×

درباره میز شهر اندیشه

اگر «امتیاز انسان» «خردمندی» است و اگر «لازمه‌ی خردمندی» انسان «اندیشمندی» و «حاصل خردورزی» و اندیشمندی گوهر «شناخت» است، خرد، اندیشه و شناخت، بهای بیشتری می‌طلبد. پس تمرکز بر «شهر اندیشه» انسان «بایسته‌ترین» حرکت انسانی است.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
۹ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

چگونه با يكديگر سخن گوييم؟ (در جستجوی زبان بين المللی)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۸:۳۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2467
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 50550

پس از محقق ساختن موقعيت‌يابي و موقعيت‌سنجي با جغرافياي شناخت، نوبت به بر قراري ارتباط درست با يکديگر در حوزه انديشه می­رسد. اين ارتباط با زبان مناسب امکان پذير است. اما چگونه؟ اين مهم را در اين بخش ببينيد.

حاصل جغرافياي شناخت، تعريف راههاي ارتباطي ميان افراد، و چگونگي دست‌يابي به آنهاست. آيا ارتباط پيدا كردن تنها و تنها براي به تفاهم رسيدن كافي است؟ به سخني ديگر آيا ارتباط شرط لازم تفاهم است يا شرط كافي؟

تصور كنيد يك قبيله ناشناخته در اعماق جنگلهاي آمازون كشف شده است، و يا براي نخستين بار به يك روستاي بريده از جهان بيرون در دل کوير رسيده‌ايم، بدين سان يك ارتباط جديد پيدا كرده‌ايم؛ اما آيا اين ارتباط به تنهايي مي‌تواند شما را به جامعه جديد پيوند دهد؟ مسلما خير! زيرا نيازمند آشنايي با زباني هستيد كه سخن گفتن با آنان را ممكن سازد.

بي‌شک بدون زبان مناسب هرگز حتی نمي‌توانيد تفاهم محدودي را در حد يك ارتباط ابتدايي تجربه كنيد.

آيا تفاهم بنيادين در جهان انديشه نيازمند زبان نيست؟!

اگر تفاهم در جهان انديشه، زبان ويژه خود را مي‌طلبد آن زبان كدام است؟

آيا در جهان انديشه زبان فراگير و بين المللي وجود دارد؟

فلسفه زبان (حقيقت زبان 1)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2468
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1586

همه‌ي ما با نقش زبان در حيات فردي و اجتماعي كم و بيش آشنا هستيم و مي‌دانيم كه «انتقال اطلاعات» مهم‌ترين نقش زبان مي‌باشد.

غالبا اين انتقال اطلاعات توسط علايم گفتاري و نوشتاري ويژه انجام مي‌شود. با توجه به اختصاص علايم ويژه به يک زبان، مي‌توان آن را زبان خاص ناميد.

از مهمترين ويژگي‌های انتقال اطلاعات توسط زبان، «تفاهم» (اموري را به صورت مشترك در آوردن) است.

اين ويژگي منحصر به زبان به معني رايج آن (يعني زبان خاص با علايم گفتاري و نوشتاري ويژه) نيست، بلكه بسياري از اشياء ـ‌اعم از قراردادي و يا عيني خارجي‌ـ نيز توانايي انتقال و تفاهم را دارند؛ مثلا وجود يك مسجد در يك مكان منتقل كننده‌ي بخشي از فرهنگ آن منطقه است. آثار هنري به معني عام، همگي اين ويژگي را دارند.

اگر اين ويژگي زبان (يعني انتقال و تفاهم) را، فلسفه‌ي اصلي زبان بدانيم و مشخصات صوتي و قراردادي را كه در زبان به معني خاص وجود دارد، در نظر نگيريم، آن گاه زبان به معني عام و وسيع آن را درمي‌يابيم.

از آنجايي كه هر چيزي انتقال دهنده‌ي پيامي است، مي‌توان گفت همه چيز با ما سخن مي‌گويند؛ زيرا اگر گوشي شنوا و چشمي بينا داشته باشيم، مي‌توانيم پيامهاي فراواني را از همين امور پيش پا افتاده دريافت كنيم؛ راز اقيانوس بي‌كران پيامها را تنها در دل بيدار مي‌توان جستجو كرد و بس…

انتقال اطلاعات و تفاهم علاوه بر اين كه اساس زندگي اجتماعي است، مورد پذيرش عمومي نيز قرار گرفته و زندگي کنوني جهانيان کاملا به آن گره خورده است.

همان گونه که اشاره شد اجزاي زبان به معني وسيع آن منحصر به صداهاي گفتاري و كلمات نوشتاري نيست، از اين رو شامل نقاشي، معماري، فنون، آداب، رسوم و… مي‌گردد، حتي «دود» و «ابر» نيز در داخل زبان قرار دارند؛ چرا كه منتقل كننده‌ي «آتش» و «آمدن باران» هستند و…

آيا نمي‌توان گفت هر پديده‌اي جزو زبان است؟! چرا كه هر پديده‌اي حقايقي را انتقال مي‌دهد.

بين المللی كردن زبان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2469
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1742

روشن شد که هر پديده‌ای منتقل کننده‌ی حقايق است و از همين رو جزو زبان به شمار مي‌آيد.

هر اندازه يك «پديده» را از خصوصيت موردی آن «تجريد» نماييم، سخن آن «عمومي‌تر» و مخاطب آن «وسيع‌تر» مي‌گردد. يك سيب افتاده در زير درخت منزل شما، از جدايی اين سيب خاص از درخت منزل شما سخن مي‌گويد؛ اما با تجريد خصوصيات اين پديده در چند مرحله، همين سيب افتاده، از جاذبه‌ی زمين سخن مي‌گويد. سخن از سيب منزل شما، وابسته‌ی به شما بود، اما سخن از جاذبه‌ی زمين، همه‌ی زمينيان را شامل مي‌شود، اما باز هم وابسته‌ی به زمينيان است.[1]

سخنی كه پديده‌ی واحدی با يك شاعر و يا فيزيكدان و يا شيمي‌دان و يا سياستمدار مي‌گويد، کاملا متفاوت است و يك پديده به هر كدام پيامی را منتقل مي‌كند كه ديگری آن را دريافت نمي‌كند.

تعميم سخن يك پديده، به اندازه‌ی تجريد آن از خصوصيات بستگی دارد. هر چه تجريد بيشتر باشد، اشتباه كمتر و انتقال شفاف‌تر و دقيق‌تر و عام‌تر خواهد بود.

اگر تجريد را همچنان ادامه دهيم، به بين‌المللي‌ترين زبان و عمومي‌ترين سخن خواهيم رسيد و آن پيام همه‌ی پديده‌هاست كه:

«پديد آورنده‌ی ما كيست؟!!!»

آيا مي‌توان گفت سخن از پديد آورنده، اولين سخن و اولين انتقال بين‌المللی است؟! (البته برای كسی كه شايستگی تفهيم و تفهم داشته باشد!)

آيا اين سخن بين‌المللی برای تفاهم فراگير كافی نيست؟! اگر كافی است پس چرا چنين نشده است؟! خطا در كجاست؟ در فرستنده پيام، در انتقال دهنده پيام، و يا در گيرنده پيام؟! و يا اين كه اصلا پيامی در كار نيست؟!

پس بايد نقش فوق العاده‌ی زبان را بيشتر بشناسيم.

 

[1]ـ افتادن سيب از درخت تجربه مليونها انسان بود اما کشف جاذبه توسط نيوتن بر اساس تجريد ياد شده بود.

سيری كه يك پيام طی می‌كند (اركان زبان)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۱۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2470
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1541

برجسته‌ترين عنصر زبان، پيامی است كه با آن انتقال مي‌يابد؛ اما هيچ پيامی بدون دو عنصر ديگر تحقق يافتنی نيست و آن مبدأ و فرستنده اصلی پيام از يك سو، و گيرنده نهايی و دريافت كننده حقيقی پيام از سوی ديگر است.

بی شك افراد مختلف از پديده‌ی واحدي، پيامهای متفاوتی دريافت مي‌كنند؛ اين تفاوتِ دريافت، نكته بسيار مهمی است كه شايسته مطالعه و تجزيه و تحليل است. با مطرح كردن چند نمونه به تشريح گام به گام مي‌پردازيم.

تصور كنيد كسی در خيابان بيهوش بر زمين افتاده است و عده‌ای گرداگردش حلقه زده‌اند، هر كسی چيزی مي‌گويد و اين حادثه را به گونه‌ای تفسير مي‌كند و بر اساس همان تفسير خويش، پيشنهاد مي‌دهد كه با اين حادثه ديده چه بايد كرد.

در اين نمونه يك پديده بدون هيچ واسطه و ابزاری مورد احساس جمعی قرار گرفته است؛ اما پيامهای دريافت شده يكسان نيستند. چرا؟!

نمونه دوم: جمعی از اخترشناسان پشت تلسكوپ هابل[1] به تماشای آسمان نشسته‌اند و با يك پديده نو روبرو مي‌شوند؛ آيا همه‌ی آنان اين پديده را يك گونه تفسير مي‌كنند؟!

در اين نمونه، يك پديده بدون هيچ واسطه‌اي، اما با يك عدسی بسيار قوی حس شده است؛ اين حس مسلما بدون ابزار ميسر نبوده و نيست؛ اما مشكل اختلاف در دريافت پيام، با قوت بيشتری همچنان ديده مي‌شود.

نمونه سوم: همان نمونه پيشين را در نظر بگيريد اما با اين تفاوت كه از راديو تلسكوپ استفاده شده است.[2] با توجه به اختلاف راديو تلسكوپ با تلسكوپهای عدسي، تصوير به دست آمده دقيقا همان تصوير آسمان نيست، بلكه اطلاعاتی كه حتی با بزرگنمايی نيز قابل رؤيت نيست، راديو تلسکوپ به شكلی تبديل مي‌كند كه قابل رؤيت گردند. مي‌توان اين ويژگی را ترجمان اطلاعات شمرد.

در اين نمونه با پديده‌های ترجمه شده روبرو هستيم كه البته با توجه به روشهای تبديل اطلاعات (ترجمه) و دقت ابزار آن، اختلاف در تفسير پديده‌ها بيشتر از پيش خواهد بود. يعنی تفاوت در دريافت پيام، بيشتر محتمل به نظر مي‌رسد.

نمونه چهارم: فرض كنيد در مورد نمونه نخستی كه گذشت، خبرنگاری در جمع مردم حضور دارد و از صحنه شخص بيهوش شده، عكس و گزارش تهيه نموده و آن را از يك شبكه تلويزيونی پخش نمايد، بی شك ـ‌علاوه بر اختلاف برداشتهای افراد در صحنه كه خبرنگار از جمله آنهاست‌ـ پيامی كه بينندگان برنامه از گزارش اين خبرنگار دريافت مي‌كنند متفاوت است.

در اين مورد هر چند برداشتهای ساير افراد در صحنه انتقال نمي‌يابد، اما پای عناصر ديگری در پيام باز مي‌شود؛ مانند: اهداف شبكه تلويزيوني، فضای پخش خبر، كيفيت تصوير برداری و صدا برداري، كيفيت فرستنده‌ها و گيرنده‌های تلويزيونی و خود تلويزيونی كه ببيننده از آن استفاده مي‌كند و…. اين عوامل نيز در كيفيت دريافت پيام مؤثر هستند.

نمونه پنجم: حال تصور كنيد يك شبكه تلويزيونی برنامه‌ای توليد نمايد كه مهمان آن يكی از اختر شناسانی باشد كه يك پديده كيهانی را به وسيله راديو تلسكوپ مطالعه كرده است. آيا پيامی كه ببينندگان اين برنامه تلويزيونی دريافت مي‌كنند يكسان است؟!

البته در اين نمونه چند عنصر جديد مطرح شده است مانند: تبحر مجری برنامه، طراحی صحنه، گزينش مجری و مهمان، سطح اطلاعات و علايق ببيننده و…. عناصر ياد شده (علاوه بر عوامل اختلاف دريافت پيام در مثالهای پيشين) در چگونگی دريافت پيام توسط ببينندگان بسيار تأثير گذار هستند.

مسلما نمونه‌های پيچيده ديگری نيز وجود دارند كه ديگر نيازی به مطرح كردن آنها نيست؛ اما همه اين موارد يك پرسش را مطرح مي‌كنند كه چرا افراد متفاوت از يك حادثه پيامهای متفاوتی دريافت مي‌كنند؟!

بايد توجه داشت كه بحث زبان ـ‌به معنای وسيع آن‌ـ با مباحث رسانه‌ها آن چنان در هم تنيده شده است كه تفكيك آن خالی از دشواری نيست. در هر صورت شناخت سيری كه يك پيام (از جمله در رسانه‌ها) طی مي‌كند، به ما كمك مي‌كند تا پايه‌های اصلی زبان و ساير عواملی كه مي‌تواند در انتقال يك مفهوم دخالت داشته باشد بشناسيم. پس بايد سير يك پيام را بشناسيم.

 

[1]ـ تلسكوپ هابل بزرگترين تلسكوپ جهان از نوع تلسكوپهای عدسی است.

[2]ـ تفاوت راديو تلسكوپ با تلسكوپهای عدسی مانند تلسكوپ هابل در اين است كه تلسكوپهای عدسی عين تصوير آسمان را با بزرگ نمايی بسيار نشان مي‌دهند، اما راديو تلسكوپها با گيرنده‌های بسيار قوی پرتوهای كيهانی را دريافت كرده و آن را به شكل تصوير ارايه مي‌دهد در واقع كار راديو تلسكوپها نوعی ترجمه داده‌ها مي‌باشد.

1ـ مبدأ پيام (فرستنده واقعی)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۱۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2471
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1604

مهمترين بخش از سير يك پيام، مبدأ واقعی پيام است كه خود يك پديده از پديده‌های واقعی جهان است. اين مبدأ مي‌تواند جوانه زدن يک دانه باشد، يا يك انفجار كيهانی باشد و يا يك قتل در خيابان؛

واكنشی كه يك فرد در مقابل قتلی نشان مي‌دهد و يا نظريه‌ای كه يك جامعه‌شناس يا استاد تاريخ بر اساس تحولات جامعه ارايه مي‌دهد، خود نيز يك پديده است و صد البته مي‌تواند مبدأ پيام باشد؛ اما برای ريشه‌يابی برداشتهای متفاوت از پيامها، نمي‌توان مبدأ واقعی واكنش فرد يا نظريه جامعه‌شناش (يعنی قتل يا تحولات اجتماعي، كه خود يك پديده است) را ناديده گرفت.

2ـ انواع ارتباط با مبدأ پيام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۱۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2472
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1623

ارتباط با مبدأ پيام، از دو منظر قابل تأمل است.

با مطالعه در نمونه‌هايی كه پيش از اين ارايه شد، مي‌يابيم كه در برخی از موارد، گيرنده پيام بي‌واسطه با مبدأ اصلی پيام سر و كار دارد و گاهی چنين نيست. پس از اين منظر، تماس بي‌واسطه و با واسطه با مبدأ پيام را داريم.

از منظر دوم دريافت برخی از پيامها نياز به ابزاری ندارد، مانند مشاهده قتل در خيابان، ولی در برخی ديگر، ارتباط با مبدأ پيام، بدون ابزار مناسب ميسر نيست؛ مانند يك پديده كيهانی كه توسط تلسكوپ رصد مي‌شود.

آنچه در ارتباط با مبدأ پيام، حايز اهميت فوق العاده است اين است كه ببينيم پيام با شكل واقعی خود به گيرنده پيام مي‌رسد، يا دچار نوعی تحول مي‌گردد؟ به سخنی ديگر آيا در مسير رسيدن پيام به گيرنده آن، ترجمه‌ای رخ داده است، يا خير، پيام بدون ترجمان به گيرنده آن واصل شده است؟

از اين نقطه، بحث زبان، ارتباط تنگاتنگی با دو بحث مهم ديگر پيدا مي‌كند كه اشاره به آن برای نكته‌سنجان لازم است.

همان گونه كه خواهد آمد ابزار انتقال پيام در دو گروه جای دارند: سخت افزاری و نرم افزاري؛

بحث از واسطه‌های سخت افزاری مربوط به تكنولوژی ارتباطات و توسعه كمی و كيفی آن است.

اما واسطه‌های نرم افزاري، همان بحث فلسفه رسانه و سياستهای رسانه‌ها را تشكيل مي‌دهد، و تنها ويژگی آن نسبت به بحث زبان، كاربرد جمعی آن است؛ از همين رو زبان مهمترين اهرم در جهان سياست است، تا آنجا كه گفته شده است قدرتهای سياسی و اجتماعی هميشه متأثر از كودتای رسانه‌ای هستند. پس اين يك نقطه ارتباط و اشتراك بحث زبان با بحث رسانه است.

اما نقطه دوم ارتباط زبان با جايگاه و نقش روشنفكران در جامعه است؛ هر چند اين بنده تا كنون نديده‌ام كسی ميان بحث زبان (و به تعبير دقيقتر ترجمان) و جايگاه روشنفكران ارتباط برقرار كرده باشد، اما به نظر مي‌رسد آن چه روشنفكران ادعا مي‌كنند همان واسطه‌گری در پيام رسانی و ترجمان واقعيتهای پيچيده جامعه برای عوام و به زبان عوام است؛ بنا بر اين، بحث زبان نيز يكی از زير بناهای مباحث روشنفكری است، هر چند از اين امر مهم غفلت شده است.

3ـ ترجمان پيام (واسطه تبديل)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۱۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2473
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1604

بحث ترجمان پيام از مباحث فوق العاده مهم است؛ از اين رو در آغاز بايد نگاهی كوتاه به فلسفه ترجمان به شكل كلی داشته باشيم.

ترجمه به معنی رايج آن، زمانی معنا مي‌يابد كه دو نفر مي‌خواهند با هم سخن بگويند، اما هر يك زبان ويژه خود را دارد؛ از اين رو ارتباط اين دو با يكديگر در گروِ اين است كه زبان مشتركی را مانند زبان اشاره جستجو كنند، و يا فردی را بيابند كه هر دو زبان را آموخته باشد؛ كار واسطه اين است كه مثلا پيام عرب‌زبانی را دريافت كرده و آن را در قالب فارسی ريخته و به شخص فارسي‌زبان ارايه دهد.

با اين اشاره كوتاه مي‌توان گفت فلسفه ترجمان در زبان به معنی وسيع آن، «جبران ناتوانی گيرنده پيام در دريافت مستقيم پيام، توسط يك واسطه است».

با پوزش از همگان به يك نكته اشاره مي‌كنيم كه ويژه نكته‌سنجان آشنا با برنامه نويسی كامپيوتری است.

ممكن است نياز باشد كه يك پديده چندين بار در فرآيند ترجمه قرار گيرد تا دريافت پيام آن برای برخی از مخاطبان ميسر گردد؛ از اين رو مي‌توان گفت ترجمان به منزله يك «تابع خود ارجاعي» در برنامه‌نويسی است؛ يعنی بايد بارها و بارها آن را در يك حلقه بسته اجرا نمود تا شرط خروج از حلقه ـ‌كه همان جبران ناتوانی گيرنده است‌ـ تحقق يابد.

در نهايت بايد توجه داشت كه آن چه در بحث ترجمان حرف اول را مي‌زند، رسانا بودن ترجمان است.

4ـ ابزار انتقال پيام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۲۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2474
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1578

پيش از اين به ابزار انتقال پيام اشاره كرديم. ابزار انتقال پيام دو گونه است: ابزار ساده و ابزار پيچيده.

4.1ـ ابزار ساده

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۳۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2475
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1697

ابزار ساده ابزاری هستند كه پيام را تقويت مي‌كنند تا گيرنده بتواند آن را دريافت كند، اما هيچ گونه تصرفی در پيام نمي‌كنند. مانند تلسكوپ عدسی هابل در مثالهايی كه پيش از اين اشاره كرديم.

4.2ـ ابزار پيچيده (رسانه‌ها)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۳۴
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۶/۰۶-۷:۱۳:۴۵
    • کد مطلب:2476
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1583

ابزار پيچيده انتقال پيام همان رسانه‌ها هستند؛ مانند: راديو، روزنامه، تلویزيون، اينترنت و… که شامل ابزار سخت افزاری و ابزار نرم افزاری است.

4.2.1ـ ابزار سخت افزاری

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۴۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2477
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1613

ابزار سخت افزاری انتقال پيام، همان بُعد فيزيكی رسانه‌ها هستند كه تكنولوژی ارتباطات آنها را پشتيبانی مي‌كند. مانند انواع فرستنده‌ها و گيرنده‌ها و شبكه‌های فيزيكی اينترنت و…

4.2.2ـ ابزار نرم افزاری

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۴۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2478
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1629

مهمترين بحث در ابزار نرم افزاری كه در انتقال پيام مطرح است، ترجمان پيام توسط رسانه‌ها مي‌باشد. ترجمان از مباحث مهم بحث رسانه‌هاست.

انشاء الله در آينده توضيح بيشتری از ابزار نرم افزاری خواهيم داشت. اما در اينجا اشاره كوتاه به آن لازم است.

انسان دارای دو بُعد خرد از يك سو، و تمايلات و احساسات از سوی ديگر است؛ ترديدی هم وجود ندارد كه هر دو بُعد، در مسير حركت انسان ايفای نقش مي‌كنند؛ اما آنچه مورد بحث است اين است كه در انتقال پيام (ترجمان يك پديده) از زبان احساس استفاده شود يا زبان خرد به كار گرفته شود. به تفاوت اين دو توجه کنيد.

4.2.2.1ـ ترجمان به زبان احساس

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۵۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2479
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1583

زبان احساس در بحث رسانه جايگاهی مهم يافته است، تا آنجا كه برخي، رسانه‌ای را موفق مي‌دانند كه بهتر بتواند ادراك را به احساس ترجمه كند.

42.2.2ـ ترجمان به زبان خرد

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۵۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2480
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1592

شايد ديده باشيد كه در آموزش مفاهيم عقلاني، احيانا از تشبيه معقول به محسوس استفاده مي‌شود.[1]

زبان خرد همان بيان علمی پديده‌ها در آموزش علوم و انتقال آنها به ديگران مي‌باشد كه به تناسب مورد، شيوه‌های مختلفی دارد.

شايد بتوان گفت تمامی شيوه‌هايی كه در زبان خرد به كار برده مي‌شوند، بر اساس «تنزل سطح مطلب متناسب با پايه‌ی دركِ مخاطب» است؛

پايين آوردن سطح مطلب در كاربردهای رايج بشري، بيشتر با تشبيه معقول به محسوس انجام مي‌شود؛ تشبيه معقول به محسوس همان بهره جستن از «مِثْل» آوردن است. البته اين كار با محدوديتهای خود روبرو است؛ چرا كه ممكن نيست تمامی معقولات را با تشبيه به محسوسات ترجمه كرد؛ زيرا شبيهی برای برخی از آنها در جهان حسّ (نه احساس) وجود ندارد و حتی ممكن است ويژگي‌های تشبيه شده موجب انحراف ذهن مخاطب شود.

پايين آوردن سطح مطلب در زبان وحی با بهره جستن از «مَثَل» آوردن صورت مي‌پذيرد.[2]

 

[1]ـ بايد توجه داشت كه زبان احساس، غير از انتقال معقول به وسيله محسوس است.

[2]ـ مَثَلهای قرآن همان ترجمان حقايق بلند در قالبهای متناسب با پايه درك مخاطبين است. توجه کنيد:

وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يتَذَكَّرُونَ.

كَذلِكَ يضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ.

لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَيتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يتَفَكَّرُونَ.

اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ… يهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يشاءُ وَ يضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَي‏ءٍ عَليمٌ.

امتياز اين دو شيوه (استفاده از مِثل و مَثَل) نقش كليدی در ترجمان به زبان خرد دارد؛ به يك مورد امتياز در دو آيه از قرآن توجه كنيد:

«وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلی فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (اثبات مَثَل برای خداوند) و «لَيسَ كَمِثْلِهِ شَي‏ءٌ» (نفی مِثْل برای خداوند).

جای طرح تفصيلی اين مطالب در مباحث بنيادين رسانه‌هاست؛ اما همين اندازه اشاره، نكته‌سنجان را به نقدی جدی که بر مبحث رسانه‌ها وارد است، متوجه مي‌كند.

5ـ پيام ارسال شده

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۲۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2481
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1590

محتوای پيام، چه تلخ و چه شيرين، تابع مبدأ آن است؛ مسلما خبر از وقوع يك زلزله وحشتناك، پيام شيرينی ندارد. پيام ارسال شده همان دركی است كه فرد مرتبط با مبدأ پيام، از آن مي‌گيرد و سپس به شكلی برای ديگران بازگو مي‌كند.

در اين مرحله با دو امر سر و كار داريم:

1ـ محتوای خود پيام؛

2ـ امانتداری در ارسال پيام.

آنچه از منظر محتوای پيام مهم است، درك درست و واقعی گيرنده نخست (و واسطه پيام برای ديگران) است.

اما منظر دوم همان بحث سياست اولويت‌بندی در انتقال پيامها و ارسال اخبار است كه ريشه علمی بحث زنده روز، يعنی سانسور و فيلترينگ مي‌باشد. سانسور و فيلترينگ ارتباط تنگاتنگی به هدف يك رسانه دارد. پس پيش از بررسی اين دو بحث، بايد «هدف پيام رساني» كه تابع اهداف كلی يك رسانه است شناخته شود.

اگر از منظر رعايت امانت به پيام ارسال شده بنگريم، با دو دسته از پيامها روبرو مي‌شويم: پيامهای دست نخورده و پيامهای دستكاری شده. فلسفه امانتداری در انتقال پيام، اهميت حياتی بحث آسيب‌شناسی رسانه‌ها را نشان مي‌دهد.

6ـ هدف پيام رسانی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۲۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2482
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1620

پيام رسانی يكی از فعاليتهای انسان است؛ از اين رو بايد در راستای «هدف انسان» از پيام‌رسانی مطالعه شود.

دو بُعدی بودن انسان، موجب شده است انسانها در دو دسته‌ی خردگرايان و هواپرستان طبقه‌بندی شوند؛ اين امر اهداف انسانها را نيز در دو گروه اهداف خردورزانه و اهداف هواپرستانه طبقه‌بندی مي‌كند.

هدف از يك پيام رساني، و حتی اصل ايجاد يك رسانه، نيز ممكن است خردورزانه و يا هواپرستانه باشد. گزينش اخبار و پيامها، سانسور و فيلترينگ اگر به اقتضای هدف‌گيری خردورزانه باشد بر اساس رعايت اولويتها و ضرورتهای مخاطب پيام است، ولی اگر هدف پيام رساني، در دلِ هواپرستی جای داشته باشد، ستم ناروايی است كه به مخاطب پيام روا داشته مي‌شود.

7ـ گيرندگان پیام (انسان)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۲۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2483
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1530

پايان سلسله مراتب سير پيام، مخاطب و دريافت كننده پيام است.

در اين مرحله نيز مسلما پيام ارسال شده را (خواه تحريف شده باشد يا نشده باشد) همگان به يك گونه تلقی نمي‌كنند.

اين امر بايد در بحث «آسيب شناسی ارسال و دريافت پيام» مورد تأمل قرار گيرد.

آسيب شناسی ارسال و دريافت پيام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۱۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2484
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1660

دوباره پرسش مطرح شده را يادآور مي‌شويم كه «چرا همگان پيامها را يكسان دريافت نمي‌كنند؟»

برای يافتن پاسخ اين پرسش، مراحل پيام را در چند مرحله تجزيه و تحليل مي‌كنيم تا نقاط آسيب پذير پيام رسانی را بشناسيم.

مرحله 1: مبدأ حقيقی پيام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۴۰:۱۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2485
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1625

گذشت كه مبدأ واقعی پيام (مستقيما يا با واسطه) يك پديده از پديده‌های واقعی جهان است.

از آنجايی كه سخن از تفاوت دريافت پيام از واقعيت واحدی است، پس اين تفاوت در خود مبدأ پيام نمي‌تواند باشد.

مرحله 2: رسانه‌ها

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۴۰:۱۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2486
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1601

آسيبهای مرحله رسانه در دو گروه كلی جای دارند:

الف‌ـ كاستي‌های ناخواسته يك رسانه.

ب‌ـ اهداف هواپرستانه كه در بسياری از موارد به خيانت به پيام منجر مي‌شود. اين خيانتها عبارتند از:

1ـ سانسور و فيلترينگ شامل حذف مطلق پيام (بايكوت) و انتقال گزينشی پيام؛

2ـ دستكاری و تحريف پيام، شامل تغيير پيام و ترجمان نادرست.

مرحله 3: دريافت كننده پيام

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۴۰:۱۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2487
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1563

ريشه تفاوت در دريافت پيامها توسط گيرندگان يكی از عوامل زير است:

1ـ مسامحه گيرنده پيام در تلقی پيام؛ اين عامل با إعمال دقت بر طرف مي‌شود.

2ـ نداشتن درك لازم؛ اين عامل همان تفاوت خرد انسانهاست كه به موهبت الهی مربوط است.

3ـ نداشتن اطلاعات پيش نياز؛ اين عامل با فراگيری دانشهای لازم بر طرف مي‌گردد.

4ـ تضاد محتوای پيام با شخصيت دريافت كننده پيام؛ اين عامل ريشه در هواپرستی دريافت كننده پيام دارد كه همان نديده گرفتن پيامهايی است كه با منافع متصور فرد سازگار نيست.

تجسم هواپرستی در دريافت پيام به شكل بی طرف نبودن گيرنده پيام آشكار مي‌شود. بی طرف نبودن ممكن است در قالب جانبداری ناآگاهانه (تأثير پنهان از فضای ذهنی شخص) باشد، و ممكن است جانبداری آگاهانه (هواپرستی آشكار) باشد.

ترجمان، روح زبان (حقيقت زبان 2)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۱۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2488
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1537

با نگاهی به گزيده‌ای از مطالب پيشين مي‌بينيم:

همه‌ی ما با نقش زبان در حيات فردی و اجتماعی كم و بيش آشنا هستيم و مي‌دانيم كه «انتقال اطلاعات» مهم‌ترين نقش زبان مي‌باشد.

از آنجايی كه هر چيزی انتقال دهنده‌ی پيامی است، مي‌توان گفت همه چيز با ما سخن مي‌گويند…

اجزای زبان به معنی وسيع آن منحصر به صداهای گفتاری و كلمات نوشتاری نيست، از اين رو شامل نقاشي، معماري، فنون، آداب، رسوم و… مي‌گردد، حتی «دود» و «ابر» نيز در داخل زبان قرار دارند؛ چرا كه منتقل كننده‌ی «آتش» و «آمدن باران» هستند و…

آيا نمي‌توان گفت هر پديده‌ای جزو زبان است؟! چرا كه هر پديده‌ای حقايقی را انتقال مي‌دهد.

تأمل در اين گزيده ما را با نخستين ترجمان آشنا مي‌كند، توجه كنيد.

ترجمان ذاتی پديده (مبدأ پيام)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۵:۲۹:۵۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2489
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1577

از آنجايی كه ذات هر پديده‌ای بيانگر ويژگي‌های پديد آورنده است، مي‌توان گفت ذات يك پديده ـ‌از آن رو كه ويژگي‌های پديد آورنده را انتقال مي‌دهد‌ـ با ما سخن مي‌گويد و سخن او ترجمان ذاتی پديد آورنده اوست.

تفاوت پديده‌ها تنها از ناحيه ذات آنهاست؛ مثلا پيامی كه يك ماشين ساده، مانند چاقو بيان مي‌كند، با پيامی كه يك پديده پيچيده، مانند خورشيد بيان مي‌كند، متفاوت است. از آنجايی كه در ادبيات دينی از پديده‌های آفرينش با تعبير آيات الهی ياد مي‌شود، اختلاف پديده‌ها همان درجات مختلف نشانه بودن از خداوند است.[1]

 

[1]ـ بحث «ترجمان» از اهميت فوق العاده‌ای برخوردار است. اهميت ترجمان آن گاه روشن مي‌شود كه دامنه كاربرد آن شناخته شود؛

برای اشاره به گستره ترجمان، توجه به يكی از عناوين ائمه هدي‌علیهم السلام لازم است؛ اين عنوان به چند تعبير آمده است؛ مانند: «ترجمان الله»، «ترجمان كتاب الله» و «ترجمان وحی الله». هر چند ممكن است به نظر آيد كه اين تعبيرات يك معنا را مي‌رسانند، اما ممكن است گفته شود كه:

«ترجمان الله»، اوج مقام آيت اللهی (المثل الاعلي) در ماسوا الله است كه از قبيل ترجمان قسم اول يعنی ترجمان تكوينی و ذاتی است.

اما دو تعبير ديگر از قبيل ترجمان قسم سوم يعنی رسانه بودن (سبب متصل بين خلق و خالق در مقوله شناخت) است؛ اين مقام حتی از مقام رسالت نيز برتر است؛ زيرا رسالت به حسب ذات خود (نه خصوصيت مورد مانند ويژگی خاتم الانبياء1) مستلزم ناتوانی گيرنده پيام از دريافت پيام نيست؛ (چرا كه امور ديگری نيز وجود دارد كه رسالت را توجيه نمايد)؛ اما عنوان ترجمان علاوه بر اين كه پيام رسانی در خود آن اشراب شده است، عظمت مبدأ پيام و امتياز مترجم را نيز مي‌رساند. تأمل در اين مطلب آثار فراوانی دارد كه از جمله آنها حل مشكلات بحث رابطه عقل با وحی و علم با دين است.

هر چند اين توضيح مربوط به اين نوشتار نيست اما ما را اندکی با عظمت اين بحث آشنا مي‌کند.

ترجمان تفهيمی (وساطت خرد ميان پديده و انسان)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۵:۲۹:۵۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2490
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1586

صرف پيام ذاتی پديده، برای اين كه اين پيام دريافت شود، كافی نيست، مگر اين كه انسانِ با خردی با آن پديده برخورد نمايد؛ هر اندازه خرد انسان كاملتر باشد، همان اندازه بهتر مي‌تواند پيام پديده‌ها را دريافت نمايد؛ اين امر يکی از دلايلی است که افراد مختلف از پديده‌ی واحدی پيامهای متفاوتی دريافت مي‌كنند.

از عقل نيز به عنوان ترجمان ياد شده است؛ زيرا اگر خرد نباشد، انسان در دريافت پيام پديده‌ها ناتوان است؛ چرا كه پيش از اين گذشت:

فلسفه ترجمان در زبان به معنی وسيع آن، «جبران ناتوانی گيرنده پيام در دريافت مستقيم پيام، توسط يك واسطه است».

اين عقل انسانی است كه انسان را بر درك پيام پديده‌ها توانا مي‌سازد؛ البته هر چه پرتو افكنی عقل بيشتر باشد، از دريافت بالاتری برخوردار است. بنا بر اين، اختلاف در اين مرحله از نيروی شناخت ناشی مي‌گردد.[1]

 

[1]ـ يا بُنَی إِنَّ الْعَقْلَ رَائِدُ الرُّوحِ وَ الْعِلْمَ رَائِدُ الْعَقْلِ وَ الْعَقْلَ تَرْجُمَانُ الْعِلْمِ…

   ممكن است گفته شود اين روايت ناظر به ترجمان ذاتی عقل از علم است؛ اين احتمال بر اساس برخی از مبانی است كه ذات عقل و علم را نور مي‌داند. 

ترجمان انتقالی (رسانه‌ها)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۵:۲۹:۵۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2491
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1601

خداوند به انسان قدرت بيان داده است؛ از اين رو مي‌تواند پس از دريافت پيامِ يك پديده توسط خرد، آن را به ديگران هم انتقال دهد.

سخن رو در رو، آشكارترين روش انتقال يك پيام است؛ اينجاست كه نوبت به زبان به معنی رايج آن مي‌رسد؛ كاری كه در اين مرحله صورت مي‌پذيرد، ترجمانِ يافته‌ی خود، برای ديگران است.

در اين مرحله مباحث فراوانی زنده مي‌شود كه با اختصار به برخی از آنها اشاره مي‌شود.

الف‌ـ دريافت درست

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۵:۲۹:۴۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2492
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1666

روشن است كه در هر رسانه‌اي، ابتدا بايد پيامی گرفته شده باشد تا بتوان آن را انتقال داد.

پيداست كه اگر اين پيام درست دريافت نشده باشد، انتقال آن نيز خالی از اشكال نخواهد بود. اين مطلب را پيش از اين با عنوان «ترجمان تفهيمي، وساطت خرد ميان پديده و انسان» مطرح كرديم.

درك درست از پيام، هنگام انتقال به ديگران ـ‌به ويژه در رسانه‌های جمعی اهميت صد چندان پيدا مي‌كند. از اين رو برای تأكيد بيشتر آن را تكرار كرديم.

ب‌ـ رسانا بودن ترجمان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۵:۲۹:۴۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2493
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1563

اين مرحله، نقطه تفكيك «پيام» از «زبان» است. روشن است كه هر چه زبان رساتر باشد انتقال پيام بهتر خواهد بود.

نطفه رسانه‌ها در اين مرحله بسته مي‌شود كه البته با پيشرفت تدريجی آنها رسانه‌های فردی و جمعی شكل گرفته و با گذشت زمان به تنوع و توانايی زمان كنونی رسيده‌اند.

پيش از اين گفتيم: در ترجمان، رسانا بودن آن، حرف اول را مي‌زند. همچنين گذشت كه: ترجمان پيام توسط رسانه‌ها مهمترين بحث در حوزه نرم‌افزاری رسانه‌هاست.

ج‌ـ زبانهای رسانه‌ها

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۵:۲۹:۴۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2494
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1640

پيش از اين در فصل «ترجمان به زبان خرد» گفتيم كه زبان رسانه‌ای شامل زبان احساس و زبان خرد است و گفتيم:

زبان خرد همان بيان علمی پديده‌ها در آموزش علوم و انتقال آنها به ديگران مي‌باشد كه به تناسب مورد، شيوه‌های مختلفی دارد.

شايد بتوان گفت تمامی شيوه‌هايی كه در زبان خرد به كار برده مي‌شوند، بر اساس «تنزل سطح مطلب متناسب با پايه درك مخاطب» است.

د‌ـ هدف رسانه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۵:۲۹:۴۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:2495
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1640

هدف رسانه تأثير فوق العاده‌ای در چگونگی انتقال پيام دارد؛ در اين راستا پيش از اين چنين گذشت:

هدف از يك پيام رساني، و يا ايجاد يك رسانه، نيز ممكن است خردورزانه و يا هواپرستانه باشد. گزينش اخبار و پيامها، سانسور و فيلترينگ اگر به اقتضای هدف‌گيری خردورزانه باشد بر اساس رعايت اولويتها و ضرورتهای مخاطب پيام است، ولی اگر هدف پيام رساني، در دلِ هواپرستی جای داشته باشد، ستم ناروايی است كه به مخاطب پيام روا داشته مي‌شود.

موفقيت زبان (حقيقت زبان 3)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۲۶-۱۰:۳۹:۱۳
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۱۰/۲۱-۱۶:۷:۳۴
    • کد مطلب:2496
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1704

تا كنون با نقش زبان آشنا شديم. آنچه مهم است اين است كه بدانيم زبان برای ايفای كامل نقش خويش چه پيش نيازهايی دارد.

1ـ روشن است كه مبدأ واقعی پيام (پديده تكويني) خارج از حيطه ماست، اما درك درست ما از آن پديده، اساسي‌ترين پايه موفقيت زبان است. پيش از اين توضيحات كافی در اين راستا گذشت. در هر صورت نخستين پيش‌نياز موفقيت زبان در اين مرحله «خرد» آدمی است.

2ـ در مرحله زبان رسانه، بديهی است كه هنر زبانِ احساس، انتقال سريع و آسان و غير مستقيم زشتي‌ها و زيبايي‌ها، خوبي‌ها و بدي‌ها، بايدها و نبايدها و درستي‌ها و نادرستي‌ها، در قالبهای احساسی (اعم از شعر، نثر، گفتار، عكس، فيلم و…) است.

اما نبايد چند نكته را از نظر دور داشت:

1/2ـ زبان احساس مي‌تواند كاربرد معكوس هم داشته باشد؛ يعنی خوبی را بدی جلوه دهد و…؛ از اين رو دست زبان احساس در خيانت و دستكاری پيامها كاملا باز است؛ در نتيجه بي‌نياز از بحث آسيب شناسی زبان احساس نيستيم.

اما اين مشكل در زبان خرد وجود ندارد؛ در نتيجه هر چند نمي‌توان از نقش زبان احساس به شكل مطلق چشم پوشيد، اما برای موفقيت زبان، نظارت «خرد» بر زبان احساس كاملا ضروری است.

2/2ـ كار زبان احساس، محدود به احساسات شناخته شده‌ی مخاطب است؛ اما زبان خرد، هدفی جز فتح قله‌های ناشناخته ندارد. از اين رو قفل مفاهيم ناشناخته با زبان احساس (بر خلاف زبان خرد) قابل گشودن نيست.

3/2ـ همه انسانها احساسات مشتركی ندارند؛ بنا بر اين، زبان احساس در حوزه‌های مشترک هميشه موفق نيست. پس زبان احساس (بر خلاف زبان خرد) محدوديت دارد.

با جمع بندی نكات ياد شده در راستای آسيب پذيری و كاستي‌های زبان احساس مي‌بينيم كه پيش‌نياز موفقيت زبان در اين مرحله نيز «خرد» مي‌باشد.

3ـ همچنين گذشت كه اهداف يك رسانه ممكن است خردورزانه و يا هواپرستانه باشد؛ بيان رابطه هواپرستی با احساسات مجال ديگری مي‌خواهد و در اينجا به اين اشاره بسنده مي‌كنيم كه: مقصود از هواپرستی سيطره­ی احساسات بر خرد است؛ از اين رو خردورزی و هواپرستی در تقابل با يكديگر قرار دارند؛ پس اهداف هواپرستانه فاقد پشتوانه­ی عقلانيت است. از سوی ديگر ريشه­ی تشتت، اختلاف و… چيزی جز هواپرستی نيست؛ در نتيجه از منظر اهداف نيز زبان موفق، زبانی است كه هدف آن خردورزانه باشد.

در پايان اين بخش، اين يادآوری مهم است كه هدف اصلی ما تفاهم است، و تفاهم نيازمند اشتراك در دريافت پيامها مي‌باشد؛ پس بايد ديد منشأ اختلاف در دريافت پيام چيست؟ برای تجزيه و تحليل اين مسأله ناچار شديم سير كوتاهی در بحث از رسانه داشته باشيم تا بتوانيم به زبان بين المللی دست يابيم.

برای اختصار در جمع‌بندی مشكل مطرح شده را به يك نمونه زنده پيوند مي‌زنيم؛

الهيون ادعا مي‌كنند پيام هر پديده‌ای اين است كه:

«پديد آورنده من كيست؟»

اما چرا اين پيام را همگان دريافت نمي‌كنند؟

در اين ميان احتمال مي‌رود كه از اساس پيامی وجود نداشته باشد و چنين پيامی تخيلی بيش نباشد؛

احتمال مي‌رود پيام وجود داشته باشد، ولی برخی در دريافت آن ناتوان هستند؛ از اين رو نياز به ترجمان دارند؛

احتمال مي‌رود پيام وجود داشته باشد، و ناتوانی در دريافت نيز منتفی باشد، اما هواپرستی موجب مي‌شود كه برخی افراد:

1ـ چشم و گوش خود را ببندند تا پيام را دريافت نكند و در غفلت خود خواسته فرو روند؛ و يا،

2ـ در بدترين شرايط كه پيام از شدت روشنی قابل چشم پوشی نيست، از روی استكبار دست به انكار پيام مي‌زنند.

پيداست كه منطق «دلم مي‌خواهد» (احساسات و هواپرستي) هرگز نمي‌تواند زبان مشترك همه انسانها گردد و تفاهمی را برای بشر ارمغان آورد؛

اما آيا منطق «خرد» اين توانايی را دارد كه بشر را در تفاهم ياری كند؟! آيا مي‌توان گفت «زبان خرد، فراگيرترين زبان و رسانه بين المللی همه انسانهاست»؟!

 

تا کنون با معضله شکست در تفاهم آشنا شديم و در نخستين گام حل آن ضرورت جغرافيای شناخت را با هدف موقعيت‌يابی و موقعيت‌سنجی مطرح ساختيم.

و در اين بخش ديديم برای رسيدن به هدف اصلی يعنی تفاهم نيازمند اشتراك در دريافت پيامها مي‌باشيم تا منشأ اختلاف در دريافت پيام را درک کنيم. برای تجزيه تحليل اين مسأله ناچار شديم سيری كوتاهی در بحث از زبان و رسانه داشته باشيم تا بتوانيم به زبان بين المللی دست يابيم.

در بحث زبان گذشت که «انتقال اطلاعات» مهم‌ترين نقش زبان است که مهمترين ويژگی آن  «تفاهم» است.

اگر اين ويژگی زبان (يعنی انتقال و تفاهم) را، فلسفه‌ی اصلی زبان بدانيم زبان به معنی عام و وسيع آن را درمي‌يابيم.

و از آن جايی که هر پديده‌ای حقايقی را انتقال مي‌دهد تمامی پديده‌ها جزو زبان شمرده مي‌شود.

هر اندازه يك «پديده» را از خصوصيت موردی آن «تجريد» نماييم، سخن آن «عمومي‌تر» و مخاطب آن «وسيع‌تر» مي‌گردد. با ادامه تجريد، به بين‌المللي‌ترين زبان و عمومي‌ترين سخن خواهيم رسيد و آن پيام همه‌ی پديده‌هاست كه: «پديد آورنده‌ی ما كيست؟!!!» بر اين اساس مي‌توان گفت سخن از پديد آورنده، اولين سخن و اولين انتقال بين‌المللی است.

اما اگر چنين است چرا اين سخن بين‌المللی برای تفاهم فراگير كافی نيست؟! اگر كافی است پس چرا چنين نشده است؟! خطا در كجاست؟ در فرستنده پيام، در انتقال دهنده پيام، و يا در گيرنده پيام؟! و يا اين كه اصلا پيامی در كار نيست؟!

برای پاسخ اين پرسش سير سخت افزاری و نرم افزاری که يک پيام را پي‌گيری کرديم و وارد بحث آسيب‌شناسی ارسال و دريافت پيام شديم.

در بخشی از اين بحث گفتيم فلسفه ترجمان در زبان به معنی وسيع آن، «جبران ناتوانی گيرنده پيام در دريافت مستقيم پيام، توسط يك واسطه است» و در اين ميان به ترجمان به زبان احساس و زبان خرد و ويژگي‌های هر يک اشاره کرديم و گفتيم اين عقل انسانی است كه انسان را بر درك پيام پديده‌ها توانا مي‌سازد؛ و در نهايت به خرد به عنوان فراگيرترين زبان و رسانه‌ی بين المللی همه انسانها و امکان تفاهم با منطق «خرد» اشاره کرديم.

و اينک بايد ديد درک درست و کامل پيام دريافت شده چگونه ميسر است.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما