دلْ مردهام، ز خاک درت زنده میشوم
با مهر تو چو مهر، فروزنده میشوم
چون در حریم خویش مرا راه میدهی
از جرم خویش و لطف تو شرمنده میشوم
در موج گریه گر تو به اشگم نگه کنی
سر تا قدم چو باغ گل، از خنده میشوم
از کثرت عطای تو سر می کشم زعرش
وز خجلت گناه سرافکنده میشوم
خاک توام اگر چه برآرم سر از سپهر
بالله قسم به پای تو پاینده میشوم
سر تا به پا گناهم و با دوستی تو
مرهون لطف خالق بخشنده میشوم
با آن که غرق ظلمتم از کثرت گناه
تا بنده میشوم به تو، تابنده میشوم
هیچم ولی وصال توام میدهد وجود
آن قطرهام که بحر خروشنده میشوم
کام هلاکت است به هر سو که رو کنم
تنها به درگه تو پناهنده میشوم
من «میثمم» که مرگ و حیاتم بدست تواست
در قبر هم به دوستیت زنده میشوم
منبع: نخل میثم