×

درباره میز هم‌اندیشی

هدف هم‌اندیشی، بسترسازی برای ارایه اندیشه‌ها و تحقیقات، برای مشارکت دیگر افراد است.
پیداست که تحقیقات جمعی از اتقان بیشتری برخوردار است.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۴
۸ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

معنی «ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۰۹-۲۱:۵۴:۳۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22261
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1687

جمله «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ» در سه آیه از قرآن آمده است.

در این نوشتار کوتاه از سه زاویه به این جمله می‌نگریم:

از زاویه قرآن

از زاویه روایات

از زوایه ثبوت و واقع امر

«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ» در قرآن

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۰۹-۲۱:۵۶:۳۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22262
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 10

۱- سوره انعام آیه 91

وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذي جاءَ بِهِ مُوسى‏ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في‏ خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ

جمله «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ» در این آیه در مقام سرزنش کسانی است که انکار نبوت کرده‌اند.

۲- سوره حج آیه 74

ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ

جمله «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ» در آیه نیز احتمال می‌رود در مقام سرزنش باشد. زیرا در آیه پیش آن سخن از مشرکین به میان آمده است:

يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوب‏

۳- زمر حج آیه 67

وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَميعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ

فَهَذِهِ صِفَةُ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ اللَّهَ حَقَ‏ مَعْرِفَتِهِ‏ فَلَمْ يُحِبَّهُ حَقَّ مَحَبَّتِه‏

جمله «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ» در آیه نیز احتمال می‌رود در مقام سرزنش باشد. زیرا در آیه پیش آن از شرک سخن گفته شده است:

وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرينَ

روایات ذیل آیه «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۰۹-۲۱:۵۶:۳۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22263
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 11

روایات متعددی در ذیل آیه وارد شده است که مطابق سیاق آیه است. یعنی بیانگر این است که جمله «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ» در مقام سرزنش است. از جمله این روایات:

كَمَا قَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ‏ إِذْ قَالُوا ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ‏ شَيْ‏ء

وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُضِيفُ الْمَوْصُوفَ إِلَى الصِّفَةِ فَقَدْ صَغَّرَ الْكَبِيرَ وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ‏ حَقَ‏ قَدْرِه‏

ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ‏ أَيْ مَا عَظَّمُوهُ حَقَّ تَعْظِيمِهِ أَوْ مَا عَرَفُوهُ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ حَيْثُ أَشْرَكُوا بِهِ وَ سَمَّوْا بِاسْمِهِ مَا هُوَ أَبْعَدُ الْأَشْيَاءِ عَنْهُ مُنَاسَبَة

و قال على بن إبراهيم في قوله عز و جل: وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ‏ حَقَ‏ قَدْرِهِ‏ قال: نزلت في الخوارج.

وَ كَانَ عَزَّ وَ جَلَّ الْمَوْجُودَ بِنَفْسِهِ لَا بِأَدَاتِهِ انْتَفَى أَنْ يَكُونَ قَدَرُوهُ حَقَّ قَدْرِهِ‏ فَقَالَ تَنْزِيهاً لِنَفْسِهِ عَنْ مُشَارَكَةِ الْأَنْدَادِ وَ ارْتِفَاعاً عَنْ قِيَاسِ الْمُقَدِّرِينَ لَهُ بِالْحُدُودِ مِنْ كَفَرَةِ الْعِبَادِ- وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ

«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ» به حسب مقام ثبوت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۰۹-۲۱:۵۶:۳۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22264
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 34

روشن شد که به حسب ظاهر جمله «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ» در مقام بیان این است که کسانی که در معرفتشان خللی وجود دارد در واقع خدا را آن چنان که باید و شاید نشناخته‌اند.

اینک همین مطلب را مستقلا از نظر ثبوتی مورد بررسی قرار می‌دهیم.

در برخی از روایات «حق قدر خداوند» به «حق معرفت خداوند» تفسیر شده است. مانند:

وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ‏ يَقُولُ مَا عَرَفُوا اللَّهَ حَقَ‏ مَعْرِفَتِه‏

مطلب را با این پرسش آغاز می‌کنیم که:

آیا معرفت خداوند حق معرفتش ممکن است یا خیر؟

چند دسته روایت در این زمینه وارد شده است.

«حق معرفت خداوند» ممکن و واقع است

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۰۹-۲۱:۵۶:۴۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22265
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 16

از برخی از روایات استفاده می‌شود که حق معرفت خداوند ممکن و واقع است. بنا بر این حق قدر خداوند هم ممکن است.

قَالَ جَعْفَرٌ ع إِنَّ لِمُحِبِّينَا فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ علَامَاتٍ يُعْرَفُونَ بِهَا قَالَ الرَّجُلُ وَ مَا تِلْكَ الْعَلَامَاتُ قَالَ ع تِلْكَ خِلَالٌ أَوَّلُهَا أَنَّهُمْ عَرَفُوا التَّوْحِيدَ حَقَ‏ مَعْرِفَتِهِ‏ وَ أَحْكَمُوا عِلْمَ تَوْحِيدِهِ وَ الْإِيمَانُ بَعْدَ ذَلِكَ بِمَا هُوَ وَ مَا صِفَتُهُ ثُمَّ عَلِمُوا حُدُودَ الْإِيمَانِ وَ حَقَائِقَهُ وَ شُرُوطَهُ وَ تَأْوِيلَه‏

قَالَ الرَّجُلُ مَا رَأْسُ الْعِلْمِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَ‏ مَعْرِفَتِهِ‏ قَالَ الْأَعْرَابِيُّ وَ مَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَ‏ مَعْرِفَتِهِ‏ قَالَ تَعْرِفُهُ بِلَا مِثْلٍ وَ لَا شِبْهٍ وَ لَا نِدٍّ وَ أَنَّهُ وَاحِدٌ أَحَدٌ ظَاهِرٌ بَاطِنٌ أَوَّلٌ آخِرٌ لَا كُفْوَ لَهُ وَ لَا نَظِيرَ فَذَلِكَ حَقُ‏ مَعْرِفَتِهِ‏.

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ قَالَ مَا رَأْسُ الْعِلْمِ قَالَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَ‏ مَعْرِفَتِهِ‏ قَالَ وَ مَا حَقُ‏ مَعْرِفَتِهِ‏ قَالَ أَنْ تَعْرِفَهُ بِلَا مِثَالٍ وَ لَا شَبِيهٍ وَ تَعْرِفَهُ إِلَهاً وَاحِداً خَالِقاً قَادِراً أَوَّلًا وَ آخِراً وَ ظَاهِراً وَ بَاطِناً لَا كُفْوَ لَهُ وَ لَا مِثْلَ لَهُ وَ ذَلِكَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَ‏ مَعْرِفَتِهِ‏.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ وَ صَفِيِّكَ وَ حَبِيبِكَ وَ أَمِينِكَ وَ رَسُولِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ الذَّابِّ عَنْ حَرِيمِ الْمُؤْمِنِينَ الْقَائِمِ بِحُجَّتِكَ الْمُطِيعِ لِأَمْرِكَ الْمُبَلِّغِ لِرِسَالاتِكَ النَّاصِحِ لِأُمَّتِهِ حَتَّى أَتَاهُ الْيَقِينُ إِمَامِ الْخَيْرِ وَ قَائِدِ الْخَيْرِ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ إِمَامِ الْمُتَّقِينَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى الْعَالَمِينَ الدَّاعِي إِلَى صِرَاطِكَ الْمُسْتَقِيمِ الَّذِي بَصَّرْتَهُ سَبِيلَكَ وَ أَوْضَحْتَ لَهُ حُجَّتَكَ وَ بُرْهَانَكَ وَ مَهَّدْتَ لَهُ أَرْضَكَ وَ أَلْزَمْتَهُ حَقَ‏ مَعْرِفَتِك

قَالَ النَّبِيُّ ص‏ يَا عَلِيُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَيْرِي وَ غَيْرُكَ وَ مَا عَرَفَكَ حَقَ‏ مَعْرِفَتِكَ‏ غَيْرُ اللَّهِ وَ غَيْرِي.

«حق معرفت خداوند» ممکن نیست

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۰۹-۲۱:۵۶:۴۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22266
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 17

از برخی از روایات استفاده می‌شود که حق معرفت خداوند ممکن نیست. بنا بر این حق قدر خداوند هم ممکن نیست.

به برخی از روایاتی که بیان می‌کند حق معرفت خدا ممکن نیست توجه کنید:

قال النبی صلی الله علیه و آله: الهى ما عبدناك حقّ عبادتك و ما عرفناك حقّ‏ معرفتك

سبحانك ما عرفناك حق‏ معرفتك‏ و ما عبدناك حق عبادتك‏

در برخی از روایات حق قدر به حق به عبادت تفسیر شده است.

وَ جَاءَ فِي تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى‏ وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ‏ حَقَ‏ قَدْرِهِ‏ أَيْ مَا عَرَفُوهُ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ لَا عَظَّمُوهُ حَقَّ عَظَمَتِهِ وَ لَا عَبَدُوهُ حَقَّ عِبَادَتِهِ.

از سوی دیگر اداء حق عبادت خداوند ناممکن بیان شده است.

عن أبي الحسن موسى عليه السلام، قال: قال لبعض ولده: يا بنيّ عليك بالجدّ لا تخرجنّ نفسك عن حد التقصير في عبادة اللّه و طاعته، فإنّ اللّه تعالى لا يعبد حقّ عبادته

برخی از روایات وصف خداوند را مصداق حق قدر او قرار داده است. از سوی دیگر بیان شده است که وصف خداوند ناممکن است. بنا بر این حق قدر خداوند نیز ناممکن خواهد بود.

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يُوصَفُ وَ كَيْفَ يُوصَفُ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ‏ حَقَ‏ قَدْرِهِ‏ فَلَا يُوصَفُ بِقَدَرٍ إِلَّا كَانَ أَعْظَمَ مِنْ ذَلِك‏

و في رواية أبي حمزة، عن عليّ بن الحسين‏ عليهما السّلام، قال: قال: لو اجتمع أهل السّماء و الأرض أن يصفوا اللّه بعظمته لم يقدروا.

قال علي بن إبراهيم: وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ‏ حَقَ‏ قَدْرِهِ‏ قال: لم يبلغوا من عظمة الله أن يصفوه

در توحید مفضل از مراتب چهارگانه معرفت، حق معرفت تنها در اصل وجود اثبات شده است. توجه کنید:

فَلَيْسَ مِنْ هَذِهِ الْوُجُوهِ شَيْ‏ءٌ يُمْكِنُ لِلْمَخْلُوقِ أَنْ يَعْرِفَهُ مِنَ الْخَالِقِ حَقَ‏ مَعْرِفَتِهِ‏ غَيْرُ أَنَّهُ مَوْجُودٌ فَقَط

مؤیدات و شواهد ناممکن بودن «حق معرفت»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۰۹-۲۱:۵۶:۴۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22267
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 6

محال بودن قدر خداوند و معرفت خداوند آن چنان که باید و شاید، شواهد دیگری از قرآن و روایات دارد. که برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحيم‏ (النحل:18)

إِلَهِي أَذْهَلَنِي عَنْ إِقَامَةِ شُكْرِكَ تَتَابُعُ طَوْلِكَ وَ أَعْجَزَنِي عَنْ إِحْصَاءِ ثَنَائِكَ فَيْضُ فَضْلِكَ وَ شَغَلَنِي عَنْ ذِكْرِ مَحَامِدِكَ تَرَادُفُ عَوَائِدِكَ وَ أَعْيَانِي عَنْ نَشْرِ عَوَارِفِكَ تَوَالِي أَيَادِيكَ وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النَّعْمَاءِ وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِيرِ وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالْإِهْمَالِ وَ التَّضْيِيعِ… إِلَهِي تَصَاغَرَ عِنْدَ تَعَاظُمِ آلَائِكَ شُكْرِي وَ تَضَاءَلَ فِي جَنْبِ إِكْرَامِكَ إِيَّايَ ثَنَائِي وَ نَشْرِي جَلَّلَتْنِي نِعَمُكَ مِنْ أَنْوَارِ الْإِيمَانِ حُلَلًا وَ ضَرَبَتْ عَلَيَّ لَطَائِفُ بِرِّكَ مِنَ الْعِزِّ كِلَلًا وَ قَلَّدَتْنِي مِنَنُكَ قَلَائِدَ لَا تُحَلُّ وَ طَوَّقَتْنِي أَطْوَاقاً لَا تُفَلُّ فَآلَاؤُكَ جَمَّةٌ ضَعُفَ لِسَانِي عَنْ إِحْصَائِهَا وَ نَعْمَاؤُكَ كَثِيرَةٌ قَصُرَ فَهْمِي عَنْ إِدْرَاكِهَا فَضْلًا عَنِ اسْتِقْصَائِهَا فَكَيْفَ لِي بِتَحْصِيلِ الشُّكْرِ وَ شُكْرِي إِيَّاكَ يَفْتَقِرُ إِلَى شُكْرٍ فَكُلَّمَا قُلْتُ لَكَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَيَّ لِذَلِكَ أَنْ أَقُولَ لَكَ الْحَمْدُ…

حل مشکل «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۰۹-۲۱:۵۶:۳۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۱۰-۱۰:۳۸:۴۸
    • کد مطلب:22268
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 16

استاد ما حفظه الله می‌فرمود (نقل به مضمون):

به حسب ذات اقدس الهی اداء حق قدر او شناخت حق معرفت و به تبع عبادت حق عبادت او و… محال است.

چرا که ذات قدوس حق نامحدود است. از این رو اولیاء او به هر درجه‌ای از کمال نایل آیند باز هم حق قدر او اداء نشده است.

اما به حسب ظرفیت بشری، معصومین علیهم السلام به اقصی غایت در قدر و معرفت و عبادت خدا رسیده‌اند.

از این رو «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ‏ قَدْرِهِ» دو مصداق دارد:

یک مصداق آن ناشی از تقصیر است که در مورد مشرکین و کفار صادق است.

مصداق دیگر آن ناشی از قصور است که شامل همه اولیاء الهی می‌گردد.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما