×

درباره میز امام زمان، مصلح کل

فراگیری صلح رؤیایی‌ترین آمال و برترین آرزوی بشر، در گرو وجود «مصلح کل». مصلح کلی که شاخص آن لبالب ساختن زمین از عدالت است. آیا مقدس‌ترین آمال و برترین آرزوی بشر پشتوانه‌ای دارد؟!
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۴
۸ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۲/۱۲-۲۲:۲۶:۵۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:18890
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (2) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 4164

یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست
خوابمان برده ست...در اینجا کسی هشیار نیست

تو دعامان می‌کنی، ما بی‌محلی می‌کنیم
هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست

بی‌قراری از غم هجر تو کار عاشق است
من که عاشق نیستم، وقتی که حالم زار نیست

آخرش می‌میرم و رویت ندیده می‌روم
ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست

زحمتت دادم، برایت درد سر بودم ببخش
در میان نوکرانت مثل من سر بار نیست

باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین
توبه و بدقولی من که همین یکبار نیست

من فقیر و رو سیاهم، بی‌نوایم... بی‌کسم
هم‌نشینی کریمان با فقیران عار نیست

این دل ویرانه را آباد کن یابن‌الحسن
بهر این ویرانه‌دل غیر از شما معمار نیست

دست من در محضرت خالیست می‌دانم ولی
مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست

من که سر تا پا گناهم... غیر گریه بر حسین
مرهمی بر زخم‌های این دل بیمار نیست

زینب و دروازه‌ی ساعات و یک شهر شلوغ
یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست؟

بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا
جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست

مثل اینکه باز از زوار او جا مانده‌ام
قسمتم کرب و بلا در اربعین انگار نیست

شاعر: علی سپهری
منبع: رضیع الحسین

  • نظر خوانندگان
محسن۱۴۰۳/۰۶/۱۵-۱۶:۲۹:۲۳
عالی بود.توی مراسم خوندمش
پاسخ‌ها
رضا عبدالوند ۱۴۰۳/۱۱/۲۵-۱۶:۳۴:۰
یکی رفیقام که مداح بود داخل مراسم خوند خیلی خیلی خوشم اومدم خودمم چنتا مراسم اجراء کردم
پاسخ‌ها
  • نظر شما