هم شب قدر به صراحت معین نشده است.

ممکن است این امر دلایل مختلفی داشته باشد. در اینجا به دو بیان از روایات در این زمینه اشاره می‌کنیم.

امام صادق علیه السلام فرمود: تقدیر (امور سال) در شب نوزدهم است و ابرام و محکم ساختن آن در شب بیست و یکم است و امضاء و قطعیت آن در شب بیست و سوم است.

عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع التَّقْدِيرُ فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ وَ الْإِبْرَامُ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ وَ الْإِمْضَاءُ فِي لَيْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ. کافی ج۴ ص۱۵۹

در روایت دیگری شب بیست و یکم شب قضاء و شب بیست و سوم شب ابرام گفته شده است.

عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ التَّقْدِيرُ وَ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ الْقَضَاءُ وَ فِي لَيْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ إِبْرَامُ مَا يَكُونُ فِي السَّنَةِ إِلَى مِثْلِهَا لِلَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ فِي خَلْقِهِ. كافي ج‏4 ص160

به امیرالمؤمنین علیه السلام گفته شد به ما از شب قدر خبر ده (که کدام شب است؟)

حضرت فرمود: من از این که شب قدر را بدانم و علمش را پنهان کنم، خالی نیستم و(لی) شک هم ندارم که همانا برای در نظر گرفتن (مصلحت خود) شما، خداوند شب قدر را از شما پنهان ساخته است. زیرا اگر شما شب قدر را (دقیقا) بدانید (کدام شب است، تنها) در آن شب (به عبادت خدا) عمل می‌کنید و (عبادت) در غیر آن شب را رها می‌کنید و امید دارم که (برکات) شب قدر از شما نگذرد (و برکات آن را از دست ندهید) ان‌شاءالله.

عَنِ ابْنِ عَرَادَةَ قَالَ: قِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَخْبِرْنَا عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ قَالَ مَا أَخْلُو مِنْ أَنْ أَكُونَ أَعْلَمُهَا فَأَسْتُرَ عِلْمَهَا وَ لَسْتُ أَشُكُّ أَنَّ اللَّهَ إِنَّمَا يَسْتُرُهَا عَنْكُمْ نَظَراً لَكُمْ لِأَنَّكُمْ لَوْ أَعْلَمَكُمُوهَا عَمِلْتُمْ فِيهَا وَ تَرَكْتُمْ غَيْرَهَا وَ أَرْجُو أَنْ لَا تُخْطِئَكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

بقاء شب قدر تا قیامت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۱-۴:۴۶:۳۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24632
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 367

شب قدر تا روز قیامت برپاست.

ابوذر گفت به پیامبر صلی الله علیه و آله گفتم ای رسول خدا شب قدر (تنها) چیزی است که در دوران پیامبران است؟ امر (فقط) در شب قدر بر آنان نازل می‌شود و هنگامی که پیامبران از دنیا رفتند شب قدر هم برداشته می‌شود؟

حضرت فرمود: نه (چنین نیست) بلکه شب قدر تا روز قیامت هست.

عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ قُلْتُ‏ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ شَيْ‏ءٌ يَكُونُ عَلَى عَهْدِ الْأَنْبِيَاءِ يَنْزِلُ فِيهَا عَلَيْهِمْ الْأَمْرُ فَإِذَا مَضَوْا رُفِعَتْ قَالَ لَا بَلْ هِيَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. بحارالأنوار ج‏25 ص97

علت برپایی شب قدر تا روز قیامت، رابطه اسرارآمیزی است که میان شب قدر و قرآن وجود دارد. در ادامه به این رابطه اشاره می‌کنیم.

عدم انفکاک لیلة القدر از قرآن

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۱-۴:۴۶:۳۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24633
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 372

پیش از این گذشت که شب قدر تا قیامت هست. اما آن چه شگفت است علت این امر است که روایات چنین بیان شده است:

داود بن فرقد گفت شنیدم که مردی از امام صادق علیه السلام درباره شب قدر پرسید. به امام عرض کرد به من از شب قدر خبر ده که (تنها در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله) بوده است یا (همچنان) در هر سال هست؟

امام صادق علیه السلام به او فرمود: اگر شب قدر برداشته شود البته (این موجب می‌شود) قرآن برداشته شود.

عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ قَالَ أَخْبِرْنِي عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ كَانَتْ أَوْ تَكُونُ فِي كُلِّ عَامٍ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَوْ رُفِعَتْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَرُفِعَ الْقُرْآن‏

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود: شب قدر تا روز قیامت باقی است. زیرا واقعا چنین است که اگر شب قدر برداشته شود البته که (موجب می‌شود) قرآن برداشته شود.

وَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّهَا بَاقِيَةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لِأَنَّهَا لَوْ رُفِعَتْ لَارْتَفَعَ الْقُرْآن‏

سوره قدر، از مسائل بزرگ دین است

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۱-۴:۴۶:۳۷
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۰۱/۲۹-۳:۳۱:۳۸
    • کد مطلب:24634
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 374

شب قدر در سوره انا انزلناه مطرح شده است. اهمیت این سوره آن اندازه است که از آن با تعبیر آقا و بزرگ مسائل دین یاد شده است. در بخشی از حدیث مفصلی که پس از این می‌آید چنین نقل شده است:

سوگند به خدا که سوره انا انزلناه پس از (رحلت) رسول خدا صلی الله علیه و آله، واقعا و اکیدا حجت خداوند تبارک و تعالی بر خلق است و آن البته که آقا (و بزرگ مسايل) دین شما است و آن غایت (و اوج) علم ما (اهل بیت) است.

فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُمْ وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا

پس از اشاره به اندکی از شگفتی‌های شب قدر، نگاهی به تفاسیری که در روایات از شب قدر شده است می‌افکنیم.

اما پیش از هر چیزی توجه به دو نکته ضروری است.

نکته نخست این که طبقه‌بندی ارایه شده با صرف نظر از تنزیل و تأویل سوره قدر است. لذا ممکن است برخی از روایات بیان تنزیل شب قدر باشد و برخی دیگر بیان تأویل آن.

نکته دوم هم این که هدف از طبقه‌بندی، تفکیک روایات بر تمرکز بیشتر بر بیانات متفاوت است. اما ممکن است همه این روایات در واقع بیان یک امر باشند و نه چند امر متفاوت.

تفسیر اول از شب قدر (شب ماه رمضان)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۲-۱۱:۱:۲۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24639
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 361

تفسیر نخست شب قدر که مطابق با ظاهر قرآن است و روایاتی بسیار فراوانی هم در آن وارد شده است، این است که شب قدر، یکی از شبهای ماه مبارک رمضان است. اما شبی است که از میان همه شبها برگزیده شده و عمل در آن برتر از عمل در هزار شب عادی است.

فرستاده خداوند صلی الله علیه و آله فرمود: به راستی که خداوند از روزها روز جمعه و از ماه‌ها ماه رمضان و از شبها شب قدر را برگزید.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ الْأَيَّامِ الْجُمُعَةَ وَ مِنَ الشُّهُورِ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ مِنَ اللَّيَالِي لَيْلَةَ الْقَدْرِ الْخَبَرَ.

نکته‌ای که توجه به آن شایسته است این است که روز جمعه در طول سال تکرار می‌شود، اما شب قدر تک است و همتایی ندارد.

اینک باید دید در شب یکتا، چه مراسمی برگزار می‌گردد.

در آغاز به خود قرآن نگاهی می‌افکنیم.

شب قدر در قرآن

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۲-۱۱:۵:۳۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24640
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 382

به شب قدر در دو جای قرآن اشاره شده است: سوره قدر و آیه 3 تا 6 از سوره دخان.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1) وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (2) لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3) تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (4) سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)

به نام خداوند رحمتگر مهربان ۱- ما [مُنْزِل] ۲- (قرآن را) [مُنْزَل] ۳- در شب قدر [ظرف نزول] ۴- نازل كرديم [حادثه]. 5- و از شب قدر، چه آگاهت كرد [عظمت، ویژگی یکم ظرف نزول]. 6- شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است [ارزش، ویژگی دوم ظرف نزول]. 7- در آن (شب) فرشتگان، با روح [مباشران مراسم]، ۸- به فرمان پروردگارشان [متصدی اصلی]، 9- برای هر كاری (كه برای سال مقرّر شده است) فرود آيند [موضوع برنامه]؛ 10- (آن شب) تا دَمِ صُبح [انتهای ظرف نزول]، 11- صلح و سلام است [سلامت، ویژگی سوم ظرف نزول].

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ حم (1) وَ الْكِتابِ الْمُبينِ (2) إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرينَ (3) فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ (4) أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلينَ (5) رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (6)

به نام خداوند رحمتگر مهربان حاء، ميم. سوگند به كتاب روشنگر، (كه) ۱- ما [مُنْزِل] ۲- آن را [مُنْزَل] ۳- در شبی [ظرف نزول] ۴- مبارک [برکت، ویژگی چهارم ظرف نزول] ۵- نازل كرديم [حادثه]، (زيرا) كه ما هشداردهنده بوديم. ۶- در آن (شب) هر (گونه) كاری (به نحوی) استوار فيصله می‌يابد. [موضوع برنامه] ۷- (اين) كاری است (كه) از جانب ما (صورت می‌گيرد) [متصدی اصلی]. ۸- ما فرستنده(ی فرستاده‌شدگان) بوديم. ۹- (و اين) رحمتی از پروردگار توست، كه او شنوای داناست. [غایت یا عصاره برنامه]

طبقه‌بندی نکات قرآنی شب قدر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۲-۱۱:۵:۳۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24641
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 372

در سرفصل پیش آیات قرآن درباره شب قدر گذشت و برخی از نکات آن تفکیک گردید.

اینک همان نکات قرآنی را طبقه‌بندی می‌کنیم:

  1. خداوند، متصدی اصلی برنامه: الف- إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةِ الْقَدْرِ ب- إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ ج- أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلينَ
  2. خداوند، ناظر برنامه: بِإِذْنِ رَبِّهِمْ
  3. مباشران اجرائی: تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها
  4. ظرف مراسم (یا ظرف نزول یا هر دو): الف- إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةِ الْقَدْرِ ب- إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ
  5. ویژگی‌های ظرف مراسم:
    1. عظمت: وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ
    2. ارزش: لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
    3. سلامت: سَلامٌ هِيَ
    4. برکت: في‏ لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ
  6. فجر، انتهای مراسم: حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ
  7. برنامه‌های شب قدر:
    1. برنامه اول: إِنَّا كُنَّا مُرْسِلينَ
      1. تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ
      2. وَ الرُّوحُ
    2. برنامه دوم قلب مراسم، حادثه‌ی إنزال: إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةِ الْقَدْرِ
      1. خداوند، فاعل حادثه: إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةِ الْقَدْرِ
      2. قرآن، متعلق إنزال: إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةِ الْقَدْرِ
      3. کسی که قرآن بر او نازل می‌شود
      4. کیفیت انزال قرآن
    3. موضوع برنامه: الف- مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ب- فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ
    4. عصاره و یا غایت برنامه: رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ

در ادامه نگاهی به لایه‌های عمیق‌تر این طبقه‌بندی می‌افکنیم.

شب قدر و غاصبین

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۲۱-۴:۵۷:۱۵
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۳/۰۱/۰۴-۳:۲۷:۵۰
    • کد مطلب:24874
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 358

یکی از ویژگی‌های شب قدر، وحشت سران سقیفه در شب قدر است.

امام صادق؟ع؟ گفت که علی بن ابی طالب، زیاد (این جریان را نقل) می‌فرمود که نزد پیامبر؟ص؟، همراه ابوبکر و عمر بودم و حضرت (با حالتی خاص) می‌گفت إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ و (در هنگام تلاوت این آیات) خشوع می‌کرد و می‌گریست.

ابوبکر و عمر می‌گفتند چقدر رقت قلب شما به (سبب قرائت) این سوره زیاد است! حضرت به آن دو می‌فرمود همانا رقّت کردم به خاطر آن چه دو چشم من دید و قلبم فراگرفت و به خاطر آن چه قلب این، یعنی علی، پس از من دید. آن دو گفتند آیا (در شب قدر چیز خاصی) دیدی و چیست آنچه (علی) می‌بیند؟ پس پیامبر؟ص؟ به این حروف (ادامه سوره را) تلاوت می‌فرمود تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ.

سپس می‌فرمود آیا پس از این سخن خداوند «كُلِّ أَمْرٍ» چیزی باقی مانده است؟! آن دو می‌گویند نه.

حضرت می‌فرماید آیا می‌دانید چه کسی است آن که امر به سوی او نازل می‌شود؟ می‌گویند ای رسول خدا، نه، سوگند به خدا.

حضرت می‌فرماید بله (چنین است و شما نمی‌دانید) پس آیا می‌دانید که پس از من شب قدر هست؟ می‌گویند آری.

حضرت گفت آیا امر، در شب قدر نازل می‌شود؟ می‌گویند آری.

سپس حضرت می‌فرماید به سوی چه کسی (نازل می‌شود)؟ می‌گویند نمی‌دانیم.

سپس حضرت سر مرا می‌گیرد و می‌فرماید اگر نمی‌دانید (پس بدانید که) این علی؟ع؟ همانی است که پس از من (امر به او نازل می‌شود).

(در انتها) امیرالمؤمنین؟ع؟ فرمود واقعا که این دو پس از پیامبر؟ص؟، از شدت وحشتی که در شب قدر بر قلبشان وارد می‌شد، می‌ترسیدند.[1]

تفسیر نخست از شب قدر گذشت.

اینک شایسته است نگاهی به لایه‌های عمیق‌تر شب قدر بیفکنیم.

 

[1]) روایت 42

لایه‌های عمیق‌تر شب قدر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۳-۱۱:۳۸:۳۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24643
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 386

پیداست که معارف شب قدر آن چنان بلند است که اوج خرد به کفِ آن نمی‌رسد. نیل به نخستین پله‌ی این معارف، بدون امداد وحیانی ناشدنی است.

با اندک آشنایی با منابع وحیانی، روشن می‌شود شب قدر، عمقی دارد که هر خردی توانایی غواصی در این منابع را ندارد.

اما به دلیل این که ائمه علیهم السلام امر به درایت کرده‌اند، هر چه در فهم این منابع تلاش شود شایسته است.

در این راستا بر چند محور درنگ می‌کنیم.

در شب قدر قرآن بر چه کسی نازل می‌شود؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۳-۱۱:۴۶:۱۰
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۰۱/۲۳-۱۱:۴۶:۸
    • کد مطلب:24644
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 245

در روایات تصریح شده است که یکی از ارکان انزال قرآن در شب قدر، مُنْزَلٌ علیه (کسی که قرآن بر او نازل می‌شود) است.

مِمَّنْ وَ إِلَى مَنْ وَ مَا يَنْزِل‏؟![1]

نزول از سوی کیست؟! و به سوی کیست؟! و چه چیزی نازل می‌شود؟!

اما با این همه، پرسشی که هست این است که در آیات شب قدر قرآن، به مُنْزَلٌ علیه تصریحی نشده است؟!

این در حالی است که روایات بر این مسئله تأکید فوق العاده کرده است که نزول امر، بدون مًنْزَلٌ علیه ناشدنی است و جز امام معصوم محال است کس دیگر شایستگی مًنْزَلٌ علیه بودن را داشته باشد.

و اگر گفتند: در این شب (قرآن) به کسی نازل نمی‌شود، (پاسخش این است که) نمی‌شود این که چیزی به سوی امر معدوم نازل شود (و ذات نزول وابسته به مًنْزَلٌ علیه است)…

و إن قالوا: إنّه ليس ينزل إلى أحد، فلا يكون أن ينزل شي‏ء إلى غير شي‏ء…

پس پیامبر صلی الله علیه و آله (به ابوبکر و عمر) می‌فرماید آیا می‌دانید کسی که قرآن به سوی او نازل می‌شود کیست؟

آن می‌گویند سوگند به خدا نه یا رسول الله.

پس پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید آری (شما نمی‌دانید اما به من بگویید) آیا شب قدر پس از من هست؟

آن دو می‌گویند: آری هست.

حضرت فرمود آیا امر در آن شب نازل می‌شود؟

آن دو می‌گویند: آری.

پس پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید: (امر شب قدر) به چه کسی نازل می‌شود؟!…

فَيَقُولُ هَلْ تَعْلَمَانِ مَنِ الْمَنْزُولُ إِلَيْهِ بِذَلِكَ فَيَقُولَانِ لَا وَ اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَيَقُولُ نَعَمْ فَهَلْ تَكُونُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ مِنْ بَعْدِي فَيَقُولَانِ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَنْزِلُ الْأَمْرُ فِيهَا فَيَقُولَانِ نَعَمْ فَيَقُولُ إِلَى مَنْ؟!…

در این شب هر امر استواری جدا می‌شود (و تفصیل داده می‌شود)، آن را امضا می‌کند و سپس (مراحل اجرای آن را) به پایان می‌برد. به حضرت عرض کردم قربانت گردم (نزول امر) به سوی چه کسی است؟ فرمود (نزول امر) به سوی صاحب و امام شماست و اگر این نزول امر نباشد او آن چه را که در این سال اتفاق می‌افتد نمی‌داند…

فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ‏ أَمْضَاهُ ثُمَّ أَنْهَاهُ قَالَ قُلْتُ إِلَى مَنْ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ إِلَى صَاحِبِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يَعْلَمْ مَا يَكُونُ فِي تِلْكَ السَّنَة…

مخالفین امر خداوند عزوجل می‌گویند: با مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله شب قدر گذشت و تمام شد.

این (آزمون سخت و) فتنه‌ای است که تنها به مخالفین رسیده است و به خاطر همین فتنه نیز به قهقرا بازگشتند.

(علت انکار شب قدر این است که) چون آنها اگر می‌گفتند شب قدر نرفته و تمام نشده، چاره‌ای ندارند جز این که بگویند برای خداوند عزوجل در شب قدر امری هست.

و اگر به نزول امر اقرار کنند، چاره‌ای نیست که به صاحب این امر اقرار کنند…

يَقُولُ أَهْلُ الْخِلَافِ لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَضَتْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَهَذِهِ فِتْنَةٌ أَصَابَتْهُمْ خَاصَّةً وَ بِهَا ارْتَدُّوا عَلَى أَعْقَابِهِمْ لِأَنَّهُمْ إِنْ قَالُوا لَمْ تَذْهَبْ فَلَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا أَمْرٌ وَ إِذَا أَقَرُّوا بِالْأَمْرِ لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنْ صَاحِبٍ بدّ…

اینها برخی از روایاتی بود که تأکید بر ضرورت مًنْزَلٌ علیه در شب قدر دارد و این پرسش را مطرح می‌کند که:

اگر شب قدری هست و اگر انزال قرآنی هست، قرآن بر چه کسی نازل می‌گردد؟!

 

[1]) عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِي تَنَزَّلُ فِيهِ الْمَلَائِكَةُ فَقَالَ‏ تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ قَالَ ثُمَّ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مِمَّنْ وَ إِلَى مَنْ وَ مَا يَنْزِل‏؟!

شب قدر، برگ برنده شیعه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۳-۱۱:۴۹:۲۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24645
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 196

از شگفتی‌های شب قدر این است که امامان علیهم السلام فرموده‌اند با سوره قدر با مخالفین مناظره کنید.

چرا که تنها همین سوره برای اثبات امامت و حقانیت مکتب شیعه کفایت می‌کند.

نکته آن هم از سرفصل پیشین روشن می‌شود که:

نزول امر، بدون مًنْزَلٌ علیه ناشدنی است و جز امام معصوم محال است کس دیگر شایستگی مًنْزَلٌ علیه بودن را داشته باشد.

بر همین اساس تأکید شده است که با مخالفین به سوره قدر مناظره کنید.

ای گروه شیعه به سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ با مخالفین مناظره کنید که در این صورت قطعا پیروز می‌شوید. سوگند به خدا که پس از (رحلت) رسول خدا صلی الله علیه و آله، سوره انا انزلناه واقعا و اکیدا حجت خداوند تبارک و تعالی بر خلق است و آن البته که آقا (و بزرگ مسايل) دین شما است و آن غایت (و اوج) علم ما (اهل بیت) است.

ای گروه شیعه به آیات «حم وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ انا انزلناه في ليلة مباركة انا كنا منذرين فيها يفرق كل امر حكيم» با مخالفین مناظره کنید. زیرا این آیات پس از پیامبر صلی الله علیه و آله به والیان امر (و اولو الامرها) اختصاص دارد

يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُمْ وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِ حم وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ انا انزلناه في ليلة مباركة انا كنا منذرين فيها يفرق كل امر حكيم فَإِنَّهَا لِوُلَاةِ الْأَمْرِ خَاصَّةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ

نکته یاد شده در این روایات، دقیقا علت تأکید بر شناخت مُنْزَلٌ علیه (کسی که قرآن بر او نازل شده) است. در سرفصل پیشین روایاتی متعددی در این باره گذشت.

مُنْزَلٌ علیه (کسی که قرآن بر او نازل شده)، حلقه مفقوده سوره قدر است که بر اساس حکمت، پنهان شده است. این حلقه مفقوده، همان برگ برنده در اثبات حقانیت شیعه است.

زیرا از یک سو شب قدر در هر سال تکرار می‌شود و از سوی دیگر در این شب قرآن نازل می‌شود. اما نکته طلایی اینجاست که قرآن بر چه کسی نازل می‌شود؟!

کسی که شایستگی نزول قرآن و فرشتگان و روح را داشته باشد، همانی است که شیعه از او به عنوان امام خود و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله و حجت خداوند متعال یاد می‌کند.

شب قدر رازی که مخالفین تحمل آن را ندارند

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۴-۱۴:۱:۲۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24646
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 276

گذشت که سوره قدر برگ برنده در اثبات حقانیت شیعه است. لذا سفارش شده است که به سوره قدر با مخالفین مناظره نمایید.

اما در عین حال اشاره شده است که این سوره اسراری دارد که فوق تحمل مخالفین است.

سائل به امام جواد علیه السلام گفت: ای اباجعفر این امر (شب قدر) امر خاص و ویژه‌ای است که عموم مردم (یا مخالفین) آن را تحمل نمی‌کنند.

حضرت فرمود آری. خداوند اباء کرده است جز این که در پنهانی عبادت بشود (این امر ادامه دارد) تا مهلتش که خداوند در آن دینش را آشکار کند، فرا رسد.

همچنان که وضعیت رسول خدا صلی الله علیه و آله با خدیجه چنین بود، تا این که به آشکار کردن دعوتش امر شد.

سائل گفت: آیا سزاوار است که صاحب این دین (و حجت خدا) کتمان حق کند؟

حضرت فرمود آیا علی بن ابی طالب، روزی که اسلامش را به پیامبر اعلام کرد، آن را از سایر مردم کتمان نکرد؟! تا این که (پس از تحقق شرایط) امرش را آشکار کرد؟!

سائل گفت: آری.

حضرت فرمود امر ما نیز چنین تا این که کتاب (تقدیر) به زمانش برسد.

قَالَ السَّائِلُ يَا أَبَا جَعْفَرٍ كَأَنَّ هَذَا الْأَمْرَ خَاصٌّ لَا يَحْتَمِلُهُ الْعَامَّةُ قَالَ نَعَمْ أَبَى اللَّهُ أَنْ يُعْبَدَ إِلَّا سِرّاً حَتَّى يَأْتِيَ إِبَّانُ أَجَلِهِ الَّذِي يُظْهِرُ فِيهِ دِينَهُ كَمَا أَنَّهُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَعَ خَدِيجَةَ ع مُسْتَتِراً حَتَّى أُمِرَ بِالْإِعْلَانِ قَالَ السَّائِلُ أَ يَنْبَغِي‏ لِصَاحِبِ هَذَا الدِّينِ أَنْ يَكْتُمَ قَالَ أَ وَ مَا كَتَمَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع يَوْمَ أَسْلَمَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى أَظْهَرَ أَمْرَهُ قَالَ بَلَى قَالَ فَكَذَلِكَ أَمْرُنَا حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ.

با توجه به روایت پیشین روشن می‌شود که هر چند آیات شب قدر، برهان قاطع برای اثبات حقانیت شیعه است و به مناظره با آن امر شده است، اما شب قدر اسرار فراوانی دارد که مخالفان آن را تحمل نمی‌کنند.

در برخی از روایات به گوشه‌ای از این اسرار اشاره شده است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

شب قدر و تصرف اسرارآمیز الهی در قلب امام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۴-۱۴:۲:۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24647
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 190

گذشت که شب قدر پر از رازهایی است که درک آن در توانایی هر کسی نیست. از جمله این رازها، حدیث زیر است.

حضرت ابوعبدالله (ظاهرا امام صادق) علیه السلام فرمود: راستی که قلب آن کس که آشکارا آن چه در شب قدر نازل می‌شود، می‌بیند، چنین قلبی شأن بزرگی دارد.

گفتم: ای اباعبدالله این امر چگونه است؟

فرمود: سوگند به خدا مؤکدا شکم این مرد شکافته می‌شود سپس قلب او گرفته می‌شود و بر آن با جوهر و مرکبِ نور نوشته می‌شود. پس این، همه‌ی علم است (و علم واقعی همین است).

سپس قلب، صحیفه چشم است (چشم، کتاب قلب را مطالعه می‌کند و علوم آن را می‌بیند) و زبان، آنی که چشم از قلب خوانده، برای گوش ترجمه می‌کند. (شاید مقصود این باشد که علوم تکوینی قلب، توسط زبان، برای گوش دیگران ترجمه می‌شود).

پس هنگامی که این مرد (یعنی امام) دانستن چیزی را اراده کرد، با چشم و قلبش می‌نگرد،[1] گویا در کتابی می‌نگرد و آن را مطالعه می‌کند.

پس از این به امام عرض کردم: علم در غیر این شب (یا غیر این موارد) چگونه است؟ آیا قلب در آن شکافته می‌شود یا نه؟

فرمود: شکافته نمی‌شود. لکن خداوند به این مرد الهام می‌کند به این گونه که مطلب در دل او افکنده می‌شود تا این که… (ترجمه این حدیث دشوار بود. لذا مطابق احتمالات قوی‌تر ترجمه کردیم و جملات بعد را نتوانستیم ترجمه کنیم.)

