[آیة الله میرزا کاظم تبریزی:] وقتی نجف خدمت مرحوم آیت للّه حاج سید ابوالحسن اصفهانی بودم. آقای حاج شیخ محمود حلبی آمدند و بالحن تند و شدیدی به مرحوم سید اعتراض كردند كه چرا به وضع سامراء رسیدگی نمیكنید، آن جا خانه امام زمان علیهالسلام است.
با این كه ایشان خیلی تندی میكردند مرحوم سید ساكت بودند و گوش میدادند.
چند نفری كه در مجلس بودند همه رفتند، من هم احساس كردم شاید كار خصوصی داشته باشند، خواستم بروم، مرحوم سید دست مرا گرفت و فرمود: تو بمان.
بعد كه آقای حلبی خوب حرفهایش را زد و اعتراضاتش را نمود، مرحوم سید گفتند: آقای حاج شیخ، آن روزی كه شما را پشت خیمه آوردند من داخل خیمه بودم.
تا این جمله را مرحوم سید گفتند آقای حلبی وضعش عوض شد، رنگش تغییر كرد و دیگر هیچ حرف نزد.
گویا ایشان توّسلاتی داشته است كه توفیق شرفیابی نصیبش گردد و روزی به این سعادت رسیده كه ایشان را تا پشت آن خیام با احتشام بردهاند و به افتخار زیارت خیمه همایونی آن همایون همای پرده نشین نائل آمده، در حالی كه مرحوم سید درون خیمه فیض حضور داشته است.
منبع: ما سمعت صفحه 16
بعد كه آقای حلبی خوب حرفهایش را زد و اعتراضاتش را نمود، مرحوم سید گفتند: آقای حاج شیخ، آن روزی كه شما را پشت خیمه آوردند من داخل خیمه بودم.
تا این جمله را مرحوم سید گفتند آقای حلبی وضعش عوض شد، رنگش تغییر كرد و دیگر هیچ حرف نزد.
...