«انتظار الفرج» از دو جزء انتظار و فرج تشکیل شده است.
انتظار، همان چشم به راه بودن است.
فرج، در لغت به معنی گشایش است و مقصود از این واژه در عمده روایات، گشایش در امر ظهور امام زمان علیه السلام است.
اما روایت زیر معنی ظریفی برای فرج بیان میکند.
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ مَتَى الْفَرَجُ فَقَالَ يَا بَا بَصِيرٍ أَنْتَ مِمَّنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا مَنْ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ فَقَدْ فُرِجَ عَنْهُ بِانْتِظَارِهِ. بحارالانوار ج52 ص142
ابی بصیر میگوید به امام صادق علیه السلام گفتم فدای شما گردم فرج چه زمانی است؟ حضرت فرمود ای ابا بصیر (آیا) تو از کسانی هستی که طالب دنیا هستی؟ (برای همین منتظر ظهور دولت ما هستی که به آسایش برسی؟ اما بدان) کسی که این امر (یعنی ولایت اهل بیت علیهم السلام) را بشناسد پس واقعا که به سبب انتظارش در امر او گشایش شده است.
حاصل این روایت این است که میان معرفت ولایت اهل بیت و انتظارِ فعلیت یافتنِ امر ولایت در جهان، ملازمه است. یعنی اگر کسی واقعا با ولایت ائمه آشنا باشد، نمیشود منتظر ظهور حکومت آنها نباشد. کسی که به این مرحله از معرفت برسد، در واقع به گشایش در معرفت رسیده و نجات یافته است. هر چند ظهور، واقع نشده باشد. روایات زیر نیز بر این امر تأکید میکند.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ شَيْءٍ مِنَ الْفَرَجِ فَقَالَ أَ لَيْسَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ. بحارالانوار ج۵۲ ص128
محمد بن فضیل گفت از امام رضا علیه السلام درباره چیزی از فرج پرسیدم حضرت فرمود آیا (خود) انتظار فرج (بخشی) از فرج نیست؟! به راستی که خداوند عز و جل میفرماید: پس منتظر باشيد كه من [هم] با شما از منتظرانم (اعراف71 و یونس 20 و 102)
عن محمد بن الفضيل عن الرضا ع قال سألته عن انتظار الفرج فقال: أ و ليس تعلم أن انتظار الفرج من الفرج ثم قال: إن الله تبارك و تعالى يقول «وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ». تفسیر العیاشی ج۲ ص۱۵۲
محمد بن فضیل گفت از امام رضا علیه السلام درباره چیزی از فرج پرسیدم حضرت فرمود آیا (خود) انتظار فرج (بخشی) از فرج نیست؟! به راستی که خداوند عز و جل میفرماید: و انتظار بريد كه من [هم] با شما منتظرم. (هود93)
عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ شَيْءٍ مِنَ الْفَرَجِ فَقَالَ أَ وَ لَسْتَ تَعْلَمُ أَنَّ انْتِظَارَ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ قُلْتُ لَا أَدْرِي إِلَّا أَنَّ تُعَلِّمَنِي فَقَالَ نَعَمْ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ. بحارالانوار ج۵۲ ص130
حسن بن جهم گفت از امام رضا علیه السلام درباره چیزی از فرج پرسیدم حضرت فرمود آیا نمیدانی (خود) انتظار فرج (بخشی) از فرج است؟! گفتم به جز این که شما به من بیاموزی (چیزی) نمیدانم. حضرت فرمود آری (خود) انتظار فرج از فرج است.
ممکن است سه روایت اخیر، در مقام بیان این امر باشد که اگر فرجی در کار نباشد و یا اگر فرج در کار باشد، اما انتظاری در کار نباشد، خود این امر موجب ناامیدی میشود که آثار و تبعات زیانبار فراوانی دارد.
اما اگر خداوند کسی را موفق به انتظار فرج نماید، در واقع او را از ناامیدی و آثار زیانبارش نجات داده است و این خود، گشایش مهمی برای اوست.
انتظار بر اساس دو امر یاد شده (یعنی رسیدن به درجهای از معرفت که انتظار لازمهی آن است و نیز انتظاری که نابود کنند ناامیدی است)، آن چنان مهم است که در برخی از روایات از آن با تعبیر «بزرگترین فرج» یاد شده است.
عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ ع… فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ يَكُونُ مَا ذَا قَالَ ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ يَا بَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ وَ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ ع أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ. بحار الأنوار ج36، ص: 38۶
در بخشی از حدیث امام سجاد علیه السلام راوی این چنین میگوید:… پس من گفتم ای فرزند رسول خدا سپس چه اتفاقی میافتد؟ حضرت فرمود سپس بعد از این، غیبت ولی دوازدهم خدا از اوصیاء رسول خدا صلی الله علیه و آله ادامه پیدا میکند. ای اباخالد واقعا که اهل زمان غیبت امام دوازدهم علیه السلام و کسانی که (در این عصر) معتقد به امامت حضرت هستند و منتظر ظهورش میباشند، برتر از اهل همه زمانهای دیگر هستند زیرا خداوند تعالی به اینان آن چنان خرد و فهم و معرفت عطا کرده که به سبب آن، غیبت امام از آنان به منزله مشاهده است و خداوند آنان را در آن زمن به منزله مجاهدی که پیش روی رسول خدا صلی الله علیه و آله با شمشیر میجنگد قرار داده است آنان کسانی هستند که واقعا خالص شده و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکار هستند و حضرت فرمود انتظار فرج از بزرگترین فرج است.
نگاهی به نکات این روایت بیفکنیم.
۱) منتظرین (اهل زمان غیبت) برتر از مردم همه دورانها هستند.
علت برتری هم عبارت است از:
۲) درجه بالای عقل و فهم
۳) حاصل این درجه از عقل، معرفتی است که غیبت را همانند شهود آشکارا میبینند
۴) لازمه چنین معرفتی، روبرو شدن با دشواریهای طاقت فرسایی است که ارزش صبر در مقابل آنها، معادل شمشیر زدن در مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله است.
در روایات دیگر نیز به دو ویژگی معرفت و صبر منتظرین اشاره شده است.
عَنْ قِنْوَةَ ابْنَةِ رُشَيْدٍ الْهَجَرِيِّ قَالَتْ قُلْتُ لِأَبِي مَا أَشَدَّ اجْتِهَادَكَ فَقَالَ يَا بُنَيَّةِ سَيَجِيءُ قَوْمٌ بَعْدَنَا بَصَائِرُهُمْ فِي دِينِهِمْ أَفْضَلُ مِنِ اجْتِهَادِ أَوَّلِيهِم بحارالانوار ج52 ص123
دختر رشید هجری به پدرش گفت تلاش تو (در راه طاعت خدا) چقدر زیاد است!
رشید پاسخ داد: ای دخترم به زودی مردمی پس از ما میآیند که بصیرت (معرفت) آنها در دینشان برتر جهاد مردمان دوران نخست است.
در این روایت روی معرفت، منتظرین تأکید شده است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَيَأْتِي قَوْمٌ مِنْ بَعْدِكُمْ الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَيْنٍ وَ نَزَلَ فِينَا الْقُرْآنُ فَقَالَ إِنَّكُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ. بحارالانوار ج۵۲ ص۱۳۰
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود به زودی مردمی پس از شما میآیند که برای یک نفر از آنها پاداش پنجاه نفر از شماست. اصحاب گفتند ای رسول خدا ما با شما در بدر و احد حنین بودیم (و جنگیدیم) و در مورد (فضائل) ما قرآن نازل شد (چگونه آنها پنجاه برابر ما پاداش میگیرند؟!) حضرت فرمود واقعا اگر مسئولیتی که بر دوش آنان گذاشته شده بر دوش شما گذاشته شود شما صبر نخواهید کرد.
در این روایت، به مسئولیت دشوار منتظرین و صبر مردافکن آنها اشاره شده است.
روایات دشواریِ دینداری در دوران غیبت و صبر شگفت منتظرین، فراوان است.
عمده، درک رابطه میان صبر و معرفت است.
انتظار فرج، بدون معرفت به گشایش شگفت و همه جانبهای که با ظهور امام زمان علیه السلام حاصل آید، محقق نمیشود.
معرفت به چنین گشایشی، بدون معرفت به عظمت مقام امام زمان علیه السلام حاصل نمیگردد.
چنین معرفتی نسبت به امام زمان علیه السلام در گرو عقل و فهمی بالاست که هر کسی به این درجه از نعمت مفتخر نمیگردد.
اگر عقل و فهمی بالا به کسی عطا شد، به درجه بلندی از معرفت میرسد که میتواند در مقابل دشواریهای سخت و جانکاه، شکیبا و صبور باشد.
پس در دل انتظار الفرج هم عقل و فهم افتاده است هم معرفت و هم صبر.
حقیقت چنین کمالی، گشایشی بس بزرگ در تعالی و رشد انسانی و ایمانیِ خود فرد است.
لذا انتظار الفرج من الفرج. بلکه من اعظم الفرج!
هر چند هنوز هم پرده غیبت از چهره خورشید امامت کنار نرفته باشد!
با درنگ شایسته در آن چه گذشت رمز و راز انتظار فرج گشوده میشود. چرا که:
مبدأ انتظار فرج، عقل و فهمی ویژه است.