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبَّاسِ بْنِ حَرِيشٍ أَنَّهُ عَرَضَهُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَأَقَرَّ بِهِ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْقَلْبَ الَّذِي يُعَايِنُ مَا يَنْزِلُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ لَعَظِيمُ الشَّأْنِ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَالَ لَيُشَقُّ وَ اللَّهِ بَطْنُ ذَلِكَ الرَّجُلِ ثُمَّ يُؤْخَذُ إِلَى قَلْبِهِ وَ يُكْتَبُ عَلَيْهِ بِمِدَادِ النُّورِ فَذَلِكَ جَمِيعُ الْعِلْمِ ثُمَ‏ يَكُونُ الْقَلْبُ مُصْحَفاً لِلْبَصَرِ وَ يَكُونُ اللِّسَانُ مُتَرْجِماً لِلْأُذُنِ إِذَا أَرَادَ ذَلِكَ الرَّجُلُ عِلْمَ شَيْ‏ءٍ نَظَرَ بِبَصَرِهِ وَ قَلْبِهِ فَكَأَنَّهُ يَنْظُرُ فِي كِتَابٍ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ وَ كَيْفَ الْعِلْمُ فِي غَيْرِهَا أَ يُشَقُّ الْقَلْبُ فِيهِ أَمْ لَا قَالَ لَا يُشَقُّ لَكِنَّ اللَّهَ يُلْهِمُ ذَلِكَ الرَّجُلَ بِالْقَذْفِ فِي الْقَلْبِ حَتَّى يُخَيَّلَ إِلَى الْأُذُنِ أَنَّهُ تَكَلَّمَ بِمَا شَاءَ اللَّهُ [مِنْ‏] عِلْمِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ. بصائر الدرجات ج1 ص223

ممکن است گفته شود که روایت پیشین در واقع کیفیت انزال تکوینی امر یا انزال قرآن را در شب قدر بیان می‌کند.

 

[1]) ‏ممکن است عبارت «نَظَرَ بِبَصَرِهِ وَ قَلْبِهِ» تصحیف شده باشد و صحیح آن، به قرینه جملات پیشین این باشد «نظر ببصره الی قلبه» یعنی با چشمش به دلش نگریست.

سوره قدر، شناسنامه اهل البیت علیهم السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۴-۲۱:۳۵:۳۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24648
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 332

ارتباط تنگاتنگ شب قدر با قرآن و روح القدس، آشکارتر از خورشید است.

اما باطن قرآن چیست؟ و واقعیت روح القدس کدام است؟

باطن این دو امر، از پیچیده‌ترین و اسرارآمیزترین حقائق جهان است.

آن چه امر را دشوارتر می‌کند، جایگاه تکوینی امام، در میان نزول قرآن و نزول امر بر امام علیه السلام و نزول روح القدس همراه با فرشتگان است.

پیداست که اگر خداوند معرفت شب قدر را به کسی عطا کند، آن گاه است که جایگاه واقعی امام شناخته می‌شود.

و پیداست که سوره قدر به عمده یا همه این امور، اشاره دارد.

به سخن دیگر سوره قدر، جایگاه تکوینی امام در عالم وجود را بیان و توصیف می‌کند.

از این رو از سوره قدر با تعبیر «نسبت اهل البیت» علیهم السلام یاد شده است، همچنان که از سوره توحید با تعبیر «نسبت خداوند» تبارک و تعالی یاد شده است.

در آغاز ببینیم «نسبت» معنی دارد.

نسبت مادی ما، همان نسبت بدن ماست که نشان می‌دهد از کدام پدر و مادر متولد شده‌ایم.

اما «نسبت واقعی» ما با نسبت بدن ما فرق دارد.

به تحقیق که خداوند تعالی نسبت انسان را در کتاب محکم خودش یاد کرده است. پس خداوند عزوجل فرموده است: «و به يقين، انسان را از عصاره‌ای از گِل آفريديم. سپس او را [به صورت‏] نطفه‌ای در جايگاهی استوار قرار داديم. آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را [به صورت‏] مضغه گردانيديم، و آنگاه مضغه را استخوانهايی ساختيم، بعد استخوانها را با گوشتی پوشانيديم، آنگاه آفرينشی ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است. بعد از اين [مراحل‏] قطعاً خواهيد مرد. آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد.»

وَ قَدْ ذَكَرَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ نِسْبَةَ الْإِنْسَانِ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ‏

البته فهم خود این آیات، به خصوص فهم ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً دشوار است. اگر این آیات فهمیده شود آن گاه نسبت واقعی انسان هم شناخته می‌شود.

آشنایی با کاربرد «وسیع نسبت»، مقدمه‌ای بود برای این که به سراغ «نسبة الرب» برویم.

از آن جایی که سوره توحید، جایگاه خداوند تبارک و تعالی را در عرصه وجود بیان می‌کند، از این سوره با تعبیر «نسبة الرب» یاد شده است.

سبب نزول سوره اخلاص این بود که یهود از رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت خداوند عزوجل را خواستند. پس خداوند عزوجل این آیات را نازل کرد که: ««او خدايی است يكتا، خدای صمد. نه كس را زاده، نه زاييده از كَس، و او را هيچ همتايی نباشد.»

كَانَ سَبَبُ نُزُولِ سُورَةِ الْإِخْلَاصِ أَنَّ الْيَهُودَ سَأَلُوا رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ نِسْبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ هُوَ اللَّهُ الْأَحَدُ الْوَاحِدُ الصَّمَدُ الَّذِي‏ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ بحارالأنوار ج‏82 ص53

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل در بهترین شکل، خندان و بشارت دهنده نزد من آمد پس گفت ای محمد خداوند علیّ اعلی به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید برای چیزی نسبتی است و نسبت من قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ است…

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ جَاءَنِي جَبْرَئِيلُ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ ضَاحِكاً مُسْتَبْشِراً فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَى يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ إِنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ نَسَباً وَ نِسْبَتِي‏ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ…

حماد گفت از امام صادق علیه السلام از قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ پرسیدم پس فرمود (این سوره بیانگر جایگاه و) نسبت خداوند به خلقش است.

عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو النَّصِيبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ‏ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَقَالَ نِسْبَةُ اللَّهِ إِلَى خَلْقِه‏… کافی ج۱ ص۹۱

در روایات متعددی از سوره توحید با عنوان نسبة الرب یاد شده است.[1] با توجه به این دسته از روایات شاید مناسب باشد که از سوره توحید با عنوان شناسنامه خداوند یاد کنیم.

پس از این مقدمه سراغ روایاتی می‌رویم که سوره قدر را به عنوان بیانگر جایگاه و نسبت اهل بیت علیهم السلام در عالم وجود معرفی می‌کند.

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله به معراج برده شد و خداوند سبحان اذان و اقامه و نماز را به او آموخت، (پس از آن) که پیامبر صلی الله علیه و آله به نماز ایستاد خداوند سبحان فرمان داد که در رکعت نخست سوره حمد و توحید را بخواند و به او فرمود این (سوره بیانگر) نسبت (و جایگاه و موقعیت) من (در عالم تکوین) است.

و فرمان داد که در رکعت دوم سوره حمد و سوره قدر را بخواند و فرمود ای محمد این (سوره بیانگر) نسبت (و جایگاه و موقعیت) تو و نسبت اهل بیت تو تا روز قیامت است.

عَنِ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَمَّا عُرِجَ بِالنَّبِيِّ ص وَ عَلَّمَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْأَذَانَ وَ الْإِقَامَةَ وَ الصَّلَاةَ فَلَمَّا صَلَّى أَمَرَهُ سُبْحَانَهُ أَنْ يَقْرَأَ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى بِالْحَمْدِ وَ التَّوْحِيدِ وَ قَالَ لَهُ هَذَا نِسْبَتِي وَ فِي الثَّانِيَةِ بِالْحَمْدِ وَ سُورَةِ الْقَدْرِ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ هَذِهِ نِسْبَتُكَ وَ نِسْبَةُ أَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. بحارالأنوار ج‏25 ص98

ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اقْرَأْ يَا مُحَمَّدُ نِسْبَةَ رَبِّكَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. اللَّهُ الصَّمَدُ. لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ثُمَّ أَمْسَكَ عَنْهُ الْوَحْيَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ- لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ… ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اقْرَأْ بِالْحَمْدِ لِلَّهِ فَقَرَأَهَا مِثْلَ مَا قَرَأَ أَوَّلًا ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اقْرَأْ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فَإِنَّهَا نِسْبَتُكَ وَ نِسْبَةُ أَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ… الكافي ج‏3 ص485

در بخشی از حدیث معراج آمده است:

خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را آن چنان که نازل کرده‌ام بخوان زیرا این سوره نسبت و توصیف من است… سپس به من گفت إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را بخوان زیرا این سوره نسبت تو نسبت اهل بیت تو تا روز قیامت است…

فَقَالَ لَهُ اقْرَأْ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ كَمَا أَنْزَلْتُ فَإِنَّهَا نِسْبَتِي‏ وَ نَعْتِي… ثُمَّ قُمْتُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ اقْرَأِ الْحَمْدَ فَقَرَأْتُهَا مِثْلَ مَا قَرَأْتُهَا أَوَّلًا ثُمَّ قَالَ لِي اقْرَأْ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فَإِنَّهَا نِسْبَتُكَ وَ نِسْبَةُ أَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة… علل الشرائع، ج‏2، ص: 316

فهم نسبت اهل بیت علیهم السلام، در گرو فهم نزول قرآن و روح است، و فهم نزول این دو نیز در گرو معرفت و شناخت خود قرآن و روح القدس است. اگر این امور شناخته شود جایگاه بلند و محیّر العقول اهل بیت در عالم وجود شناخته خواهد شد.

بر اساس مطالب یاد شده می‌توان گفت سوره قدر، شناسنامه اهل بیت علیهم السلام است.

 

[1]) قَالَ كَانَ يُكْثِرُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ مَاشِياً وَ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا فَإِنَّهَا نِسْبَةُ رَبِّكُم‏

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: خَلَقَ اللَّهُ نُوراً، فَخَلَقَ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، وَ خَلَقَ لَهَا أَلْفَ جَنَاحٍ مِنْ نُورٍ، وَ أَهْبَطَهُ إِلَى أَرْضِهِ مَعَ أُمَنَائِهِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ، لَا يَمُرُّونَ بِمَلَإٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَّا خَضَعُوا لَهُ وَ قَالُوا: نِسْبَةُ رَبِّنَا، نِسْبَةُ رَبِّنَا.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيَا وَ قَدْ تَخَلَّصَ مِنَ الذُّنُوبِ كَمَا يَتَخَلَّصُ الذَّهَبُ الَّذِي لَا كَدَرَ فِيهِ وَ لَا يَطْلُبَهُ أَحَدٌ بِمَظْلِمَةٍ فَلْيَقُلْ فِي دُبُرِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ نِسْبَةَ الرَّبِّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اثْنَتَيْ عَشْرَةَ مَرَّةً ثُمَّ

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَهُ‏ اقْرَأْ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ‏ عِنْدَ مَنَامِكَ فَإِنَّهَا بَرَاءَةٌ مِنَ الشِّرْكِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نِسْبَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ.

تفسیر دوم از شب قدر (فاطمة سلام الله علیها)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۷-۳:۵۸:۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24650
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 213

تفسیر دومی که در روایات از شب قدر شده، این است که شب قدر حضرت فاطمه سلام الله علیها است.

حمران گفت: (با اشاره به آیه ۴ سوره دخان) از امام صادق علیه السلام از آن چه در شب قدر فیصله می‌یابد پرسیدم. آیا آن، همانی است که خداوند در شب قدر مقدر می‌کند؟

حضرت فرمود: توانایی و قدرت خداوند توصیف نمی‌شود (و نمی‌توان معنی این آیه را آن چنان که باید و شاید شناخت) جز این که (می‌دانیم در این آیه) گفته است: «در آن [شب‏] هر [گونه‏] كاری [به نحوی‏] استوار فيصله می‌يابد.» پس چگونه (امر) حکیم می‌باشد جز آن چه که فیصله می‌یابد و قدرت خداوند سبحان توصیف نمی‌شود. زیرا او هر چرا که او بخواهد احداث می‌کند.

اما این سخن خداوند که «شب قدر بهتر از هزار ماه است» (از شب قدر) فاطمه سلام الله علیها را قصد کرده است.

و (این) سخن خداوند که «در آن [شب‏] فرشتگان، با روح، فرود آيند» فرشتگان در این موضع مؤمنینی هستند که مالک علم آل محمد علیهم السلام می‌گردند.

روح (همان) روح القدس است و او فاطمه سلام الله علیها است.

(و این سخن خداوند که) «از برای هر امری سلام است» می‌فرماید از هر امری مسلمة[1] است، تا طلوع فجر یعنی تا این که قائم قیام  کند.

عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّا يُفْرَقُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ هَلْ هُوَ مَا يُقَدِّرُ اللَّهُ فِيهَا قَالَ لَا تُوصَفُ قُدْرَةُ اللَّهِ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ فَكَيْفَ يَكُونُ حَكِيماً إِلَّا مَا فُرِقَ وَ لَا تُوصَفُ قُدْرَةُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِأَنَّهُ يُحْدِثُ مَا يَشَاءُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ يَعْنِي فَاطِمَةَ ع وَ قَوْلُهُ تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها وَ الْمَلَائِكَةُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ يَمْلِكُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ ع وَ الرُّوحُ رُوحُ الْقُدُسِ وَ هُوَ فِي فَاطِمَةَ ع مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ يَقُولُ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ مُسَلَّمَةٍ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ  يَعْنِي حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ ع. بحارالانوار ج۲۵ ص۹۷

امام صادق علیه السلام فرمود: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» (ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم‏) «اللیلة» (در این آیه) فاطمه است و «القدر» خداوند است. پس کسی که فاطمه را واقعا بشناسد به تحقیق شب قدر را درک کرده است.

و همانا فاطمه، فاطمه نامیده شد، زیرا خلق از شناخت او منقطع (و ناتوان) شدند…

و (این) سخن خداوند که «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یعنی شب قدر (که فاطمه است) بهتر از هزار مؤمن است و او مادر مؤمنین است.

«تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها» و فرشتگان (در این آیه همان) مؤمنین هستند که مالک علم آل محمد علیهم السلام می‌شوند.

مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‏ أَنَّهُ قَالَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا أَوْ مِنْ مَعْرِفَتِهَا الشَّكُّ [مِنْ أَبِي الْقَاسِمِ‏] وَ قَوْلُهُ‏ وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ يَعْنِي خَيْرٌ مِنْ أَلْفَ مُؤْمِنٍ وَ هِيَ أُمُّ الْمُؤْمِنِينَ‏ تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها وَ الْمَلَائِكَةُ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ يَمْلِكُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ ص‏ تفسیر فرات کوفی 581

در این روایات لیلة القدر به «شب خداوند» تفسیر شده و بر حضرت صدیقه کبری تطبیق داده شده است. همچنین روح القدس نیز بر حضرت زهرا سلام الله علیها، و فرشتگان نیز بر مؤمنین تطبیق داده شده است.

 

[1]) این کلمه را نتوانستیم ترجمه کنیم.

تفسیر سوم از شب قدر (اول ما خلق الدنیا)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۲۹-۳:۲۹:۳۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24653
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 213

در روایات، تفسیر سومی برای سوره قدر آمده است که شب قدر نخستین شب از آفرینش دنیاست.

به تحقیق که خداوند جل ذکره شب قدر را در آغاز آن چه دنیا را آفرید خلق کرد و به تحقیق که در آن نخستین پیامبری که می‌باشد و نخستین وصی که می‌باشد آفرید و به تحقیق حکم کرد در هر سال شبی باشد که در آن، تفسیر امور تا شبی مانند آن از سال آینده را فرود آورد، کسی که این را انکار کند واقعا که علم خدای عزوجل را بر او ردّ (و انکار) کرده است…

لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ- لَيْلَةَ الْقَدْرِ أَوَّلَ مَا خَلَقَ الدُّنْيَا وَ لَقَدْ خَلَقَ فِيهَا أَوَّلَ نَبِيٍّ يَكُونُ وَ أَوَّلَ وَصِيٍّ يَكُونُ وَ لَقَدْ قَضَى أَنْ يَكُونَ فِي كُلِّ سَنَةٍ لَيْلَةٌ يَهْبِطُ فِيهَا بِتَفْسِيرِ الْأُمُورِ إِلَى مِثْلِهَا مِنَ السَّنَةِ الْمُقْبِلَةِ مَنْ جَحَدَ ذَلِكَ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَهُ… کافی ج۱ ص۲۵۰

در برخی از احادیث آمده است که آسمان‌ها و زمین و تمام آن چه تا قیامت اتفاق می‌افند، در شب قدر تقدیر شده است. محتمل است این دسته از احادیث را به تفسیر سوم ملحق نماییم. با این توضیح که در آغازِ آفرینش دنیا، خداوند ابتدا شب قدر را آفرید و سپس در همین شب، مقدرات آسمان‌ها و زمین و آن چه تا قیامت اتفاق می‌افتد را تقدیر نمود.

بر اساس این احتمال ممکن است گفته شود که مقصود از نخستین خلق از دنیا، نخستین خلق از کل جهان باشد. زیرا آفرینش آسمان‌ها پیش از آفرینش زمین بوده است. در نتیجه روایت خلق شب قدر، به مجموعه روایات «اول ما خلق الله» ملحق می‌گردد و تعبیر «لَقَدْ خَلَقَ فِيهَا أَوَّلَ نَبِيٍّ يَكُونُ» نیز اشاره به خاتم انبیاء صلی الله علیه و اله خواهد داشت.

مفضل گفت امام صادق علیه السلام «انا انزلناه» را یاد کرد سپس فرمود چقدر فضل این سوره بر سایر سوره‌ها آشکار است! گفتم فضلش چیست؟ فرمود در آن، ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده است. گفتم در شب قدری که امید آن را از رمضان داریم؟ فرمود این شبی است که آسمان‌ها و زمین در آن تقدیر شده‌اند.

عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: ذَكَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ ع إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ‏ فَقَالَ مَا أَبْيَنَ فَضْلَهَا عَلَى السُّوَرِ قَالَ قُلْتُ وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ فَضْلُهَا قَالَ نَزَلَتْ وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِيهَا قُلْتُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِي نَرْتَجِيهَا مِنْ رَمَضَانَ قَالَ هِيَ لَيْلَةٌ قُدِّرَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ فِيهَا. بحارالانوار ج۹۴ ص۱۸

علی بن ابی طالب علیه السلام گفت رسول خدا صلی الله علیه و آله به من گفت ای علی آیا معنی لیلة القدر را می‌دانی؟ گفتم نه ای رسول خدا. فرمود به راستی که خداوند تبارک و تعالی در این شب، آن چه را که تا روز قیامت می‌باشد، تقدیر کرده است. پس در آن چه خداوند عزوجل تقدیر کرده، ولایت تو و ولایت ائمه از پسران تو تا روز قیامت است.

عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ أَ تَدْرِي مَا مَعْنَى لَيْلَةِ الْقَدْرِ فَقُلْتُ لَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدَّرَ فِيهَا مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَكَانَ فِيمَا قَدَّرَ عَزَّ وَ جَلَّ وَلَايَتُكَ وَ وَلَايَةُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. بحارالانوار ج۹۴ ص۱۸

طبق احتمالات یاد شده شب قدر، نخستین آفرینش خداوند است که در آن نور محمد و آله محمد نیز آفریده شده و تقدیر تمامی جهان خلقت، در همان آغاز آفرینش صورت پذیرفته است.

تفسیر چهارم از شب قدر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۳۱-۹:۴۸:۲۵
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۲/۰۱/۲۹-۳:۳۲:۳۹
    • کد مطلب:24654
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 246

تفسیر دیگری از شب قدر در روایت زیر آمده است. در روایت آمده است که شب قدر نوری است که خداوند بر دنیا نازل کرده است.

امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ به شخصی به نام «بیهس» فرمود: اما (مقصود از) سخن خداوند تعالی «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» پس نوری است که بر دنیا نازل کرده است.

سائل گفت: چگونه نازل کرده است؟ فرمود: امام علیه السلام فرمود: هنگامی که ربّ (العالمین) بر عرش استیلاء و احاطه پیدا کرد، اراده کرد که نوری به نور ما استضائه پیدا کند و به راستی که نور ما از نور خداوند است. پس خداوند فرمان داد که نور سخن بگوید. نور در اطراف عرش سخن گفت. فرشتگان به این امر (سخن نور) آگاه شدند، پس برای آن نور، به خاطر شیرینی سخن نور ما به سجده افتادند. برای همین هم قدر نامیده شد پس آن (شب) از آن ما و کسی که ولایت ما را دارد می‌باشد، برای غیر ما در آن نصیبی نیست، پس نزد عرش، نور ما در صبح، نامی (بالارونده یا رشد کننده) بود و فرشتگان بر ما سلام می‌کردند پس هنگامی که خداوند آدم را آفرید، آدم سرش بلند کرد به نور ما نگریست، آدم گفت الهی و سیدی از چه زمانی نور آنها زیر عرش تو هستند؟ خداوند تبارک و تعالی فرمود: ای آدم بیست و چهار هزار سال پیش از آفریدن تو و آفریدن آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها و دریاها و بهشت و آتش، و تو در بعضی از نورهای آنان هستی (و از بعضی از نور آنان استفاده می‌کنی یا خلق شده‌ای). هنگامی که آدم علیه السلام به دنیا فرود آمد دنیا تاریک بود پس آدم علیه السلام گفت: به اذن پروردگار آنان (یعنی پروردگار آل محمد).

امام در ادامه به سائل گفت: آیا می‌دانی کدام اذن بود؟ گفت نه، امام فرمود خداوند تعالی به جبرائیل (وحی کرد که به آدم بگوید خداوند را این گونه بخوان) ای رب به حق محمد و علی تو را سوگند می‌دهم، مگر این که نوری که پیش از این برای من بود، بازگردانی. خداوند تبارک و تعالی آن نور را به زمین فرود آورد، پس آدم از نور ما استضائه می‌کرد، برای همین هم شب قدر نامیده شد.

هنگامی که آدم علیه السلام در دنیا ماند و چهارصد سال زندگی کرد، خداوند بر او تابوتی از نور فرود آورد که برای آن دوازده در بود، برای هر در، وصی ایستاده بود که به روش پیامبران عمل می‌کرد.

آدم گفت: ای پروردگار من اینها کیانند؟ خداوند عزوجل فرمود ای آدم اولین پیامبر تو هستی و دومین نوح و سومین ابراهیم و چهارمین موسی و پنجمین عیسی و ششمین محمد خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله و اما اوصیا، اولشان شیث پسر توست و دومین سام پسر نوح و سومین اسماعیل پسر ابراهیم و چهارمین یوشع پسر نون و پنجمین شمعون الصفا و ششمین علی بن ابی طالب علیه السلام و آخر آنها قائم از فرزندان محمد صلی الله علیه و آله است که دینم را به وسیله او بر همه ادیان آشکار (و مسلط) می‌کنم و لو مشرکین را خوش نیاید.

امام فرمود پس آدم تابوت را به شیث داد و مُرد، برای همین خداوند تعالی فرمود: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ و به راستی که نور ما را خداوند به دنیا نازل کرده است تا این که مؤمنین به نور ما استضائه کنند و کافران کور گردند…

و سخن خداوند که فرمود مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ (یعنی سلام) در صبح و شب از هر کسی که در آسمان‌ها و در زمین تا روز قیامت است. شب، قدر نور ذریه من است، دنیا به وسیله (نور) ما استضائه می‌کند تا مطلع فجر از ما تا روز قیامت…

سائل گفت پس به من از نور خودتان خبر دهید که چیست؟ حضرت فرمود آری نوری است که زایل نمی‌شود و کم نمی‌شود و خاموش نمی‌شود، پس زمانی که شب قدر شد، از نور عرش پروردگار جهانیان در نور ما افزوده می‌شود، پس آن نور در نور ما و نور شیعیان و محبین ما داخل می‌شود…

سائل پرسید پس از این، نور شما به کجا می‌رود؟ امام علیه السلام فرمود: نور ما به آسمان بازمی‌گردد، پس زمانی که سال آینده شد و شب قدر آمد، نور ما به دنیا نزول می‌کند، پس هر کسی که از ما باشد به نور ما می‌نگرد و کسی که از ما نباشد، نور ما را نمی‌بیند و نمی‌شناسد.

سائل گفت: ای امیرالمؤمنین در چه شبی نور شما را جستجو کنم؟ فرمود: در شب بیست و سوم از ماه رمضان یا شب بیست و هفتم و این شب کریم‌ترین (و پسندیده‌ترین و شریف‌ترین) شب نزد خداوند است…

قال عليه السّلام: أمّا قوله تعالى إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ فنور أنزل على الدنيا. قال: كيف انزل؟ قال عليه السّلام: لمّا استوى الربّ على العرش أراد أن يستضي‏ء ضوء بنورنا و إنّ نورنا من نوره، فأمر اللّه النور أن ينطق فنطق حول العرش فعلمت الملائكة بذلك فخرّوا له سجّدا لحلاوة كلام نورنا، فلذلك سمّيت القدر فإنّها لنا و لمن يتولّانا، و ليس لغيرنا فيه نصيب فكان نورنا عند العرش ناميا صباحا، و الملائكة يسلّمون علينا، فلمّا أن خلق اللّه آدم رفع رأسه فنظر إلى نورنا فقال آدم: إلهي و سيّدي منذ كم نورهم تحت عرشك؟ فقال اللّه تبارك و تعالى: يا آدم من قبل أن خلقتك و خلقت السماوات و الأرض و الجبال و البحار و الجنّة و النار بأربعة و عشرين ألف عام و أنت في بعض أنوارهم، فلمّا أن هبط آدم عليه السّلام إلى الدنيا كانت الدنيا مظلمة، فقال آدم عليه السّلام: بإذن ربّهم. أ تدري أي إذن كان؟ قال: لا. قال: أنزل اللّه تعالى إلى جبرائيل يا ربّ بحقّ محمّد و علي إلّا رددت عليّ النور الذي كان لي، فأهبطه اللّه تبارك و تعالى إلى الدنيا فكان آدم يستضي‏ء بنورنا، فلذلك سمّي ليلة القدر؛ فلمّا بقي آدم عليه السّلام في الدنيا و عاش فيها أربعمائة سنة أنزل اللّه عليه تابوتا من نور له اثنا عشر بابا، لكلّ باب وصي قائم يسير بسيرة الأنبياء.

قال: يا ربّ من هؤلاء؟ قال اللّه عزّ و جلّ: يا آدم أوّل الأنبياء أنت و الثاني نوح و الثالث إبراهيم و الرابع موسى و الخامس عيسى و السادس محمد خاتم الأنبياء. و أمّا الأوصياء أوّلهم شيث ابنك و الثاني سام بن نوح و الثالث إسماعيل بن إبراهيم و الرابع يوشع بن نون و الخامس شمعون الصفا و السادس علي بن أبي طالب عليه السّلام و آخرهم القائم من ولد محمد الذي أظهر به ديني على الدين كلّه و لو كره المشركون. قال: فسلّم آدم التابوت إلى شيث و قبض آدم، فلذلك قال اللّه تعالى إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ و إنّ نورنا أنزله اللّه إلى الدنيا حتى يستضي‏ء بنورنا المؤمنون و يعمی الكافرون.

و أمّا قوله تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ فإنّه لمّا بعث اللّه محمّدا صلّى اللّه عليه و آله و معه تابوت من درّ أبيض له اثنا عشر بابا، فيه رقّ أبيض فيه أسامي الاثني عشر فعرضه على رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و أمره عن ربّه أنّ الحقّ لهم و هم أنوار. قال: و من هم يا أمير المؤمنين؟ قال: أنا و أولادي الحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و علي بن موسى و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و محمد بن الحسن صاحب الزمان صلوات اللّه عليهم أجمعين، و بعدهم أتباعنا و شيعتنا المقرّون بولايتنا المنكرون لولاية أعدائنا.

و قوله مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ من كلّ من في السماوات و من في الأرض علينا صباحا و مساء إلى يوم القيامة، هي نور ذرّيتي، تستضاء بنا الدنيا حتّى مطلع الفجر عنّا إلى يوم القيامة، و أوّل ما يسأل العبد في ذلك اليوم يسأل عن ولايتنا فإن كان منّا نجا و إلّا دحي في نار جهنّم.

قال: صدقت يا أمير المؤمنين أشهد أنّك وصي محمّد صلّى اللّه عليه و آله حقّا، فأخبرني عن نوركم ما هو؟

قال: نعم، نور لا يزول و لا ينقص و لا يطفأ فإذا كان ليلة القدر زيد فيه من نور عرش ربّ العالمين فيدخل في نورنا و نور شيعتنا و محبّينا.

قال: من شيعتك و محبّوك؟ قال عليه السّلام: المؤمنون و المؤمنات من يتولّانا و لا يتولّى عدوّنا.

قال: يا أمير المؤمنين فبعد ذلك أين يذهب نوركم؟ قال عليه السّلام: يرجع نورنا إلى السماء فإذا كان العام القابل و تأتي ليلة القدر ينزل نورنا إلى الدنيا فمن كان منّا نظر إلى نورنا و من لم يكن منّا لم ير نورنا و لم يدر. قال: يا أمير المؤمنين ففي أي ليلة نلتمس أنواركم؟ قال: في الليلة الثالثة و العشرين من شهر رمضان أو سبعة و عشرين و هي أكرم ليلة على اللّه و أشرفها… إلزام الناصب ج‏1 ص10۵

این حدیث مطالب بلندی دارد که درک آن از عهده نگارنده ساخته نیست لذا به ترجمه لفظی ناقص بسنده شد.

همان گونه که پیش از این گذشت توجه به دو نکته ضروری است.

نکته نخست این که طبقه‌بندی ارایه شده با صرف نظر از تنزیل و تأویل سوره قدر است. لذا ممکن است برخی از روایات بیان تنزیل شب قدر باشد و برخی دیگر بیان تأویل آن.

نکته دوم هم این که هدف از طبقه‌بندی، تفکیک روایات بر تمرکز بیشتر بر بیانات متفاوت است. اما ممکن است همه این روایات در واقع بیان یک امر باشند و نه چند امر متفاوت.

ویژگی‌های مشترک قرآن و امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۱۵-۱۱:۵۷:۴۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24618
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 195

با اندک آشنایی با منابع وحی، شاهد ارتباطی ناگستنی میان قرآن و ماه مبارک خواهیم بود. شناخت ماه مبارک بدون شناخت قرآن، اگر نگوییم ناشدنی است، اما بی‌تردید شناختی ناقص است.

از این رو برای شناخت ماه مبارک، بایسته است حداقل نیم نگاهی هم به شناخت قرآن داشته باشیم.

از دیگر سو با درنگ شایسته در منابع وحی به مشترکاتی میان قرآن و امام معصوم برخورد می‌کنیم.

به سخن دیگر در قرآن و روایات، به برخی از ویژگی‌های امام معصوم اشاره شده است که قرآن هم به همان ویژگی‌ها ستوده شده است.

این مشترکات نشان از رابطه‌ای عمیق و فوق العاده میان قرآن و امام دارد.

مطالعه این ویژگی‌ها، قدم نخست در حرکت به سوی معارف الهی است. درایت این منابع نیز کلید گشایش دروازه معرفت و شناخت امام علیه السلام است.

باشد که در کنار این دروازه معرفت امام، شناختی هم نسبت به ماه مبارک رمضان پیدا نماییم.

از این رو در ادامه به مشترکاتی چند میان قرآن و امام معصوم اشاره می‌کنیم.

ناشناختگی، ویژگی مشترک قرآن و امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۱۵-۱۱:۵۸:۲۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24619
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 188

یکی از ویژگی‌های قرآن عمق بی‌نهایت آن است که مستلزم ناتوانی در احاطه به قرآن است.

برای قرآن ظاهری است و باطنی. پس ظاهرش حکمت است و باطنش علم. ظاهرش زیبایی خیره کننده دارد و باطنش عمیق (و حیرت‌افزا) و بر ستارگان (هدایت‍)ش ستارگانی است. شگفتی‌هایش گردآوری نمی‌گردد و تازه‌های کمیاب آن (غرائب) کهنه نمی‌شود…[1]

خداوند بر پیامبرش صلی الله علیه و آله کتابی فرو فرستاده که… دریایی است که ته آن درک نمی‌شود… دریایی است که هر چه از آن کشیده شود تمام نمی‌شود…[2]

ناتوانی مردم در درک مقام امامت آن چنان که باید و شاید نیز همانند ناتوانی در معرفت به حقیقت و کنه قرآن است.

در این زمینه به گزیده‌ای از یک روایت بسنده می‌کنیم.

آيا (مردم) می‏دانند قدر و موقعيت امامت را در ميان امت، تا اختيار و انتخاب آنان در آن روا باشد؟! به راستی امامت اندازه‏ای فراتر و مقامی والاتر و موقعی بالاتر و آستانی منيع‏تر و عمقی فروتر از آن دارد كه مردم با عقل خود بدان رسند يا با رأی و نظر خود آن را درك كنند يا به انتخاب خود امامی بگمارند…

امام مانند آفتاب در عالم طلوع كند و بر افق قرار گيرد كه دست و ديده مردم بدان نرسد…

امام يگانه روزگار خود است، كسی با او برابر نيست و دانشمندی با او همسر نيست، جايگزين ندارد، مانند و نظير ندارد، بدون تحصيل مخصوص به فضل و از طرف مفضل بدان اختصاص يافته.

كيست كه‏ بحق شناسائی امام برسد يا تواند او را انتخاب كند؟!

هيهات هيهات، خردها در باره‏اش گمراهند و خاطرها در گمگاه، عقلها سرگردان و چشمها بی‌ديد، بزرگان در اينجا كوچكند و حكيمان در حيرت و بردباران كوته‏نظر و هوشمندان گيج و نادان و شعراء لال و گنگ و ادباء درمانده و سخندانان بی‏زبان، شرح يك مقامش نتوانند و وصف يكی از فضائلش ندانند، همه به عجز معترفند.

چگونه توان كنهش را وصف كرد و اسرارش فهميد؟! چطور كسی به جای او ايستد و حاجت مربوط به او برآورد؟ نه، چطور؟! از كجا؟!

او در مقام خود اختری است كه بر افروزد و از دسترس دست‏يازان و وصف واصفان فراتر است، انتخاب بشر كجا به اين پايه رسد، عقل كجا و مقام امام كجا؟! كجا چنين شخصيتی يافت شود؟! گمان برند كه در غير خاندان رسول (ص) امامی يافت شود؟! خودشان تكذيب خود كنند، بيهوده آرزو برند و به گردنه بلند لغزاننده‏ای گام نهند كه آنها را به نشيب پرتاب كند، خواهند به عقل نارسای خود امامی سازند و به رأی گمراه‏كننده خود پيشوائی پردازند، جز دوری از مقصود حق بهره نبرند، خدا آنها را بكشد تا كی دروغ گويند؟! به پرتگاه در آمدند و دروغ بافتند و سخت به گمراهی افتادند و به سرگردانی گرفتار شدند، دانسته و فهميده امام خود را گذاشتند و پرچم باطل افراشتند…[3]

قرآن و امام معصوم، در ویژگی ناتوانی مردم از شناخت حقیقت و کنه آنها، مشترک هستند.

 

[1]) عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ فِي زَمَانِ هُدْنَةٍ وَ أَنْتُمْ عَلَی ظَهْرِ السَّفَرِ وَ السَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ فَقَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَ يُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ لِبُعْدِ الْمَفَازِ فَقَامَ الْمِقْدَادُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاءٍ وَ انْقِطَاعٍ فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَی الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَی النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَی خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابُ تَفْصِيلٍ وَ بَيَانٍ وَ تَحْصِيلٍ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حِكْمَةٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَی نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَی عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَی غَرَائِبُهُ فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدَی وَ مَنَازِلُ الْحِكْمَةِ وَ دَلِيلٌ عَلَی الْمَعْرُوفِ لِمَنْ عَرَفَه‏ بحار 89 ص17

[2]) مِنْ خُطْبَةٍ طَوِيلَةٍ لَهُ ع‏ ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِيحُهُ وَ سِرَاجاً لَا يَخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا يُدْرَكُ قَعْرُهُ وَ مِنْهَاجاً لَا يُضِلُّ نَهْجُهُ وَ شُعَاعاً لَا يُظْلِمُ ضَوْؤُهُ وَ فُرْقَاناً لَا يُخْمَدُ بُرْهَانُهُ وَ تِبْيَاناً لَا تُهْدَمُ أَرْكَانُهُ وَ شِفَاءً لَا تُخْشَی أَسْقَامُهُ وَ عِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ وَ حَقّاً لَا تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ فَهُوَ مَعْدِنُ الْإِيمَانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ وَ يَنَابِيعُ الْعِلْمِ وَ بُحُورُهُ وَ رِيَاضُ الْعَدْلِ وَ غُدْرَانُهُ‏ وَ أَثَافِيُّ الْإِسْلَامِ وَ بُنْيَانُهُ وَ أَوْدِيَةُ الْحَقِّ وَ غِيطَانُهُ‏ وَ بَحْرٌ لَا يَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ وَ عُيُونٌ لَا يُنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ‏ وَ مَنَاهِلُ لَا يَغِيضُهَا الْوَارِدُونَ وَ مَنَازِلُ لَا يَضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسَافِرُونَ وَ أَعْلَامٌ لَا يَعْمَی عَنْهَا السَّائِرُونَ وَ آكَامٌ لَا يَجُوزُ عَنْهَا الْقَاصِدُونَ جَعَلَهُ اللَّهُ رِيّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ وَ رَبِيعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءِ وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ وَ دَوَاءً لَيْسَ بَعْدَهُ‏ دَاءٌ وَ نُوراً لَيْسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ وَ حَبْلًا وَثِيقاً عُرْوَتُهُ وَ مَعْقِلًا مَنِيعاً ذِرْوَتُهُ وَ عِزّاً لِمَنْ تَوَلَّاهُ وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ وَ هُدًی لِمَنِ ائْتَمَّ بِهِ وَ عُذْراً لِمَنِ انْتَحَلَهُ وَ بُرْهَاناً لِمَنْ تَكَلَّمَ بِهِ وَ شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ بِهِ وَ فَلْجاً لِمَنْ حَاجَّ بِهِ وَ حَامِلًا لِمَنْ حَمَلَهُ وَ مَطِيَّةً لِمَنْ أَعْمَلَهُ وَ آيَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ وَ جُنَّةً لِمَنِ اسْتَلْأَمَ‏ وَ عِلْماً لِمَنْ وَعَی وَ حَدِيثاً لِمَنْ رَوَی وَ حُكْماً لِمَنْ قَضَی‏ بحارالأنوار ج89 ص22

[3]) أصول الكافي / ترجمه كمره‏ای ج2 ص119

هَلْ يَعْرِفُونَ قَدْرَ الْإِمَامَةِ وَ مَحَلَّهَا مِنَ الْأُمَّةِ فَيَجُوزَ فِيهَا اخْتِيَارُهُمْ إِنَّ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَی مَكَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ يَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ يَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ أَوْ يُقِيمُوا إِمَاماً بِاخْتِيَارِهِم… الْإِمَامُ‏ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِيَ فِي الْأُفُقِ بِحَيْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَيْدِي… الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا يُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِير مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ أَوْ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُه‏ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ وَ أَقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ التَّقْصِيرِ وَ كَيْفَ يُوصَفُ بِكُلِّهِ أَوْ يُنْعَتُ بِكُنْهِهِ أَوْ يُفْهَمُ شَيْ‏ءٌ مِنْ أَمْرِهِ أَوْ يُوجَدُ مَنْ يَقُومُ مَقَامَهُ وَ يُغْنِي غِنَاهُ لَا كَيْفَ وَ أَنَّی وَ هُوَ بِحَيْثُ النَّجْمُ مِنْ يَدِ الْمُتَنَاوِلِينَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِينَ فَأَيْنَ الِاخْتِيَارُ مِنْ هَذَا وَ أَيْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَيْنَ يُوجَدُ مِثْلُ هَذَا أَ تَظُنُّونَ أَنَّ ذَلِكَ يُوجَدُ فِي غَيْرِ آلِ الرَّسُولِ مُحَمَّدٍ ص كَذَبَتْهُمْ وَ اللَّهِ أَنْفُسُهُمْ وَ مَنَّتْهُمُ الْأَبَاطِيلَ‏ فَارْتَقَوْا مُرْتَقًی صَعْباً دَحْضاً تَزِلُّ عَنْهُ إِلَی الْحَضِيضِ أَقْدَامُهُمْ رَامُوا إِقَامَةَ الْإِمَامِ بِعُقُولٍ حَائِرَةٍ بَائِرَةٍ نَاقِصَةٍ وَ آرَاءٍ مُضِلَّةٍ فَلَمْ يَزْدَادُوا مِنْهُ إِلَّا بُعْداً قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی يُؤْفَكُونَ‏ * وَ لَقَدْ رَامُوا صَعْباً وَ قَالُوا إِفْكاً وَ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً وَ وَقَعُوا فِي الْحَيْرَةِ إِذْ تَرَكُوا الْإِمَامَ عَنْ بَصِيرَةٍ… کافی ج۱ ص۱۹۹

بهار خلایق، ویژگی مشترک قرآن و امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۱۹-۳:۴:۲۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24625
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 184

یکی دیگر از ویژگی مشترک قرآن و امام معصوم، توصیف آن دو به بهار دل‌ها است.

از قرآن آغاز می‌کنیم.

قرآن، بهار دلها

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۱۹-۳:۴:۲۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24626
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 186

یکی از ویژگی‌های مهم ماه مبارک رمضان این است که بهار قرآن در این ماه اتفاق می‌افتد.

امام باقر علیه السلام: برای چیزی بهاری است و بهار قرآن ماه رمضان است.

عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ رَبِيعٌ وَ رَبِيعُ‏ الْقُرْآنِ‏ شَهْرُ رَمَضَانَ. کافی ج۲ ص۶۳۰

مسئله وقتی جالب‌تر می‌شود که بدانیم خود قرآن بهار دلها است. آن وقت ماه رمضان می‌شود بهار اندر بهار!

به اندکی از بسیار توجه کنید:

کتاب خداوند تبارک و تعالی را بیاموزید که به راستی بهترین حدیث و رساترین پند است و در آن تفقه نمایید که واقعا کتاب خدا بهار دلها است و از نور او شفا بطلبید که قطعا قرآن شفای از دردهایی است که در سینه‌ها (پنهان) است…

وَ تَعَلَّمُوا كِتَابَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ أَبْلَغُ الْمَوْعِظَةِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ‏ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ‏ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُور… نهج‌البلاغه ۱۶۴

پس به راستی که این قرآن ریسمان محکم خداوند است در آن برپا داشتن عدالت و چشمه‌های علم و بهار دلها است…

«فَإِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ‏ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ، فِيهِ إِقَامَةُ الْعَدْلِ، وَ يَنَابِيعُ الْعِلْمِ، وَ رَبِيعُ‏ الْقُلُوبِ»… بحارالانوار ج۲۱ ص۳۱۷

واقعا که خدای سبحان هیچ کس را به (امری) مانند این قرآن پند نداده است. راستی که قرآن ریسمان محکم خداوند و  سبب امن خداوند است. و در آن بهار دل و چشمه‌های دانش است و برای (زنگار) دل، جلا و صیقل دیگری جز او نیست…

إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ‏ فَإِنَّهُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ سَبَبُهُ الْأَمِينُ وَ فِيهِ رَبِيعُ‏ الْقَلْبِ وَ يَنَابِيعُ الْعِلْمِ وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلَاءٌ غَيْرُهُ… نهج‌البلاغه 254

(خداوندا از تو می‌خواهم) قرآن را نور سینه من و بهار دل من و جلاء صیقل اندوه من و برطرف شدن غم من قرار دهی و به وسیله قرآن سینه‌ام را گشاده گردانی و امر مرا آسان نمایی و…

أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ‏ نُورَ صَدْرِي وَ رَبِيعَ‏ قَلْبِي وَ جِلَاءَ حُزْنِي وَ ذَهَابَ غَمِّي وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْرِي وَ يَسِّرْ بِهِ أَمْرِي وَ اجْعَلْهُ نُوراً فِي بَصَرِي وَ نُوراً فِي مُخِّي وَ نُوراً فِي عِظَامِي وَ نُوراً فِي عَصَبِي وَ نُوراً فِي قَصَبِي وَ نُوراً فِي شَعْرِي وَ نُوراً فِي بَشَرِي وَ نُوراً مِنْ فَوْقِي وَ نُوراً مِنْ تَحْتِي وَ نُوراً عَنْ يَمِينِي وَ نُوراً عَنْ شِمَالِي وَ نُوراً فِي مَطْعَمِي وَ نُوراً فِي مَشْرَبِي وَ نُوراً فِي مَحْشَرِي وَ نُوراً فِي قَبْرِي وَ نُوراً فِي حَيَاتِي وَ نُوراً فِي مَمَاتِي وَ نُوراً فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ مِنِّي حَتَّی تُبَلِّغَنِي بِهِ إِلَی الْجَنَّةِ يَا نُورُ يَا نُورُ يَا نُورَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض… بحارالانوار ج۸۷ ص۴۱

(خداوندا از تو مسئلت می‌کنم) قرآن را بهار دلم و شفای سینه‌ام  و نور  دیده‌ام و برطرف شدن غم و غصه‌ام قرار ده…

أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ‏ رَبِيعَ‏ قَلْبِي وَ شِفَاءَ صَدْرِي وَ نُورَ بَصَرِي وَ ذَهَابَ هَمِّي وَ حُزْنِي… بحارالانوار ج۸۷ ص۲۰۱

از تو مسئلت می‌کنم… قرآن را بهار دلم و نور سینه‌ام و جلاء اندوهم و برطرف شدن قصه‌ام قرار دهی…

أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ وَ أَنْزَلْتَهُ فِي كِتَابِكَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ رَبِيعَ قَلْبِي وَ نُورَ صَدْرِي وَ جَلَاءَ حُزْنِي وَ ذَهَابَ هَمِّي‏. بحارالانوار ج۹۲ ص۲۷۹

روشن شد که ماه رمضان، بهار قرآن است و قرآن، بهار دل‌ها است. در نتیجه ماه رمضان می‌شود بهار اندر بهار!

همین صفت بهار بودن برای امام زمان علیه السلام نیز به کار رفته است. با ما همراه باشید.

امام زمان علیه السلام، بهار دلها

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۱۹-۳:۴:۲۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24627
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 201

در زیارات و ادعیه، امامان معصوم علیهم السلام به بهار توصیف شده‌اند.

در زیارت امام حسین علیه السلام می‌خوانیم:

بهار یتیمان و نگهدارنده مردمان بودی… برای پیامبر صلی الله علیه و آله پسر و برای قرآن نجات‌دهنده و برای امت بازو بودی…

كُنْتَ رَبِيعَ الْأَيْتَامِ وَ عِصْمَةَ الْأَنَامِ وَ عِزَّ الْإِسْلَامِ وَ مَعْدِنَ الْأَحْكَامِ وَ حَلِيفَ الْإِنْعَامِ سَالِكاً طَرَائِقَ جَدِّكَ وَ أَبِيكَ مُشَبَّهاً فِي الْوَصِيَّةِ لِأَخِيكَ وَفِيَّ الذِّمَمِ رَضِيَّ الشِّيَمِ ظَاهِرَ الْكَرَمِ مُتَهَجِّداً فِي الظُّلَمِ قَوِيمَ الطَّرَائِقِ كَرِيمَ الْخَلَائِقِ عَظِيمَ السَّوَابِقِ شَرِيفَ النَّسَبِ مُنِيفَ الْحَسَبِ رَفِيعَ الرُّتَبِ كَثِيرَ الْمَنَاقِبِ مَحْمُودَ الضَّرَائِبِ جَزِيلَ الْمَوَاهِبِ حَلِيمٌ رَشِيدٌ مُنِيبٌ جَوَادٌ عَلِيمٌ شَدِيدٌ إِمَامٌ شَهِيدٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ حَبِيبٌ مَهِيبٌ كُنْتَ لِلرَّسُولِ ص وَلَداً وَ لِلْقُرْآنِ مُنْقِداً وَ لِلْأُمَّةِ عَضُدا… بحارالأنوار ج‏98 ص320

در برخی از دعاها، امام حسن عسکری این گونه توصیف شده است:

(خداوندا به حق) امام پاکیزه از گناهان، پاک از ستم‌ها، عالم بزرگ، ماه تاریکی‌ها و بهار مردمان…

وَ بِالْإِمَامِ الْمُنَزَّهِ عَنِ الْمَآثِمِ الْمُطَهَّرِ مِنَ الْمَظَالِمِ الْحِبْرِ الْعَالِمِ بَدْرِ الظُّلَامِ وَ رَبِيعِ الْأَنَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ مَوْلَايَ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِي‏…

امام زمان علیه السلام نیز به «بهار بودن» توصیف شده است.

سلام بر حق تازه و نو… سلام بر بهار مردمان و شادابی روزگاران…

زِيَارَةٌ أُخْرَى مُسْتَحْسَنَةٌ يُزَارُ بِهَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ سَلَامُهُ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيد… السَّلَامُ عَلَی رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام‏… بحارالأنوار ج‏99 ص101

در برخی از نقلها «رَبِيعِ الْأَيْتَامِ» آمده است.

 

مجموع سرفصلهای اخیر این شد که همچنان که قرآن، بهار دل‌ها و قلب‌ها است، امام زمان علیه السلام نیز بهار دل‌ها و قلب‌ها است.

اگر عمق این توصیف مشترک درک شود، شاید بتوان گفت همچنان که ماه رمضان بهار قرآن است ماه رمضان بهار امام زمان علیه السلام هم هست.

نوریت، ویژگی قرآن و امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۰۴-۳:۳۳:۴۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24597
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 784

آشکارا پیداست که میان ماه رمضان و قرآن رابطه تنگاتنگی وجود دارد، هر چند عمق این رابطه کاملا ناشناختنی است.

همچنین اندک آشنایی با قرآن نشان می‌دهد که رابطه عمیقی میان قرآن و امام زمان علیه السلام وجود دارد. نخستین و گویاترین شاهد سوره قدر است.

درک ابعاد این رابطه خارج از ظرفیت نگارنده است. اما به مقدار ممکن به برخی از ابعادی که در روایات مطرح شده نگاهی می‌افکنیم.

نور نازل در شب قدر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۰۴-۳:۳۶:۵۷
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۳/۰۱/۰۴-۳:۳۶:۴۹
    • کد مطلب:24879
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 96

به تصریح قرآن اموری در شب قدر فرود می‌آیند که از جمله آنها «نور نازل» یا انواری است که نازل می‌شوند.

بیان نخست این است که «نور نازل» همان قرآن است که ضمیر إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ به آن اشاره دارد.

در روایات متعددی بیان شده است که مقصود از آن چه با ضمیر بیان شده است قرآن است.

(مقصود از) إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ قرآن است که همه آن با هم به بیت المعمور نازل شده است و در طول بیست و سه سال به تدریج بر رسول خدا؟ص؟ نازل شده است….[1]

امام صادق؟ع؟ فرمود: علی بن الحسین؟ع؟ پیوسته می‌فرمود: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ راست گفت خدای عزوجل. خداوند قرآن را در شب قدر نازل کرده است….[2]

بیان دوم در «نور نازل» این است که نوری است که همراه پیامبران و اوصیای آنان است.

امام جواد؟ع؟ فرمود مردی از اهل البیت امام صادق؟ع؟از حضرت درباره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ پرسید… حضرت فرمود إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ نوری نزد پیامبران و اوصیا است که هیچ حاجتی از آسمان و زمین اراده نمی‌کنند مگر این که آن را برای این نور ذکر می‌کنند و این نور آن را برایشان می‌آورد….[3]

إِنَّا أَنْزَلْناهُ نوری مانند چشم بر سر پیامبر؟ص؟ و اوصیا است. هیچ یک از ما امری از امور زمین یا (از امور ابتدای) آسمان تا (انتهای) حجابهایی که میان خداوند و عرش وجود دارد را اراده نمی‌کند، مگر این که چشمش را به سوی آن نور بلند می‌کند پس تفسیر آن چیزی را که می‌خواسته در آن نوشته شده می‌یابد.[4]

در روایت 47 گذشت:

امیرالمؤمنین؟ع؟ فرمود: پس از این که نزد پیامبر؟ص؟ حاضر شدم، این سوره را بر من قرائت کرد. سپس بر شانه راستم زد و فرمود ای بردارم و وصیم و والی امتم پس از من و ای جنگ کننده با دشمنانم تا روزی که مبعوث می‌شوند، این سوره پس از من، از آنِ توست… برای این سوره نور تابانی است که در قلب تو و اوصیای تو تا زمان طلوع صبح قائم؟عج؟ می‌درخشد.

در روایت 67 گذشت:

«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» نوری است که بر دنیا نازل کرده است.

سائل گفت: چگونه نازل کرده است؟ امام؟ع؟ فرمود: هنگامی که ربّ (العالمین) بر عرش استیلاء و احاطه پیدا کرد، اراده کرد که به سبب نور ما پرتوی (ضوء) بدرخشد (استضائه پیدا کند) در حالی که نور ما از نور خداوند است. پس خداوند فرمان داد که نور سخن بگوید. نور در اطراف عرش سخن گفت. فرشتگان به این امر (سخن نور) آگاه شدند، پس به خاطر شیرینی سخن نور ما، برای آن نور به سجده افتادند. برای همین هم قدر نامیده شد. آن (شب قدر) از آنِ ما و هر کسی که ولایت ما را دارد، می‌باشد، برای غیر ما در آن نصیبی نیست، پس نور ما در صبح نزد عرش، نامی (بالارونده یا رشد کننده) بود و فرشتگان بر ما سلام می‌کردند، هنگامی که خداوند آدم را آفرید، آدم سرش را بلند کرد به نور ما نگریست، آدم گفت الهی و سیدی از چه زمانی نور آنها زیر عرش تو هستند؟ خداوند تبارک و تعالی فرمود: ای آدم بیست و چهار هزار سال پیش از آفریدن تو و آفریدن آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها و دریاها و بهشت و آتش، و تو در بعضی از نورهای آنان هستی (و از بعضی از نور آنان استفاده می‌کنی یا خلق شده‌ای). هنگامی که آدم؟ع؟ به دنیا فرود آمد دنیا تاریک بود، پس آدم؟ع؟ گفت: به اذن پروردگار آنان (یعنی پروردگار آل محمد؟عهم؟).

امام در ادامه به سائل گفت: آیا می‌دانی چه اذنی بود؟ گفت نه، امام فرمود خداوند تعالی به جبرئیل (وحی کرد که به آدم بگوید خداوند را این گونه بخوان) ای رب به حق محمد و علی تو را سوگند می‌دهم، مگر این که نوری که پیش از این برای من بود، بازگردانی. خداوند تبارک و تعالی آن نور را به زمین فرود آورد، پس آدم از نور ما استضائه می‌کرد، برای همین هم شب قدر نامیده شد…

امام فرمود پس آدم تابوت را به شیث داد و مُرد، برای همین خداوند تعالی فرمود: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ و به راستی که نور ما را خداوند به دنیا نازل کرده است تا این که مؤمنین به نور ما استضائه کنند و کافران کور گردند…

و سخن خداوند که فرمود مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ یعنی سلام بر ما در صبح و شب از سوی هر کسی که در آسمان‌ها و در زمین تا روز قیامت است. شب قدر، نور ذریه من است، دنیا به وسیله (نور) ما استضائه می‌کند تا مطلع فجر از ما تا روز قیامت…

سائل گفت پس به من از نور خودتان خبر دهید که چیست؟ حضرت فرمود آری نوری است که زایل نمی‌شود و کم نمی‌شود و خاموش نمی‌شود، پس زمانی که شب قدر شد، از نور عرش پروردگار جهانیان در نور ما افزوده می‌شود، پس آن نور در نور ما و نور شیعیان و محبین ما داخل می‌شود…

سائل پرسید پس از این، نور شما به کجا می‌رود؟ امام؟ع؟ فرمود: نور ما به آسمان بازمی‌گردد، پس زمانی که سال آینده شد و شب قدر آمد، نور ما به دنیا نزول می‌کند، پس هر کسی که از ما باشد به نور ما می‌نگرد و کسی که از ما نباشد، نور ما را نمی‌بیند و نمی‌شناسد.

سائل گفت: ای امیرالمؤمنین در چه شبی نور شما را جستجو کنم؟ فرمود: در شب بیست و سوم از ماه رمضان یا شب بیست و هفتم و این شب کریم‌ترین (و پسندیده‌ترین و شریف‌ترین) شب نزد خداوند است….

بیان سوم این است که «نور نازل» همان روح است.

کاربردهای روح در قرآن و روایات متفاوت است. آن چه در این نوشتار مورد نظر است کاربرد روح در سوره قدر است.

یکی از اسراری که در سوره قدر به آن اشاره شده نقش «روح» در شب قدر است.

در برخی از روایات نور نازل شده بر «روح» تطبیق داده شده است.

روایات متعددی روح در سوره قدر را تفسیر کرده است که به حسب ظاهر تفسیر آنها متفاوت است.

تفسیر نخست روح این است که روح آفریده‌ای غیر از فرشتگان و بزرگتر از آنان است.

امیرالمؤمنین؟ع؟ در پاسخ مردی که اصرار می‌کرد روح از فرشتگان است به این آیه استدلال فرمود که «فرمان حتمی خدا [در مورد عذاب کافران ومشرکان] فرا رسیده است، پس خواستار شتاب در آن نباشید؛ او منزّه و برتر است از آنچه شریک او قرار می‌دهند. فرشتگان را به فرمان خود با روح به هر کس از بندگانش که بخواهد [برای برگزیدنش به پیامبری] نازل می‌کند…» (این آیه ثابت می‌کند که) روح غیر از فرشتگان است.[5]

ابوبصیر گفت همراه امام صادق؟ع؟ بودم پس حضرت چیزی از امر امام را ذکر کرد و فرمود هنگامی که امام متولد شود شایسته زیارت روح در شب قدر می‌گردد. عرض کردم فدای شما گردم آیا روح همان جبرئیل نیست؟ فرمود جبرئیل از فرشتگان است و روح آفریده‌ای بزرگتر از فرشتگان است آیا چنین نیست که خداوند در قرآن می‌فرماید فرشتگان و روح فرود می‌آیند.[6]

در روایت 62 این چنین گذشت:

روح (همان) روح القدس است و او در فاطمه؟عها؟ است.

مسئله روح القدس مسئله‌ای عمیق است و دامنه تحقیق پیرامون آن، آن چنان گسترده است که مجال آن در این نوشتار نیست. لذا به همین اشارات بسنده می‌کنیم و به سرفصل «نور نازل» خاتمه می‌دهیم.

 
 

[1]) روایت 91

[2]) روایت 92

[3]) روایت 93

[4]) روایت 94

[5]) روایت 95

[6]) روایت 96

سوره قدر شناسنامه‌ی اسرارآمیز اهل البیت علیهم السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۰۴-۳:۳۸:۰
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۳/۰۱/۰۴-۳:۳۹:۲۵
    • کد مطلب:24880
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 85

پیش از این گذشت که سوره قدر شناسنامه اهل البیت؟عهم؟ است.

اما خود این شناسنامه آن چنان مرموز و پیچیده است که درک آن نیازمند فقاهتی بس بلند است.

با درایت برخی از مطالبی که در لابلای روایات آمده است ممکن است به برخی از این اسرار دست یافت. اما پیداست که رمزگشایی از همه آنها اگر ناممکن نباشد بسیار دشوار است.

در ادامه به برخی از رازهای مطرح شده در روایات اشاره می‌شود.

راز ۱ شب قدر: گسترده‌ترین تقدیر جهان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۰۶-۲:۳۴:۲۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24881
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 107

یکی از برجسته‌ترین اموری که در شب قدر اتفاق می‌افتد، تقدیر سالانه تمامی امور آفرینش است.

لذا در علت نامگذاری این شب این گونه روایت شده است:

معنی شب قدر این است که خداوند در این شب عمرها و روزی‌ها و هر امری که اتفاق می‌افتد از مرگ یا زندگی یا قحطی یا فراوانی یا خوبی یا بدی، همگی را خداوند در این شب تقدیر می‌کند. همچنان که خداوند در قرآن فرموده است «در آن شب تمام امور به شکل استواری فیصله می‌یابد» تا سال بعد، معنی سخن خداوند که «فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای هر کاری نازل می‌شوند» این است که فرشتگان و روح القدس بر امام زمان نازل می‌شوند و آن چه از تقدیرات را که نوشته (و تنظیم) کرده‌اند (برای تأیید نهایی) به امام می‌دهند.[1]

نکته بسیار مهم در این دسته از روایات این است تقدیری که در شب قدر مورد تأیید امام قرار می‌گیرد، تمامی امور جهان را شامل می‌گردد و محدود به هیچ دائره‌ای نیست.

در روایت 42 پیامبر؟ص؟ از عمر و ابوبکر می‌پرسد:

آیا پس از این سخن خداوند «كُلِّ أَمْرٍ» چیزی باقی مانده است (که در این شب تقدیر نشود)؟! آن دو می‌گویند نه.

 

[1]) روایت 91

راز ۲ شب قدر: نهایی شدن تقدیرات به امضای امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۰۶-۲:۳۵:۲۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24882
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 102

تقدیر سالانه‌ی همه امور جهان توسط فرشتگان و کارگزاران الهی تدوین می‌گردد. اما این تقدیرات آن گاه اجرایی می‌شود که مورد امضای امام زمان؟عج؟ قرار گیرد.

در روایت 91 این چنین آمده است:

معنی سخن خداوند که «فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای هر کاری نازل می‌شوند» این است که فرشتکان و روح القدس بر امام زمان؟عج؟ نازل می‌شوند و آن چه از تقدیرات را که نوشته (و تنظیم) کرده‌اند (برای تأیید نهایی) به امام می‌دهند.[1]

 

[1]) روایت 91

راز 3 شب قدر: عظمت شب قدر نماد رحمت رحیمیه خاصه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۰۶-۲:۳۶:۴۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24883
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 110

تعبیر «خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (شب قدر، بهتر از هزار ماه است)، آینه تمام نمای ارزش فوق العاده شب قدر است.

اما مهم شناخت منشأ و مبدأ این امر است.

به امام عرض کردم لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ خداوند چه چیزی از این قصد کرده است؟ حضرت فرمود کار نیکو در این شب از قبیل نماز و زکات و انواع خیرات بهتر است از کار در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد و(لی) اگر نبود آن چه که خداوند برای مؤمنین مضاعف می‌کند هرگز مؤمنین به این اجر نمی‌رسیدند، لکن خداوند است که کارهای نیکو را برای آنها مضاعف می‌کند.[1]

این روایت ناظر به این است که مبدأ ارزشمندی فوق العاده شب قدر، رحمت رحیمیه‌ی خاصه و ویژه خداوند است.

به سخن دیگر آن چه شب قدر را برتر از هزار شب کرده است چیزی نیست جز عنایت ویژه پروردگار متعال. عنایتی که در سرتاسر زمان‌ها، نظیر و مانندی ندارد.

 

[1]) روایت 97

راز 4: بداء، تنها محدودیت شب قدر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۱-۱:۴۴:۴۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24886
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 104

منجّز شدن و اجرایی شدن قدر و قضای الهی، چه حتمی آن و چه غیر حتمی آن، آن جا به اوج می‌رسد که هیچ حالت انتظاری باقی نمی‌ماند جز «بداء».

حمران از امام باقر؟ع؟ درباره این سخن خداوند عزوجل پرسید که إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ حضرت فرمود آری این همان شب قدر است که در هر سال در دهه آخر ماه رمضان است. پس قرآن جز در شب قدر نازل نشده است. خداوند عزوجل فرموده است فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍیعنی در شب قدر هر چیزی که در این سال تا سال آینده اتفاق می‌افتد از خوبی یا بدی یا طاعت یا معصیت یا تولد یا عمر یا روزی پس هر چه در این شب مقدر شود و امضا گردد، آن امر از محتومات است و (تنها) برای خدا در آن مجال بداء و مشیت جدید وجود دارد. به امام عرض کردم لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ خداوند چه چیزی از این قصد کرده است؟ حضرت فرمود کار نیکو در این شب از قبیل نماز و زکات و انواع خیرات بهتر است از کار در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد و(لی) اگر نبود آن چه که خداوند برای مؤمنین مضاعف می‌کند هرگز مؤمنین به این اجر نمی‌رسیدند لکن خداوند است که کارهای نیکو را برای آنها مضاعف می‌کند.[1]

نکته مهم این روایت تعبیر بلند زیر است:

فما قدر في تلك الليلة و قضي فهو من المحتوم و لله فيه المشية…

پس هر چه در این شب مقدر شود و امضا گردد آن امر از محتومات است، و(تنها) برای خدا در آن مجال بداء و مشیت جدید وجود دارد.

امکان «بداء» نماد حرّیت ذاتی و سلطنت مطلقه الهی است که در سرتاسر آفرینش جاری و ساری است.

مطرح کردن قید امکان «بداء» نسبت به قضا و قدر در شب قدر، در واقع بیان اوج قطعیت و تنجز تقدیر امام زمان؟ع؟ در شب قدر است.

 

[1]) روایت 97

راز ۵: شب قدر نماد سلطنت مطلقه امام زمان علیه السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۱-۱:۴۵:۱۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24887
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 104

اینک عصاره برخی از روایات را جمع بندی می‌کنیم:

۱) شب قدر، گسترده‌ترین تقدیر جهانی است.

۲) تقدیرات، به امضای امام زمان؟ع؟ نهایی می‌گردد.

۳) عظمت شب قدر، نماد رحمت رحیمیه خاصه است.

۴) تنها محدودیت مقدرات شب قدر، حریت ذاتیه الهی است.

از ضمیمه کردن نکات مطرح شده در این روایات می‌توان نتیجه گرفت که شب قدر، نماد سلطنت تام و مطلق امام زمان؟ع؟ در تدبیر و تولیت جهان است.

البته و صد البته مقید شدن این سلطنت به «بداء» مستلزم این است که سلطنت امام، سلطنت ذاتی نیست بلکه بالغیر و به عطای الهی است.

هٰذٰا عَطٰاؤُنٰا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسٰابٍ.[1]

این عطای بی حساب ماست، [به هر کس خواهی] بی حساب ببخش و [از هر کس خواهی] دریغ کن.

به سخن دیگر بیان قید عقلی حریت ذاتی و سلطنت مطلقه، در واقع بیان حریت و سلطنت مطلقه است، اما این سلطنت امام زمان؟ع؟ ذاتی نیست بلکه بالغیر است.

 

[1]) ص/39

راز ۶: شب تقدیر تمام جهان تا روز قیامت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۱-۱:۴۵:۵۷
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۳/۰۱/۱۱-۱:۴۶:۱۶
    • کد مطلب:24888
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 104

شب قدر تنها تقدیر سالانه نیست، بلکه تقدیر کلی جهان نیز در این ظرف اتفاق افتاده است.

علی بن ابی طالب؟ع؟ گفت رسول خدا؟ص؟ به من فرمود ای علی آیا می‌دانی معنی لَيْلَةِ الْقَدْرِ چیست؟ گفتم نه ای رسول خدا؟ص؟. حضرت فرمود به راستی که خداوند تبارک و تعالی در این شب، تقدیر آن چه را که تا روز قیامت هست، رقم زده است.

از جمله آن چه خداوند عزوجل در شب قدر مقدر کرده است ولایت تو و ولایت امامان از نسل تو تا روز قیامت است.[1]

این روایت که ناظر به یکی از تفسیرهای شب قدر است بیان می‌کند که شب قدر، علاوه بر این که شب تقدیرات سالانه جهان است، علاوه بر این شب تقدیرات تمامی جهان آفرینش نیز بوده است.

 

[1]) روایت 65

راز ۷: شب قدر، نخستین تقدیر آفرینش

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۱-۱:۴۶:۵۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24889
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 111

در یکی دیگر از تفسیرهای شب قدر، لَيْلَةَ الْقَدْرِ به عنوان نخستین آفریده معرفی شده است.

البته که خداوند جل ذکره لَيْلَةَ الْقَدْرِ را در اول آفرینشِ دنیا آفرید و البته که نخستین پیامبر و وصی را، در شب قدر آفرید و البته که مقدر فرمود که در هر سالی شبی باشد که در آن شب تفسیر اموری (که پیش از این به اجمال برای این سال مقدر شده بود) تا مانند همین شب از سال آینده، فرود آورد.

کسی که این را انکار کند در واقع علم خداوند عزوجل را رد کرده است….[1]

این روایت ناظر به بحث پیچیده و عمیق «أول ما خلق الله» (نخستین آفریده خدا) است.

توضیح این که نخستین آفریده خداوند با تعبیرات متفاوتی در روایات بیان شده است. برخی از این تعبیرات عبارت است از:

اول ما خلق الله الماء، النور، النور الظلی، نور النبی؟ص؟، روح النبی؟ص؟، امیرالمؤمنین؟ع؟، الحجب، حروف معجم، العقل، القلم و….

در نظر سطحی این دسته از روایات متعارض دیده می‌شوند. اما همچنان که برخی از بزرگان احتمال داده‌اند، جمع میان روایات ممکن است.

بر اساس جمع یاد شده، رابطه دقیقی میان عناوین مطرح شده به عنوان «اول ما خلق الله» تعریف می‌شود.

این رابطه هر چه که باشد، شب قدر را نیز به عنوان یکی از موارد «اول ما خلق الله» در بر می‌گیرد.

اینجاست که رازی دیگر از شب قدر نمایان می‌شود و دشواری درک شب قدر آشکارتر می‌گردد.

 

[1]) روایت 29

کلید اسرار شناسنامه اهل البیت علیهم السلام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۱-۱:۴۸:۴۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24890
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 123

از لابلای مباحث پیشین روشن شد که شناخت شب قدر و شناخت امام زمان؟ع؟ در گرو شناخت کلید واژه‌های اساسی و مهمی است. برخی از این کلید واژه‌ها عبارتند از:

حقیقت قرآن (تجلی رب)

کلمه و کلام و کتاب الهی

حقیقت عمود نور میان اهل البیت؟عهم؟ و پروردگار عزوجل

حقیقت روح القدس

آفرینش نوری اهل البیت؟عهم؟

«اول ما خلق الله»

آشنایی با مباحث اسماء و صفات

و…

با اندک درنگی در عناوین یاد شده روشن می‌شود که:

۱) عنوان «سوره قدر شناسنامه‌ی اسرارآمیز اهل البیت؟عهم؟» هرگز مبالغه‌آمیز نیست.

۲) کلید اسرار شناسنامه اهل البیت؟عهم؟، مباحث اسرارآمیز دیگری است.

آن چه امر را شگفت‌تر و اسرارآمیزتر می‌کند این است که همه مباحث پیشین در حد فهم عبارات قرآن است و نه بیشتر.

توضیح این که پیش از این در روایت ۱ این چنین گذشت:

امام حسین؟ع؟ فرمود: کتاب خدا بر چهار چیز است: بر عبارت و اشاره و لطائف و حقائق. عبارت آن برای عوام مردم و اشاره آن برای خواص مردم و لطائف آن برای اولیاء الهی و حقائق آن برای پیامبران است.

ناگفته پیداست که مطالب پیش روی شما نه از حقایق قرآن است و نه از لطایف آن.

اشارات آن هم که از آنِ خواص است.

بنا بر آن چه گفته شد در حوزه درایت عبارت قرآن است و بس.

اما آن چه مهم است این است که شناخت رازهای شب قدر و اسرار شناسنامه اهل البیت؟عهم؟، حتی در حوزه درایت عبارت نیز در گرو شایستگی روحی ویژه‌ای است. آری شناخت قرآن و از جمله آن شناخت سوره قدر ممکن نیست، مگر این که:

عروسِ حضرتِ قرآن نقاب آنگه براندازد

که دارالملکِ ایمان را مجرد بیند از غوغا

حاصل گردآوری ناقصی که در روایات مرتبط با شب قدر انجام شد، این گردید که رابطه‌ای بس عمیق و اسرارآمیز میان شب قدر و امام زمان ارواحنا له الفداء وجود دارد.

این رابطه هر چه که باشد، نشان از عظمت شب قدر و عظمت مقام بقیة اللهیِ صاحب الزمان؟ع؟ دارد.

اما فهم و درایت این امور دیگر از عهده هر کسی ساخته نیست.

تا یار که را خواهد و میلش به که باشد!

این نوشتار بهانه‌ای است برای توجه بیشتر به ماه فاطمه؟ع؟ در ماه خدا!

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند

تردیدی نیست که اسرار شناسنامه اهل البیت؟عهم؟ بسیار بیشتر از سرفصل‌هایی است که برشمردیم.

لذا گتره نیست اگر بگوییم:

همچنان که رسیدن به کنه سوره توحید (نسبة الرب) ناشدنی است، همچنین رسیدن به کنه سوره قدر (نسبة اهل البیت؟عهم؟) نیز محال است.

پیوست‌های ماه در ماه

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۸-۲:۲۲:۱۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 165

تحیت برتر

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۸-۲:۱۹:۵۹
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۳/۰۱/۱۸-۲:۱۹:۴۵
    • کد مطلب:23455
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1688

ادب، یکی از ویژگی‌های برجسته انسانی است که سرچشمه آن خداوند متعال است.

پیامبر؟ص؟: پروردگار من مرا تأدیب کرد پس نیکو تأدیب نمود.[1]

هنگامی که این گفته خدای تعالی نازل شد که: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ[2] (گذشت پيشه كن، و به [كار] پسنديده فرمان ده، و از نادانان رُخ برتاب.) رسول خدا؟ص؟ فرمود پروردگار من مرا به مکارم اخلاق تأدیب کرد.[3]

در روایت جالبی امیرالمؤمنین؟ع؟ به کمیل می‌فرماید:

ای کمیل واقعا که خداوند رسول خدا؟ص؟ را ادب کرده است و او (نیز) مرا ادب کرده است و من مؤمنین را ادب می‌کنم و من آدابِ اهل کرامت را به ارث می‌گذارم.[4]

در یکی از دعاها به ما آموزش داده‌اند که خداوند را این گونه ستایش نماییم:

ستایش خدایی که… مرا ادب کرد و نیکو ادب نمود.[5]

یکی از آداب الهی، در مورد تحیت گفتن است. در این باره در قرآن چنین آمده است:

وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلی كُلِّ شَيْءٍ حَسيبا.[6]

و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتی] بهتر از آن درود گوييد، يا همان را [در پاسخ] برگردانيد، كه خدا همواره به هر چيزی حسابرس است.

امام؟ع؟ درباره معنی تحیت در این آیه این چنین می‌فرماید:

تحیت، سلام و غیر سلام از کارهای نیک است.[7]

اما نکته جالب این است که آغاز کننده تحیت، باز هم برتر از کسی است که پاسخ بهتر داده است. توجه کنید:

امیرالمؤمنین؟ع؟ فرمود: هنگامی که به شما درود گفته شد، شما به [صورتی] بهتر از آن درود گوييد، و هنگامی که دستی به تو نیکویی کرد پس به آن چه بر نیکی او می‌چربد جبران نما و (با این همه)، برتری با آن کسی است که شروع کننده بوده است.[8]

روایت زیر یکی از مصادیق تحیت را بیان می‌کند:

امیرالمؤمنین؟ع؟ فرمود: هنگامی که یکی از شما عطسه کرد برای او دعا کنید. پس اگر دعا کننده گفت يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ پس در پاسخ او بگویید يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ يَرْحَمُكُمْ. زیرا خداوند گفته است: وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ….[9]

امیرالمؤمنین؟ع؟: هنگامی که یکی از شما عطسه کرد پس شما برای او دعا کنید، بگویید يَرْحَمُكَ اللَّهُ و عطسه کننده به شما پاسخ می‌دهد يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ يَرْحَمُكُمْ (زیرا) خداوند تبارک و تعالی گفته است: وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ….[10]

جریان زیر یکی از مصادیق جالب آیه تحیت است:

انس می‌گوید نزد امام حسین؟ع؟ بودم. کنیزی بر حضرت وارد شد در که حالی شاخه گلی دستش بود پس آن را به عنوان احترام و خوشامدگویی به امام حسین؟ع؟ داد. حضرت به او فرمود تو برای خدا آزادی (و او را از کنیزی آزاد ساخت. انس می‌گوید با تعجب) به حضرت عرض کردم این کنیز با یک شاخه گلی که ارزشی ندارد به شما احترام کرد، شما او را آزاد کردی؟! فرمود این چنین خداوند تعالی ما را مؤدب ساخته است و فرموده است: وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ….[11]

از روایتی برمی‌آید که اگر تحیت کسی را مثل خودش رد کنیم، تحیت تقصیرکارانه است. توجه کنید:

ابو یزید بسطامی حکایت کرد که از بسطام به قصد زیارت خانه خدا بیرون آمدم پس از مسیر شام حرکت کردم، (رفتم) تا این که به دمشق رسیدم. هنگامی که در (منطقه) غوطه بودم از قریه‌ای از قرای آن گذشتم پس در یکی از قریه‌ها تل خاکی دیدم که بچه‌ای میان قامت (یا چهار ساله و یا…) با خاک بازی می‌کرد با خودم گفتم این بچه است اگر بر او سلام کنم، سلام را نمی‌فهمد و اگر سلام نکنم، کار واجبی را ترک کردم (در آخر) تصمیم گرفتم بر این که بر او سلام کنم، پس بر او سلام کردم.

آن کودک سرش را به طرف من بلند کرد و گفت سوگند به کسی که آسمان را برپاداشته و زمین را گسترانده، اگر نبود آن چه خدا فرمان داده، که سلام را پاسخ گوییم، (هرگز) جواب سلامت را نمی‌گفتم. زیرا امر مرا کوچک شمردی و مرا برای کمی سنم حقیر شمردی. (سپس گفت) علیک السلام و رحمة الله و برکاته و تحیاته و رضوانه.

و سپس گفت راست گفت خداوند که وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها و بعد ساکت شد.

پس (ادامه آیه را خواندم و) گفتم «أَوْ رُدُّوها» گفت این کار تقصیر کننده‌ای مانند توست.

از این جریان دانستم که این بچه از اقطاب مورد تأیید است.

سپس گفت ای بایزید چه چیزی تو را از شهر خودت بسطام به شام آورده است؟ گفتم ای سید من قصد خانه خدا کرده‌ام. (مدتی گذشت) تا این که بلند شد و گفت آیا تو وضو داری؟ گفتم نه، گفت دنبال من بیا پس به اندازه ده گام دنبالش رفتم، رودی را دیدم که از فرات بزرگتر بود، پس نشست و نشستم و بهترین وضو را گرفت و من هم وضو گرفتم، ناگهان دیدم قافله‌ای می‌گذرد، نزد یکی از آنها رفتم و از اسم رود پرسیدم، گفت این رود جیحون (واقع در ازبکستان و ترکمنستان فعلی و شمال افغانستان) است و ساکت شد. سپس آن جوان به من گفت بلند شو با او بلند شدم و بیست قدم همراهش رفتم، ناگهان دیدم که در کنار رودی هستیم که بزرگتر از فرات و جیحون بود. به من گفت بنشین پس نشستم و او رفت. در این هنگام مردمی سوار بر مرکب از پیش من گذشتند، از آنها پرسیدم که در چه مکانی هستم؟ گفتند اینجا رود نیل مصر است و میان تو و مصر یک فرسخ یا کمتر فاصله است و رفتند.

ساعتی نگذشته بود که رفیقم حاضر شد و به من گفت بلند شو، تصمیم گرفته شده، پس همراه او بلند شدم و به اندازه بیست قدم رفتم، پس هنگام غروب خورشید به درختان خرمای بسیاری رسیدیم و نشستیم سپس بلند شد و به من گفت مقدار کمی بیا پشت سر او رفتم ناگهان دیدم که در کنار کعبه هستیم… از مردی که کعبه را باز می‌کرد پرسیدم که این جوان کیست؟ گفت این آقای من محمد جواد صلی الله علیه است. پس گفتم خدا داناتر است که رسالتش را کجا قرار دهد.[12]

آن چه از این روایت شاهد ما است این نکته است که «ردّ تحیت» اگر مساوی با خود «تحیت» باشد، کار افراد مقصّر است و شایسته اولیای الهی نیست.

 

[1]) روایت 98

[2]) اعراف/199

[3]) روایت 99

[4]) روایت 100

[5]) روایت 101

[6]) نساء /86

[7]) روایت 102

[8]) روایت 103

[9]) روایت 104

[10]) روایت 105

[11]) روایت 106

[12]) روایت 107

ذکر و دعای ما، آینه نگاه رب الارباب

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۸-۲:۲۴:۴۰
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۳/۰۱/۱۸-۲:۲۴:۳۴
    • کد مطلب:23454
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1646

بسیاری از توفیقات ما، ریشه در جایی دارد که ما از آن بی‌خبریم.

به عنوان مقدمه به مطلبی با عنوان «چرا هنگام نام قائم می‌ایستیم؟» اشاره می‌کنیم:

از امام صادق؟ع؟ پرسیده شد:

در میان لقب‌های حجة بن الحسن، سبب این که (تنها) هنگام یاد کردن لقب «قائم» برمی‌خیزیم، چیست؟

امام فرمود:

زیرا برای او غیبتی طولانی است.

(در دوران غیبت) از شدت مهربانی امام زمان به دوستانش، حضرت به هر کسی که او را به این لقب یاد کند، (مهربانانه) می‌نگرد.

(ویژگی این لقب این است که) این لقب یادآور دولت امام زمان؟عج؟ در زمان ظهور و یادآور حسرت به خاطر غربت او در دوران پیش از ظهور است.

هنگام نگاه مولای جلیل به چنین کسی، (ادب در مقابل آن حضرت و) تعظیم به آن حضرت اقتضا می‌کند بنده‌ای که برای صاحب و مولایش خاضع است، بایستد و از خداوند تعجیل فرجش را بخواهد.[1]

از این حدیث روشن می‌شود که ایستادن و احترام ما نسبت به امام زمان؟عج؟، احترامی نیست که ما آغازگر آن باشیم، بلکه پاسخی است به نگاه مهربانانه آن حضرت.

از دیگر روایات برمی‌آید که در یاد خدا نیز ما آغازگر نیستیم، بلکه پیش از این که ما خدا را یاد کنیم او به ما نگریسته و از ما یاد کرده است.

قبل از هر چیزی اشاره‌ای به اهمیت یاد خدا می‌نماییم:

از امام صادق؟ع؟ شنیدم که می‌فرمود آقا و سرور کارها(ی خوب) سه چیز است:

۱) آن چنان با مردم منصفانه برخورد کنی که چیزی برای خود نپسندی مگر این که مانند آن را برای آنها بپسندی.

۲) مساوات با برادر ایمانی در مال و ثروت (یعنی هر چه داری میان خود برادرانت مساوی تقسیم کنی.)

۳) یاد خداوند در تمامی حالات و یاد خداوند این نیست که تنها به زبان گفته شود «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أكبر».

بلکه یاد خدا این است هنگامی که چیزی بر تو وارد شد که مورد امر الهی است، آن را انجام دهی و هنگامی که چیزی بر تو وارد شد که مورد نهی الهی است، آن را ترک کنی.[2]

پیداست که انصاف و مساوات یاد شده در این روایت تنها از کسانی برمی‌آید که به مقامات بلند کمال رسیده باشند. «یاد همیشگی خداوند» در ردیف امور فوق العاده مهمی مانند انصاف و مساوات آمده است. خود این امر نشان از جایگاه بلند ذکر خداوند دارد.

اینک سراغ مقدمه سوم می‌رویم. روایت مهمی است که کلید حل بسیاری از مطالب فوق العاده است. توجه کنید:

(حقیقت) ياد (خداوند)، نه از کارهای زبان است و نه از راه‌هایـ(ی است که) فكر (می‌پیماید)، بلکه ذکر (حقیقتی است که رتبه) اول و آغاز آن از (خداوندی است که) ياد شده است و (رتبه) دوّم، از (بنده) ياد كننده است.[3]

بر اساس این روایت، پیش از این که ما خدا را یاد کنیم، نور توجه او بر دل ما تابیده است که دل را به تلاش برای یاد او وامی‌دارد.

بنا بر این، یاد خدا از بنده، در واقع آینه‌ای است از عنایت پیشین او و به همین جهت، بنده وامدار و مدیون خداست، نه این که خدمتی پیش دستانه از بنده به ساحت قدس الهی باشد.

 

[1]) روایت 108

[2]) روایت 109

[3]) روایت 110

ارزش شگفت دعای پشت سر برای مؤمن

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۸-۲:۲۹:۱۷
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۳/۰۱/۱۸-۲:۲۹:۱۳
    • کد مطلب:21910
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3148

دعای پشت سر برای برادر مؤمن آثار و ویژگی‌های شگفتی دارد.

این نوشتار به اختصار به این مطلب می‌پردازد.

  1. آثار دعا برای غیر
    1. دعا برای غیر روزی را فراوان می‌کند
    2. دعا برای غیر بلاء و مکروه را دفع می‌کند
    3. دعا برای غیر قطعا برای غیر به استجابت می‌رسد
  2. ویژگی دعا برای غیر
    1. هر چه دعا عمومی‌تر باشد استجابتش قطعی‌تر است (فَلْيُعِمَّ فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعَاءِ)
    2. ‏ دعا برای غیر سریع‌تر به اجابت می‌رسد (أَسْرَعُ الدُّعَاءِ إِجَابَةً دُعَاءُ غَائِبٍ لِغَائِبٍ)
    3. دعا برای غیر جامع‌تر مستجاب می‌شود (أَوْسَعُ دَعْوَةٍ وَ أَسْرَعُ إِجَابَةٍ دَعْوَةُ الْمُؤْمِنِ لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ)
    4. دعا برای غیر مصداق دعا به زبانی است که با آن معصیت نشده است بنا بر این به اجابت نزدیکتر است (ادْعُنِي بِلِسَانٍ لَمْ تَعْصِنِي بِهِ فَقَالَ أَنَّى لِي بِذَلِكَ فَقَالَ ادْعُنِي بِلِسَانِ غَيْرِكَ)
    5. دعا برای غیر استجابتش برای خود شخص ضمانت شده است (فَلَمْ أُحِبَّ أَنْ أَتْرُكَ مِائَةَ أَلْفِ ضِعْفٍ مَضْمُونَةً بِوَاحِدَةٍ- لَا أَدْرِي يُسْتَجَابُ أَمْ لا)
  3. ویژگی استجابت برای خود دعا کننده
    1. دعا برای غیر مانندش برای دعا کننده مستجاب می‌شود (قَالَ الْمَلَكُ فَلَكَ بِمِثْلِ ذَلِكَ)
    2. دعا برای غیر دو برابر برای دعا کننده مستجاب می‌شود (يَقُولُ لَهُ الْمَلَكُ لَكَ مِثْلَاهُ)
    3. دعا برای غیر به تعدادی که برایشان دعا شده فرشته برای دعا کننده دعا می‌کند (وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ عَنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَلَكاً يَدْعُو لَهُ)
    4. به عدد افرادی که برایشان دعا شده است خود خداوند دعا برای خود دعا کننده مستجاب می‌کند (رَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِثْلَ الَّذِي دَعَا لَهُمْ مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُؤْمِنَةٍ مَضَى مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ أَوْ هُوَ آتٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ)
    5. دعا برای غیر صد هزار برابر برای دعا کننده مستجاب می‌شود (نُودِيَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَكَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفٍ فَكَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ مِائَةَ أَلْفِ ضِعْفٍ مَضْمُونَةً لِوَاحِدَةٍ لَا أَدْرِي يُسْتَجَابُ أَمْ لَا)
    6. دعا برای غیر، سه ملیون و هشتصد هزار برابر برای دعا کننده مستجاب می‌شود!!!

 

برای دیدن روایاتی که سرفصل‌های آنها گذشت به بخش مستندات روایی مراجعه نمایید.[1]

لذا در این جا تنها به دو روایت ناب بسنده می‌کنیم:

زید نرسی گفت: همراه معاویة بن وهب در عرفات بودم در حالی که او مشغول دعا بود.

دعایش را زیر نظر گرفتم. ندیدم که به یک حرف برای خودش دعا کند. ولی برای فرد فرد مردم از سرزمینها(ی گوناگون) دعا می‌کرد و آنان را به نام خودشان و نام پدرانشان نام می‌برد. (پیوسته همین گونه دعا می‌کرد) تا (غروب شد و) مردم از عرفات کوچ کردند.

به او گفتم ای عمو البته که از تو کار شگفتی دیدم.

گفت از آن چه دیدی چه چیزی تو را شگفت زده کرد؟

گفتم ایثار تو برادرانت را نسبت به خودت در این مکان و رسیدگی تو به فرد فرد آنها.

معاویة بن وهب به من گفت نباید از این شگفت زده شوی. زیرا من… از امام صادق؟ع؟ به گوش خودم شنیدم که می‌فرمود:

کسی که برای برادرش در پشت سر او دعا کند فرشته‌ای از آسمان دنیا ندا می‌دهد: ای بنده خدا صد هزار برابر از آن چه دعا کردی برای تو باشد.

و فرشته‌ای از آسمان دوم ندا می‌دهد: ای بنده خدا دویست هزار برابر از آن چه دعا کردی برای تو باشد.

و فرشته‌ای از آسمان سوم ندا می‌دهد: ای بنده خدا سیصد هزار برابر از آن چه دعا کردی برای تو باشد.

و فرشته‌ای از آسمان چهارم ندا می‌دهد: ای بنده خدا چهارصد هزار برابر از آن چه دعا کردی برای تو باشد.

و فرشته‌ای از آسمان پنجم ندا می‌دهد: ای بنده خدا پانصد هزار برابر از آن چه دعا کردی برای تو باشد.

و فرشته‌ای از آسمان ششم ندا می‌دهد: ای بنده خدا ششصد هزار برابر از آن چه دعا کردی برای تو باشد.

و فرشته‌ای از آسمان هفتم ندا می‌دهد: ای بنده خدا هفتصد هزار برابر از آن چه دعا کردی برای تو باشد.

سپس خداوند تبارک و تعالی او را ندا می‌دهد: من بی‌نیازی هستم که (هرگز) نیازمند نمی‌شوم. ای بنده خدا یک میلیون برابر آن چه دعا کردی برای تو باشد.

(سپس معاویة بن وهب گفت) ای پسر برادرم (با توجه به دو میلیون و هشتصد هزار برابر دعا، در برابر یک دعای من) ارزش کدامیک از این دو بیشتر است؟ آن چه من برای خودم انتخاب کرده‌ام یا آن چه که تو به من دستور می‌دهی؟![2]

امام صادق؟ع؟ گفت که رسول خدا؟ص؟ فرمود: مؤمنی نیست که برای مردان و زنان مؤمن دعا کند، جز این که خداوند عزوجل از سوی همه مردان و زنان مؤمن که از اول روزگار گذشته‌اند یا مؤمنینی که تا روز قیامت می‌آیند، همانند آن چه که برای آنها دعا کرده به مؤمن دعاکننده باز می‌گرداند. واقعا که در روز قیامت دستور داده می‌شود که بنده (گنهکار) را به سوی آتش برند، آن بنده توسط فرشتگان عذاب بر روی زمین کشیده می‌شود (که به دوزخ انداخته شود، در این هنگام) مردان و زنان مؤمن می‌گویند ای پروردگار این بنده همانی است که برای ما دعا می‌کرده است، ما را شفیع او قرار ده (و او را از آتش نجات ده) پس خداوند عزوجل مؤمنین را شفیع او قرار می‌دهد و آن بنده نجات پیدا می‌کند.[3]

 

[1]) به روایات 111 تا 131 مراجعه کنید.

[2]) روایت 129

[3]) روایت 139

نیابت و شراکت در طاعات

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۸-۲:۲۹:۵۸
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۳/۰۱/۱۸-۲:۳۲:۳۴
    • کد مطلب:24267
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1269

تردیدی نیست که می‌توان ثواب اعمال را به دیگران هدیه کرد، خواه آن دیگری زنده باشد و خواه مرده.

همچنین تردیدی نیست که می‌توان دیگران را در برخی از اعمال خود شریک گردانیم، خواه شراکت در دعا باشد و خواه شراکت در سایر عبادات.

همچنین تردیدی نیست که می‌توان برخی از عبادات را به نیابت از دیگران انجام داد، خواه این نیابت همراه با اجرت باشد و خواه رایگان و فی سبیل الله.

روایات رسیده از اهل البیت علیهم السلام نیز بر همه امور یاد شده، مهر صحت گذاشته است.

هر چند این گونه اعمال ارزش خاص خودش را دارد، اما آن چه مهم است این است که آیا ثوابی هم نصیب شخص انجام دهنده عمل می‌گردد یا خیر؟

برخی از روایات در این زمینه را مرور می‌کنیم:

عبدالرحمن بن سنان گفت نزد امام صادق؟ع؟ بودم که مردی بر حضرت وارد شد. پس حضرت سی دینار به او عطا کرد تا از جانب اسماعیل (فرزند امام) حج به جا آورد و حضرت هیچ عملی از اعمال عمره تا اعمال حج را رها نکرد مگر این که بر آن مرد شرط کرد که همه این اعمال را انجام دهد. حتی بر او شرط کرد که از وادی محسِّر سعی را انجام دهد.

سپس فرمود ای مرد به خاطر این که اسماعیل مالش در این امر انفاق کرده است هنگامی که تو این عمل را برای اسماعیل انجام دهی، برای اسماعیل یک حج نوشته می‌شود، و(لی) به خاطر این که تو بدنت را خسته کرده‌ای برای تو 9 حج نوشته می‌شود.[1]

اگر در نیابت با اجرت، ثواب عمل این گونه باشد، قطعا در موردی که هدیه باشد و اجرتی در کار نباشد، ثواب بیشتری برای خود انجام دهنده در کار خواهد بود.

البته اجر چنین شخصی در روایات، مختلف نقل شده است. ممکن است اختلاف اجر، به خاطر اختلاف اخلاص شخص انجام دهنده باشد و ممکن است امور دیگری در بیان اختلاف اجر دخیل باشد.

در روایت دیگری این چنین آمده است:

به امام صادق؟ع؟ گفتم مردی از جانب دیگری حج به جا می‌آورد. برای او چه اجر و ثوابی است؟ فرمود برای کسی که از جانب مرد دیگری حج به جا می‌آورد اجر و ثواب ده حج است.[2]

به سخن دیگر اجر کسی که عمل برای او به جا آورده شده، هیچ گاه اجر عامل را کم نمی‌کند، بلکه همیشه اجر بالاتر به خود عامل داده می‌شود.

اما جالب‌تر این است که برای تمامی افرادی که آنان را در عمل خودت شریک می‌کنی، ثواب کامل نوشته می‌شود.

امام صادق؟ع؟ فرمود اگر هزار نفر را در حج خودت شریک کنی، البته که برای هر کدام از آنها اجر یک حج نوشته می‌شود، بدون این که از ثواب حج خودت کم گردد.[3]

حالا اگر عنوان دیگری هم بر عمل خودت منطبق باشد، بر حسب آن عنوان، اجر و ثواب اضافه می‌شود. توجه کنید:

امام صادق؟ع؟ درباره مردی که پدر و برادر و نزدیکانش را شریک در حجش می‌کند، فرمود: در این هنگام برای تو (که دیگران را شریک کرده‌ای) یک حج مانند حج آنان نوشته می‌شود و (علاوه بر آن) به خاطر صله رحمی که کرده‌ای اجر تو زیادتر می‌شود.[4]

حالا اگر کسی امام زمانش را شریک در اعمالش کند و با این شراکت، قصد صله رحم با پدر معنوی خودش، پیامبر؟ص؟ را داشته باشد، ثواب صله رحم با پیامبر؟ص؟ نیز بر ثواب عمل خودش افزوده می‌گردد.

اما در این میان ارزش انجام عمل از جانب صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها، غوغاست. توجه کنید:

موسی بن قاسم گفت به امام جواد؟ع؟ گفتم: واقعا که می‌خواستم از جانب شما و پدر شما، طواف کعبه انجام دهم، (اما) به من گفته شد که از جانب اوصیاء طواف انجام نمی‌شود (و جایز نیست).

حضرت به من فرمود (این سخن درست نیست) بلکه هر چه می‌توانی (این گونه) طواف کن واقعا این کار جایز است.

بعد از سه سال (دوباره همین مطلب را نزد امام مطرح ساختم و) به حضرت گفتم به راستی که من از شما درباره انجام طواف از جانب شما و پدرت اجازه گرفتم و شما در این مورد به من اجازه فرمودی. پس به مقدار زیادی از جانب شما و پدرت طواف کردم.

سپس چیزی به دلم افتاد و به آن عمل کردم.

حضرت فرمود چه چیزی؟

گفتم یک روز از جانب رسول خدا؟ص؟ طواف کردم. حضرت (پس از شنیدن نام پیامبر؟ص؟) سه مرتبه فرمود صلی الله علی رسول الله. (بعد من ادامه دادم و گفتم) روز دوم از جانب امیرالمؤمنین؟ع؟ و روز سوم از جانب امام حسن؟ع؟ و روز چهارم از جانب امام حسین؟ع؟ و روز پنجم از جانب علی بن الحسین؟ع؟ و روز ششم از جانب امام باقر؟ع؟ و روز هفتم از جانب امام صادق؟ع؟ و روز هشتم از جانب پدرت موسی کاظم؟ع؟ و روز نهم از جانب پدرت علی بن موسی؟ع؟ و روز دهم ای آقای من از جانب شما طواف کردم. این افراد کسانی هستند که من به ولایت اینان دیانت خدا را به جا می‌آورم.

حضرت فرمود سوگند به خداوند که در این هنگام تدیّن به دینی داری که از بندگان جز آن پذیرفته نمی‌شود.

(سپس) به حضرت گفتم و گاهی هم از جانب مادر شما فاطمه؟عها؟ طواف می‌کنم و گاهی هم از جانب ایشان طواف نمی‌کنم. (نظر شما در این باره چیست؟)

حضرت فرمود از این طواف، خیلی انجام بده، چرا که ان شاء الله طواف از جانب فاطمه؟عها؟ برتر از آن طوافهایی است که تو (همیشه از جانب پیامبر؟ص؟ و ما) انجام می‌دهی.[5]

آری عمل به نیابت از فاطمه زهرا؟عها؟ برتر از همه اعمال است!

سخن را با حدیثی درباره یکی از شیعیان زیرک و زرنگ به پایان می‌بریم.

فضل بن هشام می‌گوید به من از حج فراوان کردن شخصی به نام محمودی خبر داده شد. پس از او پرسیدم چقدر حج به جا آورده‌ای؟ (از من پنهان کرد) و تعداد حج‌هایش را به من نگفت. و (به شکل کلی) گفت خیر فراوانی روزی شدم و حمد از آن خداست.

به او گفتم از جانب خودت حج می‌کنی یا از جانب غیر خودت؟

گفت پس از انجام حجة الاسلام (حج واجب) از جانب غیر خودم حج به جا می‌آورم.

(به این ترتیب که اول به نیابت و) از جانب پیامبر؟ص؟ حج به جا می‌آورم.

و (بعد) هر آن چه که بر این عمل خداوند به من پاداش می‌دهد، برای اولیاء خدا (یعنی اهل البیت؟عهم؟) قرار می‌دهم.

و (بعد) ثواب هدیه به اولیاء خدا را به مردان و زنان مؤمن می‌بخشم.

به او گفتم در (نیت) حجت چه می‌گویی؟

گفتم می‌گویم خداوند به راستی که من حج انجام می‌دهم برای رسول تو محمد؟ص؟ و پاداشی که از تو و از پیامبر؟ص؟ می‌گیرم برای اولیاء طاهرین تو که سلام بر آنان باد قرار می‌دهم و این ثواب خودم را به مردان و زنانی که به کتاب تو و سنت پیامبر؟ص؟ تو ایمان آورده‌اند می‌بخشم….[6]

چه خوب است از این روایات درس بگیریم و زیرکی امثال محمودی را به کار بندیم و در زمان‌ها و مکان‌های ویژه عبادت، مانند ماه مبارک رمضان، امام زمان‌مان را در کارهای خیرمان شریک کنیم و یا این که اعمال خیر را از جانب آن حضرت انجام دهیم!

و چه خوبتر که همه اعمال خیرمان را به نیابت از صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها سلام انجام دهیم و ثواب آن را هدیه به همه معصومین؟عهم؟ و به خصوص امام زمان؟عج؟ فرجه نماییم و….

اگر فاطمه زهرا؟عها؟ و امام زمان؟عج؟ یک دعایی برای ما کنند، قطعا اثرش از هزاران هزار دعای ما برای خود ما بیشتر است.

 

 

[1]) روایت 132

[2]) روایت 133

[3]) روایت 134

[4]) روایت 135

[5]) روایت 136

[6]) روایت 137

مستندات روایی «ماه در ماه»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۳/۰۱/۱۸-۲:۳۳:۱۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24894
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 681

مطالب نوشتار پیش رو مستند به روایات متعددی است.

از آن جایی که برخی از این روایات مفصل است و متن عربی روایات مورد نیاز عموم فارسی زبانان نیست، در متن اصلی کتاب به ترجمه بخش مورد استشهاد آن روایات بسنده شد.

اما به دلیل این که ممکن است مراجعه به روایات مورد نیاز برخی از محققین باشد، متن کامل روایات در این بخش ارایه می‌گردد.

