مه مبارک در ابر آرمیده، بیا
امید آخر دل های داغ دیده، بیا
به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت
که جان شیعه ز هجران به لب رسیده، بیا
ز پشت در بشنو نالههای فاطمه را
به سوز سینه آن مادر شهیده، بیا
عزیز فاطمه، جدت حسین در یم خون
تو را صدا زند از حنجر بریده، بیا
به مادری که لبش از عطش زده تبخال
به شیر خوارهی انگشت خود مکیده، بیا
به آن لبی که بر آن چوب می زدند به طشت
به خواهری که گریبان خود دریده، بیا
کند تلاوت قرآن سر حسین به نی
ببین چگونه ز لب هاش خون چکیده، بیا
به آن سری که به دیدار دخترش آمد
به کودکی که به ویرانه آرمیده، بیا
به لالههای به خاک اوفتاده از دم تیغ
به غنچهای که شد از ضرب تیغ چیده، بیا
به بانگ یا ابتای علی به قلزم خون
به نالهای که حسین از جگر کشیده، بیا
بود به سینۀ «میثم» هزار درد نهان
گواه آن همه غمهای نا شنیده، بیا
کانال رضیع الحسین غلامرضاسازگار