حاصل چنین عقلی، دو امر است:
معرفت امام زمان در حوزه شناخت
شکیبایی شگفت در حوزه عمل
این دو امر، همان قله کمال انسانی در دوران غیبت است.
اما کمال انسانی در دوران ظهور، آن چنان سر به فلک میکشد که از درک مردمان دوران غیبت به دور است.
حال که اندکی با رمز و راز «چشم به راهی» (انتظار) آشنا شدیم، بسیار شایسته و بایسته است که همیشه چشم به راهش باشیم و برای آمدنش دعا کنیم.
و چه نیکوست که چشم براهی را از امام صادق علیه السلام یاد بگیریم. به حالات آن حضرت در انتظار مهدی موعود علیه السلام توجه کنید:
سدير صيرفی گفت: من و مفضّل بن عمر و ابو بصير و ابان بن تغلب به حضور امام جعفر صادق عليه السّلام شرفياب شديم. ديديم حضرت روی زمين نشسته و عبائی بیيقه پوشيده، كه آستينهايش كوتاه بود، و در آن حال مانند پدر فرزند مرده جگر سوخته گريه میكرد و آثار حزن از رخسار مباركش پيدا بود، به طوری كه رنگش تغيير كرده بود و در حالی كه كاسه چشمش پر از اشك بود، میفرمود:
ای آقای من! غيبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر بر تنم تنگ نموده و آرامش جانم را سلب كرده!
ای آقای من! غيبت تو مصائب مرا به اندوه ابدی رسانده و از دست دادن يكی بعد از ديگری، جمعیت و تعداد ما را ویران ساخته است. من به اشك چشم و نالههای سينهام كه از مصائب و بلاهای گذشته دارم، نمینگرم، جز اينكه در نظرم (مصائب و بلاهای) بزرگتر و بدتر از آنها مجسم میگردد.
سدير میگويد: از اين امر عظيم و نالههای جانگداز هوش از سر ما پريد و دل ما از جا كنده شد و پنداشتيم كه مصيبت بزرگی برای حضرت روی داده است. من عرض كردم:
ای فرزند بهترين مردم روی زمين! خدا ديدگان شما را نگرياند. برای چه اين طور سيلاب اشك از ديدگانت فرو میريزد؟ و چه چيز باعث اين مصيبت گشته است؟
حضرت آه سختی كشيد كه از اثر آن شكم مباركش برآمده و به شدت حالش تغيير كرد آنگاه فرمود:
امروز صبح در كتاب جفر مینگريستم. اين كتاب مشتمل است بر علم مرگها و بلاها و مصائب، و علم گذشته و آينده تا روز قيامت كه خداوند متعال به محمد صلی الله علیه و آله و امامان بعد از او ارزانی داشته است. در آن كتاب ديدم كه نوشته:
قائم ما متولد میگردد و غيبت مینمايد. غيبت او طولانی میشود و عمرش به طول میانجامد. در آن زمان اهل ايمان امتحان میشوند و به واسطه طول غيبتش شك و ترديد در دل آنها پديد میآيد و بيشتر آنها از دين خود برمیگردند و رشته اسلام را از گردن خود بيرون میآورند، با اينكه خداوند ميفرمايد: وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ (رشته عمل هر كس را بگردن خودش انداختهايم) که مقصود از این رشته همان ولایت اهل بیت باشد.
از مطالعه اينها دلم سوخت و اندوه بر من چیره گشت….[1]
[1]- مهدى موعود ص: 484 با اندکی تصرف
متن روایت: عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ دَخَلْتُ أَنَا وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَى مَوْلَانَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَرَأَيْنَاهُ جَالِساً عَلَى التُّرَابِ وَ عَلَيْهِ مِسْحٌ خَيْبَرِيٌّ مُطَوَّقٌ بِلَا جَيْبٍ مُقَصَّرُ الْكُمَّيْنِ وَ هُوَ يَبْكِي بُكَاءَ الْوَالِهِ الثَّكْلَى ذَاتِ الْكَبِدِ الْحَرَّى قَدْ نَالَ الْحُزْنُ مِنْ وَجْنَتَيْهِ وَ شَاعَ التَّغَيُّرُ فِي عَارِضَيْهِ وَ أَبْلَى الدُّمُوعُ مَحْجِرَيْهِ وَ هُوَ يَقُولُ سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي وَ ضَيَّقَتْ عَلَيَّ مِهَادِي وَ أَسَرَتْ مِنِّي رَاحَةَ فُؤَادِي سَيِّدِي غَيْبَتُكَ أَوْصَلَتْ مُصَابِي بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ يُفْنِي الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَى مِنْ عَيْنِي وَ أَنِينٍ يَفْتُرُ مِنْ صَدْرِي عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَايَا وَ سَوَالِفِ الْبَلَايَا إِلَّا مُثِّلَ لِعَيْنِي عَنْ عَوَائِرِ أَعْظَمِهَا وَ أَفْظَعِهَا وَ تَرَاقِي أَشَدِّهَا وَ أَنْكَرِهَا وَ نَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِكَ وَ نَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِكَ قَالَ سَدِيرٌ فَاسْتَطَارَتْ عُقُولُنَا وَلَهاً وَ تَصَدَّعَتْ قُلُوبُنَا جَزَعاً عَنْ ذَلِكَ الْخَطْبِ الْهَائِلِ وَ الْحَادِثِ الْغَائِلِ وَ ظَنَنَّا أَنَّهُ سِمَةٌ لِمَكْرُوهَةٍ قَارِعَةٍ أَوْ حَلَّتْ بِهِ مِنَ الدَّهْرِ بَائِقَةٌ فَقُلْنَا لَا أَبْكَى اللَّهُ يَا ابْنَ خَيْرِ الْوَرَى عَيْنَيْكَ مِنْ أَيِّ حَادِثَةٍ تَسْتَنْزِفُ دَمْعَتَكَ وَ تَسْتَمْطِرُ عَبْرَتَكَ وَ أَيَّةُ حَالَةٍ حَتَمَتْ عَلَيْكَ هَذَا الْمَأْتَمَ قَالَ فَزَفَرَ الصَّادِقُ ع زَفْرَةً انْتَفَخَ مِنْهَا جَوْفُهُ وَ اشْتَدَّ مِنْهَا خَوْفُهُ وَ قَالَ وَيْكُمْ إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابِ الْجَفْرِ صَبِيحَةَ هَذَا الْيَوْمِ وَ هُوَ الْكِتَابُ الْمُشْتَمِلُ عَلَى عِلْمِ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الرَّزَايَا وَ عِلْمِ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الَّذِي خَصَّ اللَّهُ تَقَدَّسَ اسْمُهُ بِهِ مُحَمَّداً وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ وَ تَأَمَّلْتُ فِيهِ مَوْلِدَ قَائِمِنَا وَ غِيبَتَهُ وَ إِبْطَاءَهُ وَ طُولَ عُمُرِهِ وَ بَلْوَى الْمُؤْمِنِينَ بِهِ مِنْ بَعْدِهِ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ وَ تَوَلُّدَ الشُّكُوكِ فِي قُلُوبِهِمْ مِنْ طُولِ غَيْبَتِهِ وَ ارْتِدَادَ أَكْثَرِهِمْ عَنْ دِينِهِمْ وَ خَلْعَهُمْ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ أَعْنَاقِهِمُ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَقَدَّسَ ذِكْرُهُ وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ يَعْنِي الْوَلَايَةَ فَأَخَذَتْنِي الرِّقَّةُ وَ اسْتَوْلَتْ عَلَيَّ الْأَحْزَانُ… بحار الأنوار ج51، ص: 219
«انتظار الفرج» از دو جزء انتظار و فرج تشکیل شده است.
انتظار، همان چشم به راه بودن است.
فرج، در لغت به معنی گشایش است و مقصود از این واژه در عمده روایات، گشایش در امر ظهور امام زمان علیه السلام است.
اما روایت زیر معنی ظریفی برای فرج بیان میکند.
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ مَتَى الْفَرَجُ فَقَالَ يَا بَا بَصِيرٍ أَنْتَ مِمَّنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا مَنْ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ فَقَدْ فُرِجَ عَنْهُ بِانْتِظَارِهِ. بحارالانوار ج52 ص142
ابی بصیر میگوید به امام صادق علیه السلام گفتم فدای شما گردم فرج چه زمانی است؟ حضرت فرمود ای ابا بصیر (آیا) تو از کسانی هستی که طالب دنیا هستی؟ (برای همین منتظر ظهور دولت ما هستی که به آسایش برسی؟ اما بدان) کسی که این امر (یعنی ولایت اهل بیت علیهم السلام) را بشناسد پس واقعا که به سبب انتظارش در امر او گشایش شده است.
حاصل این روایت این است که میان معرفت ولایت اهل بیت و انتظارِ فعلیت یافتنِ امر ولایت در جهان، ملازمه است. یعنی اگر کسی واقعا با ولایت ائمه آشنا باشد، نمیشود منتظر ظهور حکومت آنها نباشد. کسی که به این مرحله از معرفت برسد، در واقع به گشایش در معرفت رسیده و نجات یافته است. هر چند ظهور، واقع نشده باشد. روایات زیر نیز بر این امر تأکید میکند.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ شَيْءٍ مِنَ...