روایت 1)

قال الحسين بن علي؟ع؟ كتاب الله عزوجل علی أربعة أشياء علی العبارة و الإشارة و اللطائف و الحقائق فالعبارة للعوام و الإشارة للخواص و اللطائف للأولياء و الحقائق للأنبياء.[1]

روایت ۲)

عن أبي عبد الله؟ع؟ أنه قال: حديث تدريه خير من ألف ترويه و لا يكون الرجل منكم فقيها حتی يعرف معاريض كلامنا و إن الكلمة من كلامنا لتنصرف علی سبعين وجها لنا من جميعها المخرج.[2]

روایت 3)

عن جابر الجعفي قال: سمعت الباقر؟ع؟ يقول: عن تأويل قول الله عزوجل: إِنَ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَ أَنْفُسَكُمْ[3] فتنفس صعدا ثم قال: يا جابر أما السنة جدي رسول الله؟ص؟ و شهورها الاثنا عشر من جدي أمير المؤمنين إلی الخلف المهدي من ولد الحسين اثنا عشر إماما و أما الأربعة الحرم منا فهم أربعة أئمة باسم واحد علي أمير المؤمنين و علي بن الحسين و علي بن موسی و علي بن محمد و الإقرار بهؤلاء الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَ أَنْفُسَكُمْ و تجعلوهم بالسواء جميعا.[4]

روایت 4)

عن عبد الله بن عامر قال حدثني أبي عن الرضا؟ع؟ أنه قال: إذا كان يوم القيامة زفت الشهور إلی الحشر يقدمها شهر رمضان عليه من كل زينة حسنة فهو بين الشهور يومئذ كالقمر بين الكواكب فيقول أهل الجمع بعضهم لبعض وددنا لو عرفنا هذه الصور فينادي مناد من عند الله جل جلاله يا معشر الخلائق هذه صور الشهور التي عدتها عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ[5] سيدها و أفضلها شهر رمضان أبرزتها لتعرفوا فضل شهري علی سائر الشهور و ليشفع للصائمين من عبادي و إمائي و أشفعه فيهم.[6]

روایت 5)

لا تقولوا رمضان و لا جاء رمضان قولوا شهر رمضان فإنكم لا تدرون ما رمضان.[7]

روایت 6)

إن الجنة لتحبر و تزين من الحول إلی الحول لدخول شهر رمضان.[8]

روایت 7)

إن رمضان اسم من أسماء الله عزوجل فلا يقال له جاء و ذهب و استقبل و الشهر شهر الله عزوجل و هو مضاف إليه.[9]

روایت 8)

إن شهر رمضان شهر عظيم.[10]

روایت 9)

إن شهركم هذا ليس كالشهور.[11]

روایت 10)

شهر هو عند الله أفضل الشهور.[12]

روایت 11)

إن لرمضان حقا و حرمة لا يشبهه شيء من الشهور.[13]

روایت 12)

عن أبي عبد الله؟ع؟ قال: إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ[14] فغرة الشهور شهر الله عز ذكره و هو شهر رمضان و قلب شهر رمضان ليلة القدر و نزل القرآن في أول ليلة من شهر رمضان فاستقبل الشهر بالقرآن.[15]

روایت 13)

عن أمير المؤمنين؟ع؟ قال: إن رسول الله؟ص؟ خطبنا ذات يوم فقال أيها الناس إنه قد أقبل إليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة شهر هو عند الله أفضل الشهور و أيامه أفضل الأيام و لياليه أفضل الليالي و ساعاته أفضل الساعات هو شهر دعيتم فيه إلی ضيافة الله و جعلتم فيه من أهل كرامة الله أنفاسكم فيه تسبيح و نومكم فيه عبادة و عملكم فيه مقبول و دعاؤكم فيه مستجاب…  فإن الشقي من حرم غفران الله في هذا الشهر العظيم… و ارفعوا إليه أيديكم بالدعاء في أوقات صلاتكم فإنها أفضل الساعات ينظر الله عزوجل فيها بالرحمة إلی عباده يجيبهم إذا ناجوه و يلبيهم إذا نادوه و يعطيهم إذا سألوه و يستجيب لهم إذا دعوه… أفضل الأعمال في هذا الشهر الورع عن محارم الله….[16]

روایت 14)

الحمد لله الذي أكرمنا بك أيها الشهر المبارك….[17]

روایت 15)

عن حفص بن غياث النخعي قال سمعت أبا عبد الله؟ع؟ يقول إن شهر رمضان لم يفرض الله صيامه علی أحد من الأمم قبلنا فقلت له فقول الله عزوجل يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَی الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[18] قال إنما فرض الله صيام شهر رمضان علی الأنبياء دون الأمم ففضل به هذه الأمة و جعل صيامه فرضا علی رسول الله؟ص؟ و علی أمته.[19]

روایت 16)

لو علمتم ما لكم في شهر رمضان لزدتم لله شكرا….[20]

روایت 17)

قال رسول الله؟ص؟ رب صائم حظه من صيامه الجوع و العطش و رب قائم حظه من قيامه السهر.[21]

روایت 18)

قال أبو عبد الله؟ع؟ إذا أصبحت صائما فليصم سمعك و بصرك من الحرام و جارحتك و جميع أعضائك من القبيح….[22]

روایت 19)

عن أبي عبد الله؟ع؟ قال: إن الصيام ليس من الطعام و الشراب وحده إنما للصوم شرط يحتاج أن يحفظ حتى يتم الصوم و هو صمت الداخل أ ما تسمع ما قالت مريم بنت عمران إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا[23] يعني صمتا فإذا صمتم فاحفظوا ألسنتكم عن الكذب و غضوا أبصاركم و لا تنازعوا و لا تحاسدوا و لا تغتابوا و لا تماروا و لا تكذبوا و لا تباشروا و لا تخالفوا و لا تغاضبوا و لا تسابوا و لا تشاتموا و لا تفاتروا و لا تجادلوا و لا تتأذوا و لا تظلموا و لا تسافهوا و لا تضاجروا و لا تغفلوا عن ذكر الله و عن الصلاة و الزموا الصمت و السكوت و الحلم و الصبر و الصدق و مجانبة أهل الشر وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ[24] و الكذب و الفري و الخصومة و ظن السوء و الغيبة و النميمة و كونوا مشرفين على الآخرة منتظرين لأيامكم منتظرين لما وعدكم الله متزودين للقاء الله و عليكم السكينة و الوقار و الخشوع و الخضوع و ذل العبيد الخيف من مولاه خيرين خائفين راجين مرعوبين مرهوبين راغبين راهبين قد طهرت القلب من العيوب و تقدست سرائركم من الخبث و نظفت الجسم من القاذورات و تبرأت إلى الله من عداه و واليت الله في صومك بالصمت من جميع الجهات مما قد نهاك الله عنه في السر و العلانية و خشيت الله حق خشيته في سرك و علانيتك و وهبت نفسك لله في أيام صومك و فرغت قلبك له و نصبت نفسك له فيما أمرك و دعاك إليه فإذا فعلت ذلك كله فأنت صائم لله بحقيقة صومه صانع له لما أمرك و كلما نقصت منها شيئا فيما بينت لك فقد نقص من صومك بمقدار ذلك و إن أبي؟ع؟ قال سمع رسول الله؟ص؟ امرأة تساب جارية لها و هي صائمة فدعا رسول الله؟ص؟ بطعام فقال لها كلي فقالت أنا صائمة يا رسول الله فقال كيف تكونين صائمة و قد سببت جاريتك إن الصوم ليس من الطعام و الشراب و إنما جعل الله ذلك حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل و القول يفطر الصائم ما أقل الصوام و أكثر الجواع.[25]

روایت 20)

قال أمير المؤمنين؟ع؟ في بعض خطبه الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطعام و الشراب.[26]

روایت 21)

عن فاطمة بنت رسول الله؟ص؟ أنها قالت ما يصنع الصائم بصيامه إذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.[27]

روایت 22)

قال الصادق؟ع؟ إذا صمت فليصم سمعك و بصرك و فرجك و لسانك و تغض بصرك عما لا يحل النظر إليه و السمع عما لا يحل استماعه إليه و اللسان من الكذب و الفحش.[28]

روایت 23)

عن جعفر بن محمد؟ع؟ أنه قال: لا صيام لمن عصی الإمام و لا صيام لعبد آبق حتی يرجع و لا صيام لامرأة ناشزة حتی تتوب و لا صيام لولد عاق حتی يبر.[29]

روایت 24)

اللهم أدخل علی أهل القبور السرور اللهم أغن كل فقير اللهم أشبع كل جائع اللهم اكس كل عريان اللهم اقض دين كل مدين اللهم فرج عن كل مكروب اللهم رد كل غريب اللهم فك كل أسير اللهم أصلح كل فاسد من أمور المسلمين اللهم اشف كل مريض اللهم سد فقرنا بغناك اللهم غير سوء حالنا بحسن حالك اللهم اقض عنا الدين و أغننا من الفقر إنك علی كل شيء قدير.[30]

روایت 25)

أن أمير المؤمنين؟ع؟ قال: أمرني رسول الله؟ص؟ أن أخرج فأنادي في الناس ألا من ظلم أجيرا أجره فعليه لعنة الله ألا من توالی غير مواليه فعليه لعنة الله ألا و من سب أبويه فعليه لعنة الله قال علي بن أبي طالب؟ع؟ فخرجت فناديت في الناس كما أمرني النبي؟ص؟ فقال لي عمر بن الخطاب هل لما ناديت به من تفسير فقلت الله و رسوله أعلم قال فقام عمر و جماعة من أصحاب النبي؟ص؟ فدخلوا عليه فقال عمر يا رسول الله هل لما نادی علي من تفسير قال نعم أمرته أن ينادي ألا من ظلم أجيرا أجره فعليه لعنة الله و الله يقول قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی[31] فمن ظلمنا فعليه لعنة الله و أمرته أن ينادي من توالی غير مواليه فعليه لعنة الله و الله يقول النَّبِيُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ[32] و من كنت مولاه فعلي مولاه فمن توالی غير علي فعليه لعنة الله و أمرته أن ينادي من سب أبويه فعليه لعنة الله و أنا أشهد الله و أشهدكم أني و عليا أبوا المؤمنين فمن سب أحدنا فعليه لعنة الله فلما خرجوا قال عمر يا أصحاب محمد؟ص؟ ما أكد النبي؟ص؟ لعلي؟ع؟ في الولاية في غدير خم و لا في غيره أشد من تأكيده في يومنا هذا قال خباب بن الأرت كان هذا الحديث قبل وفاة النبي؟ص؟ بتسعة عشر يوما.[33]

روایت 26)

قال و إن لله تعالی في آخر كل يوم من شهر رمضان عند الإفطار ألف ألف عتيق من النار فإذا كانت ليلة الجمعة و يوم الجمعة أعتق في كل ساعة منها ألف ألف عتيق من النار و كلهم قد استوجب العذاب فإذا كان في آخر شهر رمضان أعتق الله في ذلك اليوم بعدد ما أعتق من أول الشهر إلی آخره….[34]

روایت 27)

عن علي بن المغيرة عن أبي الحسن؟ع؟ قال: قلت له إن أبي سأل جدك عن ختم القرآن في كل ليلة فقال له جدك كل ليلة فقال له في شهر رمضان فقال له جدك في شهر رمضان فقال له أبي نعم ما استطعت فكان أبي يختمه أربعين ختمة في شهر رمضان ثم ختمته بعد أبي فربما زدت و ربما نقصت علی قدر فراغي و شغلي و نشاطي و كسلي فإذا كان في يوم الفطر جعلت لرسول الله؟ص؟ ختمة و لعلي؟ع؟ أخری و لفاطمة؟عها؟ أخری ثم للأئمة؟عهم؟ حتی انتهيت إليك فصيرت لك واحدة منذ صرت في هذا الحال فأي شيء لي بذلك قال لك بذلك أن تكون معهم يوم القيامة قلت الله أكبر فلي بذلك قال نعم ثلاث مرات.[35]

روایت 28)

عن الصادق؟ع؟: ليس الصيام مجرد الامتناع عن الطعام و الشراب، بل يجب أن تحفظوا ألسنتكم من الكذب و أعينكم من النظرة المحرمة و لا تنازعوا فيما بينكم و تجنبوا الحسد و الغيبة و الجدل و اليمين الكاذبة، بل الصادقة أيضا، و لا تسابوا و لا تظلموا و لا تعبثوا و لا تضجروا و لا تغفلوا عن ذكر الله و عن الصلاة و اسكتوا عما لا ينبغي لكم قوله و اصبروا و اصدقوا و اجتنبوا أهل الشر و قول السوء و الكذب و الافتراء و الخصومة مع الناس و سوء الظن و الغيبة و النميمة، و أقصروا الأمل و كونوا في انتظار الفرج و ظهور قائم آل محمد؟عج؟ و ارجوا ثواب الآخرة، و تزودوا بالأعمال الصالحة لسفر الآخرة و عليكم بالوقار و السكينة و الخضوع و الخشوع و الاستكانة و الانكسار و المذلة و كما يخاف العبد من سيده خافوا من عذاب ربكم، و ارجوا رحمته.[36]

روایت 29)

عن أبي جعفر؟ع؟: لقد خلق الله تعالى ليلة القدر أول ما خلق الدنيا و لقد خلق فيها أول نبي يكون و أول وصي يكون و لقد قضى أن يكون في كل سنة ليلة يهبط فيها بتفسير الأمور إلى مثلها من السنة المقبلة فمن جحد ذلك فقد رد على الله تعالى علمه لأنه لا يقوم الأنبياء و الرسل و المحدثون إلا أن يكون عليهم حجة بما يأتيهم في تلك الليلة مع الحجة التي يأتيهم مع جبرئيل قال قلت و المحدثون أيضا يأتيهم جبرئيل أو غيره من الملائكة قال أما الأنبياء و الرسل فلا شك في ذلك و لا بد لمن سواهم من أول يوم خلقت فيه الأرض إلى آخر فناء الدنيا من أن يكون على أهل الأرض حجة ينزل ذلك الأمر في تلك الليلة إلى من أحب من عباده و هو الحجة و ايم الله لقد نزل الملائكة و الروح بالأمر في ليلة القدر على آدم؟ع؟ و ايم الله ما مات آدم إلا و له وصي و كل من بعد آدم من الأنبياء قد أتاه الأمر فيها و وصفه لوصيه من بعده و ايم الله إنه كان ليؤمر النبي فيما يأتيه من الأمر في تلك الليلة من آدم إلى محمد؟ص؟ أن أوص إلى فلان و لقد قال الله تعالى في كتابه لولاة الأمر من بعد محمد؟ص؟ خاصة وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ إلى قوله هُمُ الْفاسِقُونَ[37] يقول أستخلفكم لعلمي و ديني و عبادتي بعد نبيكم كما استخلفت وصاة آدم من بعده حتى يبعث النبي الذي يليه يَعْبُدُونَنِي لاٰ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً يقول يعبدونني بإيمان أن لا نبي بعد محمد؟ص؟ فمن قال غير ذلك فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ[38] فقد مكن ولاة الأمر بعد محمد؟ص؟ بالعلم و نحن هم فاسألونا فإن صدقناكم فأقروا و ما أنتم بفاعلين أما علمنا فظاهر و أما إبان أجلنا الذي يظهر فيه الدين منا حتى لا يكون بين الناس اختلاف فإن له أجلا من ممر الليالي و الأيام إذا أتى ظهر الدين و كان الأمر واحدا و ايم الله لقد قضي الأمر أن لا يكون بين المؤمنين اختلاف و لذلك جعلهم الله شهداء على الناس ليشهد محمد؟ص؟ علينا و لنشهد نحن على شيعتنا و لتشهد شيعتنا على الناس أبى الله أن يكون في حكمه اختلاف أو بين أهل علمه تناقض ثم قال أبو جعفر؟ع؟ ففضل إيمان المؤمن بحمله إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ و بتفسيرها على من ليس مثله في الإيمان بها كفضل الإنسان على البهائم و إن الله تعالى ليدفع بالمؤمنين بها عن الجاحدين لها في الدنيا لكمال عذاب الآخرة لمن علم أنه لا يتوب منهم ما يدفع بالمجاهدين عن القاعدين و لا أعلم في هذا الزمان جهادا إلا الحج و العمرة و الجوار.[39]

روایت 30)

عن عمر بن يزيد قال: قلت لأبي عبد الله؟ع؟ أ رأيت من لم يقر بما يأتيكم في لَيْلَةِ الْقَدْرِ كما ذكر و لم يجحده قال أما إذا قامت عليه الحجة ممن يثق به في علمنا فلم يثق به فهو كافر و أما من لم يسمع ذلك فهو في عذر حتى يسمع ثم قال؟ع؟ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ[40].[41]

روایت 31)

عن عبد الله بن مسكان عن أبي جعفر و أبي عبد الله و أبي الحسن صلوات الله عليهم قال و حدثني أبي عن ابن أبي عمير عن يونس عن داود بن فرقد عن أبي المهاجر عن أبي جعفر صلوات الله عليه قال: يا أبا المهاجر لا يخفى علينا ليلة القدر إن الملائكة يطوفون بنا فيها.[42]

روایت 32)

عن أبي الهذيل عن أبي جعفر؟ع؟ قال: يا أبا الهذيل أما لا يخفى علينا ليلة القدر إن الملائكة يطيفوننا فيها.[43]

روایت 33)

عن زرارة قال قال أبو عبد الله؟ع؟ التقدير في ليلة تسع عشرة و الإبرام في ليلة إحدى و عشرين و الإمضاء في ليلة ثلاث و عشرين.[44]

روایت 34)

عن أبي عبد الله؟ع؟ قال: في ليلة تسع عشرة من شهر رمضان التقدير و في ليلة إحدى و عشرين القضاء و في ليلة ثلاث و عشرين إبرام ما يكون في السنة إلى مثلها لله جل ثناؤه يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ في خلقه.[45]

روایت 35)

عن ابن عرادة قال: قيل لأمير المؤمنين؟ع؟ أخبرنا عن ليلة القدر قال ما أخلو من أن أكون أعلمها فأستر علمها و لست أشك أن الله إنما يسترها عنكم نظرا لكم لأنكم لو أعلمكموها عملتم فيها و تركتم غيرها و أرجو أن لا تخطئكم إن شاء الله.[46]

روایت 36)

عن أبي ذر رضي الله عنه أنه قال قلت يا رسول الله؟ص؟ ليلة القدر شيء يكون على عهد الأنبياء ينزل فيها عليهم الأمر فإذا مضوا رفعت قال لا بل هي إلى يوم القيامة.[47]

روایت 37)

عن داود بن فرقد قال: سمعت رجلا سأل أبا عبد الله؟ع؟ عن ليلة القدر قال أخبرني عن ليلة القدر كانت أو تكون في كل عام فقال له أبو عبد الله؟ع؟ لو رفعت ليلة القدر لرفع القرآن.[48]

روایت 38)

و عن الصادق؟ع؟ أنه قال: إنها باقية إلى يوم القيامة لأنها لو رفعت لارتفع القرآن.[49]

روایت 39)

عن أبي جعفر؟ع؟ قال: يا معشر الشيعة خاصموا بسورة إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تفلجوا فو الله إنها لحجة الله تبارك و تعالى على الخلق بعد رسول الله؟ص؟ و إنها لسيدة دينكم و إنها لغاية علمنا يا معشر الشيعة خاصموا ب حم وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ[50] فإنها لولاة الأمر خاصة بعد رسول الله؟ص؟ يا معشر الشيعة يقول الله تبارك و تعالى وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ[51] قيل يا أبا جعفر نذيرها محمد؟ص؟ قال صدقت فهل كان نذير و هو حي من البعثة في أقطار الأرض فقال السائل لا قال أبو جعفر؟ع؟ أ رأيت بعيثه أ ليس نذيره كما أن رسول الله؟ص؟ في بعثته من الله عز و جل نذير فقال بلى قال فكذلك لم يمت محمد إلا و له بعيث نذير قال فإن قلت لا فقد ضيع رسول الله؟ص؟ من في أصلاب الرجال من أمته قال و ما يكفيهم القرآن قال بلى إن وجدوا له مفسرا قال و ما فسره رسول الله؟ص؟ قال بلى قد فسره لرجل واحد و فسر للأمة شأن ذلك الرجل و هو علي بن أبي طالب؟ع؟ قال السائل يا أبا جعفر كان هذا أمر خاص لا يحتمله العامة قال أبى الله أن يعبد إلا سرا حتى يأتي إبان أجله الذي يظهر فيه دينه كما أنه كان رسول الله؟ص؟ مع خديجة مستترا حتى أمر بالإعلان قال السائل ينبغي لصاحب هذا الدين أن يكتم قال أ و ما كتم علي بن أبي طالب؟ع؟ يوم أسلم مع رسول الله؟ص؟ حتى ظهر أمره قال بلى قال فكذلك أمرنا حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ[52].[53]

روایت 40)

قال رسول الله؟ص؟ إن الله اختار من الأيام الجمعة و من الشهور شهر رمضان و من الليالي ليلة القدر الخبر.[54]

روایت 41)

قال أبو جعفر؟ع؟ لما ترون من بعثه الله عز و جل للشقاء على أهل الضلالة من أجناد الشياطين و أزواجهم أكثر مما ترون خليفة الله الذي بعثه للعدل و الصواب من الملائكة قيل يا أبا جعفر و كيف يكون شيء أكثر من الملائكة قال كما شاء الله عز و جل قال السائل يا أبا جعفر إني لو حدثت بعض الشيعة بهذا الحديث لأنكروه قال كيف ينكرونه قال يقولون إن الملائكة أكثر من الشياطين قال صدقت افهم عني ما أقول إنه ليس من يوم و لا ليلة إلا و جميع الجن و الشياطين تزور أئمة الضلالة و يزور إمام الهدى عددهم من الملائكة حتى إذا أتت ليلة القدر فيهبط فيها من الملائكة إلى ولي الأمر خلق الله أو قال قيض الله عز و جل من الشياطين بعددهم ثم زاروا ولي الضلالة فأتوه بالإفك و الكذب حتى لعله يصبح فيقول رأيت كذا و كذا فلو سأل ولي الأمر عن ذلك لقال رأيت شيطانا أخبرك بكذا و كذا حتى يفسر له تفسيرا و يعلمه الضلالة التي هو عليها و ايم الله إن من صدق بليلة القدر ليعلم أنها لنا خاصة لقول رسول الله؟ص؟ لعلي؟ع؟ حين دنا موته هذا وليكم من بعدي فإن أطعتموه رشدتم و لكن من لا يؤمن بما في ليلة القدر منكر و من آمن بليلة القدر ممن على غير رأينا فإنه لا يسعه في الصدق إلا أن يقول إنها لنا و من لم يقل فإنه كاذب إن الله عز و جل أعظم من أن ينزل الأمر مع الروح و الملائكة إلى كافر فاسق فإن قال إنه ينزل إلى الخليفة الذي هو عليها فليس قولهم ذلك بشيء و إن قالوا إنه ليس ينزل إلى أحد فلا يكون أن ينزل شيء إلى غير شيء و إن قالوا و سيقولون ليس هذا بشيء فقد ضلوا ضلالا بعيدا.[55]

روایت 42)

عن أبي عبد الله؟ع؟ قال كان علي بن أبي طالب؟ع؟ كثيرا ما يقول التقينا عند رسول الله؟ص؟ و التيمي و صاحبه و هو يقول إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ و يتخشع و يبكي فيقولان ما أشد رقتك بهذه السورة فيقول لهما إنما رققت لما رأت عيناي و وعاه قلبي و لما رأى قلب هذا من بعدي يعني عليا؟ع؟ فيقولان أ رأيت و ما الذي يرى فيتلو هذا الحرف تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ قال ثم يقول هل بقي شيء بعد قوله تبارك و تعالى كُلِّ أَمْرٍ؟! فيقولان لا فيقول هل تعلمان من المنزول إليه بذلك فيقولان لا و الله يا رسول الله؟ص؟ فيقول نعم فهل تكون ليلة القدر من بعدي فيقولان نعم قال فهل تنزل الأمر فيها فيقولان نعم فيقول إلى من فيقولان لا ندري فيأخذ برأسي فيقول إن لم تدريا هو هذا من بعدي قال فإن كانا يفرقان تلك الليلة بعد رسول الله؟ص؟ من شدة ما يدخلهما من الرعب.[56]

روایت 43)

عن داود بن فرقد قال: سألته عن لَيْلَةِ الْقَدْرِ التي تَنَزَّلُ فِيهِ الْمَلَائِكَةُ فقال تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ قال ثم قال لي أبو عبد الله؟ع؟ ممن و إلى من و ما ينزل؟![57]

روایت 44)

فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أمضاه ثم أنهاه قال قلت إلى من جعلت فداك فقال إلى صاحبكم و لو لا ذلك لم يعلم ما يكون في تلك السنة….[58]

روایت 45)

يقول أهل الخلاف لأمر الله عزوجل مضت ليلة القدر مع رسول الله؟ص؟ فهذه فتنة أصابتهم خاصة و بها ارتدوا على أعقابهم لأنهم إن قالوا لم تذهب فلا بد أن يكون لله عزوجل فيها أمر و إذا أقروا بالأمر لم يكن له من صاحب بد….[59]

روایت 46)

عن الحسن بن عباس بن حريش أنه عرضه على أبي جعفر؟ع؟ فأقر به قال فقال أبو عبد الله؟ع؟ إن القلب الذي يعاين ما ينزل في ليلة القدر لعظيم الشأن قلت و كيف ذاك يا أبا عبد الله قال ليشق و الله بطن ذلك الرجل ثم يؤخذ إلى قلبه و يكتب عليه بمداد النور فذلك جميع العلم ثم يكون القلب مصحفا للبصر و يكون اللسان مترجما للأذن إذا أراد ذلك الرجل علم شيء نظر ببصره و قلبه فكأنه ينظر في كتاب قلت له بعد ذلك و كيف العلم في غيرها أ يشق القلب فيه أم لا قال لا يشق لكن الله يلهم ذلك الرجل بالقذف في القلب حتى يخيل إلى الأذن أنه تكلم بما شاء الله [من] علمه و الله واسع عليم.[60]

روایت 47)

عن ابی عبد الله؟ع؟ قال سمعته يقول قال لي أبي محمد بن علي؟ع؟ قرأ علي بن أبي طالب؟ع؟ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ و عنده الحسن و الحسين؟عهما؟ فقال له الحسين؟ع؟ يا أبتا كأن بها من فيك حلاوة فقال له يا ابن رسول الله و ابني إني أعلم فيها ما لم تعلم إنها لما نزلت بعث إلي جدك رسول الله؟ص؟ فقرأها علي ثم ضرب على كتفي الأيمن و قال يا أخي و وصيي و والي أمتي بعدي و حرب أعدائي إلى يوم يبعثون هذه السورة لك من بعدي و لولدك من بعدك إن جبرئيل أخي من الملائكة حدث إلي أحداث أمتي في سنتها و إنه ليحدث ذلك إليك كأحداث النبوة و لها نور ساطع في قلبك و قلوب أوصيائك إلى مطلع فجر القائم؟عج؟.[61]

روایت 48)

و قد ذكر الله تعالى ذكره نسبة الإنسان في محكم كتابه فقال عزوجل وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ[62]….[63]

روایت 49)

كان سبب نزول سورة الإخلاص أن اليهود سألوا رسول الله؟ص؟ عن نسبة الله عزوجل فأنزل الله جل و عز هُوَ اللَّهُ الْأَحَدُ الْوَاحِدُ الصَّمَدُ الَّذِي لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ.[64]

روایت 50)

قال رسول الله؟ص؟ جاءني جبرئيل في أحسن صورة ضاحكا مستبشرا فقال يا محمد العلي الأعلى يقرئك السلام و يقول إن لكل شيء نسبا و نسبتي قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ….[65]

روایت 51)

عن حماد بن عمرو النصيبي عن أبي عبد الله؟ع؟ قال: سألت أبا عبد الله عن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فقال نسبة الله إلى خلقه….[66]

روایت 52)

قال كان يكثر قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ قائما و قاعدا و ماشيا و آناء الليل و النهار استكثروا منها فإنها نسبة ربكم….[67]

روایت 53)

عن أبي جعفر؟ع؟ قال: خلق الله نورا، فخلق من ذلك النور قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، و خلق لها ألف جناح من نور، و أهبطه إلى أرضه مع أمنائه من الملائكة، لا يمرون بملإ من الملائكة إلا خضعوا له و قالوا: نسبة ربنا، نسبة ربنا.[68]

روایت 54)

قال أمير المؤمنين؟ع؟ من أحب أن يخرج من الدنيا و قد تخلص من الذنوب كما يتخلص الذهب الذي لا كدر فيه و لا يطلبه أحد بمظلمة فليقل في دبر الصلوات الخمس نسبة الرب تبارك و تعالى اثنتي عشرة مرة….[69]

روایت 55)

عن  الصادق؟ع؟ قال له اقرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ عِنْدَ مَنَامِكَ فَإِنَّهَا بَرَاءَةٌ مِنَ الشِّرْكِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نسبة الرب عزوجل.[70]

روایت 56)

و إن لم تحسنها فاقرأ الحمد و نسبة الرب تعالى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد….[71]

روایت 57)

عن أبي عبد الله؟ع؟ لما نزلت قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ خلق الله لها أربعة آلاف جناح فما كانت تمر بملإ من الملائكة إلا خشعوا لها و قالوا هذه نسبة الرب تبارك و تعالى.[72]

روایت 58)

قال رسول الله؟ص؟ كنت أخشى العذاب بالليل و النهار حتى جاءني جبرئيل بسورة قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فعلمت أن الله لا يعذب أمتي بعد نزولها فإنها نسبة الله عزوجل….[73]

روایت 59)

عن الباقر؟ع؟ أنه قال: لما عرج بالنبي؟ص؟ و علمه الله سبحانه الأذان و الإقامة و الصلاة فلما صلى أمره سبحانه أن يقرأ في الركعة الأولى بالحمد و التوحيد و قال له هذا نسبتي و في الثانية بالحمد و سورة القدر و قال يا محمد هذه نسبتك و نسبة أهل بيتك إلى يوم القيامة. [74]

روایت 60)

ثم أوحى الله عزوجل إليه اقرأ يا محمد نسبة ربك تبارك و تعالى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ثم أمسك عنه الوحي فقال رسول الله؟ص؟ الواحد الأحد الصمد فأوحى الله إليه لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ… ثم أوحى الله عزوجل إليه اقرأ بالحمد لله فقرأها مثل ما قرأ أولا ثم أوحى الله عزوجل إليه اقرأ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فإنها نسبتك و نسبة أهل بيتك إلى يوم القيامة….[75]

روایت 61)

فقال له اقرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ كما أنزلت فإنها نسبتي و نعتي… ثم قمت فقال يا محمد اقرأ الحمد فقرأتها مثل ما قرأتها أولا ثم قال لي اقرأ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فإنها نسبتك و نسبة أهل بيتك إلى يوم القيامة….[76]

روایت 62)

عن حمران قال: سألت أبا عبد الله؟ع؟ عما يفرق فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ هل هو ما يقدر الله فيها قال لا توصف قدرة الله إلا أنه قال فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ فكيف يكون حكيما إلا ما فرق و لا توصف قدرة الله سبحانه لأنه يحدث ما يشاء و أما قوله لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ يعني فاطمة؟عها؟ و قوله تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها و الملائكة في هذا الموضع المؤمنون الذين يملكون علم آل محمد؟عهم؟ وَ الرُّوحُ روح القدس و هو في فاطمة؟عها؟ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ يقول من كل أمر مسلمة حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ يعني حتى يقوم القائم؟عج؟.[77]

روایت 63)

معنعنا عن أبي عبد الله؟ع؟ أنه قال إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ الليلة فاطمة؟عها؟ و القدر الله فمن عرف فاطمة؟عها؟ حق معرفتها فقد أدرك ليلة القدر و إنما سميت فاطمة؟عها؟ لأن الخلق فطموا عن معرفتها أو من معرفتها الشك من أبي القاسم و قوله وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ يعني خير من ألف مؤمن و هي أم المؤمنين تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها و الملائكة المؤمنون الذين يملكون علم آل محمد؟عهم؟.[78]

روایت 64)

عن المفضل بن عمر قال: ذكر أبو عبد الله الصادق؟ع؟ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فقال ما أبين فضلها على السور قال قلت و أي شيء فضلها قال نزلت ولاية أمير المؤمنين؟ع؟ فيها قلت فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ التي نرتجيها من رمضان قال هي ليلة قدرت السماوات و الأرض فيها.[79]

روایت 65)

عن علي بن أبي طالب؟ع؟ قال: قال لي رسول الله؟ص؟ يا علي أ تدري ما معنى لَيْلَةِ الْقَدْرِ فقلت لا يا رسول الله فقال؟ص؟ إن الله تبارك و تعالى قدر فيها ما هو كائن إلى يوم القيامة فكان فيما قدر عزوجل ولايتك و ولاية الأئمة من ولدك إلى يوم القيامة.[80]

روایت 66)

عن الصادق جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه؟عهم؟ قال: خطب أمير المؤمنين؟ع؟ في أول يوم من شهر رمضان في مسجد الكوفة… هو شهر فيه ليلة نزلت الملائكة فيها من السماء فتسلم على الصائمين و الصائمات بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى مَطْلَعِ الْفَجْرِ و هي ليلة القدر قدر فيها ولايتي قبل أن خلق آدم؟ع؟ بألفي عام….[81]

روایت 67)

قال؟ع؟: أما قوله تعالى إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ فنور أنزل على الدنيا. قال: كيف انزل؟ قال؟ع؟: لما استوى الرب على العرش أراد أن يستضيء ضوء بنورنا و إن نورنا من نوره، فأمر الله النور أن ينطق فنطق حول العرش فعلمت الملائكة بذلك فخروا له سجدا لحلاوة كلام نورنا، فلذلك سميت القدر فإنها لنا و لمن يتولانا، و ليس لغيرنا فيه نصيب فكان نورنا عند العرش ناميا صباحا، و الملائكة يسلمون علينا، فلما أن خلق الله آدم رفع رأسه فنظر إلى نورنا فقال آدم: إلهي و سيدي منذ كم نورهم تحت عرشك؟ فقال الله تبارك و تعالى: يا آدم من قبل أن خلقتك و خلقت السماوات و الأرض و الجبال و البحار و الجنة و النار بأربعة و عشرين ألف عام و أنت في بعض أنوارهم، فلما أن هبط آدم إلى الدنيا كانت الدنيا مظلمة، فقال آدم: بإذن ربهم. أ تدري أي إذن كان؟ قال: لا. قال: أنزل الله تعالى إلى جبرائيل يا رب بحق محمد و علي إلا رددت علي النور الذي كان لي، فأهبطه الله تبارك و تعالى إلى الدنيا فكان آدم يستضيء بنورنا، فلذلك سمي ليلة القدر؛ فلما بقي آدم عليه السلام في الدنيا و عاش فيها أربعمائة سنة أنزل الله عليه تابوتا من نور له اثنا عشر بابا، لكل باب وصي قائم يسير بسيرة الأنبياء.

قال: يا رب من هؤلاء؟ قال الله عزوجل: يا آدم أول الأنبياء أنت و الثاني نوح و الثالث إبراهيم و الرابع موسى و الخامس عيسى و السادس محمد خاتم الأنبياء؟ص؟. و أما الأوصياء أولهم شيث ابنك و الثاني سام بن نوح و الثالث إسماعيل بن إبراهيم و الرابع يوشع بن نون و الخامس شمعون الصفا و السادس علي بن أبي طالب؟ع؟ و آخرهم القائم؟عج؟ من ولد محمد؟ص؟ الذي أظهر به ديني عَلَى اَلدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُشْرِكُونَ.[82] قال: فسلم آدم التابوت إلى شيث و قبض آدم، فلذلك قال الله تعالى إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ و إن نورنا أنزله الله إلى الدنيا حتى يستضيء بنورنا المؤمنون و يعمی الكافرون.

و أما قوله تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ فإنه لما بعث الله محمدا؟ص؟ و معه تابوت من در أبيض له اثنا عشر بابا، فيه رق أبيض فيه أسامي الاثني عشر فعرضه على رسول الله؟ص؟ و أمره عن ربه أن الحق لهم و هم أنوار. قال: و من هم يا أمير المؤمنين؟ قال: أنا و أولادي الحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و علي بن موسى و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و محمد بن الحسن صاحب الزمان صلوات الله عليهم أجمعين، و بعدهم أتباعنا و شيعتنا المقرون بولايتنا المنكرون لولاية أعدائنا.

و قوله مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ من كل من في السماوات و من في الأرض علينا صباحا و مساء إلى يوم القيامة، هي نور ذريتي، تستضاء بنا الدنيا حتّى مطلع الفجر عنا إلى يوم القيامة، و أول ما يسأل العبد في ذلك اليوم يسأل عن ولايتنا فإن كان منا نجا و إلا دحي في نار جهنم.

قال: صدقت يا أمير المؤمنين أشهد أنك وصي محمد؟ص؟ حقا، فأخبرني عن نوركم ما هو؟

قال: نعم، نور لا يزول و لا ينقص و لا يطفأ فإذا كان ليلة القدر زيد فيه من نور عرش رب العالمين فيدخل في نورنا و نور شيعتنا و محبينا.

قال: من شيعتك و محبوك؟ قال؟ع؟: المؤمنون و المؤمنات من يتولانا و لا يتولى عدونا.

قال: يا أمير المؤمنين فبعد ذلك أين يذهب نوركم؟ قال؟ع؟: يرجع نورنا إلى السماء فإذا كان العام القابل و تأتي ليلة القدر ينزل نورنا إلى الدنيا فمن كان منا نظر إلى نورنا و من لم يكن منا لم ير نورنا و لم يدر. قال: يا أمير المؤمنين ففي أي ليلة نلتمس أنواركم؟ قال: في الليلة الثالثة و العشرين من شهر رمضان أو سبعة و عشرين و هي أكرم ليلة على الله و أشرفها….[83]

روایت 68)

عن جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه؟عهم؟ قال قال رسول الله؟ص؟ أيها الناس إنكم في زمان هدنة و أنتم علی ظهر السفر و السير بكم سريع فقد رأيتم الليل و النهار و الشمس و القمر يبليان كل جديد و يقربان كل بعيد و يأتيان بكل موعود فأعدوا الجهاز لبعد المفاز فقام المقداد فقال يا رسول الله ما دار الهدنة قال دار بلاء و انقطاع فإذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن فإنه شافع مشفع و ماحل مصدق من جعله أمامه قاده إلی الجنة و من جعله خلفه ساقه إلی النار و هو الدليل يدل علی خير سبيل و هو كتاب تفصيل و بيان و تحصيل و هو الفصل ليس بالهزل و له ظهر و بطن فظاهره حكمة و باطنه علم ظاهره أنيق و باطنه عميق له نجوم و علی نجومه نجوم لا تحصی عجائبه و لا تبلی غرائبه فيه مصابيح الهدی و منازل الحكمة و دليل علی المعروف لمن عرفه.[84]

روایت 69)

من خطبة طويلة له؟ع؟ ثم أنزل عليه الكتاب نورا لا تطفأ مصابيحه و سراجا لا يخبو توقده و بحرا لا يدرك قعره و منهاجا لا يضل نهجه و شعاعا لا يظلم ضوؤه و فرقانا لا يخمد برهانه و تبيانا لا تهدم أركانه و شفاء لا تخشی أسقامه و عزا لا تهزم أنصاره و حقا لا تخذل أعوانه فهو معدن الإيمان و بحبوحته و ينابيع العلم و بحوره و رياض العدل و غدرانه و أثافي الإسلام و بنيانه و أودية الحق و غيطانه و بحر لا ينزفه المستنزفون و عيون لا ينضبها الماتحون و مناهل لا يغيضها الواردون و منازل لا يضل نهجها المسافرون و أعلام لا يعمی عنها السائرون و آكام لا يجوز عنها القاصدون جعله الله ريا لعطش العلماء و ربيعا لقلوب الفقهاء و محاج لطرق الصلحاء و دواء ليس بعده داء و نورا ليس معه ظلمة و حبلا وثيقا عروته و معقلا منيعا ذروته و عزا لمن تولاه و سلما لمن دخله و هدی لمن ائتم به و عذرا لمن انتحله و برهانا لمن تكلم به و شاهدا لمن خاصم به و فلجا لمن حاج به و حاملا لمن حمله و مطية لمن أعمله و آية لمن توسم و جنة لمن استلأم و علما لمن وعی و حديثا لمن روی و حكما لمن قضی.[85]

روایت 70)

هل يعرفون قدر الإمامة و محلها من الأمة فيجوز فيها اختيارهم إن الإمامة أجل قدرا و أعظم شأنا و أعلی مكانا و أمنع جانبا و أبعد غورا من أن يبلغها الناس بعقولهم أو ينالوها بآرائهم أو يقيموا إماما باختيارهم… الإمام كالشمس الطالعة المجللة بنورها للعالم و هي في الأفق بحيث لا تنالها الأيدي… الإمام واحد دهره لا يدانيه أحد و لا يعادله عالم و لا يوجد منه بدل و لا له مثل و لا نظير مخصوص بالفضل كله من غير طلب منه له و لا اكتساب بل اختصاص من المفضل الوهاب فمن ذا الذي يبلغ معرفة الإمام أو يمكنه اختياره هيهات هيهات ضلت العقول و تاهت الحلوم و حارت الألباب و خسأت العيون و تصاغرت العظماء و تحيرت الحكماء و تقاصرت الحلماء و حصرت الخطباء و جهلت الألباء و كلت الشعراء و عجزت الأدباء و عييت البلغاء عن وصف شأن من شأنه أو فضيلة من فضائله و أقرت بالعجز و التقصير و كيف يوصف بكله أو ينعت بكنهه أو يفهم شيء من أمره أو يوجد من يقوم مقامه و يغني غناه لا كيف و أنی و هو بحيث النجم من يد المتناولين و وصف الواصفين فأين الاختيار من هذا و أين العقول عن هذا و أين يوجد مثل هذا أ تظنون أن ذلك يوجد في غير آل الرسول محمد؟ص؟ كذبتهم و الله أنفسهم و منتهم الأباطيل فارتقوا مرتقی صعبا دحضا تزل عنه إلی الحضيض أقدامهم راموا إقامة الإمام بعقول حائرة بائرة ناقصة و آراء مضلة فلم يزدادوا منه إلا بعدا قٰاتَلَهُمُ اَللّٰهُ أَنّٰى يُؤْفَكُونَ[86] و لقد راموا صعبا و قالوا إفكا و ضلوا ضلالا بعيدا و وقعوا في الحيرة إذ تركوا الإمام عن بصيرة….[87]

روایت 71)

عن جابر عن أبي جعفر؟ع؟ قال: لكل شيء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان.[88]

روایت 72)

و تعلموا كتاب الله تبارك و تعالی فإنه أحسن الحديث و أبلغ الموعظة و تفقهوا فيه فإنه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فإنه شفاء لما في الصدور….[89]

روایت 73)

فإن هذا القرآن حبل الله المتين، فيه إقامة العدل، و ينابيع العلم، و ربيع القلوب….[90]

روایت 74)

إن الله سبحانه لم يعظ أحدا بمثل هذا القرآن فإنه حبل الله المتين و سببه الأمين و فيه ربيع القلب و ينابيع العلم و ما للقلب جلاء غيره….[91]

روایت 75)

أن تجعل القرآن نور صدري و ربيع قلبي و جلاء حزني و ذهاب غمي و اشرح به صدري و يسر به أمري و اجعله نورا في بصري و نورا في مخي و نورا في عظامي و نورا في عصبي و نورا في قصبي و نورا في شعري و نورا في بشري و نورا من فوقي و نورا من تحتي و نورا عن يميني و نورا عن شمالي و نورا في مطعمي و نورا في مشربي و نورا في محشري و نورا في قبري و نورا في حياتي و نورا في مماتي و نورا في كل شيء مني حتی تبلغني به إلی الجنة يا نور يا نور يا نور السماوات و الأرض….[92]

روایت 76)

أن تجعل القرآن ربيع قلبي و شفاء صدري و نور بصري و ذهاب همي و حزني….[93]

روایت 77)

كنت ربيع الأيتام و عصمة الأنام و عز الإسلام و معدن الأحكام و حليف الإنعام سالكا طرائق جدك و أبيك مشبها في الوصية لأخيك وفي الذمم رضي الشيم ظاهر الكرم متهجدا في الظلم قويم الطرائق كريم الخلائق عظيم السوابق شريف النسب منيف الحسب رفيع الرتب كثير المناقب محمود الضرائب جزيل المواهب حليم رشيد منيب جواد عليم شديد إمام شهيد أواه منيب حبيب مهيب كنت للرسول؟ص؟ ولدا و للقرآن منقدا و للأمة عضدا….[94]

روایت 78)

و بالإمام المنزه عن المآثم المطهر من المظالم الحبر العالم بدر الظلام و ربيع الأنام التقي النقي الطاهر الزكي مولاي أبي محمد الحسن بن علي العسكري….[95]

روایت 79)

زيارة أخرى مستحسنة يزار بها صلوات الله عليه و سلامه تقول السلام على الحق الجديد… السلام علی ربيع الأنام و نضرة الأيام….[96]

روایت 80)

فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[97] فالنور في هذا الموضع هو القرآن و مثله في سورة التغابن قوله تعالى فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا[98] يعني سبحانه القرآن….[99]

روایت 81)

ثم علي بن الحسين، و هو أقلهم أصحابا، كان أصحابه: أبو خالد الكابلي، و يحيى ابن أم الطويل، و سعيد بن المسيب، و عامر بن واثلة، و جابر بن عبد الله الأنصاري، و هؤلاء شهود له على ما احتج به.[100]

روایت 82)

قال أبو عبد الله؟ع؟ كان سعيد بن المسيب و القاسم بن محمد بن أبي بكر و أبو خالد الكابلي من ثقات علي بن الحسين؟ع؟….[101]

روایت 83)

عن أبي عبد الله؟ع؟ قال: ارتد الناس بعد الحسين؟ع؟ إلا ثلاثة أبو خالد الكابلي و يحيى ابن أم الطويل و جبير بن مطعم ثم إن الناس لحقوا و كثروا.[102]

روایت 84)

عن أبي خالد الكابلي قال: سألت أبا جعفر؟ع؟ عن قول الله عزوجل فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا[103] فقال يا أبا خالد النور و الله الأئمة من آل محمد؟عهم؟ إلى يوم القيامة و هم و الله نور الله الذي أنزل و هم و الله نور الله في السماوات و في الأرض و الله يا أبا خالد لنور الإمام في قلوب المؤمنين أنور من الشمس المضيئة بالنهار و هم و الله ينورون قلوب المؤمنين و يحجب الله عزوجل نورهم عمن يشاء فتظلم قلوبهم و الله يا أبا خالد لا يحبنا عبد و يتولانا حتى يطهر الله قلبه و لا يطهر الله قلب عبد حتى يسلم لنا و يكون سلما لنا فإذا كان سلما لنا سلمه الله من شديد الحساب و آمنه من فزع يوم القيامة الأكبر.[104]

روایت 85)

عن أبي خالد الكابلي قال سألت أبا جعفر؟ع؟ عن قوله: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا،[105] فقال يا أبا خالد. النور و الله الأئمة من آل محمد؟عهم؟ إلى يوم القيامة، و هم و الله نور الله الذي أنزل و هم و الله نور الله في السماوات و الأرض، يا أبا خالد! لنور الإمام في قلوب المؤمنين أنور من الشمس المضيئة بالنهار و هم و الله ينورون قلوب المؤمنين و يحجب الله نورهم عمن يشاء فتظلم قلوبهم، و الله يا أبا خالد! لا يحبنا عبد و يتولانا حتى يطهر الله قلبه و لا يطهر الله قلب عبد حتى يسلم لنا و يكون سلما لنا فإذا كان سلما لنا سلمه الله من شديد الحساب و آمنه من فزع يوم القيامة الأكبر.[106]

روایت 86)

عن أبي خالد يزيد الكناسي، قال: سألت أبا عبد الله؟ع؟ عن قول الله عزوجل فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا[107] فقال: يا أبا خالد النور و الله الأئمة؟عهم؟، يا أبا خالد لنور الإمام في قلوب المؤمنين أنور من الشمس المضيئة بالنهار، و هم الذين ينورون قلوب المؤمنين، و يحجب الله نورهم عمن يشاء فتظلم قلوبهم و يغشاها، لذلك ران الكفر. و الله يا أبا خالد لا يحبنا عبد و يتولى الإمام منا إلا كان معنا يوم القيامة، و نزل منازلنا، و لا يحبنا عبد و يتولانا حتى يطهر الله قلبه، و لا يطهر الله قلبه حتى يسلم لنا و يكون سلما لنا (فإذا كان سلما) لنا سلمه الله من شدائد الحساب، و آمنه من فزع يوم القيامة الأكبر.[108]

روایت 87)

فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا[109] و النور أمير المؤمنين؟ع؟.[110]

روایت 88)

أبو خالد الكابلي عن الباقر؟ع؟ في قوله فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا[111] يا أبا خالد النور و الله الأئمة من آل محمد؟عهم؟ قوله أَتْمِمْ لَنا نُورَنا[112] ألحق بنا شيعتنا.[113]

روایت 89)

تفسير القمي فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ يعني برسول الله؟ص؟ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ[114] يعني أمير المؤمنين.[115]

روایت 90)

عن محمد بن الفضيل عن أبي الحسن الماضي؟ع؟ قال: سألته عن قول الله عزوجل يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ[116] قال يريدون ليطفئوا ولاية أمير المؤمنين؟ع؟ بِأَفْوَاهِهِمْ قلت وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ قال و الله متم الإمامة لقوله عزوجل الَّذِينَ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا[117] فالنور هو الإمام قلت هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِ[118] قال هو الذي أمر رسوله بالولاية لوصيه و الولاية هي دين الحق قلت لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ قال يظهره على جميع الأديان عند قيام القائم؟عج؟ قال يقول الله وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ[119] ولاية القائم وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ بولاية علي قلت هذا تنزيل قال نعم أما هذا الحرف فتنزيل و أما غيره فتأويل….[120]

روایت 91)

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ فهو القرآن أنزل إلى البيت المعمور في ليلة القدر جملة واحدة، و على رسول الله؟ص؟ في طول ثلاث و عشرين سنة و ما أدراك ما ليلة القدر و معنى لَيْلَةِ الْقَدْرِ أن الله يقدر فيها الآجال و الأرزاق و كل أمر يحدث من موت أو حياة أو خصب أو جدب أو خير أو شر كما قال الله فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ إلى سنة قوله تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها قال تنزل الملائكة و روح القدس على إمام الزمان و يدفعون إليه ما قد كتبوه من هذه الأمور.[121]

روایت 92)

عن أبي عبد الله؟ع؟ قال: كان علي بن الحسين؟ع؟ يقول إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ صدق الله عز و جل أنزل الله القرآن في ليلة القدر…. [122]

روایت 93)

عن أبي جعفر؟ع؟ قال: سأل أبا عبد الله؟ع؟ رجل من أهل بيته عن سورة إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ فقال ويلك سألت عن عظيم إياك و السؤال عن مثل هذا فقام الرجل قال فأتيته يوما فأقبلت عليه فسألته فقال إِنَّا أَنْزَلْناهُ نور عند الأنبياء و الأوصياء لا يريدون حاجة من السماء و لا من الأرض إلا ذكروها لذلك النور فأتاهم بها فإن مما ذكر علي بن أبي طالب؟ع؟ من الحوائج أنه قال لأبي بكر يوما وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ[123] فاشهد أن رسول الله؟ص؟ مات شهيدا فإياك أن تقول إنه ميت و الله ليأتينك فاتق الله إذا جاءك الشيطان غير متمثل به فعجب به أبو بكر أو فقال إن جاءني و الله أطعته و خرجت مما أنا فيه قال فذكر أمير المؤمنين لذلك النور فعرج إلى أرواح النبيين فإذا محمد؟ص؟ قد ألبس وجهه ذلك النور و أتى و هو يقول يا أبا بكر آمن بعلي؟ع؟ و بأحد عشر من ولده إنهم مثلي إلا النبوة و تب إلى الله برد ما في يديك إليهم فإنه لا حق لك فيه قال ثم ذهب فلم ير فقال أبو بكر أجمع الناس فأخطبهم بما رأيت و أبرأ إلى الله مما أنا فيه إليك يا علي على أن تؤمنني قال ما أنت بفاعل و لو لا أنك تنسى ما رأيت لفعلت قال فانطلق أبو بكر إلى عمر و رجع نور إِنَّا أَنْزَلْناهُ إلى علي؟ع؟ فقال له قد اجتمع أبو بكر مع عمر فقلت أ و علم النور قال إن له لسانا ناطقا و بصرا ناقدا يتجسس الأخبار للأوصياء؟ع؟ و يستمع الأسرار و يأتيهم بتفسير كل أمر يكتتم به أعداؤهم فلما أخبر أبو بكر الخبر عمر قال سحرك و إنها لفي بني هاشم لقديمة قال ثم قاما يخبران الناس فما دريا ما يقولان قلت لما ذا قال لأنهما قد نسياه و جاء النور فأخبر عليا؟ع؟ خبرهما فقال بُعْداً لَهُمَا كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ[124].[125]

روایت 94)

عن أبي جعفر؟ع؟ قال قال أبو عبد الله؟ع؟ إِنَّا أَنْزَلْناهُ نور كهيئة العين على رأس النبي؟ص؟ و الأوصياء لا يريد أحد منا علم أمر من أمر الأرض أو أمر من أمر السماء إلى الحجب التي بين الله و بين العرش إلا رفع طرفه إلى ذلك النور فرأى تفسير الذي أراد فيه مكتوبا.[126]

روایت 95)

عن سعد الإسكاف قال: أتى رجل أمير المؤمنين؟ع؟ يسأله عن الروح أ ليس هو جبرئيل فقال له أمير المؤمنين؟ع؟ جبرئيل من الملائكة و الروح غير جبرئيل فكرر ذلك على الرجل فقال له لقد قلت عظيما من القول ما أحد يزعم أن الروح غير جبرئيل فقال له أمير المؤمنين؟ع؟ إنك ضال تروي عن أهل الضلال يقول الله تعالى لنبيه؟ص؟ أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُون يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ[127] و الروح غير الملائكة.[128]

روایت 96)

عن أبي بصير قال: كنت مع أبي عبد الله؟ع؟ فذكر شيئا من أمر الإمام إذا ولد قال و استوجب زيارة الروح في ليلة القدر فقلت جعلت فداك أ ليس الروح جبرئيل فقال جبرئيل من الملائكة و الروح خلق أعظم من الملائكة أ ليس الله يقول تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوح.[129]

روایت 97)

و محمد بن مسلم عن حمران أنه سأل أبا جعفر؟ع؟ عن قول الله عزوجل إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ[130] قال نعم هي ليلة القدر و هي في كل سنة في شهر رمضان في العشر الأواخر فلم ينزل القرآن إلا في ليلة القدر قال الله عزوجل فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ[131] قال يقدر في ليلة القدر كل شيء يكون في تلك السنة إلى مثلها من قابل من خير أو شر أو طاعة أو معصية أو مولود أو أجل أو رزق فما قدر في تلك الليلة و قضي فهو من المحتوم و لله فيه المشية قال قلت له لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ أي شيء عنى بها قال العمل الصالح فيها من الصلاة و الزكاة و أنواع الخير خير من العمل في ألف شهر ليس فيها ليلة القدر و لو لا ما يضاعف الله للمؤمنين لما بلغوا و لكن الله عزوجل يضاعف لهم الحسنات بحبنا.[132]

روایت 98)

قال؟ص؟ أدبني ربي فأحسن تأديبي.[133]

روایت 99)

فلما نزل قوله تعالی خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ[134] قال رسول الله؟ص؟ أدبني ربي بمكارم الأخلاق.[135]

روایت 100)

يا كميل إن رسول الله؟ص؟ أدبه الله و هو؟ص؟ أدبني و أنا أؤدب المؤمنين و أورث الآداب المكرمين.[136]

روایت 101)

الحمد لله الذي خلقني فأحسن خلقي و صورني فأحسن صورتي و أدبني فأحسن أدبي.[137]

روایت 102)

قال؟ع؟: السلام و غيره من البر.[138]

روایت 103)

و قال؟ع؟ إذا حييت بتحية فحي بأحسن منها و إذا أسديت إليك يد فكافئها بما يربي عليها و الفضل مع ذلك للبادئ.[139]

روایت 104)

قال أمير المؤمنين علي بن أبي طالب؟ع؟ في خبر طويل إذا عطس أحدكم فسمتوه فإن قال يرحمكم الله فقولوا يغفر الله لكم و يرحمكم فإن الله قال وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها[140].[141]

روایت 105)

إذا عطس أحدكم فسمتوه قولوا يرحمك الله و هو يقول لكم يغفر الله لكم و يرحمكم قال الله تبارك و تعالی وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها[142].[143]

روایت 106)

قال أنس: كنت عند الحسين؟ع؟ دخلت عليه جارية بيدها طاقة ريحان فحيته بها، فقال لها: أنت حرة لوجه الله تعالی. فقلت: تحييك بطاقة ريحان لا خطر لها فتعتقها؟! فقال: كذا أدبنا الله تعالی، قال وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها[144] فكان أحسن منها عتقها.[145]

روایت 107)

حكی أبو يزيد البسطامي قال: خرجت من بسطام قاصدا لزيارة البيت الحرام، فمررت بالشام إلی أن وصلت إلی دمشق، فلما كنت بالغوطة مررت بقرية من قراها، فرأيت في القرية تل تراب، و عليه صبي رباعي السن يلعب بالتراب، فقلت في نفسي: هذا صبي إن سلمت عليه لما يعرف السلام و إن تركت السلام أخللت بالواجب، فأجمعت رأيي علی أن أسلم عليه فسلمت عليه، فرفع رأسه إلي و قال: و الذي رفع السماء و بسط الأرض لو لا ما أمر الله به من رد السلام لما رددت عليك، استصغرت أمري و استحقرتني لصغر سني، عليك السلام و رحمة الله و بركاته و تحياته و رضوانه، ثم قال: صدق الله وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها[146] و سكت. فقلت: أَوْ رُدُّوها فقال: ذاك فعل المقصر مثلك، فعلمت أنه من الأقطاب المؤيدين فقال: يا بايزيد ما أقدمك إلی الشام من مدينتك بسطام؟ فقلت: يا سيدي قصدت بيت الله الحرام إلی أن قال: فنهض و قال: أ علی وضوء أنت؟ قلت: لا فقال: اتبعني فتبعته قدر عشر خطا، فرأيت نهرا أعظم من الفرات، فجلس و جلست و توضأ أحسن وضوء و توضأت، و إذا قافلة مارة فتقدمت إلی واحد منهم و سألته عن النهر؟ فقال: هذا جيحون، فسكت ثم قال لي الغلام: قم، فقمت معه و مشيت معه عشرين خطوة و إذا نحن علی نهر أعظم من الفرات و جيحون، فقال لي: اجلس فجلست و مضی، فمر علي أناس في مركب لهم فسألتهم عن المكان الذي أنا فيه؟ فقالوا نيل مصر و بينك و بينها فرسخ أو دون فرسخ و مضوا، فما كان غير ساعة إلا و صاحبي قد حضر و قال لي: قم قد عزم علينا، فقمت معه قدر عشرين خطوة فوصلنا عند غيبوبة الشمس إلی نخل كثير و جلسنا، ثم قام و قال لي: امش فمشيت خلفه يسيرا و إذا نحن بالكعبة إلی أن قال: فسألت الرجل الذي فتح الكعبة فقال: هذا سيدي محمد الجواد صلی الله عليه فقلت: الله أعلم حيث يجعل رسالاته.[147]

روایت 108)

سئل الصادق عليه السلام عن سبب القيام عند ذکر لفظ القائم من ألقاب الحجة، قال لأن له غیبة طولانية، و من شدة الرأفة إلی أحبته ينظر إلی کل من يذکره بهذا اللقب المشعر بدولته و الحسرة بغربته و من تعظيمه أن يقوم العبد الخاضع لصاحبه عند نظر المولی الجليل إليه بعينه الشريفة فليقم و ليطلب من الله جل ذکره تعجيل فرجه.[148]

روایت 109)

سمعت أبا عبد الله؟ع؟ يقول سيد الأعمال ثلاثة إنصاف الناس من نفسك حتی لا ترضی بشيء إلا رضيت لهم مثله و مواساتك الأخ في المال و ذكر الله علی كل حال ليس سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أكبر فقط و لكن إذا ورد عليك شيء أمر الله عزوجل به أخذت به أو إذا ورد عليك شيء نهی الله عزوجل عنه تركته.[149]

روایت 110)

الذكر ليس من مراسم اللسان و لا من مناسم الفكر و لكنه أول من المذكور و ثان من الذاكر.[150]

روایت 111)

عن الصادق؟ع؟ قال: إن دعاء المؤمن لأخيه بظهر الغيب مستجاب و يدر الرزق و يدفع المكروه.[151]

روایت 112)

عن أبي عبد الله؟ع؟ قال: من قدم أربعين رجلا من إخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه استجيب له فيهم و في نفسه.[152]

روایت 113)

و من دعا لمؤمن بظهر الغيب قال الملك فلك بمثل ذلك و ما من عبد مؤمن دعا للمؤمنين و المؤمنات بظهر الغيب إلا رد الله عزوجل مثل الذي دعا لهم من مؤمن أو مؤمنة مضی من أول الدهر أو هو آت إلی يوم القيامة.[153]

روایت 114)

رأيت عبد الله بن جندب بالموقف فلم أر موقفا أحسن من موقفه ما زال مادا يديه إلی السماء و دموعه تسيل علی خديه حتی تبلغ الأرض فلما صدر الناس قلت له يا أبا محمد ما رأيت موقفا أحسن من موقفك قال و الله ما دعوت إلا لإخواني و ذلك أن أبا الحسن موسی بن جعفر؟ع؟ أخبرني أنه من دعا لأخيه بظهر الغيب نودي من العرش و لك مائة ألف ضعف فكرهت أن أدع مائة ألف ضعف مضمونة لواحدة لا أدري يستجاب أم لا.[154]

روایت 115)

يسوق إلی الداعي الرزق و يصرف عنه البلاء و يقول له الملك لك مثلاه.[155]

روایت 116)

عن أبي الحسن؟ع؟ أنه كان يقول من دعا لإخوانه من المؤمنين وكل الله به عن كل مؤمن ملكا يدعو له.[156]

روایت 117)

قال قال رسول الله؟ص؟ إذا دعا أحدكم فليعم فإنه أوجب للدعاء.[157]

روایت 118)

و عليك بالدعاء لإخوانك بظهر الغيب فإنه يهيل الرزق يقولها ثلاثا.[158]

روایت 119)

عن أبي عبد الله؟ع؟ قال: الدعاء لأخيك بظهر الغيب يسوق إلی الداعي الرزق و يصرف عنه البلاء و يقول الملك و لك مثل ذلك.[159]

روایت 120)

قال النبي؟ص؟ أسرع الدعاء إجابة دعاء غائب لغائب.[160]

روایت 121)

عن أبي جعفر؟ع؟ قال: أوسع دعوة و أسرع إجابة دعوة المؤمن لأخيه بظهر الغيب.[161]

روایت 122)

و عنه؟ع؟ أسرع الدعاء نجاحا للإجابة دعاء الأخ لأخيه بظهر الغيب يبدأ بالدعاء لأخيه فيقول له ملك موكل آمين و لك مثلاه.[162]

روایت 123)

عن جعفر بن محمد؟ع؟ قال: كانت فاطمة؟عها؟ إذا دعت تدعو للمؤمنين و المؤمنات و لا تدعو لنفسها فقيل لها فقالت الجار ثم الدار.[163]

روایت 124)

عن الصادق؟ع؟ من قدم أربعين من المؤمنين ثم دعا استجيب له و يتأكد بعد الفراغ من صلاة الليل.[164]

روایت 125)

عن الباقر؟ع؟ أوشك دعوة و أسرع إجابة دعوة المؤمن لأخيه بظهر الغيب.[165]

روایت 126)

أن الله عزوجل أوحی إلی موسی؟ع؟ ادعني بلسان لم تعصني به فقال أنی لي بذلك فقال ادعني بلسان غيرك.[166]

روایت 127)

مولانا الصادق؟ع؟ يقول من دعا لأخيه المؤمن بظهر الغيب نودي من أعنان السماء لك يا هذا مثل ما سألت في أخيك و لك مائة ألف ضعف مثله فلم أحب أن أترك مائة ألف ضعف مضمونة بواحدة لا أدري يستجاب أم لا.[167]

روایت 128)

قال دعوت لإخواني سمعت أبا عبد الله؟ع؟ يقول من دعا لأخيه بظهر الغيب وكل الله به ملكا يقول و لك مثلاه فأردت أن أكون إنما أدعو لإخواني و يكون الملك يدعو لي لأني في شك من دعائي لنفسي و لست في شك من دعاء الملك لي.[168]

روایت 129)

عن زيد النرسي قال: كنت مع معاوية بن وهب في الموقف و هو يدعو فتفقدت دعاءه فما رأيته يدعو لنفسه بحرف و رأيته يدعو لرجل رجل من الآفاق و يسميهم و يسمي آباءهم حتی أفاض الناس فقلت له يا عم لقد رأيت منك عجبا قال و ما الذي أعجبك مما رأيت قلت إيثارك إخوانك علی نفسك في هذا الموضع و تفقدك رجلا رجلا فقال لي لا يكون تعجبك من هذا يا ابن أخي فإني سمعت مولاي و مولاك و مولی كل مؤمن و مؤمنة و كان و الله سيد من مضی و سيد من بقي بعد آبائه؟عهم؟ و إلا صمتا أذنا معاوية و عميتا عيناه و لا نالته شفاعة محمد؟ص؟ إن لم يكن سمعت منه و هو يقول من دعا لأخيه في ظهر الغيب نادی ملك من السماء الدنيا يا عبد الله لك مائة ألف ضعف مما دعوت و ناداه ملك من السماء الثانية يا عبد الله و لك مائتا ألف ضعف مما دعوت و ناداه ملك من السماء الثالثة يا عبد الله و لك ثلاثمائة ألف ضعف مما دعوت و ناداه ملك من السماء الرابعة يا عبد الله و لك أربعمائة ألف ضعف مما دعوت و ناداه ملك من السماء الخامسة يا عبد الله و لك خمسمائة ألف ضعف مما دعوت و ناداه ملك من السماء السادسة يا عبد الله و لك ستمائة ألف ضعف مما دعوت و ناداه ملك من السماء السابعة يا عبد الله و لك سبعمائة ألف ضعف مما دعوت ثم يناديه الله تبارك و تعالی أنا الغني الذي لا أفتقر يا عبد الله لك ألف ألف ضعف مما دعوت فأي الخطرين أكبر يا ابن أخي ما اخترته أنا لنفسي أو ما تأمرني به.[169]

روایت 130)

كتاب زيد النرسي، قال: رأيت معاوية بن وهب البجلي في الموقف و هو قائم يدعو فتفقدت دعاءه فما رأيته يدعو لنفسه بحرف واحد و سمعته يعد رجلا رجلا من الآفاق يسميهم و يدعو لهم حتی نفر الناس فقلت له يا أبا القاسم أصلحك الله رأيت منك عجبا قال يا ابن أخ فما الذي أعجبك مما رأيت مني فقال رأيتك لا تدعو لنفسك و أنا أرمقك حتی الساعة فلا أدري أي الأمرين أعجب ما أخطأت من حظك في الدعاء لنفسك في مثل هذا الموقف أو عنايتك و إيثار إخوانك علی نفسك حتی تدعو لهم في الآفاق فقال يا ابن أخ فلا تكثرن تعجبك من ذلك إني سمعت مولاي و مولاك و مولی كل مؤمن و مؤمنة- جعفر بن محمد؟ع؟ و كان و الله في زمانه سيد أهل السماء و سيد أهل الأرض و سيد من مضی منذ خلق الله الدنيا إلی أن تقوم الساعة بعد آبائه رسول الله و أمير المؤمنين و الأئمة من آبائه صلی الله عليهم يقول و إلا صمت أذنا معاوية و عميت عيناه و لا نالته شفاعة محمد و أمير المؤمنين من دعا لأخيه المؤمن بظهر الغيب ناداه ملك من السماء الدنيا يا عبد الله لك مائة ألف مثل ما سألت و ناداه ملك من السماء الثانية يا عبد الله لك مائتا ألف مثل الذي دعوت و كذلك ينادي من كل سماء تضاعف حتی ينتهي إلی السماء السابعة فيناديه ملك يا عبد الله لك سبعمائة ألف ضعف مثل الذي دعوت فعند ذلك يناديه الله عبدي أنا الله الواسع الكريم الذي لا ينفد خزائني و لا ينقص رحمتي شيء بل وسعت رحمتي كل شيء لك ألف ألف مثل الذي دعوت فأي حظ أكثر يا ابن أخ من الذي اخترته أنا لنفسي قال فقلت لمعاوية أصلحك الله ما قلت في أبي عبد الله؟ع؟ من الفضل من أنه سيد أهل الأرض و أهل السماء و سيد من مضی و من بقي أ شيء قلته أنت أم سمعته منه يقوله في نفسه قال يا ابن أخ أ تراني كل داحرة علی الله أن أقول فيه ما لم أسمعه منه بل سمعته يقول ذلك و هو كذلك و الحمد لله.[170]

روایت 131)

عن جابر عن أبي جعفر؟ع؟ في قوله تبارك و تعالی وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ[171] قال هو المؤمن يدعو لأخيه بظهر الغيب فيقول له الملك آمين و يقول الله العزيز الجبار و لك مثلا ما سألت و قد أعطيت ما سألت بحبك إياه.[172]

روایت 132)

عبد الرحمن بن سنان قال: كنت عند أبي عبد الله؟ع؟ إذ دخل عليه رجل فأعطاه ثلاثين دينارا يحج بها عن إسماعيل و لم يترك شيئا من العمرة إلی الحج إلا اشترطه عليه حتی اشترط عليه أن يسعی عن وادي محسر ثم قال يا هذا إذا أنت فعلت هذا كان لإسماعيل حجة بما أنفق من ماله و كان لك تسع بما أتعبت من بدنك.[173]

روایت 133)

عن أبي عبد الله؟ع؟ قال: قلت له الرجل يحج عن آخر ما له من الأجر و الثواب قال للذي يحج عن رجل أجر و ثواب عشر حجج.[174]

روایت 134)

قال أبو عبد الله؟ع؟ لو أشركت ألفا في حجتك لكان لكل واحد حجة من غير أن تنقص حجتك شيئا.[175]

روایت 135)

عن أبي عبد الله؟ع؟ في الرجل يشرك أباه و أخاه و قرابته في حجه فقال إذا يكتب لك حج مثل حجهم و تزداد أجرا بما وصلت.[176]

روایت 136)

عن موسی بن القاسم قال: قلت لأبي جعفر الثاني؟ع؟ قد أردت أن أطوف عنك و عن أبيك فقيل لي إن الأوصياء لا يطاف عنهم فقال لي بل طف ما أمكنك فإن ذلك جائز ثم قلت له بعد ذلك بثلاث سنين إني كنت استأذنتك في الطواف عنك و عن أبيك فأذنت لي في ذلك فطفت عنكما ما شاء الله ثم وقع في قلبي شيء فعملت به قال و ما هو قلت طفت يوما عن رسول الله؟ص؟ فقال ثلاث مرات صلی الله علی رسول الله ثم اليوم الثاني عن أمير المؤمنين؟ع؟ ثم طفت اليوم الثالث عن الحسن؟ع؟ و الرابع عن الحسين؟ع؟ و الخامس عن علي بن الحسين؟ع؟ و السادس عن أبي جعفر محمد بن علي؟ع؟ و اليوم السابع عن جعفر بن محمد؟ع؟ و اليوم الثامن عن أبيك موسی؟ع؟ و اليوم التاسع عن أبيك علي؟ع؟ و اليوم العاشر عنك يا سيدي و هؤلاء الذين أدين الله بولايتهم فقال إذا و الله تدين الله بالدين الذي لا يقبل من العباد غيره قلت و ربما طفت عن أمك فاطمة؟عها؟ و ربما لم أطف فقال استكثر من هذا فإنه أفضل ما أنت عامله إن شاء الله.[177]

روایت 137)

سمعت الفضل بن هشام الهروي، يقول، ذكر لي كثرة ما يحج المحمودي، فسألته عن مبلغ حجاته فلم يخبرني بمبلغها، و قال: رزقت خيرا كثيرا و الحمد لله، فقلت له فتحج عن نفسك أو عن غيرك فقال: عن غيري بعد حجة الإسلام أحج عن رسول الله (ص)، و أجعل ما أجازني الله عليه لأولياء الله، و أهب ما أثاب علی ذلك للمؤمنين و المؤمنات، فقلت فما تقول في حجك فقال، أقول: اللهم إني أهللت لرسولك محمد؟ص؟ و جعلت جزائي منك و منه لأوليائك الطاهرين؟عهم؟، و وهبت ثوابي لعبادك المؤمنين و المؤمنات بكتابك و سنة نبيك، إلی آخر الدعاء.[178]

روایت 138)

أسألك بكل اسم سميت به نفسك و أنزلته في كتابك أو علمته أحدا من خلقك أو استأثرت به في علم الغيب عندك أن تجعل القرآن ربيع قلبي و نور صدري و جلاء حزني و ذهاب همي.[179]

روایت 139)

عن حسين بن علوان عن أبي عبد الله؟ع؟ قال قال رسول الله؟ص؟‏ ما من مؤمن دعا للمؤمنين و المؤمنات إلا رد الله عز و جل عليه مثل الذي دعا لهم به من كل مؤمن و مؤمنة مضى من‏ أول‏ الدهر أو هو آت‏ إلى‏ يوم‏ القيامة إن العبد ليؤمر به إلى النار يوم القيامة فيسحب فيقول المؤمنون و المؤمنات يا رب هذا الذي كان يدعو لنا فشفعنا فيه فيشفعهم الله عز و جل فيه فينجو.[180]

 

آخِرُ دَعْوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين

 

[1]) بحارالانوار ج۷۵ص۲۷۸

[2]) بحارالانوار ج۲ص۱۸۴

[3]) توبه/36

[4]) الهدایة الکبری ۳۷۷

[5]) توبه/36

[6]) فضائل الأشهر الثلاثة ص110

[7]) کافی ج۴ص۶۹

[8]) بحارالأنوار ج93 ص337

[9]) فضائل الأشهر الثلاثة ص 98

[10]) بحارالانوار ج۹۳ص۳۶۱

[11]) بحارالانوار ج۹۳ص۳۶۱

[12]) بحارالانوار ج۹۳ص۳56

[13]) کافی ج۲ ص۶۱۷

[14]) توبه/36

[15]) بحارالانوار ج۵۵ ص۳۷۶

[16]) بحارالانوار ج۹۳ص۳56

[17]) إقبال الأعمال ج1 ص62

[18]) بقره/183

[19]) فضائل الأشهر الثلاثة ص124

[20]) بحارالانوار ج۸ ص۱۸۳

[21]) بحارالأنوار ج93 ص289

[22]) بحارالأنوار ج93 ص292

[23]) مریم/26

[24]) حج/30

[25]) بحارالأنوار ج93 ص292

[26]) بحارالأنوار ج93 ص294

[27]) بحارالأنوار ج93 ص295

[28]) بحارالأنوار ج93 ص295

[29]) بحارالأنوار ج93 ص295

[30]) البلد الأمين ص 222

[31]) شوری/23

[32]) احزاب/6

[33]) بحارالأنوار ج22 ص490

[34]) بحارالانوار ج93 ص338

[35]) کافی ج۲ ص618

[36]) زاد المعاد علامه مجلسی ص78

[37]) نور/55

[38]) آل عمران/82

[39]) بحارالأنوار ج25 ص74

[40]) توبه/61

[41]) بحارالانوار ج94 ص21

[42]) بحارالأنوار ج94 ص13

[43]) بحارالأنوار ج94 ص23

[44]) کافی ج۴ ص۱۵۹

[45]) كافي ج4 ص160

[46]) بحارالانوار ج94 ص5

[47]) بحارالأنوار ج25 ص97

[48]) بحارالانوار ج94 ص17

[49]) بحارالانوار ج25 ص98

[50]) دخان/1-3

[51]) فاطر/22

[52]) بقره/235

[53]) کافی ج1 ص249

[54]) بحارالانوار ج86 ص273

[55]) کافی ج1 ص252

[56]) بحارالأنوار ج94 ص21

[57]) بحارالانوار ج94 ص23

[58]) بحارالانوار ج94 ص20

[59]) کافی ج1 ص249

[60]) بصائر الدرجات ج1 ص223

[61]) بحارالانوار ج۲۵ ص۷۱

[62]) مؤمنون/12-16

[63]) بحارالانوار ج57 ص353

[64]) بحارالأنوار ج82 ص53

[65]) بحارالانوار ج89 ص354

[66]) کافی ج۱ ص۹۱

[67]) بحارالانوار ج89 ص352

[68]) مستدرک الوسائل ج4 ص284

[69]) من لایحضره الفقیه ج1 ص324

[70]) بحارالانوار ج73 ص195

[71]) مصباح المتهجد ج1 ص342

[72]) الخرائج و الجرائح ج2 ص686

[73]) بحارالانوار ج83 ص60

[74]) بحارالأنوار ج25 ص98

[75]) كافی ج3 ص485

[76]) علل الشرائع ج2 ص316

[77]) بحارالانوار ج۲۵ ص۹۷

[78]) تفسیر فرات کوفی 581

[79]) بحارالانوار ج۹۴ ص۱۸

[80]) بحارالانوار ج۹۴ ص۱۸

[81]) فضائل الأشهر الثلاثة ص108

[82]) توبه/33

[83]) إلزام الناصب ج1 ص10۵

[84]) بحارالانور 89 ص17

[85]) بحارالأنوار ج89 ص22

[86]) توبه/730

[87]) کافی ج۱ ص۱۹۹

[88]) کافی ج۲ ص۶۳۰

[89]) نهج‌البلاغه ۱۶۴

[90]) بحارالانوار ج۲۱ ص۳۱۷

[91]) نهج‌البلاغه 254

[92]) بحارالانوار ج۸۷ ص۴۱

[93]) بحارالانوار ج۸۷ ص۲۰۱

[94]) بحارالأنوار ج98 ص320

[95]) بحارالانوار ج92 ص385

[96]) بحارالأنوار ج99 ص101

[97]) اعراف/157

[98]) تغابن/8

[99]) بحارالأنوار ج90 ص20

[100]) بحارالانوار ج7 ص284

[101]) کافی ج1 ص472

[102]) بحارالانوار ج46 ص144

[103]) تغابن/8

[104]) کافی ج1 ص194 بحار23 ص308 تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ص672

[105]) تغابن/8

[106]) تفسير القمي ج2 ص371

[107]) تغابن/8

[108]) مختصر البصائر ص275

[109]) تغابن/8

[110]) تفسير القمی ج2 ص371

[111]) تغابن/8

[112]) تحریم/8

[113]) بحارالانوار ج۲۳ ص۳۱۵ مناقب ج3 ص81

[114]) اعراف/157

[115]) بحارالانوار ج۲۳ ص۳۰۹

[116]) صف/8

[117]) تغابن/8

[118]) توبه/33

[119]) صف/8

[120]) کافی ج۱ ص۴۳۲

[121]) بحارالانوار ج82 ص52

[122]) کافی ج1 ص248

[123]) آل عمران/169

[124]) هود/95

[125]) بحارالانوار ج25 ص51

[126]) بحارالانوار ج26 ص135

[127]) نحل/1-2

[128]) کافی ج1 ص274

[129]) بحارالانوار ج25 ص64

[130]) دخان/3

[131]) دخان/4

[132]) کافی ج4 ص157

[133]) بحارالانوار ج۱۶ ص۲۱۰

[134]) اعراف/199

[135]) ارشاد القلوب ج۱ ص160

[136]) بحار۷۴ ص267

[137]) بحارالانوار ج۸۳ ص۱۳۸

[138]) بحار۷۳ ص۷

[139]) شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ج18 ص201

[140]) نساء/86

[141]) بحارالانوار ج73 ص51

[142]) نساء/86

[143]) بحارالانوار ج73 ص54

[144]) نساء/86

[145]) نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ص83

[146]) نساء/86

[147]) الهداة بالنصوص و المعجزات ج4 ص411

[148]) إلزام الناصب ج1 ص249

[149]) کافی ج2 ص144

[150]) غررالحکم 118

[151]) بحارالانوار ج90 ص383

[152]) بحارالانوار ج90 ص383

[153]) بحارالانوار ج90 ص384

[154]) کافی ج2 ص508

[155]) بحارالانوار ج90 ص386

[156]) بحارالانوار ج90 ص386

[157]) بحارالانوار ج90 ص386

[158]) بحارالانوار ج90 ص387

[159]) بحارالانوار ج90 ص387

[160]) بحارالانوار ج90 ص387

[161]) بحارالانوار ج90 ص387

[162]) بحارالانوار ج90 ص387

[163]) بحارالانوار ج90 ص388

[164]) بحارالانوار ج90 ص389

[165]) بحارالانوار ج90 ص390

[166]) بحارالانوار ج90 ص390

[167]) بحارالانوار ج90 ص391

[168]) کافی ج4 ص466

[169]) بحارالانوار ج90 ص387

[170]) بحارالانوار ج90 ص388

[171]) شوری/26

[172]) کافی ج2 ص507

[173]) کافی ج۴ ص۳۱۲

[174]) کافی ج۴ ص۳۱۲

[175]) کافی ج۴ ص۳۱۷

[176]) کافی ج۴ ص۳۱6

[177]) كافی ج4 ص314

[178]) رجال الکشی ۵۱۱

[179]) بحارالانوار ج۹۲ ص۲۷۹

[180]) كافی ج2 ص508

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما