دست گلچین شادمانی را ازین گلشن گرفت
غنچه را از باغبان هنگام روئیدن گرفت
خصم چشم دیدن ما را کنارهم نداشت
هم مرا از تو گرفت و هم ترا از من گرفت
کار بیرون با تو بود و کارخانه سهم من
لذت تقسیم کار خانه را دشمن گرفت
با تو دشمن ازغدیر و فتح خیبر کینه داشت
انتقام از من به جرم یا علی گفتن گرفت
زد چنان سیلی به رویم، دیدگانم تار شد
روشنایی را زچشمم دست اهریمن گرفت
خانه را پیدا نمیکردم اگرطفلم نبود
مجتبی دست مرا هنگام برگشتن گرفت
منبع: کانال رضیع الحسین سعید خرازی