خدایا فاطمه رفته زدستم
کنار قبر او تنها نشستم
خدایا من شدم تنهای تنها
ز بعد رفتن ام ابیها
ندارم مونس و یار پناهی
خدایا بر غریبیم گواهی
خدای زینب من نیمهی شب
ندارد غیر مادر نغمه بر لب
حسینم نیمه شب گیرد بهانه
ز قبر مادرش خواهد نشانه
نخواهم پای نهم از خانه بیرون
مبادا بینم آن جلاد ملعون
که زد سیلی به روی همسر من
خدا داند چه آمد بر سر من
بگفتا هاشمی در سوگ زهرا
علی گشته دگر تنهای تنها
منبع: ودیعة الرسول صفحه 332 شعر از سید حسین هاشمی
خدایا فاطمه رفته زدستم
کنار قبر او تنها نشستم
خدایا من شدم تنهای تنها
ز بعد رفتن ام ابیها
ندارم مونس و یار پناهی
خدایا بر غریبیم گواهی
خدای زینب من نیمهی شب
ندارد غیر مادر نغمه بر لب
حسینم نیمه شب گیرد بهانه
ز قبر مادرش خواهد نشانه
نخواهم پای نهم از خانه بیرون
مبادا بینم آن جلاد ملعون
که زد سیلی به روی همسر من
خدا داند چه آمد بر سر من
بگفتا هاشمی در سوگ زهرا
علی گشته دگر تنهای تنها