هر فرد یا مجموعهای، در سیر ادراكی خود مسیری را پیموده، تا به نقطهی شناخت كنونی خویش رسیده است.
هنگامی كه میگوییم دو تفكر دارای مشتركات شناختی هستند، بدین معناست كه هر دو گروه، مسیر مشتركی را در ادراك خود پیمودهاند تا به این نقطه از ادراك خویش رسیدهاند، اما در ادامه پیمودن راه در یك نقطه،[1] هر كدام مسیر خاصی را برگزیده و از دیگری جدا شدهاند.
اگر ما بر اساس «تفاهم شناختی تحقیقی» و در سایهی «وجدان انسانی» و «انصاف علمی»، با دقت مسیر ادراكی پیموده شده را دوباره بررسی نماییم و گام به گام آن را بازبینی كنیم، ممكن است به برخی از خطاهای ناشی از كاستی در شناخت (و نه عمدهای ناشی از هواپرستی) برخورد نماییم كه منشأ انشعاب غیر عمدی دو تفكر از یك مجموعه، در ادامه مسیر ادراكی شدهاند. بدیهی است با اصلاح خطا در اولین نقطهی انشعاب، راه مشترك بین گروهها طولانیتر میگردد و چه بسا كه این مسیر مشترك تا آخر ادامه یابد و انشعابی صورت نگیرد و هر دو تفكر به مجموعهای بدون انشعاب تبدیل شوند.
روشن است كه هر دو گروه با توجه به حد اكثر مشتركاتشان، در یك مجموعهی فوقانی قرار دارند، این مجموعه نیز خود زیر مجموعهی دیگری است و…؛ هر چه به مشتركات مجموعهی بالاتر بپردازیم، دامنهی مشتركات از حیث اشتراكشان (و نه از حیث كمیت آنها) فراگیرتر میشود تا این كه به مشتركات كاملا فراگیر ـیعنی مشتركات همهی انسانهاـ در مجموعهی مادر برسیم.
از این رو باید مجموعهای كه هدف، ایجاد تفاهم در آن مجموعه است، معین گردد. مثلا تفاهم در مجموعهی دین خاصی، با تفاهم در مجموعهی مذهب خاصی از آن دین، متفاوت است و همچنین بدیهی است كه تفاهم در مجموعهی مادر، یعنی مجموعهی بزرگ انسانی، نیز با هر دو متفاوت است.
در نظر داشتن این امر، در بازبینی مسیر شناختی اهمیت بسیار دارد؛ چرا كه بازبینی مسیر شناخت یك مجموعهی فرعی با مشتركات همان مجموعه آغاز میشود، و ضرورتا نتیجهی آن نیز توسعهی تفاهم در آن مجموعه است؛ اما بازبینی مسیر شناخت مجموعهی مادر، با مشتركات تمامی انسانها سر و كار دارد، و نتیجهی آن نیز تفاهم در میان تمامی انسانهاست؛ از این رو باز بینی در مسیر شناخی مجموعهی انسانی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
بنا بر این اولویت اساسی، حركت از مشتركات مجموعهی انسانهاست؛ به این معنا كه هیچ پیش فرضی از هیچ زیر مجموعهای را در نظر نگیریم. از این گونه بازبینی با تعبیر «حركت از نقطهی صفر ادراكی» یاد میكنیم.
پس از «راه فطرت»، بازبینی مسیر ادراكی پیموده شده توسط انسان، یعنی حركت از نقطهی صفر در محور ادراكی انسان، مناسبترین و جامعترین حركت برای تثبیت و توسعهی صلح است.
ویژگی مهم حركت از نقطه صفر ادراكی این است كه هر كسی موقعیت كنونی ادراكی خود را نادیده میانگارد، و با سرمایه مشترك همه انسانها، موتور اندیشه را از نقطهی آغازین راه به كار میاندازد.
یك نكتهی بسیار مهم در این حركت این است كه تعبیر «نقطهی صفر» بر اساس تسامح و تنزل است؛ زیرا نقطهی صفر به معنی پذیرفتن وضعیت صفر پس از تولد انسان است كه انسان در آن وضعیت هیچ نمیداند.
اما این مطلب نه از منظر وحی پذیرفتنی است و نه از منظر علوم تجربی؛ زیرا ثابت شده است كه مثلا جنین انسان پیش از تولد، محبت مادر را احساس میكند. از منظر وحی نیز با توجه به فطرت انسانی، لازم است نقطهی صفر را در عوالم پیش از عالم دنیا جستجو كرد. اگر خداوند توفیق دهد ممكن است به این امر در مباحث بنیادین فطرت اشاره نماییم.
به هر حال انشاءالله راه دوم را با طرح «حركت از نقطهی صفر» پی گیری مینماییم.
[1]ـ ممكن است تعبیر «جدایی در یك نقطه» با توجه به اختلافات گستردهی موجود میان انسانها نادرست به نظر آید؛ اما اگر در بازبینی، مبدأ مسیر را یك نقطهی مشترك به معنی واقعی آن بیابیم و حركت را از آن نقطه آغاز نماییم، خواه ناخواه مسیر مشترك در یك نقطه انشعاب پیدا میكند؛ البته این انشعاب، افتراق و جداییهای بیشتری را ایجاب میكند؛ اما چه بسا با حل كردن نقطهی اصلی انشعاب، سایر اختلافات كاهش و در صورت موفقیت كامل، به صفر هم برسد. از این رو در اختلافات همیشه یك نقطه كه همان نخستین نقطهی انشعاب است از اهمیت ویژه برخوردار است.
هر فرد یا مجموعهای، در سیر ادراكی خود مسیری را پیموده، تا به نقطهی شناخت كنونی خویش رسیده است…
اگر ما بر اساس «تفاهم شناختی تحقیقی» و در سایهی «وجدان انسانی» و «انصاف علمی»، با دقت مسیر ادراكی پیموده شده را دوباره بررسی نماییم و گام به گام آن را بازبینی كنیم، ممكن است به برخی از خطاهای ناشی از كاستی در شناخت (و نه عمدهای ناشی از هواپرستی) برخورد نماییم كه منشأ انشعاب غیر عمدی دو تفكر از یك مجموعه در ادامه مسیر ادراكی شدهاند. بدیهی است با اصلاح خطا در اولین نقطهی انشعاب، راه مشترك بین گروهها طولانیتر میگردد و چه بسا كه این مسیر مشترك تا آخر ادامه یابد و انشعابی صورت نگیرد و هر دو تفكر به مجموعهای بدون انشعاب تبدیل شوند…
اولویت اساسی، حركت از مشتركات مجموعهی انسانهاست؛ به این معنا كه هیچ پیش فرضی از هیچ زیر مجموعهای را در نظر نگیریم. از این گونه بازبینی با تعبیر «حركت از نقطهی صفر ادراكی» یاد میكنیم…