«سامان دهی به ساختمان اندیشه انسان» کلیترین هدف ماست.
این هدف از بزرگترین فاجعه جهانی، یعنی چالش «بحران هویت» تولد یافته است.
با شناخت اهمیت فوق العاده این بحرانِ «روانشناسی اجتماعی»، در صدد ارایه راهکاری بنیادین و جامع برای برطرف ساختن «بحران هویت» هستیم.
حل بحران یاد شده در سطح کلان، نیازمند فراگیرترین «هویت یابی» علمی و عقلانی است.
در این راستا تحقیق در رابطهی «عقل و احساس» و نقش آن در انسانیت انسان، گام آغازینی است برای تفکیک انسان شناسی از انسان نمایی.
این گام ناظر به «علوم انسانی» است.
از جمله نتایج این بخش شناخت جایگاه احساسات و غرائز در انسانیت انسان است.
تحقیق در رابطه «عقل و وحی» (و به تبع آن علم و دین) دومین گام است برای تفکیک عقلانیت حقیقی از عقلنمایی.
این بخش ناظر به مکاتب و «مباحث فلسفی» است.
از جمله نتایج این بخش شناخت جایگاه روشنفکری و فلسفههای قدیم و جدید در عقلانیت است.
تحقیق در «عبودیت»، به عنوان نخستین و کلیدیترین هدف وحی، سومین گام است برای تفکیک دیانت حقیقی از سرابهای عرفان.
این بخش ناظر به «مباحث عرفانی» است.
از جمله نتایج این بخش شناخت جایگاه عرفاننمایی در دیانت است.
تحقیق در این که معرفت و «شناخت» قله دیانت است، گام چهارم است.
حاصل کلی این گام برپایی ساختمان اندیشه و باور انسان، با دو رکن خرد و وحی است.
این بخش به «مباحث کلامی» و اعتقادی ناظر است.
تمامی تلاشهای یاد شده در صدد تبیین مسیر «انسان شناسی» به عقل شناسی، «عقل شناسی» به دین شناسی، «دین شناسی» به اسلام شناسی، «اسلام شناسی» به شیعه شناسی و در نهایت «شیعه شناسی» ….
این مباحث به شکلی «آشتی انسان با خرد» و «آشتی خرد با وحی» (یا «آشتی علم با دین») و «آشتی دیانت با عبودیت» و «آشتی عبودیت با معرفت» شمرده میشود.
حاصل نهایی این مباحث، برترین هویت یابی و شخصیت شناسی انسان به شکل عام است که نتیجه آن توانایی بر قاطعترین پاسخ به پرسش بنیادین «من کیستم؟» است.
با یافتن جامعترین پاسخ «من کسیتم؟» بحرانِ «روانشناسی اجتماعی» یاد شده نیز به بهترین شکل حل میگردد.
اگر خرد شاه کلید طلایی این میدان باشد، تمامی مشکلات یاد شده حل شدنی است.
نقطه آغازین این حرکت، «آشتی با خرد» است و ساحل آن نیز «آشتی با همه خوبیها».
آری!
«آشتی با خرد، آشتی با همه خوبیهاست»!
«سامان دهی به ساختمان اندیشه انسان» کلیترین هدف ماست.
این هدف از بزرگترین فاجعه جهانی، یعنی چالش «بحران هویت» تولد یافته است…
حل بحران یاد شده در سطح کلان، نیازمند فراگیرترین «هویت یابی» علمی و عقلانی است…
تمامی تلاشهای یاد شده در صدد تبیین مسیر «انسان شناسی» به عقل شناسی، «عقل شناسی» به دین شناسی، «دین شناسی» به اسلام شناسی، «اسلام شناسی» به شیعه شناسی و در نهایت «شیعه شناسی» ….
این مباحث به شکلی «آشتی انسان با خرد» و «آشتی خرد با وحی» (یا «آشتی علم با دین») و «آشتی دیانت با عبودیت» و «آشتی عبودیت با معرفت» شمرده میشود.
حاصل نهایی این مباحث، برترین هویت یابی و شخصیت شناسی انسان به شکل عام است که نتیجه آن توانایی بر قاطعترین پاسخ به پرسش بنیادین «من کیستم؟» است.
با یافتن جامعترین پاسخ «من کسیتم؟» بحرانِ «روانشناسی اجتماعی» یاد شده نیز به بهترین شکل حل میگردد.
اگر خرد شاه کلید طلایی این میدان باشد، تمامی مشکلات یاد شده حل شدنی است.
نقطه آغازین این حرکت، «آشتی با خرد» است و ساحل آن نیز «آشتی با همه خوبیها».
آری!
«آشتی با خرد، آشتی با همه خوبیهاست»!