پیش از مرجعیت خویش به همراه علامه حاج ملا علی کنی، به زیارت خانهی خدا رفتند و پس از انجام حج به شام سفر کردند.
در شام هنگامی که به زیارت بانوی دو سرا حضرت زینب (س) شرفیاب شدند دیدند بر اثر سهل انگاری خادم، حرم مطهر و ضریح، تمیز و عطرآگین نیست، به همین جهت این دو عالم بزرگوار لباسهای خویش را کنار نهاده و به نظافت و خاکروبی ضریح و حرم پرداختند.
مرحوم میرزا، هنگامی که خواستند خاکروبهها را بردارند چون خاک انداز و سطل زباله نیافتند با دستمال و عبای خویش این کار را انجام دادند و این خدمت ناچیز را جز خدا و روح مقدس حضرت زینب (س) و علامه کنی که همراه او بود کسی ندید و نشنید و گذشت.
از سوی دیگر یکی از زائران خانهی خدا به نام قطیفی به زیارت خانهی خدا میرود و در آنجا پولش تمام میشود، در مسجد الحرام به دعا مینشیند تا خدا وسیلهی بازگشت او را فراهم نماید و به حضرت ولی عصر (عج) توسل میجوید.
یکی از روزها همان گونه که پردهی خانه را گرفته بود، میبیند دستی به شانهاش رسید و گفت: «چه میخواهی؟»
مطلب خویش را باز میگوید و صاحب آن دست مقدس مقداری لیره به او میدهد و میگوید: «به نجف که رفتی نزد میرزا محمد حسن برو و بگو: سید مهدی گفت: به این نشان که به همراه حاج ملا علی کنی به هنگام بازگشت از مکه در شام به زیارت حضرت زینب (س) مشرف شدی و حرم را نظافت و غبار گیری کردی و با گوشهی عبا و دستمال خود پاکیزه ساختی اینک بیست اشرفی به من بده.»
مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ ابراهیم شریفی اسد آبادی همدانی که در نجف در محضر مرحوم آیة الله العظمی میرزا علی آقای شیرازی فرزند مرحوم میرزای بزرگ بوده است از ایشان نقل میکند که تا آن مرد این نشانی را داد پدرم دگرگون شد و برخاست بیست اشرفی را به آن مرد داد.
نگارنده از برخی بزرگان شنیدم که آن زائر هنگامی که به تهران آمد و خدمت علامه کنی رفت و جریان را گفت، آن مرحوم بسیار گریست و فرمود: «چون میرزای بزرگ (قدس سره) در نظافت و غبار روبی حرم کوشش بسیار کرد این عمل مورد توجه حضرت قرار گرفته است.»[1]
پیش از مرجعیت خویش به همراه علامه حاج ملا علی کنی، به زیارت خانهی خدا رفتند و پس از انجام حج به شام سفر کردند.
در شام هنگامی که به زیارت بانوی دو سرا حضرت زینب (س) شرفیاب شدند دیدند بر اثر سهل انگاری خادم، حرم مطهر و ضریح، تمیز و عطرآگین نیست، به همین جهت این دو عالم بزرگوار لباسهای خویش را کنار نهاده و به نظافت و خاکروبی ضریح و حرم پرداختند.
مرحوم میرزا، هنگامی که خواستند خاکروبهها را بردارند چون خاک انداز و سطل زباله نیافتند با دستمال و عبای خویش این کار را انجام دادند و این خدمت ناچیز را جز خدا و روح مقدس حضرت زینب (س) و علامه کنی که همراه او بود کسی ندید و نشنید و گذشت.
از سوی دیگر یکی از زائران خانهی خدا به نام قطیفی به زیارت خانهی خدا میرود و در آنجا پولش تمام میشود، در مسجد الحرام به دعا مینشیند تا خدا وسیلهی بازگشت او را فراهم نماید و به حضرت ولی عصر (عج) توسل میجوید.
یکی از روزها همان گونه که پردهی خانه را گرفته بود، میبیند دستی به شانهاش رسید و گفت: «چه میخواهی؟»
مطلب خویش را باز میگوید و صاحب آن دست مقدس مقداری لیره به او میدهد و میگوید: «به نجف که رفتی نزد میرزا محمد حسن برو و بگو: سید مهدی گفت: به این نشان که به همراه حاج ملا علی کنی به هنگام بازگشت از مکه در شام به زیارت حضرت زینب (س) مشرف شدی و حرم را نظافت و غبار گیری کردی و با گوشهی عبا و دستمال خود پاکیزه ساختی اینک بیست اشرفی به من بده.»
...