×

درباره میز از اینجا و آنجا

هر دسته از موضوعاتی که بارورتر شده‌اند در میزهای مستقل ارایه می‌شوند. سایر موضوعات در میز«از اینجا و آنجا» تقدیم می‌شوند. از این رو این محیط شامل مطالبی کاملا متنوع است.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۳
۱ رمضان ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

هنگامی هواپرستی در کار نباشد

  • نویسنده:محمدرضا
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۱/۱۸-۱۲:۳۴:۵۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:18837
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 2247

بین اصحاب حاج شیخ حسن مامقانی و فاضل شربیانی خیلی تضاد بود.

شخصی مسأله‌گوی مرحوم مامقانی بود و اگر کسی مسأله‌ای از او می‌پرسید، سؤال می‌کرد: مقلد چه کسی هستی؟

اگر می‌گفت که مقلد مامقانی هستم، او را تحسین می‌کرد و جواب مسأله او را می‌داد.

ولی اگر می‌گفت مقلد فاضل شربیانی هستم، شروع می‌کرد به شدت شربیانی را تکذیب و توهین می‌کرد و از جهت علمی و عملی او را زیر سؤال می‌برد.

آن مسأله گو به دخترش وعده می‌دهد که برایش چادری تهیه کند.

در همان اوقات به علتی شاید به جهت بی تقوایی، مرحوم مامقانی او را جواب می‌کند.

او که از مامقانی شهریه می‌گرفت، ظاهرا شهریه اش قطع می‌شود. هم از مامقانی رانده شده و هم در مورد فاضل شربیانی این طور مشی کرده بود.

در همان موقع از طرف فاضل شربیانی او را می‌خواهند. شربیانی به او می‌گوید: آقای مامقانی به شما چقدر شهریه می‌داد؟ می‌گوید: فلان مقدار. شربیانی می‌گوید: این را من تقبل می‌کنم.

دوباره می‌پرسد: شنیده‌ام به دخترت وعده داده‌ای که برایش چادر تهیه کنی، پول چادر چقدر می‌شود؟ او می‌گوید: فلان مقدار. شربیانی آن را هم تقبل می‌کند.

هم پول چادر را می‌پردازد و هم می‌گوید که از جهت شهریه نگران نباش، من جبران می‌کنم، ولی نباید سبب شود که شما رویه‌تان را عوض کنید، بلکه همان روش قبلی تان را ادامه بدهید.[1]

 

[1]- جرعه‌ای از دریا ج 2 ص 389

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما