×

درباره میز شهر اندیشه

اگر «امتیاز انسان» «خردمندی» است و اگر «لازمه‌ی خردمندی» انسان «اندیشمندی» و «حاصل خردورزی» و اندیشمندی گوهر «شناخت» است، خرد، اندیشه و شناخت، بهای بیشتری می‌طلبد. پس تمرکز بر «شهر اندیشه» انسان «بایسته‌ترین» حرکت انسانی است.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۴
۷ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

پیش‌گامِ شناختِ مبدأ جهان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۴/۲۴-۱۰:۳۴:۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23862
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 15859

نقطه آغاز هر جهان‌بینی‌ای، شناخت مبدأ جهان است.

پیش از گام نخستین در شناخت مبدأ جهان، آشنایی با مسائلی شایسته و بلکه بایسته است تا اندازه‌ای با اهمیت شناخت مبدأ جهان و ضرورت آن آشنا شویم.

در این بخش برخی از این پیش‌گامها ارایه می‌گردد.

بحران هویت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۴/۲۴-۱۰:۳۴:۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23863
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 542

یکی از مهم‌ترین گام‌های خودشناسی، هویت یابی است.

هر انسانی در سن و شرایط خاصی، هویت خویش را، (البته در حد تعاریف جامعه شناسی و روانشناسی) می‌یابد.

اما به تصریح جامعه شناسان و روان شناسان، بزرگ‌ترین چالش جوامع بشری، بحران هویت یابی است.

بحث هویت یابی، از نگاه دین نیز جایگاه بسیار بلندی دارد تا آن جا که فرموده‌اند:

مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ عَرَفَ رَبَّهُ.

کسی که خودش را بشناسد، خدا را شناخته است.

مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدِ انْتَهَى إِلَى غَايَةِ كُلِّ مَعْرِفَةٍ وَ عِلْمٍ.

کسی که خودش را (به درستی) بشناسد پس واقعا به غایت هر شناخت و دانشی رسیده است.

همچنین دین به شیواترین بیان از بحران هویت سخن گفته است:

عجبت لمن ينشد ضالته و قد أضل نفسه فلا يطلبها غررالحکم 223 4658

در شگفتم از کسي که (هر) گم‌شده‌اش را جستجو مي‌کند در صورتي که واقعا خودش را گم کرده است (و هيچ شناختي از خودش ندارد) اما در جستجوي (شناخت) خويش نيست.

انسان موجودی دو بعدی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۴/۲۴-۱۰:۳۴:۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23864
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 533

یکی از گامهای هویت یابی، شناخت تفاوت انسان با ساير موجودات ارادی است.

به نظر اين کوچکترين، برترين و جامع‌ترين سخنی که در ارتباط با ابعاد مختلف انسان، امتياز او از ساير موجودات و ارزش‌گذاری نهايی او نقل شده است اين سخن وحی است که:

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ ع فَقُلْتُ الْمَلَائِكَةُ أَفْضَلُ أَمْ بَنُو آدَمَ فَقَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع إِنَّ اللَّهَ رَكَّبَ فِی الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِی الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِی بَنِی آدَمَ كِلْتَيهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ

از امام صادق عليه‌السلام پرسيدم فرشتگان برترند يا آدميزاد؟

پاسخ داد: اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه‌السلام چنين فرموده است: به راستي كه خداوند در فرشتگان تنها خرد بدون شهوت را تركيب نمود، و در حيوانات شهوت بدون خرد را.

اما در آدميزاد هر دوی خرد و شهوت را تركيب نمود.

پس كسي كه خردش بر شهوتش پيروز گردد، او بهتر از فرشتگان است.

و كسي كه شهوتش بر خردش پيروز شود، او بدتر از حيوانات است.

تأمل در اين سخن گران‌مايه مجالی ديگر و خردی کامل مي‌طلبد اما آن چه در خور اين مجال است:

1ـ تفاوت ميان انسان و فرشته از يک سو و انسان و حيوان از سوی ديگر، در جامعيت انسان نسبت به دو ويژگی فرشته و حيوان نهفته است.

2ـ در سکان‌داری اراده انسان، هوس و خرد سر جنگ دارند و هر کدام که سيطره بر اراده آدمی پيدا نمايد ديگری را مغلوب و مقهور مي‌کند.

3ـ از آن جايی که حقيقت خرد، ذاتی است که روشنگر واقعيات است، نقطه متضاد آن تاريکی و فاقد روشنگری است.

4ـ با سکان‌داری خرد، آدمی پا بر فرق فرشتگان مي‌گذارد و گوی سبقت از آنان مي‌ربايد؛ چرا که حرکت عقلانی انسان، همراه با اعمال شاقه‌ای است که ناشی از خنثی کردن جاذبه‌ها و دافعه‌های غرایز اوست.

5ـ با سکان‌داری هوس، آدمی آن چنان سقوط مي‌کند که حتی ارزش مقايسه با حيوانات را ندارد؛ چرا که حيوان از سرمايه‌ی گران‌مايه‌ای چون خرد محروم بوده، از اين رو قهرا در چهارچوب غرايزی که خداوند در او آفريده حرکت مي‌کند؛ اما انسان با به خدمت گرفتن خرد در رسيدن به هوس پا را از دايره غرايز طبيعي‌اش تا آن جا بيرون مي‌گذارد که نه تنها ناموس انسانيتش را نيز بر باد مي‌دهد، بلكه با هوسی جهانی را خاكستر مي‌كند.

تفاوت انسان با ساير موجودات، داشتن خرد و غريزه در كنار هم است كه امكان غلبه هر يك بر ديگری را فراهم مي‌آورد.

اساس انسانیت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۴/۲۴-۱۰:۳۴:۱۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23865
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 569

ناگفته پیداست که انسان موجودی است ارادی، یعنی مثل ماشین نیست که دیگری او را بچرخاند، در حوزه‌ای که به او اختیار داده‌اند، خودش تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند.

روشن هم شد که انسان موجودی دو بعدی است یعنی هم خرد دارد که خوب و بد را تشخیص دهد و درست و نادرست را تفکیک نماید و هم غرایز و شهوات و احساسات که او را به سوی خاصی می‌کشانند.

رابطه اراده انسان با دو بعد یاد شده چیست؟

آیا اراده من از نور افشانی خرد سرچشمه می‌گیرد یا این که بر اثر جاذبه و دافعه‌های غرایز؟

البته مسئله، در واقع منحصر به مسئله شخصی نمی‌شود. بلکه مسئله بزرگتر از این است و آن این که:

حقیقت انسانیت من چیست؟

انسان موجودی است که سکّانّ‌دار اراده‌اش خرد اوست یا موجودی است که سکّانّ‌دار اراده‌اش غرایز و احساسات اوست؟

در واقع مسئله اصلی، تعریف انسانیت است.

تعریفی که عملا بشر از انسان ارایه کرده است عبارت است از این که انسان موجودی است که هدفش ارضاع و سیراب کردن غرایز و خواسته‌های اوست.

بنا بر این تعریف، انسان می‌شود موجودی غریزه محور.

اما تعریف وحی از انسان چیز دیگری است و آن این که انسان موجودی خرد محور.

بر اساس همین تعریف هم هست که در روایت بسیار جالبی این چنین می‌بینیم:

دعامة الانسان العقل

اساس انسانیت انسان خرد است.

اساس را که برداری، چیزی از ساختمان باقی نمی‌ماند.

خرد را هم از انسان کنار بگذاری، چیزی از انسانیت باقی نمی‌ماند.

جایگاه انسان منهای عقل

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۵/۰۸-۸:۰:۲۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23876
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 560

روشن شد که اگر خرد از انسان منها شود، دیگر اصل انسانیت باطل می‌شود تا چه رسد به کرامت آن.

نگرش اسلام به کرامت انسانی، دقیقا نگرش خرد است، اما با ادبیاتی فاخر و افقی بسیار بلند.

پیش از این از امام صادق علیه السلام نقل کردیم که:

خرد، اساس انسانیت است.

البته نقش خرد در منابع وحی آن چنان برجسته است که نیازمند تحقیقی بسیار گسترده و ژرف می‌باشد.

از شگفتی‌های انسان این است که در مدار حرکتی خود، اوجی دارد شگفت، و فرودی دارد وحشتناک. روایتی که پیش از این گذشت را دوباره مرور می‌کنیم تا ما را با مدار حرکت انسان آشنا سازد:

پس كسي كه خردش بر شهوتش پيروز گردد، او بهتر از فرشتگان است.

و كسي كه شهوتش بر خردش پيروز شود، او بدتر از حيوانات است.

این حدیث روشن می‌سازد که فاصله نقطه اوج انسانیت و نقطه انحطاط انسانیت محیر العقول است.

اوج انسان پا گذاشتن بر فرق فرشتگان است، اما فرودش…!

قرآن فرود وحشتناک انسان را این چنین بیان می‌کند:

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً (فرقان44)

يا گمان داری كه بيشترشان میشنوند يا میانديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراهترند.

وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (اعراف179)

و در حقيقت، بسياری از جنّيان و آدميان را برای دوزخ آفريدهايم. [چرا كه] دلهايی دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمیكنند، و چشمانی دارند كه با آنها نمیبينند، و گوشهايی دارند كه با آنها نمی‌شنوند. آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند. [آری،] آنها همان غافلماندگانند.

کافی است اندکی به عناصر مطرح شده در آیات پیشین درنگ نماییم.

گوشی که خود خواسته ناشنواست

خردی که خود خواسته به آن پشت شده است

دلی که خود خواسته نمی‌فهمد

چشمی که خود خواسته نمی‌بیند

بازگشت همه این عناصر به یک امر است و آن پشت کردن خود خواسته به خرد و معرفت و شناخت.

چنین انسانی بدتر از حیوان است.

اگر دوباره حدیث پیش را همراه با این دو آیه مرور کنیم، راز آن آشکاتر می‌گردد و آن این که حیوان تنها غریزه دارد و ناچار است که حرکتش را بر اساس غریزه‌اش تنظیم نماید.

اما انسانی که خردمند است، اگر حرکتش را بر اساس غریزه‌اش تنظیم نماید، به مراتب پست‌تر از حیوان است.

فاجعه آن جا شدت می‌یابد که خرد را در استخدام غریزه قرار دهد. از چنین انسانی با چه تعبیری می‌توان یاد نمود؟!

اصلا چیزی از انسانیت چنین انسانی باقی می‌ماند تا از کرامت او سخن بگوییم؟!

روشن شد که نگرش عقل و وحی به انسانی که خود خواسته به خرد پشت کرده، کاملا یکسان است.

چنین انسانی تنها صورت انسانی دارد، اما سیرتش دیگر انسانی نیست. زیرا ناموس انسانیتش را که همان خرد است، به انتخاب خودش بر باد داده است.

از این رو انسان پشت کرده به خرد، اصلا انسان نیست، نه این که انسان است اما کرامت انسانی از او گرفته شده است.

این مسئله از منظر عقلانی کامل برهانی است اما برای درک بهتر عموم، آن را با چند مثال توضیح می‌دهیم.

فرض کنید کسی برجی آسمان خراش، با تمامی امکانات بسازد. اما پس از این که کار به بهترین شکل آن پایان یافت، چند کیلو مواد منفجره زیر آن بگذارد و همه آن چه ساخته، تبدیل به تلی از خاک نماید.

کسی هزاران هکتار زمین بایر را به مزرعه نمونه تبدیل کند، اما پس از به ثمر رسیدن محصول، تمامی آن را به آتش بکشد و خاکستر کند.

کسی قالی‌ای را از بهترین ابریشم و با بهترین نقشه ببافد. پس از سالها رنج و زحمت که این فرش گرانبها تمام شد، با یک شعله کبریت آن را تبدیل به خاکستر کند.

کسی…

تنها توضیح این افراد در مورد عملکردشان هم این باشد که مالداری اختیار داری، «دلم خواست»، عشقم کشید و….

فرض هم این است که این افراد از جهت جسمی و روانی و فکری هم هیچ مشکلی ندارند.

فرض هم این است که از جهت «مالداری» نیز حق با آنهاست. با ثروت شخصی خود چنین می‌کنند.

فرض هم این است که واقعا تجاوز به حقی کسی نکرده‌اند.

تنها چیزی که در این میان هست یک کلمه است و آن «منطق دلم می‌خواهد» و ابدا و هرگز انگیزه دیگری در کار نیست.

آیا از منظر خرد، چنین افرادی انسان به شمار می‌آیند؟!

اشتباه نشود تعطیلی خرد به این معنا نیست که این افراد فاقد خرد هستند. اتفاقا در ساخت برج آسمان خراش و مزرعه نمونه و قالی گرانبها نهایت خردورزی و مهارت را به کار برده‌اند.

بلکه مقصود از تعطیلی خرد، پشت کردن خود خواسته به خرد است.

با صرف نظر از همه ادیان و مذاهب و فرهنگها و تمدن‌ها و مکاتب و…، تنها داشته چنین افرادی از انسانیت، صورت انسانی است و بس.

مسلم پشت کردن به خرد، درجات متفاوتی است از درجات بسیار کوچک آغاز شده تا به بزرگ‌ترین درجه می‌رسد.

در نقطه مقابل، مهم‌ترین مصداق خردورزی (بخوانید اولویت نخست انسانیت) این است که خود را بشناسم.

من چیستم؟ من کیستم؟ از کجا آمده‌ام؟ در کجا هستم؟ چرا آمده‌ام؟ به کجا خواهم رفت؟ و…

این همانی است که امیرالمؤمنین علیه السلام از سهل انگاری در آن شگفت زده شده است:

عجبت لمن ينشد ضالته و قد أضل نفسه فلا يطلبها غررالحکم

در شگفتم از کسي که (هر) گم‌شده‌اش را جستجو مي‌کند در صورتي که واقعا خودش را گم کرده است (و هيچ شناختي از خودش ندارد) اما در جستجوي (شناخت) خويش نيست.

پس کمر را محکم ببندیم که بشناسیم:

من چیستم؟

هویت یابی را از کجا آغاز کنیم؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۵/۰۸-۸:۱:۱۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23877
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 578

جهانی که ما در آن قرار داریم آن چنان گسترده و عمیق است که شناخت آن چندان ممکن نیست.

خود انسان به عنوان یکی از اجزاء جهان آن چنان پیچیده است که کسی از عهده شناخت تمامی ابعاد آن برنیامده است.

لذا لازم است شناخت را از یک نقطه آغاز کنیم.

پیداست که این نقطه باید مهم‌ترین، کلیدی‌ترین و کاراترین نقطه وجود انسان باشد.

کلیدی‌ترین نقطه در «من چیستم و من کیستم» عبارت است استقلال و وابستگی من.

آیا من کاملا مستقل و بی‌نیاز هستم و هیچ وابستگی به کسی و جایی ندارم؟ یا وابسته‌ام؟

اگر استقلال دارم، استقلال من در چه ابعادی و در چه اندازه‌ای است؟

اگر وابسته هستم، وابستگی من در چه ابعادی و در چه اندازه‌ای است؟

اگر وابسته هستم، به چه چیزی و به چه کسی وابسته هستم؟

اگر وابسته هستم، مبدأ من کجاست؟

در هر صورت چه مستقل و بی‌نیاز باشم و چه وابسته، باید بشناسم هم خودم را و هم مبدأ خودم را.

دروازه جستجوی دین (نگاه برون دینی)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۵/۰۸-۸:۲:۵۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23878
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 574

در آستانه جستجوی دین، باید انسان را تعریف کنیم.

اگر تعریف ما از انسان، انسان غریزه محور باشد، چنین انسانی با هیچ منطقی قابل خطاب نیست.

چون منطق انسان غریزه محور، چیزی جز منطق «دلم می‌خواهد» نیست. خواه خردش آن پذیرید و خواه نپذیرد، برایش فرقی نمی‌کند. خواه به مصلحتش باشد خواه با زیانش، تفاوتی ندارد.

بر همین اساس هم خداوند برخی را رها کرده است و به پیامبرش هم سفارش کرده گروه یاد شده را رها کند.

در قرآن آمده است:

وَ ذَرِ الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا… (الأنعام :  70)

و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا آنان را فريفته است، رها كن…

ثُمَّ ذَرْهُمْ في‏ خَوْضِهِمْ يَلْعَبُون‏ (الأنعام :  91)

بگذار تا در ژرفاى [باطل‏] خود به بازى [سرگرم‏] شوند.

این دسته از انسانها ابتدا باید بیدار شوند و بیداری آنها نیاز به درمان دارد تا منطق.

اما اگر تعریف ما از انسان، انسان خردمحور باشد، چنین انسانی قابل خطاب است. لذا نوبت به طرح ضرورت جستجو و تحقیق درباره مبدأ جهان و دین او می‌رسد.

این نکته‌ی مهمی است که غالبا از آن غفلت می‌شود.

راه نخست تحقیق، ضرورت هویت یابی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۵/۱۶-۶:۲۸:۵۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23881
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 533

با توضیحاتی که ارایه شد روشن می‌شود که ندای فطرت، عقل، دین، جامعه شناسان و روانشناسان، یکی است و آن ضرورت پیدا کردن خود است که از آن با تعبیر هویت یابی یاد می‌شود.

البته جامعه شناسان و روانشناسان، برای خودشناسی و هویت یابی مصادیق خاص خود را مطرح کرده‌اند.

اما همان گونه که اشاره رفت، بایسته‌ترین هویت یابی، شناخت نخستین و مهم‌ترین نقطه خودشناسی است.

نخستین و بنیادی‌ترین نقطه خودشناسی، شناخت استقلال و وابستگی ذات من است.

این امر بدون تحقیق و جستجوی مبدأ جهان ناممکن و ناشدنی است. پس نخست باید بودن و نبودن مبدأ جهانی که من جزئی از آن هستم، یک طرفه شود تا بتوانم گامهای بعدی در خودشناسی و هویت یابی را بردارم.

ضرورت دفع ضرر محتمل

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۵/۱۶-۶:۲۸:۵۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23882
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 552

همه عقلاء از ضرر و زیان قطعی و یقینی فرار می‌کنند و از ابتلا به آن جلوگیری می‌کنند.

اما دفع ضرر منحصر به ضرر قطعی نیست، بلکه در بسیاری از ضررهای احتمالی نیز خردمندان اقدام به دفع آن می‌کنند.

شاهد این امر هنگامی که احتمال باشد ساختمان بر اثر اتصال برق در معرض آتش گرفتن است یا مواد منفجره یا عامل انتهاری در ساختمان باشد و یا مار خطرناکی در اتاق وجود داشته باشد و یا… از آن فرار می‌کنند.

همه ما شاهد بوده‌ایم که با مشاهده زلزله، به احتمال وجود پس زلزله مردم از خانه‌ها فرار می‌کند.

فرار از ضرر محتمل، هم به مقتضای فطرت است و هم به حکم عقل و هم در سیره عقلاء وجود دارد.

این از نظر کبری.

به صرف احتمال این که خدایی باشد و خواسته‌هایی داشته باشد که اگر انجام نشود دچار دوزخ بی‌پایان می‌شویم، صغرای کبرای یاد شده نیز محقق می‌شود.

بنا بر این صرف این احتمال اقتضا می‌کند که تا آن را نفیا و اثباتا یک طرفه نکرده‌ایم، از پا ننشینیم و به جستجوی مبدأ جهان ادامه دهیم.

ممکن است گفته شود بعضی از عقلاء به احتمالات ضعیف ضرر اعتنایی نمی‌کنند.

اما باید توجه داشت که ضررهایی که به آن اعتنا نمی‌شود، درصد احتمال آن بسیار پایین است، اما در مورد مبدأ جهان حداقل احتمال آن پنجاه پنجاه است. عقلاء در این گونه ضررها هرگز از پا نمی‌نشینند.

ثانیا حتی بر فرض تنزل و ادعای این که احتمال ضرر در این مورد ضعیغ است، اما چون محتمل بسیار مهم است به احتمال ضعیف در این گونه موارد قطعا ترتیب اثر داده می‌شود.

پس باید احتمال وجود مبدأ برای جهان و زیان مترتب از عدم جستجو را یک طرفه کرد تا آرامش پیدا کرد.

ممکن است کسی ادعا کند که قطعا برای جهان مبدأ هوشمندی نیست تا احتمال ضرر محقق شود.

پیش از این در تفکیک باور از شناخت سخن گفتیم.

وجود ضرر و زیان و یا احتمال ضرر دائر مدار شناخت است و نه ادعا.

ادعا همان باور شخصی است و باور مستلزم شناخت نیست. اما در دفع ضرر سخن بر سر شناخت واقعیت جهان است نه باورهای غیر مستند.

اگر ادعا شود که عقیده و باور به عدم وجود  مبدأ هوشمند، مستند به برهان است، در این صورت باید نفی مبدأ هوشمند برای جهان باید برهانی شود.

پس تا برهانی نشدن عدم مبدأ هوشمند باید همچنان در جستجو باشیم.

ضرورت شکر منعم (مقتضای مروت و فتوت)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۵/۱۶-۶:۲۸:۵۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23883
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 671

انسانیت انسان، اقتضا می‌کند که در برابر احسان دیگری سپاس‌گزار باشیم. این مسئله در برابر احسان، به اثبات رسیده است.

حال اگر احتمال داده شود که کسی احسان بزرگی به ما کرده است، بی‌خیالی و گذشتن از این امر نیز با انسانیت انسان سازگار نیست.

اگر جهان مبدأ هوشمندی داشته باشد که با فراهم آوردن نعمتهای بیشمار ما را نواخته باشد، و ما با کاستی در جستجو، او را نشناسیم، بر خلاف انسانیت و مروت عمل کرده‌ایم.

همان گونه که پیش از این گفتیم اساس انسانیت خرد است و اگر بر خلاف انسانیت عمل کنیم در واقع خود خواسته خرد خود را زیر پا نهاده­ایم.

حاصل پشت کردن خود خواسته به خرد چیزی نیست جز «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه‌ترند).

ثمرات و آثار دین، مشوق تحقیق

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۵/۱۶-۶:۲۸:۵۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23884
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 818

دین حق، آثار شگفت و شگرفی در زندگی انسان دارد. آن چنان که آشنایی با این آثار و ثمرات، خردمندانِ آگاه را شیفته دین می‌کند.

به ویژه این که دامنه این ثمرات شگفت و شگرف، بسیار گسترده نیز هست.

مسلما کسی که تحقیق نکرده، نمی‌تواند حقانیت دین حق را بشناسد و به تبع آن نمی‌تواند نسبت به آثار چنین دینی، شناخت داشته باشد.

اما اگر آثار و ثمرات دین، به خوبی مطرح شود، این ادعا خواه ناخواه در حد یک احتمال در اندیشه خردمند جا باز می‌کند.

البته دین حق، علاوه بر ادعا، پای اثبات ادعایش نیز به شکل بسیار جدی ایستاده است.

لذا یک محتمل قوی در مقابل محقق وجود دارد که اتفاقا محتمل آن بسیار مهم هم هست.

این احتمال، آن هم با اهمیت فوق العاده محتملش، خردمند را به تحقیق در مورد اصل دین و مبدأ آن به حرکت وامی‌دارد.

بنا بر این وقتی در آغاز راه سخن از آثار و منافع دین گفته می‌شود، به معنای اشراب مدعا در دلیل نیست، بلکه به این معناست که دین مدعی ادعایی است که پای اثبات آن نیز ایستاده است.

خواه ناخواه هر محققی به راحتی نمی‌تواند از این ادعاها بگذرد و به آن ترتیب اثر ندهد.

ناگفته پیداست که پس از پا گذاشتن در راه تحقیق، تمامی ادعاهای یاد شده به اثبات می‌رسد.

روش یاد شده یعنی تحقیق در آثار مثبت و محتمل دین، یکی از دروازه‌های جستجو درباره دین است.

این روش علاوه بر این که کاملا عقلی است، شواهد فراوانی هم در زندگی عقلاء دارد.

به عنوان نمونه اگر کسی احتمال دهد می‌تواند به گنجی عظیم دست پیدا کند، مسلما به دلیل این که وجود چنین گنجی قطعی نیست، از پانمی‌نشیند، بلکه با کمال جدیت به جستجوی گنج می‌پردازد.

شاهد دیگر بر این امر به کارگیری تمامی داروهای احتمالی برای درمان بیمار است. به سخن دیگر یکی از شیوه‌های رایج درمان بیماری‌های ناشناخته استفاده از همه داروهایی است که احتمال دارد در بهبودی بیماری سودمند باشد. این همان کاری است که در دوران حاضر در درمان کرونا انجام می‌شود.

اما نکته مهمی که باید توجه کرد موضوع این بحث، دین حق است، نه دین به معنای گسترده و عام آن که شامل خرافات و اباطیل گردد.

برای تفصیل این نکته به بحث «کدامین دین؟» از سایت آشتی با خرد مراجعه نمایید.

پیش از ورود به ثمرات دین باید توجه داشت آثار دین در دو گروه آثار و ثمرات شخصی و اجتماعی طبقه‌بندی می‌شود.

در ادامه با اندکی از این آثار آشنا می‌شویم.

کنترل غم و ترس (ثمرات شخصی دین)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۶/۱۳-۶:۳۹:۴۳
    • تاریخ اصلاح:۱۴۰۰/۰۶/۱۳-۶:۴۱:۱۰
    • کد مطلب:23998
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 687

زندگی انسان آمیخته به اندوه از نداشته‌ها، و نگرانی برای از دست دادن داشته‌هایش است.

ایمان به خداوند، دو آفت یاد شده را از زندگی انسان ریشه کن می‌کند.

دین در برابر از دست رفته‌ها اجر الهی را مطرح می‌کند و در برابر ترس از دست دادن داشته‌ها نیز امید را زنده نگه می‌دارد.

یکی از علماء‌ از قول دانشجویی که در یکی از کشورهای غربی تحصیل می‌کرد نقل فرمود:

برای من و هم اتاقی‌ام مشکل سنگینی پیش آمد و به بن‌بست رسیدیم.

من به لحاظ اعتقادات مذهبی‌ام ناامید نشدم و دعا و توسلات داشتم. اما هم اتاقی من بر اثر عدم اعتقاد به دین، در رنج ناامیدی دست و پا می‌زد. وقتی او امیدواری مرا دید گفت خوش به حال تو که اعتقادت تو را زنده و سرپا نگه داشته است. اما من به خاطر اعتقاد نداشتن به دین و مذهب تو توانایی تحمل مشکلی که به آن مبتلا شده‌ایم ندارم.

وقتی اصل ایمان چنین اثر فوق العاده‌ای دارد، مسلم شناخت وجود مبدأ آن تأثیرات بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تری در حیات آدمی دارد.

شناخت مبدأ چنین ایمانی در گرو جستجو از مبدأ هوشمند جهان است.

کنترل هیجانات (ثمرات شخصی دین)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۶/۱۳-۶:۴۲:۳۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:23999
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 751

پیداست که هیجانات، اعصاب را فرسوده و عمر آدمی را کوتاه می‌کند و در بسیاری از موارد ما را دچار مرگ زودرس می‌نماید. فرقی هم نمی‌کند که هیجان ناشی از شادی باشد یا غم.

مرگ زودرس ورزش کاران و… بزرگترین شاهد این ماجراست.

شادمانی از رسیدن به خواسته‌های مادی و افسردگی ناشی از شکستهای زندگی همگی عامل اضطراب و هیجان هستند.

دین برای کنترل هیجانات نسخه‌های فراوانی دارد از جمله نسخه‌های دین سفارش به زهد در دنیاست.

حقیقت زهد عبارت است از:

لِكَيْلٰا تَأْسَوْا عَلىٰ مٰا فٰاتَكُمْ وَ لٰا تَفْرَحُوا بِمٰا آتٰاكُمْ… (حدید ۲۳)

تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به [سبب‏] آنچه به شما داده است شادمانى نكنيد…

بر خلاف تصور عمومی زهد تنها یک عنصر دینی برای تارکین دنیا نیست و مرتبط به آخرت نیست. بلکه یکی از آثار زهد کنترل هیجانات است. لذا طول عمر تنها یکی از ثمرات زهد است.

یکی دیگر از آثار زهد آزاد اندیشی است که توضیح آن خارج از مجال نوشتار است.

یکی دیگر از آثار زهد…

حاصل نسخه‌های دین برای کنترل هیجانات آرامشی وصف ناشدنی است.

الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّٰهِ أَلٰا بِذِكْرِ اللّٰهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب (رعد ۲۸)

همان كسانى كه ايمان آورده‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏گيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد.

در هر صورت دین مدعی است که انسان را به آرامش مطلق می‌رساند.

مسلما این ادعای بزرگ ارزش آن را دارد که در مورد دین تحقیق و بررسی شود تا در صورت درستی آن، با نسخه‌های طلایی دین، طوفان هیجانات را به آرامشی واقعی تبدیل نماییم.

نیاز انسان به قانون (ثمرات اجتماعی دین)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۶/۱۳-۶:۴۳:۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24000
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 775

ضرورت قانون در زندگی اجتماعی امری بدیهی است.

بر همین اساس نیز تمامی دنیا قوانینی را تصویب و اجرا می‌کنند.

سیری که دنیا تا کنون در جعل قانون رفته است بر اساس شیوه آزمون و خطاست.

لذا اندک نیست مواردی که برخی از قوانین اثرات مخرب وحشتناکی داشته‌اند.

اما اگر قانون گذار خالق جهان باشد دیگر نیازی به شیوه آزمون و خطا نخواهد بود.

با توجه به احتمال وجود خالق کوتاه‌ترین راه برای بهترین قانون بررسی احتمال وجود خالق است.

سعادت مادی و معنوی انسان (کمال انسان در گرو برنامه متناسب)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۶/۱۳-۶:۴۳:۴۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24001
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 727

تردیدی نیست که انسان دارای ابعاد گوناگونی است. به تبع این امر، سعادت انسان نیز ابعاد متفاوتی پیدا می‌کند.

ناگفته پیداست دست یافتن به سعادت همه جانبه انسان، آرزوی هر خردمندی است.

ممکن است در پرتو خرد به برخی از ابعاد سعادت دست یافت. همچنین ممکن است با آزمون و خطا برخی دیگر از ابعاد سعادت را شناخت. اما کمال واقعی انسان، دست یابی به همه تمامی ابعاد سعادت مادی و معنوی انسان است.

به دلیل این که تمامی ابعاد آدمی آن چنان که باید و شاید شناخته شده نیست، دست یابی به سعادت بشر، از حیطه خرد و تجربه، خارج است.

مسلما اگر جهان ساخته و پرداخته مبدأ هوشمندی باشد، همان مبدأ هوشمند می‌تواند کامل‌ترین تعریف از سعادت انسان را ارایه دهد تا انسان بتواند قله‌های کمال انسانی را بشناسد.

اما مهمتر از شناخت کمال انسانی، دست یابی به آن است.

دست یابی به کمال انسانی در گرو برنامه‌ای متناسب با ذات انسان است.

تدوین چنین برنامه‌ای در حد کمال و تمامش، جز از مبدأ جهان ساخته نیست.

لذا سعادت بشر در گرو شناخت مبدأ جهان و به دنباله آن برنامه تدوین شده اوست.

اگر مبدأ هوشمند جهان اثبات شده باشد که نتیجه کاملا روشن و آشکار است.

اما اگر مبدأ هوشمند جهان شناخت شده نباشد و تنها احتمال وجود آن برود، به دلیل اهمیت فوق العاده سعادت همه جانبه بشر، خرد حکم می‌کند که این احتمال به دقت بررسی گردد تا اگر چنین احتمالی به اثبات رسد از سعادت انسانی آن هم در حد کمال و تمامش محروم نگردد.

بالاترین ضامن اجرایی قانون (اثرات اجتماعی دین)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۶/۱۳-۶:۴۴:۴۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24002
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 2340

گذشت که قانون ضرورت زندگی اجتماعی است.

اما آن چه مهم‌تر از قانون است، اجرای درست آن است. اگر بهترین قانون باشد ولی درست اجراء نشود اثر چندانی ندارد.

ضامن اجرایی برونی قانون پلیس است.

اما متأسفانه اندک نیست که خود پلیس قانون را دور می‌زند و خلاف مرتکب می‌شود.

لذا تلاش شده است پای ضامن اجرایی درونی مانند خرد و وجدان و اخلاق و عادات به میان آید.

شکی نیست که قانونی که به وسیله یکی از امور یاد شده نهادینه شود بهتر و آسان‌تر اجرا می‌گردد. اما تجربه نشان داده است که امور یاد شده نیز دستخوش آسیبهای فراوانی است که مجال طرح آن اینجا نیست.

آن چه دین در این زمینه ارایه می‌کند، ضامن اجرایی الهی است.

پایه ضامن اجرایی الهی بر حضور زنده و پیوسته خداوند در تمامی لحظات خلوت جلوت انسان نهاده شده است.

پشتوانه آن نیز انذار از عذاب وحشتناک دوزخ برای متخلفین و بشارت به بهشت جاویدان و هوش‌ربا است.

پشتوانه برتر ضامن اجرایی الهی نیست معرفت و محبت به خداست. در روایت زیر به این سه پشتوانه اشاره شده است.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ. (کافی ج2 ص84)

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که عبادت کنندگان سه گروه هستند:

گروهی از مردم به خاطر ترس (از عذاب دوزخ) خداوند عز و جل را عبادت می‌کنند. این گونه عبادت (همچون) عبادت بردگان است (که از ترس تنبیه ارباب از او فرمانبرداری می‌کنند).

و گروهی از مردم به خاطر طلب پاداش (بهشت) خداوند تبارک و تعالی را عبادت می‌کنند. این گونه عبادت (همچون) عبادت مزدبگیران است (که به خاطر اجرت کار می‌کنند).

و گروهی از مردم خداوند عز و جل را به خاطر دوستی‌اش خداوند عز و جل را عبادت می‌کنند. این عبادت، عبادت آزادگان است. این عبادت برترین عبادت است.

اگر ایمان به کمال و تمامش وارد دل و جان آدمی گردد دیگر هیچ نیازی به پلیس و قوه قضائیه وجود ندارد.

برای تفصیل این مطالب به مقاله نظام اسلامی، شگفت‌ترین نظام در سایت آشتی با خرد مراجعه شود.

ترکیب قانون الهی با ضامن اجرایی الهی همان عملی ساختن مدینه فاضله و رسیدن به سعادت کامل انسانی است.

اگر مبدأ هوشمند جهان اثبات شده باشد که نتیجه چنین قانونی و اجرای آن کاملا روشن و آشکار است.

اما اگر مبدأ هوشمند جهان شناخت شده نباشد و تنها احتمال وجود آن برود، به دلیل اهمیت فوق العاده نیاز همه جانبه بشر به قانون و اجرای درست آن، خرد حکم می‌کند که این احتمال به دقت بررسی گردد تا اگر چنین احتمالی به اثبات رسد انسان از جامعه پیشرفته بشری محروم نگردد.

اصول دين‌ اولیت نخست خردمند

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۸/۲۱-۱۶:۳۷:۴۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24059
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1209

انسان، به حسب فطرتش، علم را دوست دارد و از نادانی فرار می‌کند.

بر همین اساس نیز رشته‌های گوناگون دانش شکل گرفته است.

اما مسلما همه علوم در یک پایه نیستند و ارزش آنها یکسان نیست.

در میان همه علوم دانش اصول دین برترین و ضروری‌ترین دانش بشر است. زیرا:

اگر از منظر موضوع به اصول دین بنگریم، موضوع اصول دین، مبدأ کل وجود است و مسلما مبدأ کل وجود ارزش و جایگاهش نسبت به اجزاء وجود قابل مقایسه نیست.

اگر از منظر روش به اصول دین بنگریم، روش اثبت اصول دین، عقلی است و نتیجه آن قطعی است. مسلما روش عقلی بر سایر روش‌ها برتری دارد.

اگر از منظر درجه و دامنه تأثیر به اصول دین بنگریم، مسائل اصول دین، بنیادی‌ترین مسائل علم است که به دلیل بنیادین بودن آن، دامنه و درجه اثر آن بر جهان بینی کاملا از سایر علوم متمایز است.

اگر از منظر ثمر و نتیجه به اصول دین بنگریم، ثمر و نتیجه اصول دین، چه در دنیا و چه در آخر قابل مقایسه با هیچ علمی نیست. به بخش بسیار اندکی از آن در بحث ثمرات و آثار دین از منظر برون دینی و از منظر دورن دینی اشاره رفت.

عصاره تمامی آثار اصول دین این آیه قرآن است:

مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (نحل97)

هر كس -از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزه‏اى، حياتِ [حقيقى‏] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند پاداش خواهيم داد.

امور یاد شده ثابت می‌کند که:

«إن أفضل الفرائض و أوجبها على الإنسان معرفة الرب و الإقرار له بالعبودية»

به راستی که برترین واجبات و واجب‌ترین آنها بر انسان شناخت خداوند و اقرار به بندگی برای اوست.

ثمرات و آثار شناخت دین (نگاه درون دینی)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۸/۲۱-۱۶:۴۲:۲۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24060
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1132

به بخشی از ثمرات و آثار کلی شناخت دین را در نگاه برون دینی بیان کردیم. اما قطعا آثار دین منحصر به ثمرات یاد شده نیست.

ولی اگر در نگاه درون دینی به این مسئله بنگریم با دامنه وسیعی از آثار و ثمرات دیگر دین آشنا می‌شویم.

در این بخش به اختصار برخی از ثمرات دین را فهرست می‌کنیم.

استحکام و ثبات هویت و شخصیت

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَخَلَ فِي هَذَا الدِّينِ بِالرِّجَالِ أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجَالُ كَمَا أَدْخَلُوهُ فِيهِ وَ مَنْ دَخَلَ فِيهِ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ.

آرامش عقلانی و تقویت ایمانی مؤمنان

يَسْكُنُ إِلَى مَعْرِفَتِهِ الْمُؤْمِنُونَ

قَالَ النَّبِيُّ ص أَفْضَلُكُمْ إِيمَاناً أَفْضَلُكُمْ مَعْرِفَةً.

شفای دلها از گمراهی

ذَكَرْنَاهَا عَلَى مَا يَحْتَاجُ فِي صَلَاحِ الدِّينِ وَ شِفَاءِ النُّفُوسِ مِنَ الْغَيِّ

جلوگیری از گناه

وَ لَوْ عَرَفُوا نِعَمَهُ عَلَيْهِمْ لَشَغَلَهُمْ ذَلِكَ عَنِ التَّمَادِي فِي مَعْصِيَتِهِ فَسُبْحَانَهُ مَا أَجَلَّ نِعْمَتَهُ وَ أَسْبَغَهَا عَلَى الْمُسْتَحِقِّينَ وَ غَيْرِهِمْ مِنْ خَلْقِهِ وَ تَعَالَى عَمَّا يَقُولُ الْمُبْطِلُونَ عُلُوّاً كَبِيراً.

بالا رفتن ارزش انسان

أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُه‏

فتح قله‌های کمال با برترین شناخت

عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ رَفَعَهُ إِلَى أَحَدِهِمْ ع أَنَّهُ قَالَ: بَعْضُكُمْ أَكْثَرُ صَلَاةً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُكُمْ أَكْثَرُ حَجّاً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُكُمْ أَكْثَرُ صَدَقَةً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُكُمْ أَكْثَرُ صِيَاماً مِنْ بَعْضٍ وَ أَفْضَلُكُمْ أَفْضَلُكُمْ مَعْرِفَةً.

صلاح دین و دنیای خلق

وَ لَيْسَ مَا ذَكَرْتُهُ مِنْ هَذِهِ الْقُوَى عَلَى الْجِهَةِ الَّتِي ذُكِرَتْ فِي كُتُبِ الْأَطِبَّاءِ وَ لَا قَوْلُنَا فِيهِ كَقَوْلِهِمْ لِأَنَّهُمْ ذَكَرُوهَا عَلَى مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ فِي صِنَاعَةِ الطِّبِّ وَ تَصْحِيحِ الْأَبْدَانِ وَ ذَكَرْنَاهَا عَلَى مَا يَحْتَاجُ فِي صَلَاحِ الدِّينِ وَ شِفَاءِ النُّفُوسِ مِنَ الْغَيِّ كَالَّذِي أَوْضَحْتُهُ بِالْوَصْفِ الشَّافِي وَ الْمَثَلِ الْمَضْرُوبِ مِنَ التَّدْبِيرِ وَ الْحِكْمَةِ فِيهَا.

فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لِمَ أُمِرَ الْخَلْقُ بِالْإِقْرَارِ بِاللَّهِ وَ بِرُسُلِهِ وَ بِحُجَجِهِ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قِيلَ لِعِلَلٍ‏ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنَّ مَنْ لَمْ يُقِرَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَجْتَنِبْ مَعَاصِيَهُ وَ لَمْ يَنْتَهِ عَنِ ارْتِكَابِ الْكَبَائِرِ وَ لَمْ يُرَاقِبْ أَحَداً فِيمَا يَشْتَهِي وَ يَسْتَلِذُّ عَنِ الْفَسَادِ وَ الظُّلْمِ وَ إِذَا فَعَلَ النَّاسُ هَذِهِ الْأَشْيَاءَ وَ ارْتَكَبَ كُلُّ إِنْسَانٍ مَا يَشْتَهِي وَ يَهْوَاهُ مِنْ غَيْرِ مُرَاقَبَةٍ لِأَحَدٍ كَانَ فِي ذَلِكَ فَسَادُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ وَ وُثُوبُ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فَغَصَبُوا الْفُرُوجَ وَ الْأَمْوَال‏ وَ أَبَاحُوا الدِّمَاءَ وَ النِّسَاءَ وَ قَتَلَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً مِنْ غَيْرِ حَقٍّ وَ لَا جُرْمٍ فَيَكُونُ فِي ذَلِكَ خَرَابُ الدُّنْيَا وَ هَلَاكُ الْخَلْقِ وَ فَسَادُ الْحَرْثِ وَ النَّسْلِ وَ مِنْهَا أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَكِيمٌ وَ لَا يَكُونُ الْحَكِيمُ وَ لَا يُوصَفُ بِالْحِكْمَةِ إِلَّا الَّذِي يَحْظُرُ الْفَسَادَ وَ يَأْمُرُ بِالصَّلَاحِ وَ يَزْجُرُ عَنِ الظُّلْمِ وَ يَنْهَى عَنِ الْفَوَاحِشِ وَ لَا يَكُونُ حَظْرُ الْفَسَادِ وَ الْأَمْرُ بِالصَّلَاحِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْفَوَاحِشِ إِلَّا بَعْدَ الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعْرِفَةِ الْآمِرِ وَ النَّاهِي وَ لَوْ تُرِكَ النَّاسُ بِغَيْرِ إِقْرَارٍ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا مَعْرِفَتِهِ لَمْ يَثْبُتْ أَمْرٌ بِصَلَاحٍ وَ لَا نَهْيٌ عَنْ فَسَادٍ إِذْ لَا آمِرَ وَ لَا نَاهِيَ وَ مِنْهَا أَنَّا وَجَدْنَا الْخَلْقَ قَدْ يَفْسُدُونَ بِأُمُورٍ بَاطِنَةٍ مَسْتُورَةٍ عَنِ الْخَلْقِ فَلَوْ لَا الْإِقْرَارُ بِاللَّهِ وَ خَشْيَتُهُ بِالْغَيْبِ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ إِذَا خَلَا بِشَهْوَتِهِ وَ إِرَادَتِهِ يُرَاقِبُ أَحَداً فِي تَرْكِ مَعْصِيَةٍ وَ انْتِهَاكِ حُرْمَةٍ وَ ارْتِكَابِ كَبِيرَةٍ إِذَا كَانَ فِعْلُهُ ذَلِكَ مَسْتُوراً عَنِ الْخَلْقِ غَيْرَ مُرَاقَبٍ لِأَحَدٍ فَكَانَ يَكُونُ فِي ذَلِكَ خِلَافُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ فَلَمْ يَكُنْ قِوَامُ الْخَلْقِ وَ صَلَاحُهُمْ إِلَّا بِالْإِقْرَارِ مِنْهُمْ بِعَلِيمٍ خَبِيرٍ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى‏ آمِرٌ بِالصَّلَاحِ نَاهٍ عَنِ الْفَسَادِ وَ لَا تَخْفَى عَلَيْهِ خَافِيَةٌ لِيَكُونَ فِي ذَلِكَ انْزِجَارٌ لَهُمْ عَمَّا يَخْلُونَ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الْفَسَا (علل ابن شاذان)

سرگردانی ملحدان (جبهه مقابل مؤمنان)

يَتَحَيَّرُ فِيهِ الْمُلْحِدُون‏

نقش فقیه در جامعه

عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ أَوْ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مُتَفَقِّهٌ فِي الدِّينِ أَشَدُّ عَلَى الشَّيْطَانِ مِنْ عِبَادَةِ أَلْفِ عَابِدٍ.

پاسخگویی به سؤالات و زدودن شبهات

أَنَّهُ اتَّصَلَ بِأَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ ع أَنَّ رَجُلًا مِنْ فُقَهَاءِ شِيعَتِهِ كَلَّمَ بَعْضَ النُّصَّابِ فَأَفْحَمَهُ بِحُجَّتِهِ حَتَّى أَبَانَ عَنْ فَضِيحَتِهِ فَدَخَلَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ فِي‏ صَدْرِ مَجْلِسِهِ دَسْتٌ عَظِيمٌ مَنْصُوبٌ وَ هُوَ قَاعِدٌ خَارِجَ الدَّسْتِ وَ بِحَضْرَتِهِ خَلْقٌ مِنَ الْعَلَوِيِّينَ وَ بَنِي هَاشِمٍ فَمَا زَالَ يَرْفَعُهُ حَتَّى أَجْلَسَهُ فِي ذَلِكَ الدَّسْتِ وَ أَقْبَلَ عَلَيْهِ فَاشْتَدَّ ذَلِكَ عَلَى أُولَئِكَ الْأَشْرَافِ فَأَمَّا الْعَلَوِيَّةُ فَأَجَلُّوهُ عَنِ الْعِتَابِ وَ أَمَّا الْهَاشِمِيُّونَ فَقَالَ لَهُمْ شَيْخُهُمْ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَكَذَا تُؤْثِرُ عَامِّيّاً عَلَى سَادَاتِ بَنِي هَاشِمٍ مِنَ الطَّالِبِيِّينَ وَ الْعَبَّاسِيِّينَ؟ فَقَالَ ع إِيَّاكُمْ وَ أَنْ تَكُونُوا مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِيهِمْ- أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُدْعَوْنَ إِلى‏ كِتابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ‏ أَ تَرْضَوْنَ بِكِتَابِ اللَّهِ حَكَماً؟ قَالُوا بَلَى قَالَ أَ لَيْسَ اللَّهُ يَقُولُ‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ‏؟ إِلَى قَوْلِهِ‏ يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ‏ فَلَمْ يَرْضَ لِلْعَالِمِ الْمُؤْمِنِ إِلَّا أَنْ يُرْفَعَ عَلَى الْمُؤْمِنِ غَيْرِ الْعَالِمِ كَمَا لَمْ يَرْضَ لِلْمُؤْمِنِ إِلَّا أَنْ يُرْفَعَ عَلَى مَنْ لَيْسَ بِمُؤْمِنٍ أَخْبِرُونِي عَنْهُ قَالَ‏ يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ‏ أَوْ قَالَ يَرْفَعُ الَّذِينَ أُوتُوا شَرَفَ النَّسَبِ دَرَجَاتٍ أَ وَ لَيْسَ قَالَ اللَّهُ‏ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ‏؟ فَكَيْفَ تُنْكِرُونَ رَفْعِي لِهَذَا لَمَّا رَفَعَهُ اللَّهُ إِنَّ كَسْرَ هَذَا لِفُلَانٍ النَّاصِبِ بِحُجَجِ اللَّهِ الَّتِي عَلَّمَهُ إِيَّاهَا لَأَفْضَلُ لَهُ مِنْ كُلِّ شَرَفٍ فِي النَّسَبِ؟

دروازه معرفت و شناخت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۸/۲۱-۱۶:۴۳:۳۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24061
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1255

چرا خداوند خودش را آشکار نمی‌کند تا احدی در او اختلاف نکند؟!

این پرسشی است که از دوران‌های گذشته ذهن بشر را در گیر کرده است و روشن هم هست که پاسخ‌های روشنی به آن داده شده است.

درک شایسته پاسخهای یاد شده، در گرو پیش‌نیازهایی است که از جمله آنها آشنایی با ابعاد و انواع شناخت است.

یکی از تقسیمات انواع شناخت، شناخت مستقیم شیئ و شناخت توسط نشانه‌ها و علائم آن است که از آن با تعبیر معرفت به آیات نیز یاد می‌شود.

همچنین ابعاد شناخت شامل شناخت اصل وجود شیئ و شناخت ذات آن و شناخت ویژگی‌های آن و شناخت علت پیدایش آن شیئ است.

در ادامه آشنایی کوتاهی با انواع و ابعاد شناخت پیدا می‌کنیم.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما