شعری به رسم هدیه...سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
ای باد راه خانه موعودمان کجاست
ای رودهای گمشده مقصودمان کجاست
ای کاش باد بود و غزل بود و جادهها
میآمدیم سوی تو ما پا پیادهها
می آمدیم عرض ادب، عرض احترام
تبریک عید و گفتن لبیک یا امام
میآمدیم و هدیه ناقابلی...که نیست
با چشمهای منتظر و با دلی که نیست
روز تولد تو زمین مهربانتر است
خورشید شادتر شده گویا جوانتر است
کوچه به کوچه زمزمه طاق نصرت است
عید است و جمکران تو امشب قیامت است
چشمم به سمت آینههای مقابلت
قلبی شکسته دارم و شعری که مایلت
دورم ولی تو مرحمتت دیر و دور نیست
بودن فقط منوط به شرط ظهور نیست
مادر بزرگ گفت که او حی و حاضر است
بر هر چه میکنیم نگهبان و ناظر است
دستش گره گشاست نگاهش گره گشاست
یک خنده روی صورت ماهش گره گشاست
ای دل چرا شکسته و ساکت نشستهای
چیزی بگو که ندبه و آهش گره گشاست
شعبان کرامت است و شفاعت علی الخصوص
ماه تمام نیمه ماهش گره گشاست
شب پشت شب گره به گلوی غزل زده
حلقه به حلقه زلف سیاهش گره گشاست
حلقه به حلقه در زده تبریک گفتهام
نام تو را درین شب تاریک گفتهام
نام تو روشنایی صبح است و راز عشق
خواندم پس از اذان طلوعت نماز عشق
روز تولد است و سلام و ارادتی
دادم به دست باد به شوق زیارتی
منبع: رضیع الحسین نغمه مستشار نظامی