×

درباره میز هم‌اندیشی

هدف هم‌اندیشی، بسترسازی برای ارایه اندیشه‌ها و تحقیقات، برای مشارکت دیگر افراد است.
پیداست که تحقیقات جمعی از اتقان بیشتری برخوردار است.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۴
۸ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

علم غیب امیرالمؤمنین و فضیلت لیلة المبیت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۷/۰۷-۱۱:۹:۱۲
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۷/۰۷-۱۱:۱۴:۵۵
    • کد مطلب:15512
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (1) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 16017

لیلة المبیت شبی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله خوابیده تا آن حضرت بتوانند بدون اطلاع مشرکین از مکه فرار کند و توطئه قتل پیامبر خنثی شود.

یکی از فضایل مهم امیرالمؤمنین علیه السلام جانفشانی آن حضرت در لیلة المبیت است.

طبق روایات اسلامی به این فضیلت در یکی از آیات قرآن هم اشاره شده که حضرت جانش را به خدا فروخته و تا پیامبر محفوظ بماند.

وَ مِنَ اَلنّٰاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ اِبْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اَللّٰهِ وَ اَللّٰهُ رَؤُفٌ بِالْعِبٰادِ  ﴿البقرة، 207

و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می  فروشد و خدا به بندگان مهربان است.

از سوی دیگر طبق روایات اسلامی مصداق این آیه قران، من عنده علم الکتاب (کسی که تمام علم کتاب نزد اوست) امیرالمؤمنین است. به مصداق این آیه حضرت دارای علم بی‌نهایت است.

به سخنی دیگر حضرت عالم به غیب بوده و چیزی از آن حضرت پوشیده نبوده است.

برخی در جمع میان این دو فضیلت (در واقع مصداق دو آیه از قرآن) درمانده و از روی ناتوانی از فضیلت علم به غیب دست کشیده‌اند. چرا که پنداشته‌اند با اصرار بر علم به غیب امیر المؤمنین علیه السلام، جایی برای فضیلت فدا ساختن برای پیامبر، باقی نمی‌ماند. زیرا حضرت از قبل مطلع بوده است که جانش محفوظ خواهد ماند. و در نتیجه مصداق معامله جان با خدا نیز منتفی خواهد بود.

شبهه پاسخهای متعددی دارد. از آن جمله:

۱- الاعمال بالنیات

۲- احتمال بداء

۳- سلب موردی علم غیب

۴- شدت تألمات

در ادامه پاسخ این توهمات را با اندک توضیحی می‌بینید.

پاسخ ۱ شبهه لیلة المبیت: الاعمال بالنیات

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۷/۰۷-۱۱:۹:۱۸
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۷/۰۷-۱۱:۱۸:۳۷
    • کد مطلب:15513
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3180

از نظر واقع و عقل، نیت، کاری از روح (عمل جوانحی) است. این کار قلبی، منشأ تمامی کارهای بدنی (عمل جوارحی) مناسب با آن است و از این رو مهم‌تر از عمل جوارحی است.

در شرع هم به این مطلب عقلی اشاره شده است.

برای این مهم به مطلبی با عنوان «سودآورترین معامله، پاداش برای نکرده‌ها» و «بهترین معامله، پاداش پیشاپیش» مراجعه کنید.

با توجه به مطالب اشاره شده، خداوند عالم به نیت امیرالمؤمنین بود و می‌دانست که حتی اگر امیرالمؤمنین علم به کشته شدن هم داشت، باز هم حضرت همین اقدام را می‌کرد.

از این رو علم به کشته نشدن، موجب انتفاء فضیلت نمی‌شود.

پاسخ ۲ شبهه لیلة المبیت: وجود احتمال بداء

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۷/۱۲-۱۷:۲۴:۲۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:15549
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3211

بداء یکی از مسایل بنیادین و پیچیده در معارف است که جای طرح آن این جا نیست.

روح بداء این است که دست خداوند همیشه و همه جا، پیوسته باز است و می‌تواند تمامی تقدیرات را تغییر دهد.

بر این اساس با فرض علم امیرالمؤمنین به کشته نشدن، باز هم حضرت به احتمال تحقق بداء، توجه تفصیلی داشته است و حتی با توجه به تحقق بداء و احتمال کشته شدن، باز هم تردیدی در نیت امیرالمؤمنین در این که سپر بلای پیامبر شود، وجود نداشت.

بنا بر این خللی به فضیلت حضرت وارد نمی‌ٔشود.

پاسخ ۳ شبهه لیلة المبیت: سلب موردی علم غیب

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۷/۱۶-۱۴:۳۹:۲۳
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۷/۱۶-۱۴:۳۹:۲۵
    • کد مطلب:15554
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3358

علم غیب معصومین علیهم السلام، دارای مستندات قطعی عقلی و نقلی است.

علم غیب ائمه، مانند هر کمال دیگری در مخلوقات، اعطا خداوندی است و بشر مالکیت ذاتی نسبت به آن ندارد.

ویژگی این کمال، باز هم همانند سایر کمالات، این است که باید هر آن و لحظه افاضه شود و ابدا تفویضی در کار نیست.

مسلما اقتضای برخی از امتحانات الهی، آگاهی از عاقبت امور است.

همانند آمدن حضرت صدیقه طاهره به پشت در و رفتن امام حسین علیه السلام به کربلا، در این گونه موارد، عظمت امتحان به این است که اولیاء خدا دانسته و فهمیده اقدام کرده باشند.

اما اقتضای برخی دیگر از امتحانات، عدم آگاهی از عاقبت امور است (حتی به مناط احتمال جریان بداء)

همانند امتحان حضرت ابراهیم در ذبح اسماعیل (با توجه به مقام حضرت ابراهیم و ارائه ملکوت به حضرت). در این گونه موارد، عظمت امتحان منوط به پوشیده بودن عواقب امور است.

بر فرض تنزل از پاسخهای پیشین، امتحان لیلة المبیت از دسته دوم امتحانات است.

نتیجه این پاسخ تنزلی این است که علم غیب به مقتضای ادله قطعی، برای امیرالمؤمنین ثابت است و لکن به حکمت امتحان ويژه، تنها برای لحظاتی، آن هم تنها در این یک مورد، این علم سلب شده باشد.

بر این اساس نیز از یک سو اصل فضیلت علم غیب، به استثنای یک مورد محفوظ است.

از سوی دیگر در فضیلت معامله جان با خداوند نیز خدشه‌ای در آن وارد نمی‌شود.

ممکن است برای این پاسخ هم شواهدی از روایات پیدا نمود. مانند:

وَ قَالَ لَكَ: إِنَّ مَنْزِلَتَهُ مَنْزِلَةُ إِسْمَاعِيلَ‏ الذَّبِيحِ مِنْ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ يَجْعَلُ نَفْسَهُ لِنَفْسِكَ فِدَاءً، وَ رُوحَهُ لِرُوحِكَ وِقَاء… فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيٍّ ع: أَ رَضِيتَ أَنْ أُطْلَبَ فَلَا أُوجَدَ وَ تُوجَدَ، فَلَعَلَّهُ أَنْ يُبَادِرَ إِلَيْكَ الْجُهَّالُ فَيَقْتُلُوكَ قَالَ: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ رَضِيتُ أَنْ تَكُونَ رُوحِي لِرُوحِكَ وِقَاءً، وَ نَفْسِي لِنَفْسِكَ‏ فِدَاء… بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏19، ص: 80 ح34

 

يَسْتَتِبَّ أَمْرُكُمْ فَخَرَجَ الْقَوْمُ عِزِينَ وَ سَبَقَهُمْ بِالْوَحْيِ بِمَا كَانَ مِنْ كَيْدِهِمْ جَبْرَئِيلُ ع فَتَلَا هَذِهِ الْآيَةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ فَلَمَّا أَخْبَرَهُ جَبْرَئِيلُ بِأَمْرِ اللَّهِ فِي ذَلِكَ وَ وَحْيِهِ وَ مَا عَزَمَ لَهُ مِنَ الْهِجْرَةِ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ لِوَقْتِهِ فَقَالَ لَهُ يَا عَلِيُّ إِنَّ الرُّوحَ هَبَطَ عَلَيَّ بِهَذِهِ الْآيَةِ آنِفاً يُخْبِرُنِي أَنَّ قُرَيْشاً اجْتَمَعَتْ عَلَى الْمَكْرِ بِي وَ قَتْلِي وَ إِنَّهُ أُوحِيَ إِلَيَّ عَنْ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ أَهْجُرَ دَارَ قَوْمِي وَ أَنْ أَنْطَلِقَ إِلَى غَارِ ثَوْرٍ تَحْتَ لَيْلَتِي وَ أَنَّهُ أَمَرَنِي أَنْ آمُرَكَ بِالْمَبِيتِ عَلَى ضِجَاعِي أَوْ قَالَ مَضْجَعِي لِتُخْفِيَ بِمَبِيتِكَ عَلَيْهِ أَثَرِي فَمَا أَنْتَ قَائِلٌ وَ صَانِعٌ فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَ وَ تَسْلَمَنَّ بِمَبِيتِي هُنَاكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ فَتَبَسَّمَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ ضَاحِكاً وَ أَهْوَى إِلَى الْأَرْضِ سَاجِداً شُكْراً لِمَا أَنْبَأَهُ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ سَلَامَتِهِ فَكَانَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَوَّلَ مَنْ سَجَدَ لِلَّهِ شُكْراً وَ أَوَّلَ مَنْ وَضَعَ وَجْهَهُ عَلَى الْأَرْضِ بَعْدَ سَجْدَتِهِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَمَّا رَفَعَ رَأْسَهُ قَالَ لَهُ امْضِ لِمَا أُمِرْتَ فِدَاكَ سَمْعِي وَ بَصَرِي وَ سُوَيْدَاءُ قَلْبِي وَ مُرْنِي بِمَا شِئْتَ أَكُنْ فِيهِ كَمَسَرَّتِكَ وَاقِعٌ مِنْهُ بِحَيْثُ مُرَادُكَ وَ إِنْ تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ وَ قَالَ وَ أَنْ أُلْقِيَ عَلَيْكَ شِبْهٌ مِنِّي أَوْ قَالَ شِبْهِي قَالَ إِنْ يَمْنَعْنِي نَعَمْ قَالَ فَارْقُدْ عَلَى فِرَاشِي وَ اشْتَمِلْ بِبُرْدِيَ الْحَضْرَمِيِّ ثُمَّ إِنِّي أُخْبِرُكَ يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَمْتَحِنُ أَوْلِيَاءَهُ عَلَى قَدْرِ إِيمَانِهِمْ وَ مَنَازِلِهِمْ مِنْ دِينِهِ فَأَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ قَدِ امْتَحَنَكَ يَا ابْنَ أُمِّ وَ امْتَحَنَنِي فِيكَ بِمِثْلِ مَا امْتَحَنَ بِهِ خَلِيلَهُ إِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ الذَّبِيحَ إِسْمَاعِيلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَصَبْراً صَبْراً فَ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ثُمَّ ضَمَّهُ النَّبِيُّ ص إِلَى صَدْرِهِ وَ بَكَى إِلَيْهِ وَجْداً بِهِ وَ بَكَى عَلِيٌّ ع جَشَعاً لِفِرَاقِ رَسُولِ اللَّهِ ص بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏19 / 60

البته در این روایات این احتمال هم وجود دارد که ناظر به پاسخ دوم یعنی احتمال بداء باشد.

پاسخ ۴ شبهه لیلة المبیت: شدت تألمات

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۷/۱۸-۱۶:۵:۱۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:15555
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3213

با تنزل از همه پاسخها توجه به این نکته هم لازم است که شدت تألمات چندان کمتر از قتل نبوده است.

البته باید به جزئیاتی که از این تألمات در منابع آمده است، آگاه شد.

از جمله آنها تاول زدن بدن حضرت بر اثر ضربات است که موجب ناله بی‌اختیار حضرت می‌شد. در برخی از منابع ناله‌های حضرت، به ناله شیر تشبیه شده است.

همان گونه که اشاره شد این پاسخ تنها تنزلی است.

  • نظر خوانندگان
۱۳۹۴/۱۲/۰۶-۰:۵۵:۳۴
سلام
طبق روایات مستفیضی امیرالمومنین علیه السلام به چگونگی شهادت خود علم تفصیلی داشتند حتی به زمان مکان و قاتل خود، آیا این القای نفس در تهلکه نیست؟
پاسخ‌ها
محسن۱۳۹۴/۱۲/۰۶-۶:۵۲:۰
: با سلام و احترام
هر چند این پرسش مربوط به موضوع نیست، اما اشاره‌ای اختصاری به پاسخ آن می‌نماییم.
با صرف نظر از ظهور عنوان اشاره شده، یعنی «القاء نفس در تهلکه»، این امر به شکل کلی نکوهیده نیست؛ چرا که در جهاد، مسلما عده‌ای کشته و مجروح می‌شوند، اما با علم به کشته شدن، جهاد در شرایطی واجب است. بنا بر این جان باختن و جان دادن از منظر عقل و شرع، در برخی از شرایط نه تنها نکوهیده نیست، بلکه ستودنی است.
این نگاه کلی به مسئله به شکل عمومی آن است.
اما در مورد معصومین علیهم السلام هر چند اینان مصداق «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْكِتٰابِ» و دانای به همه چیز هستند، اما از منظر تکلیف ظاهری، همیشه مأمور به استفاده از علم و آگاهی‌شان نیستند.
مثلا در دوران پیش از ظهور امام زمان علیه السلام، ائمه علیهم السلام بر اساس شاهد و قسم قضاوت می‌کنند، نه حکم داودی.
در امتثال تکلیف حفظ جان نیز آنان همه جا مأمور به استفاده از علم واقعی‌شان نیستند و در بسیاری از موارد به علم ظاهری عمل می‌کنند.
از این رو رفتن امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد طبق تکلیف الهی (یعنی عمل به علم ظاهری) مصداق «القاء نفس در تهلکه» نمی‌باشد.
به سخنی دیگر همان خداوندی که از «القاء نفس در تهلکه» نهی فرموده، همو از آنان خواسته است که به علم ظاهری عمل نمایند.
از این رو مورد یاد شده و مانند آن، نه تنها مورد نهی الهی نیستند، بلکه وظیفه الهی آنان دقیقا همان است که بدان عمل کرده‌اند.
با تشکر
  • نظر شما